🌷 #دختر_شینا – قسمت 91
✅ فصل هفدهم
💥 همان روز عصر دوباره برگشتیم همدان. اینبار هم سمیهی ستار را با خودمان آوردیم.
فردای آن روز صبح زود از خواب بیدار شد. نمازش را خواند و گفت: « قدم! من میروم، مواظب بچهها باش. به سمیهی ستار برس. نگذاری ناراحت شود. تا هر وقت دوست داشت نگهش دار. »
گفتم: « کی برمیگردی؟! »
گفت: « اینبار خیلی زود! »
💥 پایان هفتهی بعد، صمد برگشت.
گفت: « آمدهام یکیدو هفتهای پیش تو و بچهها بمانم. »
💥 شب اول، نیمههای شب با صدایی از خواب بیدار شدم. دیدم صمد نیست. نگران شدم. بلند شدم رفتم توی هال. آنجا هم نبود. چراغ سنگر روشن بود.
دیدم صمد نشسته توی سنگر روی سجادهاش و دارد چیز مینویسد.
گفتم: « صمد تو اینجایی؟! »
هول شد. کاغذی را تا کرد و گذاشت لای قرآن.
گفتم: « اینوقت شب اینجا چهکار میکنی؟! »
گفت: « بیا بنشین کارت دارم. »
💥 نشستم روبهرویش. سنگر سرد بود. گفتم: « اینجا که سرد است. »
گفت: « عیبی ندارد. کار واجب دارم. »
بعد دستش را گذاشت روی قرآن و گفت: « وصیتنامهام را نوشتهام. لای قرآن است. »
ناراحت شدم. با اوقات تلخی گفتم: « نصفشبی سر و صدا راه انداختهای، مرا از خواب بیدار کردهای که این حرفها را بزنی.؟! حال و حوصله داریها. »
گفت: « گوش کن. اذیت نکن قدم. »
گفتم: « حرف خیر بزن. »
خندید و گفت: « به خدا خیر است. از این خیرتر نمیشود! »
ادامه دارد...
🌷 #دختر_شینا – قسمت 92
✅ فصل هفدهم
💥 قرآن را برداشت و بوسید. گفت: « این دستور دین است. آدم مسلمان ِزنده باید وصیتش را بنویسد. همه چیز را برایتان تمام و کمال نوشتهام. نمیخواهم بعد از من حق و حقوقتان از بین برود. مال و اموالی ندارم؛ اما همین مختصر هم، نصف مال توست و نصف مال بچهها. وصیت کردهام همینجا خاکم کنید. بعد از من هم بمانید همدان. برای بچهها بهتر است. اگر بعد از من جسد ستار پیدا شد، او را کنار خودم خاک کنید. »
💥بغض کردم و گفتم: « خدا آن روز را نیاورد. الهی من زودتر از تو بمیرم. »
خندید و گفت: « در ضمن باید تمرین کنی از این به بعد به من بگویی ستار، حاج ستار. بعد از شهادتم، هیچکس مرا به اسم صمد نمیشناسد. تمرین کن! خودت اذیت میشویها! »
💥 اسم شناسنامهای صمد، ستار بود و ستار، برادرش، صمد. اما همه برعکس صدایشان میزدند.
صمد میگفت: « اگر کسی توی جبهه یا محل کار صدایم بزند صمد، فکر میکنم یا اشتباه گرفته یا با برادرم کار دارد. »
میخندید و به شوخی میگفت: « این بابای ما هم چه کارها میکند. »
💥 بلند شدم و با لج گفتم: « من خوابم میآید. شب بهخیر، حاج صمد آقا. »
سردم بود. سُریدم زیر لحاف. سرما رفته بود توی تنم. دندانهایم بههم میخورد. از طرفی حرفهای صمد نگرانم کرده بود.
ادامه دارد...
خاطره_شهید🕊
یک روز بہ میدان شهدایِ گمنام
در فـاز ۳ اندیشہ رفتیم ...
چند تا پله میخورد و آن بالا
پنج شهید گمنـام دفن بودند ...
من از پلہهـا بالا رفتم و دیدم کہ
مصطفی حتی از پلہهـا هم بالا نیامد !!
پایین ایستادہ بود و با لحن تندی گفت :
« اگر شما کار اعزام مرا جور نکنید ،
هرجا بروم میگویم که شما کاری نمیکنید
هرجا بروم میگویم دروغ است که
شهـدا عند ربهـم یرزقــون هـستند ،
میگویم روزی نمیخورید و
هیچ مشکلی از کسی برطرف نمیکنید
خودتان باید کارهای من را جور کنید».
دقیقا خاطرم نیست
که ۲۱ یا ۲۳ رمضان بود
من فقط او را نگاہ میکردم ...
گفتم من بالا میروم تا فاتحه بخوانم
او حتی بالا نیامد که فاتحهای بخواند؛
فقط ایستادہ بود و
زیر لب با شهدا دعوا می کرد !!
کمتر از دہ روز بعد از این ماجرا
حاجتــش را گرفت ...
سه روز بعد از عید فطر بود که
برای اولین بار اعــزام شد.
مصطفی اصلا برای ماندن نبود
نمی توانست بمــاند ...
آن زمانی هم که اینجا بود، اینجا نبود
گمشدہ خودش را پیدا کردہ بود ...✨🌿
⃟🇮🇷#شهید_مصطفے_صدرزاده
⃟🇮🇷راوی همسر شهید
╭─✨♥️─↷
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
رفیقشمیگفت:
گاهیمـیرفتیهگوشهیِخلوت ،
چفیهاشرومیکشـیدرویِسـرشتوحالت ِ سـجدهمـیموند..
بهقولِمعروفیهگوشـهای
خداروگیرمیآورد..♥️(:
شهید صدرزاده!)
╭─✨♥️─↷
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
@sadrzadeh1
📸 اولین تصویر از پیکر مطهر شهید مدافع حرم میلاد حیدری بعد از شهادت در معراج شهدای تهران
#انتشارش_با_شما
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
📸 اولین تصویر از پیکر مطهر شهید مدافع حرم مقداد مهقانی بعد از شهادت در معراج شهدای تهران
#انتشارش_با_شما
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم_اکنون
استقبال بی نظیر مردم قدرشناس تهران از پیکرهای مطهر دو شهید مدافع حرم در معراج شهدا
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
اعمال قبل از خواب :)
شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃
.کانال فرهنگی انقلابی شهید مصطفی صدر زاده
@sadrzadeh1
AUD-20211006-WA0006.mp3
3.87M
#دعای_مجیر
🌙در شبهاي 13و14و15رجب و شعبان و رمضان خوانده میشود.
✨دعای مجیر از پیامبر (ﷺ) روایت شده و در بین دعاها از جایگاه بلندى برخوردار است. این دعا را جبرئیل براى حضرت محمد (ﷺ) زمانی که در مقام ابراهیم مشغول نماز بود آورد.
✨دعای مجیر 92 بند دارد که در هر بند عبارت «أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ: پناهم بده از آتش ای پناه دهنده» تکرار شده است.
#التماس_دعای_فرج
#أللهم_عجل_لولیک_الفرج
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
14010125eheyat-rasouli-mojir.mp3
22.26M
فراز هایی از دعای مجیر 💔(:
شب سیزدهم ماه مبارک رمضان 🌙
مهدیرسولی 🎤
#شب_های_ماه_رمضان
#ماه_رمضان
🌷بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌷
به نام خدای مصطفیــ... ❤🥀
{•.🌿}
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
روزت رو با سلام و توسل به شهیدان🌸 بیمه کن🌸
باور کن شهدا زنده ان و عجیب🌸 دستگیرن🌸
فقط کافیه بخوایی...🌸
هر صبح فاتحه ای بخون برای یه شهید،
تا فاتحه ی روزت با گناه خونده نشه
4_5791793128419625721.mp3
21.59M
.. ❀❀ با امـام زمانت یه قـرار عـاشقانه بذار
و هــر روز
❣ #دعای_عهد بخون... ❀❀❣
🎙با صدای آقای #بحرالعلومی
❣الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج❣
❣#سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلاَمُ عَلَى حُجَّةِ الْمَعْبُودِ وَ كَلِمَةِ الْمَحْمُودِ...✋
🌱سلام بر آن مولایی که آینه ی تمام نمای خداست.
سلام بر او و بر روزی که تمام خلق در آینه وجود او، خدا را به تماشا خواهند نشست...
📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس.
#اللهمعجللولیکالفرج🤲
#امام_زمان
کانال شهیدمصطفی صدرزاده❤️
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
نفس های تو پر از هوای بهار🌸
است و سبز می کند جانم را، روشن می کند صبحم را، نامت را که می برم بوی شکوفه می گیرد وجودم✨
#شهید_مصطفے_صدرزاده
#صبح تون_متبرک_به_نگاهشهید✨
کانال شهیدمصطفی صدرزاده❤️
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
﷽
🕋 آغاز ختم قرائت قرآن کریم
هدیه به ارواح مطهر شهدا و امام شهدا🥀
🕊مخصوصا شهید " مصطفی صدرزاده "
◇ سوره مبارکه بقره
آیات ۳۸ _۴۸ ✨
کانال شهیدمصطفی صدرزاده❤️
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
Joze 12-Aghaie Tahdir_1395-8-18-9-24.mp3
32.57M
📖 تندخوانی و ترتیل جزء دوازدهم
💠 قاری : استاد معتـز آقایی
#تلاوتنور
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌱
#ماه_رمضان
#امام_زمان
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت دلنشین شهید ابراهیم هادی .....
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
🌺#شهید_شاهرخ_ضرغام (41) 🌺
.#دریاقلی 2
#يکدفعه_شروع_به_خواندن_و_رقصيدن_کرد ...
(#راوی : قاسم صادقی)
.در گرماگرم نبرد، سيد با فرماندهی نيروی هوایی تماس گرفت و گفت: شما اگر می توانيد، پل دشمن را بمباران کنيد. ساعتی نگذشت که دو جنگنده ايرانی پل عبوری دشمن و سنگرهای اطراف آن را بمباران کردند.نيروهای دشمن در محاصره كامل بودند. عصر همان روز #عراق شديداً مواضع و سنگرهای ما را بمباران کرد. من در کنار #شاهرخ نشسته بودم، در آن حجم آتش، بسياری از نيروها از ترس به زمين چسبيده بودند. از ترس زبان ما هم بند آمده بود. بايد می رفتيم جلو، ولی همه وحشت زده بودند.صادق که از دوستان شاهرخ بود از جا بلند شد. پيراهن عربی بلندی هم برتن داشت. يکدفعه شروع به خواندن و رقصيدن کرد. صادق با آن لباس عربی بالا و پائين می رفت. بچه ها همه می خنديدند. روحيه بچه ها برگشت. شاهرخ داد زد: دارن فرار می کنن بريم دنبالشون، همه از سنگرها بيرون رفتيم و دويديم سمت دشمن.#نبرد_ذوالفقاری تا صبح فردا ادامه داشت. دشمن با برجا گذاشتن بيش از سيصد کشته مجبور به عقب نشينی شد. چون راه فرار هم نداشتند، تعداد زيادی هم اسير شدند. رشادتهای شاهرخ و بچه های گروه او را هرگز فراموش نمی کنم. آنها از هيچ چيزی نمی ترسيدند.
#ادامه_دارد😉
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوونا ما گناه می کنیم...
#حاج_مهدی_رسولی
کانال شهیدمصطفی صدرزاده❤️
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯