eitaa logo
🌹صدرا🌹
552 دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
35.3هزار ویدیو
314 فایل
-مهربانم، عالم از توست غریبانه چرا میگردی؟❤️😔 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب( س) به کانال صدرا خوش آمدید. @sadrasadat74 پیشنهادات و انتقادات خود را منتقل کنید. ✅ کپی از مطالب کانال،مشروط برذکرصلوات برای شهدا،بلا اشکال و آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
گئو سر دیار صالحی .mp3
زمان: حجم: 9.93M
خواننده : استاد رضا صالحی: در وصف سردار حاج قاسم سلیمانی بزرگ مرد ایل بزرگ بزرگ بختیاری
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلمی واقعی از جنگ (ایران - عراق) که توسط فیلم‌بردار ارتش تصویر برداری شده است دقت کنید تانک دشمن تا روی خاکریز آمده است اما هیچ کدام از نیروها‌ فرار نمی‌کنند! مردم ایران را با هیچ جای دنیا مقایسه نکنید ‌‌
2.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢وقتی به عظمت خداوند پی می بری
👈راه های نفوذ شیطان مرحوم پدرم می فرمود: 🔸جوانان كه بخواهند راه خوب وسعادت را بپیمایند، شيطان از يكي از دو سنگربه آنها حمله مي كند يا از سنگر "عقائد"،از طريق شيطان جن يا شيطان انس و با ايجاد شك وشبهة ويا از سنگر "اعمال" ، با ايجاد وسواس در اعمال وعبادت ها،ايشان می فرمود: آخر وسواس جنون است ! آیت الله فاطمی نیا (ره)
2.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ علّت ناکارآمدی دولت فعلی را در این کلیپ ببینید 🔹مشکلی که تازه امروز پزشکیان به آن اشاره کرده، چند ماه قبل توسط سعید جلیلی مطرح شده بود. امّا سایبری‌های اصلاحات که امروز برای پزشکیان غش و ضعف می‌کنند، این سخنان جلیلی در انتخابات رو به سُخره می‌گرفتند. غربگدایان لیبرال نیویورکی ، دروغگویان کم حافظه ، شاگردان مغروق ، منافقین جدید ، نمایندگان نتانیابو در کشور
11.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دکتر سهیلا سامی جراح نخبه مغزواعصاب با حدود ۱۰۰۰ جراحی موفق در آلمان دستیار ۳۵۰۰ جراحی ـ مسلط به ۴ زبان بعد از سال‌ها حضور در آلمان با جایگاه ویژه و بعنوان جراح فوق‌تخصص به برگشت تا به کشورش خدمت کنه البته نه لباس برهنه پوشیده و نه عِلم برای زن زندگی آزادی مهمه که بشناسنش
🌸رزمنده ي كت و شلواري 🌸 🔹همين كه آمد تو و ابلاغش را روي ميز گذاشت📄 ، دو نفري به هم نگاه كرديم👥 . همه جور رزمنده اي ديده بوديم . الاّ اين شكلي اش را . كت و شلوار 👤ترو تميز و شيكي پوشيده بود . عينك دودي هم به چشم داشت😎 . قرار شد مدتي در آشپزخانه كار كند تا بعد . هر روز صبح زود لباس آشپزخانه را مي پوشيد مشغول كار مي شد . سيب زميني🍟 و پياز پوست مي كند . برنج پاك مي كرد . غذا مي پخت🍚 و ظرف مي شست 🍽 تا نصف شب . بعد از مدتي فرمانده فرستادش خط و شد مسؤول قبضه هاي توپ و خمپاره ي سپاه💣 . ديگر او را نديدم تا آن روز كه به بيمارستان رفتم .🏥 عكسش روي ديوار بود . با كت و شلوار مرتب و شيك . وقتي نوشته ي زير عكس را خواندم😢 ، انگار آب سردي روي سرم ريختند . دست و پايم يخ كرد 😰. نوشته را چند بار خواندم : ✨ شهيد دكتر ناصر نيكنام جراح مغزو اعصاب ✨
گردشگری در باغ خاطره دفاع مقدس🌹 👇👇 آخرین گناه🍀 هنگامی که علی اکبرم را داخل قبر گذاشتند،پسرم را به علی اکبر حسین علیه السلام قسم دادم و گفتم:«پسرم!تو را به علی اکبر حسین علیه السلام 🌹 چشمهایت را باز کن تا مادر یک بار دیگر چشم های قشنگ تو را ببیند.» 🍀 ناگهان علی اکبرم چشم هایش را باز کرد. و این چنین شهید علی اکبر صادقی پیک لشکر 27 محمد رسول الله آخرین درخواست مادرش را اجابت کرد و برای ما تصاویری را به یادگار گذاشت تا بدانیم «شهدا زنده اند»🌹 🌹 راوی: مادر شهید علی اکبر صادقی 🌹 خاطره دوم 🌹
میگفت : ۳۰ سال پیش خواستم برم شیراز . رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم .🚌 صندلی جلوم زن و  شوهری بودند که یه بچه تُپل و شیرین ۳یا ۴ ساله  داشتند.👶 اتوبوس راه افتاد. ۱۶ ساعت راه بود. طی راه ؛ بچه تپل و شیرین که صندلی جلو بود؛ هی به سمت من نگاه میکرد و میخندید.😁 چندبار باهاش دالی بازی کردم و بچه کلی خندید...😁 دست بچه یه کاکائو که نمیخوردش . تو دالی بازی ؛   یهو یه گاز از کاکائو بچه زدم . بچه  کمی خندید..😁 کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت: ببین ؛ بالاخره کاکائو را خورد.☺️ دیدم پدر و مادرش خوشحالند؛ گفتم بذار بیشتر خوشحال بشند. خلاصه ۳ تا کاکائو را کم کم از دست بچه؛ یواشکی گاز زدم و بچه هم میخندید.😁 مدتی بعد خسته شدم. چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم ، که یهو ای واییییی..😱 مردم از دل پیچه.....دل و رودم اومد تو دهنم..سرگیجه داشتم.. داشتم میترکیدم.😱 دویدم رفتم جلو و به راننده وضعیت اورژانسی خودم را گفتم. راننده با غرغر 😏 تو یه  کافه وایساد. عین سوپر من پریدم و رفتم دستشویی برگشتم واز راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی. اتوبوس راه افتاد. هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که درددل شروع شد. طوری شده بود که صندلی جلوی خودم را گاز میگرفتم .از درد میخواستم داد بزنم‌.چه دل پیچه وحشتناکی..تموم بدنم را میکشیدند..مردم خدا....😭😱 دویدم پیش راننده و با عز والتماس وضعیتم را گفتم. . راننده اومد اعتراض کنه؛ حالت چهره مو دید،😰 راننده زد بغل جاده و گفت: بدو داداش پریدم بیرون و دقایقی بعد برگشتم به اتوبوس. تشکر کردم.. از درد داشتم میمردم. دهنم خشک بود و چشام سیاهی میرفت. رفتم روی صندلی نشستم. گفتم چرا اینجوری شدم. غذای فاسد که نخورده بودم. دیدم دست بچه باز کاکائو هست. از پدر بچه پرسیدم : بچتون کاکائو خیلی میخوره؟ پدرش گفت: نه ؛ کاکائو براش بده. اومدم بپرسم پس چرا کاکائو بهش میدی؟ که مادرش گفت: حقیقت بچمون یبوست داره. روی کاکائو ،ملین زدم تا شاید افاقه کنه؛ تا حالام دو یا ۳ تا هم خورده ؛ ولی بی فایده بوده. من بدبخت خواستم ادامه بدم که یهو درد مجددا اومد. میخاستم داد بزنم و کف اتوبوس غلت بزنم .😱😱 رفتم پیش راننده؛ راننده با خشونت گفت : خجالت بکش ؛ وسط بیابونه؛ ماشین که شخصی نیست. برو بشین.😡 مونده بودم بین درد و خجالت. یه فکری کردم. برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم : منم یبوست دارم . میشه به من هم کاکائو بدید.. ۳ تا کاکائو ملین گرفتم و رفتم پیش راننده عصبی و با ترس و خنده گفتم: 😅 عزیز چرا داد میزنی ؛ نوکرتم؛ فداتم ؛ دنیا ارزش نداره؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه ما دست شماست. معذرت میخام. بیا و دهنت را شیرین کن‌.. راننده هم که سیبیل کلفت و لوطی بود؛ گفت : ایول ؛  دمت گرم ؛ بامرامی ؛ آخر مردای عالمی خلاصه ؛  ۳ تا کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سر جام نشستم و از درد عین مار به خودم پیچیدم.😰 ۱۰ دقیقه نشده بود که راننده صدام کردو گفت: داداش ؛ جون  بچت چی به خورد من دادی؟؟ترکیدم. داستان کاکائو و بچه را براش گفتم. راننده زد بغل جاده و گفت بریم پایین. خلاصه تا شیراز هر نیم ساعت میزد کنار و میگفت: بریم رفیق.. مسافرها هم  اعتراض که میکردند؛ راننده میگفت: پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و  نامرد؛  تو جاده میخ ریختند؛ تند تند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره... ملت هم ساکت بودند و دعا به جون راننده میکردند.😌😃 🌙⭐️🌙 * بدانید برای انجام هر کاری؛ مسئولش باید همدرد باشه؛ تا حس کنه طرف چی میکشه. مسئول باید مثل آحاد جامعه ماهی بیشتر از ۱۲الی۱۴ میلیون حقوق نداشته باشد* *آن وقت با خانه مستاجری،هزینه های سرسام آور زندگی... می فهمید درد  مشترک یعنی چی*   *ای کاش از این  شکلاتها  داشتیم و به هر مسئولی ۳ تا فقط۳ تا میدادیم تابگه داداش وایسا باهم بریم*
🔴محقق‌های ایرانی یه راه جدید پیدا کردن که با استفاده از سلول‌های بنیادی، کاری میکنن که دندون‌ دوباره رشد بکنه. 🔹‌این دقیقاً پروژه ای هستش که ژاپن هم تازه بهش دست یافته و میتونه انقلابی توی حوزه دندانپزشکی تو کل دنیا باشه...!