💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚
💚🍃💚🍃
🍃💚
«♡بـسـم رب العشق ♡»
📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته
🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد
🔗 #قسمت_صد_و_سی_و_پنجم
روبروی آینه ایستادم و به خودم نگاهی انداختم .
مچ پاهام کاملا مشخص بود .
شلوار تنگی پوشیده بودم .
مانتو کوتاه و شالی که فقط قسمت پشت موهام رو پوشونده بود ...
یه دفعه به یاد صحبت های استاد پناهیان افتادم که می گفت : قبل از اینکه انسان عمل انجام بده ، شیطان در گوش آدم زمزمه شومی داره ، میخواد ارزش عمل رو پیش ما پایین بیاره .
شیطان هی میاد ارزشش رو میاره پایین !
استاد شجاعی هم می گفت :
خودمون با جهنم سنخیت پیدا می کنیم نه اینکه خدا ما رو بخواد ببره جهنم .
دوباره به خودم نگاهی کردم .
آرایش نسبتا غلیظی هم داشتم .
مروا اینجوری نمیشه که نماز بخونی بعد حجابت رو رعایت نکنی !
اینجوری نمیشه یکی از حرفای خدا رو گوش کنی یکی دیگش رو گوش نکنی !
باید از ریشه درست بشی .
به سمت روشویی رفتم و آرایش صورتم رو کاملا با آب و صابون پاک کردم .
شیر آب سرد رو باز کردم و چندین بار صورتم رو با آب سرد شستم .
توی آینه به خودم نگاهی انداختم ، اینجوری خود ، خودم بودم .
مروا کی میخوای به خودت بیای !
اگر با این وضعیتی که تو داری میری بیرون یه نفر تو رو دید و دلش لرزید چی ؟!
اگر اون یه نفر متاهل بود چی ؟!
اگر تو رو دید و دلش لرزید بعدش رفت تو خونه و تو رو با خانومش مقایسه کرد چی ؟
دیگه داشتم عصبانی می شدم .
مروا این همه سال اینجوری بودی به چی رسیدی ؟
نه خداییش به چی رسیدی ؟
اون همه زیبایی های خودت رو به نمایش گذاشتی ، تهش چی شد ؟
آدم هرچقدر خوشگل بگرده بازم یکی هست که از اون خوشگل تره .
آخه چقدر تو رو مثل کالای جنسی ببینن ؟
چقدر مروا چقدر !
هق هقم بلند شد .
تباه بودم ، تباه تباه .
مروا خودت باش !
خود واقعیت !
شالم رو در آوردم و سرم رو کاملا زیر آب سرد فرو بردم .
اینقدر زیر آب سرد موندم که صورتم بی حس شد .
شیر آب رو بستم و به در حالی که آب ازم چکه می کرد به سمت اتاقم قدم برداشتم .
به زور لباس های خیسم رو از تنم در آوردم و لباس های دیگه ای پوشیدم .
موهام رو کاملا خشک کردم...
موهامو دم اسبی محکم بستم
شلوار ...
شلورا گشاد نداشتم که !
کل کمدم رو به هم ریختم تا یه شلوار پارچه ای گله گشاد پیدا کردم ...
اوه این شلوار منه؟
یادم نمیاد همچین چیزی خریده باشم .
یکم به مغزم فشار آوردم که آخر سر فهمیدم مادرجون عید سه سال پیش اینو برام فرستاده بود .
اون موقع چقدر عصبی شده بودم .
با یادآدری تباهیاتم ، آه سوزناکی کشیدم .
رفتم سراغ کمد مانتو هام ...
با دیدن مانتوی رنگ و رو رفته سبز ، اشک به چشم هام هجوم آورد .
اینو مهسا ، دختر عمه زلیخا برام خریده بود .
با مهسا خیلی رفیق بودم .
تا اینکه به مرور اونم چادری شد .
اینم کادوی تولدم بهم داده بود که به شدت عصبی شدم و مانتو رو کوبیدم تو صورتش .
انگار خدا داشت با تمام اشتباهاتم ، بهم کمک میکرد که یه مروای جدید بشم .
مروایی از جنس مروارید .
یه شال یشمی سرم کردم و با سنجاق ته گرد محکمش کردم .
توی آینه ، نگاهی به خودم انداختم .
حداقل بهتر از قبل بودم .
کلید ماشینم رو برداشتم و از خونه خارج شدم که ...
&ادامـــه دارد ......
~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~
#رفیقشهیدمابراهیمهادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚
💚🍃💚🍃
🍃💚
«♡بـسـم رب العشق ♡»
📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته
🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد
🔗 #قسمت_صد_و_سی_و_ششم
کلید ماشینم رو برداشتم و از خونه خارج شدم که با یاد آوری اینکه هیچ پولی در بساط ندارم آهی کشیدم .
حالا چی کار کنم ؟!
آها داداش کاوی جون !
خنده ای کردم و با زدن بشکنی دوباره برگشتم به سمت خونه .
خیلی سریع در هال رو باز کردم و وارد خونه شدم .
به سمت تلفن رفتم و شماره کاوه رو گرفتم .
آهنگ پیشوازش شروع کرد به خوندن ...
کرب و بلا نبر ز یادم جوونیمو پای تو دادم .
کرب و بلا نبر ز یادم جوونیمو پای تو دادم .
از ما که گذشت اما غمم همینه الهی هیچکس داغ حرمت نبینه .
قدم قدم میگم ای دل ای دل .
حرم حرم میگم ای دل ای دل .
امان امان ای دل .
امان امان ای دل .
امان امان ای دل .
صداش توی گوشی پیچید .
+ بله .
با خنده گفتم :
- امان امان ای دل .
امان امان ای دل .
با صدای بلندی داد زدم :
- امان امان ای دل .
ببین دختر مردم چه بلایی سرت آورده .
+ زهر مار !
چته تو !
از پشت تلفن هم میشد خجالتش رو حس کرد ـ
خنده ی بلندی کردم و گفتم :
- آقایی که جوونیت رو پای کربلا دادی یه زحمتی بکش یکم پول برای ما واریز کن .
+ چقدری لازم داری ؟
- حدودا ده میلیون .
+ ده میلیون !
- چته ؟
مگه نداری ؟!
ماشین زیر پات که صد میلیون می ارزه !
خسیس .
من کارتم گمشده .
حالا داری یا نه ؟!
+ دارم .
ولی الان نمی تونم واریز کنم .
یه کارت توی کشوی میزم هست همون جایی که صبح مهر و جانماز در آوردی .
اون رو بردار .
- حله داداچ .
فقط رمزش چنده ؟!
+ تاریخ تولد خودم .
- آخه اینم شد رمز !
حله کاوی جون .
فدات داداشی .
جوابمو نداد و گوشی رو قطع کرد .
من هم سریع به سمت اتاقش دویدم و بعد از برداشتن کارت از خونه خارج شدم .
پام رو ، روی پدال گاز گذاشتم ...
بسم اللهی زیر لب گفتم و با سرعت به سمت خونه کاملیا حرکت کردم .
&ادامـــه دارد ......
~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~
#رفیقشهیدمابراهیمهادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚
💚🍃💚🍃
🍃💚
«♡بـسـم رب العشق ♡»
📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته
🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد
🔗 #قسمت_صد_و_سی_و_هفتم
بعد از یک ساعت رانندگی به خونه کاملیا رسیدم ، حسابی متروکه شده بود به طوری که اول شک کردم خونه کاملیا هست یا نه.
از ماشین پیاده شدم و درهاش رو کاملا قفل کردم .
چند تا پسر بچه داشتند توی کوچه فوتبال بازی می کردند به سمتشون رفتم و با صدای بلندی گفتم :
- آهای ...
یه لحظه یاد آراد افتادم .
من نباید دیگه از ادبیات قدیمیم استفاده کنم .
به همین خاطر ، رو به پسر بچه بوری گفتم :
- پسر خوشگله .
میشه چند لحظه بیای اینجا ؟
پسره توپ فوتبال رو از روی زمین برداشت و به سمتم اومد .
با صدای خنده داری گفت :
+ چی کارم داری خانوم خوشگله .
تک خنده ای کردم و گفتم :
- تو که خیلی خوشگل تر از منی .
ببین خوشگله این ماشین منه ، من میرم تو این خونه .
حواست به ماشینم باشه ، زیادم طرف این ماشین نیاین و توپ بازی نکنید .
متوجه شدی !
+ حله چشم قشنگ.
از شیرین زبونیش خندم گرفت و دستی توی موهاش کشیدم و به سمت در حیاط خونه کاملیا حرکت کردم .
با کلید ماشین چند باری محکم توی در زدم .
آیفون برداشته شد و کسی با صدای خماری گفت :
+ کیه ؟
- منم مروا .
+ وایسا اومدم .
- آنالی تویی ؟
+ پ ن پ عممه !
وایسا اومدم .
صدای گذاشته شدن آیفون اومد .
خدای من !
چرا صداش اینجوری بود !
بعد از گذشت چند دقیقه منتظر موندن در حیاط باز شد .
با تعجب نگاهی به آنالی کردم و هین بلندی کشیدم .
دهنم تا آخر باز شد و با تعجب بهش زل زدم .
+ چته ؟
بیا تو تا آبرومون رو نبردی .
آنالی چنگی به مانتوم زد و هلم داد داخل خونه .
در حیاط رو هم محکم بست .
دستم رو محکم از دستش جدا کردم و با صدای بلندی گفتم :
- چه غلطی کردی !
ا ... این چه وضعیه ؟!
آنالی به سمتم حمله ور شد و مچ دو تا دستام رو گرفت :
+ خفه شو مروا خفه شو !
صداتو برای من بالا نبر که همین جا چالت میکنم !
با همه ی توانم دستام رو از دستش جدا کردم که روی زمین افتاد .
به سمتش رفتم و در حالی که روی زمین افتاده بود کنارش زانو زدم و با داد گفتم :
- آنالی چه غلطی کردی تو ؟!
بنال آنالی !
بنال بنال بنال !
با خودت چی کار کردی دختره نفهم !
آنالی شروع کرد به گریه کردن و با داد گفت :
+ بدبخت شدم مروا !
مروا بدبخت شدم !
دستش رو ، روی زانوهام گذاشت و از روی زمین بلند شد .
&ادامـــه دارد ......
~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~
#رفیقشهیدمابراهیمهادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚
💚🍃💚🍃
🍃💚
«♡بـسـم رب العشق ♡»
📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته
🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد
🔗 #قسمت_صد_و_سی_و_هشتم
من هم خیلی سریع از روی زمین بلند شدم و به سمتش رفتم که با صدای پر از بغض گفت :
+ نیا مروا .
نیا .
برو .
- چ ... چی میگی ؟!
حرف بزن !
چرا اینجوری شدی ؟!
چه بلایی سر خودت آوردی ؟
لبخند تلخی زد و با گریه گفت :
+ خیلی دوست دارم مروا .
خیلی دوست دارم .
بهترینی !
نگاهی بهم کرد و با سرعت به سمت گلدون های کنار حوض رفتم .
متوجه شدم میخواد چی کار کنه برای همین با جیغ به سمتش دویدم .
گلدون رو بالای سرش گرفت و با داد گفت :
+دیگه خسته شدم .
برو مروا برو !
با صدای بلندی داد زدم :
- نـــه !
و به سمتش دویدم همین که خواست گلدون رو به سرش بکوبونه با دستم سیلی به صورتش زدم که تعادلش رو از دست داد ،
توی همین حال گلدون رو از دستش گرفتم و گوشه ای انداختم که خورد شد .
یقه اش رو گرفتم و با صدایی که رگه های عصبانیت توش موج میزد گفتم :
- آنالی حرف بزن که به جون آراد قسم میکشمت !
سرشو بلند کرد و با چشمای پر از اشکش بهم نگاهی کرد که متوجه حرفم شدم .
ای لعنت بهت آراد .
لعنت .
+ م ... میگم .
- بگو .
حرف بزن ...
بگو چرا اینجوری شدی ؟!
دستم رو زیر چونش زدم و با ناخن های بلندم سرش رو بلند کردم .
- د آخه بنال دختره نفهم !
چرا صورتت اینجوری شده .
هق هقش بلند شد ...
دستام رو از یقش جدا کرد و روی زمین نشست که سریع کنارش نشستم.
+ م ... مروا .
هق هقش رو از سر گرفت که با داد گفتم :
- خفه شو .
فقط خفه شو .
صدات رو ببر ، صدات رو نشنوم .
گریه نکن ، حرف بزن ، حرف !
&ادامـــه دارد ......
~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~
#رفیقشهیدمابراهیمهادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
عزیزےمےگفت:
هࢪوقتاحساسڪردید
ازامامزمان(عج)دوࢪشدیدو
دلتونواسہآقاتنگنیست ...
ایندعاےڪوچیڪروبخونید
بِخُصوصتوۍِقنوتهاتون↶
[لَـیِّـنْقَلبےلِوَلےِّأمرِڪ]
یعنے⇇خداجون
دِݪموواسہاماممنَرمڪُن...(:♥️
#مهدویت
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
السلام علی شهدای #کربلا ❤️❤️
سلام به دوستان ✋
امروز هم به مدد شهدا ، کارمون رو شروع میکنیم...
طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛
« زنگہ داشتن یاد #شهدا ، کم تر از #شهادت نیست ... »
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
زیارت نامهٔ شهدا 📖
🖇 دل کـہ هوایـے شود، پرواز است کـہ آسمانیت مےکند و اگر بال خونین داشتہ باشے دیگر آسمان، طعم ڪربلا مےگیرد؛ دلـها را راهے کربلاے جبـهہها مےکنیم و دست بر سینہ، بہ زیارت "شــهـــداء" مےنشینیم...♥️
بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌱
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَاللہ وَاَحِبّائَہُ، اَلسَّلامُ عَلَیـڪُم یَـا اَصـفِـیَـآءَ اللہ و َاَوِدّآئَـہُ، اَلسَـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصَـارَ دینِ اللہِ، اَلسَـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ، اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ،اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ،اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُـحَـمَّـدٍ الحَسَـنِ بـنِ عَلِـےّ الـوَلِـےّ النّـاصِحِ، اَلسَّـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبـدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّـے طِبتُم وَ طابَـتِ الاَرضُ الَّتی فیهـا دُفِنتُم، وَ فُـزتُم فَـوزًا عَظیـمًا فَیـا لَیتَنـے کُنـتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...✨
#شادے_روح_شـهدا_صلوات
#سلامبهرفقایشهیدم 🍃🕊
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
صبحت به خیر باد ڪه صبح منے هنوز
در بامـداد شب زده ام روشنـے هنوز
صبحم را اول با نام خدا و بعد با یاد تو آغاز مےڪنم ای شهید
#حاج_قاسم ❤️
#صبحتون_شهدایی 🌷
#یـــازیـــنــب_کـــبری
❣یـــازهــرا سـلام الله عـلـیها❣
#مـــامــلت_شـــهادتــیـم
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#دلتنگے_شهدایے 🌻✨
برادر تو هدیه ے خدا بودی به زندگیامون...
تا قلب هامون دوباره زنده بشه :)♥️🍃
#شهید_مصطفے_صدرزاده
#سلامعزیزبرادرم 💚
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
هرروز یک صفحه
صفحه49
به نیت فرج صاحب الزمان
#قران
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╝
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
🌹#ترجمه_صفحه49🌹
283 - و اگر در سفر بودید و نویسندهای نیافتید گرویی بستانید و اگر کسی از شما دیگری را امین دانست، آن که امین شمرده شده، امانت او را باز پس دهد و باید از خداوند، پروردگارش بترسد و شهادت را کتمان نکنید، و هر که آن را کتمان کند همانا دلش گناهکار است، و خدا به آنچه میکنید داناست
284 - آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداوند است و اگر آنچه در دل دارید عیان کنید یا نهان دارید، خداوند شما را بدان محاسبه میکند، پس هر که را خواهد میآمرزد و هر که را خواهد عذاب میکند، و خدا بر هر کاری تواناست
285 - پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده ایمان دارد و مؤمنان [نیز]، همگی به خدا و فرشتگان و کتابها و پیامبران او ایمان دارند [و گویند:] میان هیچ یک از پیامبران او فرق ننهیم، و گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم بار الها! آمرزش تو را خواهانیم و باز گشت به سوی توست
286 - خدا هیچ کس را جز به اندازهی توانش تکلیف نمیکند هر چه نیکی کرده به سود او و هر چه بدی کرده و بال اوست پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر بار الها! و تکلیف سخت بر ما بار مکن، چنان که بر پشینیان ما بار کردی بار الها! و آنچه تاب آن را نداریم بر دوش ما مگذار، و از ما درگذر، و ما را بیامرز، و بر ما رحم کن که مولای ما تویی، پس ما را بر گروه کافران یاری و پیروزی ده
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥۳ گروه محروم از دیدار پیامبر در قیامت
╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╝
🌹233🌹:
رفیق…
هی نگو وقتے بزرگ شم توبہ میڪنم
آخه مومن مگہ تو از یہ ثانیہی بعد خودت خبر داری که اینطوری میگی!!!!
تا دیر نشده و فرصت هست توبہ ڪن🕊♥️
『 🖇📒#تلنگر
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
🌸هر کس که در جنگ شهید شود ،یک بار شهید شده،
🌸ولی کسی که با نفسش بجنگد هر روز شهید میشود.
╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╝