eitaa logo
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
4.2هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
8.9هزار ویدیو
92 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت دلم پر بود... چند روز پیش هم سر دستکاری کردن دوز قرص هایش بحثمان شده بود. سرخود دردش که زیاد می شد، تعداد قرص هارا کم و زیاد می کرد. بعد از چند وقت هم درد نسبت به مسکن ها می کرد و بدنش به ها جواب نمی داد. از خانه رفتم بیرون. دوست نداشتم به بروم خانه آقاجون. می دانستم یکی دو ساعت بیرون از خانه باشم، می شوم. رفتم خانه عمه، در را که باز کرد، اخم هایش را فوری توی هم کرد. "شماها چرا مثل لشکر شکست خورده، جدا جدا می آیید؟ منظورش را نفهمیدم... پشت سرش رفتم تو صدای عمه با سر و صدای محمد حسین و هدی و محمد حسن یکی شد. _"ایوب و بچه ها آژانس گرفتند، آمدند اینجا بالای پله را نگاه کردم.. ایوب ایستاده بود. + توی خانه عمه من چه کار می کنی؟ با قیافه حق به جانب گفت: _ "اولا عمه ی تو نیست و ...ثانیا تو اینجا چه کار می کنی؟ تو که رفته بودی قهر؟ دعوایمان به چند ساعت برسد. یا کاری می کرد که یا اینکه با ای پیش قدم آشتی می شد. به هر مناسبتی برایم هدیه می خرید. حتی از یک ماه جلوتر آن را جایی پنهان می کرد. گاهی هم طاقت نمی آورد و زودتر از موعد هدیه م را می داد. اگر از هم دور بودیم، می دانستم باید منتظر بسته ی پستی از طرف ایوب باشم. ولی من از بین تمام هدیه هایش، نامه ها را بیشتر دوست داشتم. با نوشتن راحت تر ابراز علاقه می کرد. قند توی دلم آب، می شد وقتی می خواندم: " ، تو عشق منی و این عشق، و است. من فکر می کنم ما یک وجودیم در دو قالب، ان شاالله خداوند ما را برای هم به سلامت نگاه دارد و از بنده های شایسته اش باشیم" به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت ایوب فقط گفت: _ "چشمم روشن...." و هدی را صدا زد: _"برایت بابا ولی دارد. اینکه قضا نشود و اینکه هیچ دستت را نبیند" از خانه رفت بیرون و با دو تا و شعر و آهنگ ترکی برگشت. آنها را گرفت جلوی چشمان هدی و گفت _"بفرما، حالا ببینم چقدر می خواهی برقصی" دوتا و یک شیشه آستون هم گرفته بود. دو سه روز صدای آهنگ های ترکی و بالا پریدن های هدی، توی خانه بلند بود. چند روز بعد هم نوار ها را کرد و توی کمدش کرد. برای هر نماز با و می افتاد به جان ناخن هایش، بعد از دوباره می زد و صبر می کرد تا نماز بعدی. وقتی هم که توی کوچه می رفت، ایوب منتظرش می ماند تا خوب لاک هایش را کند. بالاخره خودش خسته شد و لاک را گذاشت کنار بقیه ها... توی خیابان، ایوب خانم ها را به هدی نشان می داد: _"از کدام بیشتر خوشت می آید؟" هدی به دختر های اشاره می کرد و ایوب محکم هدی را می بوسید به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
... ⃠🚫 سوریه نرفته‌اے..!؟ باشد قبول🙂 اما در کوچه و بازار این سرزمین هم میشود شد💪🏽 آرے آن هنگام که در اوج جوانی چـ👀ـشم میبندی بر روی صورت نامحرم یعنی 🇮🇷 😎 آن هنگام که بخاطر حیای چشم متلک میشنوی و به خود افتخار میکنی که چشمانت را کنترل کردی✌🏻.. 🇮🇷 💔 آن هنگام که در مجازی هیچ دختری را به خیال خودت خواهر نمیدانی🙅🏻‍♂... 🇮🇷 ✨ آن هنگام که با گریه برا پاک دامنی دعا میکنی...🍃 🇮🇷 😍 یک نکته☝🏻 "در بودن شیوه‌‌ی است"
📌 بعد از خوندن هردو رکعت نمازشب، مےخوابید و بیدار میشد تا دو رکعت دیگه بخونه. ازش پرسیدن چرا؟ 📍 گفت: را باید داد تا بشه... 🌷 @sadrzadeh1
👈رفیق شهید داری؟؟؟ 1⃣ گام اول) انتخاب یک شهید به عنوان رفیق : خیلی مهمه فقط یک شهید انتخاب کنید. نگید که من به یک شهید رو میزنم فقط یکیشون جوابمو بده! ❌ شهداء در انقدر و مظلومند که منتظر یک و با هستند تا خودشون رو نشون بدند. ✅ برید شهدای شهرتان که هم کرده باشید و هم رفیقتان را پیدا کرده باشید. اولین انتخاب شهید و شهیده. ببینید با کدوم شهید ته دلتان خالی میشود؟ میکنید یا به وجد می آیید؟! آفرین این شهید همان رفیق شماست.👏👏👏 2⃣ گام دوم) عهد بستن با شهید: 👀یک جا که جلو چشمتون باشه بنویسید و امضا کنید که: ❗با رفیق شهیدم میبندم که پای او تا لحظه شهادت خودم خواهم ماند و از تذکرات دوستانه او به هیچ وجه رو بر نمی گردانم.❗ 3⃣ گام سوم) شهید تا میتوانید از رفیق شهیدتان اطلاعات جمع آوری کنید( همسر شهید، و هر چیز دیگه ای که به فکرتان میرسد)🏞 4⃣گام چهارم) اعمال خود به شهید ✳ از همین الآن هر کار خیر و ثوابی که انجام میدهید هدیه به روح رفیقتان کنید مثل :《 های و حتی درس خوندن برای رضایت خدا، و ....》🕋 5⃣گام پنجم) درگیر کردن خود با شهید سریعا همین الآن موبایلتان را عوض کنید و عکس را بگذارید. از امروز همه پیامک ها و تماس هاتون توسط رفیقتان بررسی میشود! محل کارِتون، کیف جیبی، داشبورد ماشین و یا هرجایی که میتوانید یک عکس یا نشانه از رفیقتان بذارید! صبح ها هم اولین نفر بعد از امام زمان(عج) به رفیقتان صبح به خیر بگویید و شب هم آخرین شب بخیر... 6⃣گام ششم) در حضور رفیق آیا در حضور دوستی معنوی و روحانی به این باصفایی میشه گناه کرد؟؟؟ نگاه هامون، رابطه‌مون با همکلاسی های نامحرم و اساتید نا محرم، چت کردن با نامحرم، کاهل نمازی، فروشی کم کاری در شغل، در منزل و .... جواب این سوال با خود شما...!⛔❌⛔❌ 7⃣گام هفتم) اولین پاسخ رفیق با افتخار منتظر برخی نشانه ها باشید: دعوت به و و کشور و خیلی چیزای دیگه که شاید حتی فکرشم نکنید....🌷🌹🌸 8⃣گام هشتم و مهمترین گام) حفظ و تقویت رابطه تا شهادت گام های سختی را گذروندید. درسته؟؟؟ مطمئنا با شیرینیی که چشیدید از این مسیر خارج نخواهید شد ان شاءالله🤲 به امید محشور شدن با رفیق شهید و شهدا ✌️✌️❤️❤️❤️✌️✌️
🔴! آرام کنید... او است... 🔸مبادا با گناه بیدارش کنید از این خواب خوش... مبادا بفهمد چه میگذرد... 🔻نه...نه... او طاقت ندارد...نمیتواند به کمکمان بیاید... مگر نمیبینید شده... مگر نمیبینید چقدر است... چگونه از پس این همه گناه ما برآید... دلش تاب نمی آورد... 🔹آخر او دید ک چگونه یکی یکی بچه ها تکه تکه شدند... ای به فدای رنجیده ات... ای به فدای لباس های ات... جان من بیدارنشو... مارا دراین حال مالامال نبین... مارا دراین همه بی خیالی نبین... حالمان عجیب خراب است... میدانیم ب این راحتی ها خوب نمیشویم... 🔻هوای روزگارمان از حد گذشته... وضعیت است... آلودگی همه جارا گرفته... نیاز به حال داریم...اما... 😭😭😭 اما جان من نگو وقتی بیدارشدی چه دیدی... آبروی نداشته مان... فقط بگو حالشان خوب نیست... داداش مصطفی شرمنده‌ام 😔 برایمان دعا میکنی 🤲 ➖➖➖➖➖➖➖ ╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮ ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾        @sadrzadeh1 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾