eitaa logo
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
4.3هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
9.7هزار ویدیو
93 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
•| برادر_شهید که داشته باشی نیازی به عشق‌های دیگه نداری😊 میدونی یکی حواسش بهت هست... یکی که اومده تا وصلت کنه ✨ به خدا...☺️☝️ مصطفی رسول هادی دلها 🌹 رسول هادی دلها 💔 کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
🌷 شهادت سردار "محمد مهدي خادم‏ الشريعة" اولين فرمانده تيپ 21 امام رضا(ع) (1361ش) ✍ محمد مهدي خادم‏ الشريعة، در سال 1337 در شهرستان سرخس چشم به جهان گشود. آغاز جواني او با قيام و مبارزه مردم علیه استبداد شاه همزمان شد. و بارها توسط ساواک تحت تعقیب قرار گرفت. پس از پيروزي انقلاب، به عنوان مسؤول دفتر فرماندهي سپاه پاسداران خراسان منصوب شد. ✅ پس از آن، دوره فشرده خلباني را در تهران طي كرد و راهي جبهه هاي جنوب شد. در آنجا تيپ 21 امام رضا (ع)، متشکل از نیروهای خراسان، که بعدها به لشکر ارتقاء یافت را سازماندهي كرد، و به عنوان اولين فرمانده، این تیپ ایفاء نقش نمود. ✅ حماسه آفريني هاي او و يارانش در چزابه چنان بود كه حضرت امام خمینی(ره) در وصفشان فرمود: 💦 «كار رزمندگان ما در چزابه در حد اعجاز بود و اين اعجاز به حول و قوه الهي از بازوان پرتوان رزمندگان به خصوص رزمندگان تيپ 21 امام رضا (ع) به فرماندهي اين سردار شهيد نمايان شد.» او سرانجام در عمليات بيت المقدس در تاريخ سي و يكم ارديبهشت ماه سال 1361 روحش آسمانی شد و به جمع ملکوتیان پیوست. راهش پر رهرو 🌷 کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بانوی کرامت حضرت معصومه (س) با نوای: سید رضا نریمانی 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃 کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجاست تمام من💔🙂 کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
این شما اینم شهدای گمنام کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
💢 غلبه بر خستگی به روش شهید مهدی حسین پور 👈 وقتی تو کار بهمون فشار می‌اومد یا خسته می‌شدیم، بهمون می‌گفت: ثواب کار رو هدیه کنید به یکی از «اهل بیت(ع)»؛ 😌 🔹اونوقت خستگی بهتون غلبه نمیکنه و شما بهش غلبه می‌کنید. 🎙راوی: همرزم شهید شهید 🌷 کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
✍پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت: مرا به حمام ببر. پسر، پدرش را به حمام برد. پدر تشنه اش شد. آب خواست. پسر قنداب خنکی سفارش داد برایش آوردند و آن را به آرامی در دهان پدر ریخت و پس از شست وشو پدر را به خانه برد. پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید روزی به پسرش گفت: فرزندم مرگ من نزدیک است مرا به حمام ببر و شست وشو بده. پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت. پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت: پسرم تشنه هستم. پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت. پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت: من قنداب دادم، گنداب خوردم. تو که گنداب می دهی ببین چه می خوری؟ ‌‌‎‌‎‎‌‌‎‎کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Sardare Delha - Khahare Khorshid 1402.mp3
11.47M
کاری از:🔸گروه سرود سردار دلها 🔸 کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
دیشب در سراوان ۵ فرشته آسمانی شدند... شهادتتان مبارک ✨ 💌 کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
از وسعت لبخنـدتان جـان می گیرد زنـدگی ، بگذارید لبخنـدتان حـال تمــام روزهای مرا خـــوب کند.... هدیه به روح مطهر شهید ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
وقتی تماس می‌گرفت، بعد از دوسه کلمه احوال‌پرسی، معمولا اولین حرفش دخترش بود. با آب و تاب تعریف می‌کرد که کوثر چقدر بزرگ شده و چه کار‌های جدیدی انجام می‌دهد.😊 به دوستان خودش هم که زنگ می‌زد، اگر دختر داشتند، با آن‌ها درباره اینکه «دختر من بهتر است یا دختر تو» بحث می‌کرد. عشق «محمودرضا» به دخترش، مثل عشق همه‌ی پدر‌ها به دخترشان بود، اما محمودرضا پُز دخترش را زیاد می‌داد.👌 یک‌بار در شهرک شهید محلاتی قرار گذاشته بودیم. آمد دنبالم و راه افتادیم سمت اسلامشهر. توی راه گفت: کوثر را برده آتلیه و ازش عکس گرفته. مرتب درباره‌ ماجرای آن روز و عکاسی رفتنشان گفت. وقتی رسیدیم اسلامشهر، جلوی یکی از دستگاه‌های خودپرداز نگه داشت. پیاده شد. رفت پول گرفت و آمد، تا نشست توی ماشین گفت: «اصلا بگذار عکس‌ها را نشانت بدهم»😍 ماشین را خاموش کرد. لپ‌تاپش را از کیفش بیرون آورد و عکس‌های کوثر را یکی‌یکی نشانم داد.❤️ درباره بعضی هایشان خیلی توضیح داد و با دیدن بعضی هایشان هم می‌زد زیر خنده. شبی که برای استقبال از پیکر محمودرضا رفتیم اسلامشهر، در منزل پدرخانمش جلسه‌ای بود، چند نفر از مسئولان یگانی که محمودرضا در آن مشغول خدمت بود هم آن‌جا حاضر بودند. یکی از همان برادران به من گفت: «محمودرضا رفتنش این دفعه، با دفعات قبل فرق داشت. وقتی داشت می‌رفت، پیش من هم آمد و گفت: فلانی این دفعه از کوثر دل بریده‌ام و می‌روم. دیگر مثل همیشه شوخی و بگوبخند نمی‌کرد و حالش متفاوت بود.💔 راوی: احمدرضا بیضائی (برادر شهید) شهید مدافع حرم محمود رضا بیضایی🌹 کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯