📚 حکایتیبسیارزیباوخواندنی
صاحب دلى، براى اقامه نماز به مسجدى رفت
نمازگزاران همه او را شناختند؛ پس از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید.
صاحب دل پذیرفت که جماعت را پندی دهد…
نماز جماعت تمام شد، چشم ها همه به سوى او بود.
مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست.
بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود،
آن گاه خطاب به جماعت گفت :
مردم! هرکس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد!
کسى برنخاست !
گفت : حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد!
باز کسى برنخاست !!!
گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید!
زمان:
حجم:
248.8K
تعریف جنگ شناختی
اقای شیخ قمی مدرس و مدیر دوره تخصصی تربیت مبلغ آمریکای لاتین
⭕️مغزهای پوسیده!!
🔻اینکه به درجه ای از حماقت رسیدن که آرزو می کنن جای اون مرده های هالووین باشن به کنار...
❌اما کافی بود خدایی نکرده این اتفاق تو ایران می افتاد!!
‼️زمین و زمان رو به هم میدوختن که ایران رو بدبخت ترین کشور دنیا معرفی کنن! :/
#غربزدگی
#غرب_بدون_روتوش