eitaa logo
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
4.3هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
9.5هزار ویدیو
93 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ما آدمهای فراموشکار ✍گاهی چه راحت از خاطر می‌بریم که خداوندی که در دوران جنینی که هیچ قدرت دفاعی از خودمان نداشتیم، چه زیبا از ما مراقبت کرد و بعد از آن در دوران کودکی با وجود هزاران خطر چگونه ما را حفظ کرد و پرورشمان داد. حالا هم همان خدا، خدای ماست اما ما عوض شدیم، خواستیم همه چیز را کنترل کنیم، خواستیم با جوش و حرص و استرس نشان دهیم که چقدر آینده نگر و دغدغه مند هستیم. باید اعتراف کنیم، ایمانی که در کودکی به پدر ومادر خودمان داشتیم، را از دست داده ایم و به همان اندازه به خداوند ایمان و باور نداریم اما خداوند باز هم عاشق و حافظ و منجی ماست، درست در لحظه ای که به او چشم اميد می‌بندیم. لا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ ﻣﺘﺮﺱ ﻭ ﻏﻤﮕﻴﻦ ﻣﺒﺎﺵ ، ﻗﻄﻌﺎً ﻣﺎ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺗﻮ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻫﺴﺘﻴﻢ 📚سوره عنکبوت (33) ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╝
‌‌‌ ✨حضرت محمد ﷺ فرمودند: شايسته است كه مرد هر روز از عطر استفاده كند، اگر هر روز نتوانست، يك روز در ميان عطر زند و چنانچه اين هم مقدورش نبود جمعه ها را ترك نكند ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده. @sadrzadeh1 @sadrzadeh1 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092 ╚━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╝
🌹🕊🌹🕊🌹 اگر یڪ روز فڪر شهـادت از ذهنت دور شد و آن را فراموش ڪردی حتما فردای آن روز را روزه بگیر. ❤️ شهید مصطفی‌ صدرزاده ❤️
كوهنوردي مي‌‌خواست به قله‌ای بلندی صعود كند. پس از سال‌ها تمرين و آمادگي، سفرش را آغاز كرد. به صعودش ادامه داد تا اين كه هوا كاملا تاريك شد. به جز تاريكي هيچ چيز ديده نمي‌شد. سياهي شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمي‌توانست چيزي ببيند حتي ماه و ستاره‌ها پشت انبوهي از ابر پنهان شده بودند. كوهنورد همان‌طور كه داشت بالا مي‌رفت، در حالي كه چيزي به فتح قله نمانده بود، پايش ليز خورد و با سرعت هر چه تمام‌تر سقوط كرد. سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامي خاطرات خوب و بد زندگي‌اش را به ياد مي‌آورد. داشت فكر مي‌‌كرد چقدر به مرگ نزديك شده است كه ناگهان دنباله طنابی که به دور كمرش حلقه خورده بود بين شاخه های درختی در شيب کوه گير کرد و مانع از سقوط كاملش شد. در آن لحظات سنگين سكوت، که هيچ اميدی نداشت از ته دل فرياد زد: خدايا كمكم كن ! ندايي از دل آسمان پاسخ داد از من چه مي‌خواهي؟ ! نجاتم بده خدای من- آيا به من ايمان داري؟ .آري. هميشه به تو ايمان داشته‌ام - .پس آن طناب دور كمرت را پاره كن كوهنورد وحشت كرد. پاره شدن طناب يعني سقوط بي‌ترديد از فراز كيلومترها ارتفاع. گفت:خدايانمي‌توانم خدا گفت: آيا به گفته من ايمان نداري؟ كوهنورد گفت: خدايا نمي توانم. نمي‌توانم. روز بعد، گروه نجات گزارش داد كه جسد منجمد شده يك كوهنورد در حالي پيدا شده كه طنابي به دور كمرش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمين فاصله داشت
🏴 سلام عشاق حسین 🖐🏻 1️⃣اولین محفل عزاداری عشاق الحسین 1️⃣ سخنران: جناب آقای حاج علیرضا پناهیان 🎙 مداح: کربلایی علی اکبر نیک پور 🎤 زمان: شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۴📆 https://daneh.ir/demo2/mod/lmskaranskyroomtwo/view.php?id=18844 تشریف بیارید 🎈🌷 @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam @sadrzadeh1 @abalfazleeaam
• . ‼️ ــــــــــــــــــــ ‏باخودم‌گفتم‌عجب‌دردسرۍشد.این‌ دفعه‌‌کربلااصلابه‌ماحال‌نداد.یکباره‌ دیدم‌پیرمردایستادوروبه‌حرم‌کردو باانگشت‌دست،مرابه‌آقانشان‌دادو باهمان‌زبان‌ِبۍزبانۍبراۍمن‌دعاکرد. جوان‌پشت‌میزگفت:بادعاۍاین‌پیرمرد، آقاامام‌حسین‌شفاعتت‌کردندوگناهان‌ پنج‌سال‌تورا‌بخشیدند:)
🌱 هدیه به امام رضا ؏♥️ به نیابت از شهیدمحمدرضادهقان و داداش مصطفے✨ متولد۲۶فروردین۱۳۷۴ در تهران شهادت : ۱۳۹۴/۰۸/۲۱ در حلب سوریه🕊 مزارشهید : امامزاده‌علی‌اکبرچیذر دانشجوی سال سوم رشته فقه وعلوم انسانی بود📚 از صفات بارز این شهید خوش خلقی و خلوص نیت در انجام وظایف دینی وامور خیر بود🌸 به شهید رسول خلیلی ارادت خاصی داشت و عاشق عکاسی بود📸 به عنوان بسیجی تکاور راهی سوریه شد ، همزمان در اخرین روزهای محرم در نبرد با تکفیری ها در حومه حلب به شهادت رسید💔 و ۲۵ آبان در امامزاده علی اکبر چیذر به خاک سپرده شد... از کودکی جنب‌وجوش‌های خاص خودش را داشت🌿 با وجودی‌که بچه درسخوانی بود اما همواره با جنب‌وجوش‌هایش صدای دیگران را درمی آورد! از همان کودکی بچه بازیگوشی بود. دوره ابتدایی‌اش را در مدرسه بلال حبشی در خیابان آزادی سپری کرد✋🏻 همیشه در طول مسیر خانه تا مدرسه کیفش را به هوا پرت و با خودش بازی می‌کرد. این کار برایش نوعی تفریح بود. وقتی پایه دوم درس می‌خواند یکی از روزها در حالی‌که همچنان تفریح مورد علاقه‌اش را انجام می‌داد تصادف کرد و پایش شکست و ناچار شد چند روزی در خانه استراحت کند... محمدرضا از پایان دوره ابتدایی عضو بسیج شد✨
⚘در خیالات من دلدادگی رنگ دارد... مثلا چیزی شبیه آسمانِ روزی که می‌آیی یا لحظه‌ای که لبخند می‌زنی! طلعة الرشیدة من⚘ ‌‌‌‌‌‌ ‌