📩 معلم، شاگرد را مثل فرزند خودش بداند
✏️ رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار معلمان: معلم شاگرد را مثل فرزند خودش بداند. شما در مورد پسر خودتان، دختر خودتان چه آرزوهایی دارید؟ نمیخواهید خوشبخت باشد؟ نمیخواهید سربلند باشد؟ نمیخواهید عاقل باشد؟ نمیخواهید با سواد باشد؟ نمیخواهید رفتار او احترامبرانگیز باشد در جوامع، در خانوادهها؟ انسان راجع به بچهاش این چیزها را میخواهد. عین همینها را از این شاگردتان هم بخواهید.
در خلال درس با رفتار، با کردار، با بیان، ایمان را، صلاح را، صلاحیتهای انسانی را در این شاگرد پرورش بدهید فرض کنید فرزند خودتان است. ۱۴۰۲/۲/۱۲
هدف یک معلم رسم تصویری از آینده برای دانش آموز نیست
بلکه راهی را نشان خواهد داد
که دانش آموز توانایی رسم تصویر آینده خود را داشته باشد
روز معلم بر تمام معلمان مبارک💐
جهادی که «معلم» را به خیمه رساند
مرحوم آقا سيدمحمدحسين تهرانی که با [شهید مطهریقدسسره] انس خاصی داشتند، شب شهادت آقای مطهری، خواب ديده بودند که: «با هم دارند در يک فضای وسيعی حرکت ميکنند به طرف يک تپهمانندی که بالای آن تپه، يک خيمه مجللی برپا است و اينها با عجله دارند به طرف آن خيمه میروند و تصورشان چنين بوده که آن خيمه تعلق به وجود مقدس رسول خداصلیاللهعلیهوآله دارد.
میگوید همان طور که داشتيم با آقای مطهری به آن طرف سير میکرديم، يک وقت ديديم کسي اسبی آورد و آقای مطهری را سوار اسب کرد و با سرعت او را برد و من تنها ماندم. خيلي ناراحت شدم که ما خيلی رفيق بوديم، چرا من عقب ماندم از ايشان؟ چه طور برای ايشان اسب آوردند سوارش کردند با سرعت بردند من جا ماندم.»صبحش خبر شهادت ايشان را شنيد.
ما بايد...يک درسی بگيريم از [این ماجرا و تمام] سیره ایشان که اگر به علم، مسائل اجتماعی، تبلیغ، تربیت، ارشاد و [مانند این امور] میپردازيم، خودمان را فراموش نکنيم [و نیتمان در این امور را اصلاح کنیم].
بايد برای خودسازی تلاش کنيم و يکی از ارکان خودسازی، جهاد در راه خدا است، که به اقتضای شرایط، مصداق این جهاد متفاوت است. گاهی جهاد، جهاد نظامی است، بايد جان داد. گاهی جهاد اقتصادی است، بايد از سرمايه خرج کرد. گاهي جهاد علمی است، گاهی جهاد ارشادي است و ديگران را بايد ارشاد کرد تا راه خدا را بهتر بشناسند و بهتر عمل کنند. مرحوم آقای مطهری رضواناللهعليه از کسانی بود که شعبههای مختلفی از اين جهاد نصيبش شد.
۱۳۹۲/۰۲/۱۰
#شهید_مطهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥میگفتن میخوایم مفهوم ناموس رو تو ایران از بین ببریم اما مردم ما برای ناموس اینطوری خون میدن
یه عده که این چند روز لال بودن تا عکسای همسر شهید الداغی پخش شد شفا گرفتن و میگن کار این شهید هیچ ربطی به غیرت و امر به معروف و نهی از منکر نداره!
بماند که انقدر ابله ان که معنای امر به معروف رو فقط تذکر حجاب میدونن ولی خوبه حرفای همین همسرش رو بشنون که میگه همسرم برای امر به معروف شهید شد.
"خانم فردوس"
💢 کارمند مجازی یک شرکت آمریکایی در تهران دستگیر شد! ساعتی ۳ دلار برای پیاده روی نیمه عریان در خیابان
🔹 یکی از دستمزدهای او برای مانور بی حجابی طی یک ماه حدود ۵۰ میلیون تومان بوده است. این فرد به وجود افراد اجاره ای برای گردش بدون حجاب با موتور یا ایستادن در ورودی متروها اعتراف کرده!
کسانی که این روزها با تیپ های عجیب و غریب میچرخند همه جیره خوار هستند و اجاره ای.
کارفرمای همه شان یکی است
اغماض با این افراد باید پایان یافته و
شناسایی و به مردم معرفی شوند.
👈بهائی ها درکنار صهیونیست ها ؛این روزها از بازیگردان های اصلی ترویج فساد و فحشاء و منکرات هستند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🆎 آتــش به اختیــار
#روز_معلم، اول از همه به مادر شهید حمید رضا الداغی مبارک باد.
معلم فرهیخته ای که #الفبای_غیرت را اول از همه برای فرزند خود هجی کرد و سرمشق داد و آموخت و بعد به دیگر فرزندان این سرزمین.
روزت مبارک ای مادر و معلم نمونه💐💐💐
🌹صدرا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💄💅 👠 اگر با آرایشت دل مردی رو بُردی بدون خدا انتقام میگیره
🎙️ حاج آقای قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌#اعتراف_قاتل_در_مترو !!
من هم توی قتل شهید شریکم! اما دستگیرم نمیکنن!!!😳😭
حتما ببینید
سهم ما از این خون چیه!؟
#حمیدرضا_الداغی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مثل لوتیها باش!
راز بازگشت خیلی از لوتیها...
🔰#استاد_پناهیان
🚨 مقام معظم رهبری امروز:
آیا مسیر کنونی آموزش و پرورش به سمت دانشگاه ضروری است؟ آیا همه باید دانشگاه بروند؟/ تعداد زیادی دیپلمه را به کارشناسها و کارشناسهای ارشد بیکار و معترض تبدیل میکنیم
✏️ رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار معلمان: مسیر کنونی آموزش و پرورش یک مسیری است به سمت دانشگاه؛ یعنی این که الان هست یک دالانی است از دبستان و دبیرستان به سمت دانشگاه. آیا این ضروری است؟ واقعاً باید همه همین طور بیایند عبور کنند بروند به سمت دانشگاه؟ این ضروری است؟ این اصلاً بهرهدِه هست برای کشور؟ من چند روز قبل از این در دیدار کارگران گفتم، که ما یک تعداد زیادی دیپلمه را تبدیل میکنیم به کارشناسها و کارشناسهای ارشد بیکار و ناراضی و معترض که حق هم دارد. این همه درس خوانده، کار مناسب درسش وجود ندارد. یعنی روی اینها باید فکر کرد، واقعاً اینها را باید ملاحظه کرد. ۱۴۰۲/۲/۱۲
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸اینقدر با بچههایتان وَر نروید!🔸
تربیت یعنی کاری کنید که فطرت طرف آزاد شود. برای شکوفایی طبیعی انسان، باید مانع را برداشت. اینکه شما یک سری مطالب را به طرف تلقین کنید یا به او القاء کنید یا به او تحمیل کنید، این شکفتن نیست.
اگر شما گلی را به زور شکفته کنید، خودتان هم حاضر نیستید نگاهش کنید؛ خجالت میکشید؛ میگویید: حرامش کردم. این را باور کنید که بچۀ شما یا شاگرد شما از آن گل هم لطیفتر است. ما خیلی به این گلها ور میرویم و آخرش هم شکفتهشان نمیکنیم. شما گاهی تمرین کردهاید که گلی را زودتر از باز شدنش، باز کنید و میدانید چه به روز این گل میآید!
بسیاری از افراد که بچههایشان ضایع میشوند، به خاطر این است که خیلی به آنها ور میروند. خیلی به بچههایتان ور نروید. خیلی بچههایتان را نصیحت نکنید. خیلی در کار بچههایتان دقت نکنید و اگر هم دقت میکنید، سعی کنید نفهمند که در کارشان دقت میکنید؛ دورادور بپاییدشان. اگر عیب کم یا زیادی دارند، خیلی وسواس نداشته باشید که همان موقع ترکَش کنند. اینقدر فشار نیاورید که بچههایتان خیلی مؤدب شوند؛ چون بچههایتان منافق میشوند، دروغگو میشوند، متظاهر میشوند.
💐💐
📝شهادت روی پیادهرو
🔺توصیف اولیه از غیرتمندی مردی اهل دیار سربداران؛ شهید مهندس حمیدرضا الداغی: بر اساس شنیده ها
🔸ساعت به نُه و نیم نزدیک می شود؛ حمید دارد می رود دنبال دخترش. آوا خانه رفیقش است. حمید رسیده به فلکه سه گوش. افتاده است توی خیابان ابوریحان. آن دور و برها ظاهرا خلوت است. پرنده یا هر چیز دیگری زیاد پر نمی زند. چراغ برق های خیابان نفس شان تازه نیست، خوب نمی دمند. کتاب فروشی و مغازه اِسنُوا و دیگر جاها تعطیل است. طبیعی ست؛ ساعت نه و نیم شب، آن هم جمعه چرا باز باشند؟!
🔸چشم تیز می کند. می بیند سه پسر افتاده اند به جان دو دختر. نزدیک شان شده اند. چنگ می اندازند سمت دختران. پسر دستش را چنگک می کند دور مچ دختر، می گیرد می کشدش حریصانه. حمید خیابان را رد می کند پا می گذارد توی پیاده رو. می رود که مثل همیشه مثل دفعه های پیش سد بزند جلوی آدم های نامردی که دنبال لذت طلبی اند.
🔸پسران می خواهند دو دختر را به زور ببرند توی ماشین. ماشین شان را آن طرف پیاده رو یا خیابان گذاشته اند. دختر خودش را می کشد عقب. نمی دانم داد می زند کمک می خواهد یا نه. پسر وحشیانه دختر را می کشد. حمید که می بیند از آن طرف خیابان می آید. داد می زند که ول کنید چه کارش دارید؟!
🔸خودش را می رساند. توی دل دختران لرزه افتاده است. نمی دانم حمید آن لحظه دخترش آوا آمده بود جلوی چشمش یا نه. ولی هر چه بود رفته بود وسط معرکه که نجات دهد. پسر سیاه پوش، پیرهن می زند بالا چاقو را از کمرش می کشد بیرون. حمید با لگد می رود سمت پسر. پسر دوم می پیچد پشت حمید. حمید یک لگد دیگر می زند به پسر جلویی. پسر دوم از عقب چاقو را تند تند فرو می کند توی گُرده حمید. پسر دیگر از جلو چاقو را می زند توی سینه حمید. پسر سوم که لباس زرد پوشیده، ایستاده است نگاه می کند. دختری که ماسک زده چیزهایی می گوید. دختر دیگر که موهایش ریخته ست روی شانه اش بدون روسری چیزی نمی گوید. چاقوست که از جلو و عقب توی تن حمید می رود. حمید نمی توماند نفر عقب را بزند. فقط مشت هایش می رود به سوی جلو. نفر عقب تا جا دارد با سنگ دلی و تیرگی، تیغ تیز فرو می کند. دو مرد از آن طرف پیاده رو می آیند راه شان را کج می کنند می افتند توی سرازیری خیابان و ناپدید می شوند. نبوده اند انگار هیچ وقت.
🔸دو پسر حمید را ول می کنند می ایستند جلویش چیزهایی می گویند. حمید جواب می دهد دستش را می گیرد سمت شان. سه مرد از پشت حمید پیدای شان می شود. یکی از مردها که کچل است می رود دو پسر را دور می کند.
🔸خون دارد از از زیر پوست حمید می آید بالا بافت های لباسش را رد می کند می رسد روی پیراهن. پشتش خیسِ خون شده. روی سینه اش هم خون زده و درد می کند. از زیر ماسک سفید رنگش یک کله نفس می کشد. قلبش می زند. نمی دانم دارد به چه فکر می کند. آوا را یادش هست؟ آمده بود دنبالش؟ منتظر است.
🔸یک موتوری می رسد. حمید را که می بیند سوارش می کند. پیراهن حمید پرخون تر شده. نمی دانم موتور سوار به حمید چیزی می گوید یا نه. فقط گاز می دهد سمت چهار راه دادگستری. می رود بیمارستان. سر چهارراه یک نفر سرش را از پراید در آورده می گوید: «تلوتلو می خورد». موتورسوار تا می آید کاری کند حمید می افتد روی آسفالت. ترافیک می شود. مردم دوره می کنند. مغازه دارها سرک می کشند قاطی جمعیت می شوند. حمید دردش آمده چیزی می گوید:
- کمک!
🔸یک نفر زنگ می زند 115. اورژانس زود می رسد. حمید را می برند تو. تا می رسد بیمارستان رفته ست توی کُما.
آوا نشسته است ثانیه می شمارد پدر بیاید زود برود خانه ولی از حمید خبری نیست. آوا شماره خانه را می گیرد می گوید:
-بابا نیومده! کجاست؟
🔸یک ساعت بعد یعنی یازده شب از فرمانداری زنگ می زنند به همسر حمید. می گویند: «آقای شما با کسی خصومت دارد؟»
همسر حمید می گوید: «نه! چرا می پرسید؟ یعنی دوباره به خاطر امر به معروف کاری کرده؟» ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همخوانی زیبای معلمان در دیدار با رهبری👇👇👇
هر نفس این خاک، باغ ترنم شد
هر رگ ابر اینجا، برق تبسم شد رب الیک، ثم الیک
ثم ومنک السلام، رب و انت السلام
سلام، ای بانی هفت آسمان
ای فخر زمین و زمان ای خالق پیر و جوان
سلام، ای باعث غیب و شهود
ای مطلق من فی الوجود ای جان و فراتر ز جان
الشکرولنا عاده یا من بیده الخیر
وارزقنا شهاده یا من بیده الخیر یا من بیده الخیر
یا من بیده الخیر
رونق محفلها، عطر بیان اوست
شمع شب دلها، شعله جان اوست مهر معلم، بر سرعالم
پرتوفشاند مدام، سایه او مستدام
سلام، ای مبدا تعلیم نور
ای مکتب تدریس عشق ای دفتر مهر و وفا
سلام، ای رسم تو حق گستری
ای شغل تو پیغمبری ای مشق کتاب خدا
نام معلمها چون نام شهیدان زنده است
عزتشان از حق است عزت حق پایندست از عاطفه اکندهست
از عاطفه اکندهست
مرد خدا جا در خانه نمیگیرد
مثل دلیران در معرکه میمیرد مثل شهیدان، در همه دوران
در صف خیر العباد، مرد قیام و جهاد
جهاد، ای ساحت تبیین گران
ای صولت دین باوران ای آیت پیغمبران
جهاد، ای باور جوشن به تن
ای قدرت دشمن شکن ای شوکت نام آوران
باید به صف تبیین شمشیر به کف باشیم
از کرببلا باشیم از نسل نجف باشیم
در راه هدف باشیم در راه هدف باشیم
راهی این راهیم، بر سر پیمانیم
بر سر عهد دل، یک دله میمانیم حامی قدسیم، یار فلسطین
یاور مستضعفان، هر گوشهای از این جهان
جهان، مبهوت چنین همت است
مسحور همین شوکت است در حیرت از این عزت است
جهان، آغاز جدیدی به خود
میبیند و فردا پر از امید و پر از نعمت است
روزی برسد از راه آن چهره هم چون ماه
پیدا بشود ناگاه رخسار ولی الله ادرکنی ولی الله
ادرکنی ولی الله
☑️ بشار اسد : ایران تنها کشوری است که در مقابل جنگ تحمیلی غرب در کنار ما ایستاد/سوریه به فارسی
🇸🇾🤝🇮🇷
#با_هم_بودیم_ومیمانیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دو کلمه حرف حساب با سلبریتی های همه چیز نفهم
▪️ هموطن مقیم دانمارک در حال ورزش در باشگاه میگه:
اگه این اتفاق (حمیدرضا الداغی) تو اروپا اتفاق میفتاد این پسر رو سوپر قهرمان (super hero)صدا میکردند.