eitaa logo
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
4.3هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
9.7هزار ویدیو
93 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
"✨" بہ‌قول •شهیدابراهیم‌هادی هرڪس‌ظرفیت‌مشهورشدن‌وندارھ ازمشهورشدن‌مهم‌تراینہ‌کہ آدم‌بشیم ...:)✌️🏻🌱 ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده. @sadrzadeh1 @sadrzadeh1 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092 ╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
شھادت‌فقط‌درجبهہ‌های‌جنگ‌نیست‌ اگرانسان‌براےخداڪارڪندوبہ‌یاداوباشد وبمیردشھیدحساب‌میشہ!(:✋🏿💔.. ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده. @sadrzadeh1 @sadrzadeh1 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092 ╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
•°~☘🕊 اگر‌ واقعا‌ دنبال‌شهادت ‌هستی اَللّهُمَّ‌ ارزُقنا‌ الشَّهادت را به قلبت بچسبان نه به پشت موبایلت ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده. @sadrzadeh1 @sadrzadeh1 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092 ╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مَن کانِ لِله کانَ اللهُ لَه قلم میزنید برای خدا باشد... گام برمیدارید برای خدا باشد... هرکاری که میکنید برای خدا باشد... همه چیز! آنگاه خدا عاشق شما میشود...! شهید محمد ابراهیم همت🕊🌷 ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده. @sadrzadeh1 @sadrzadeh1 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092 ╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
نمازهايم اگر "نماز" بود موقع سفر، ذوق نمی کردم از شکسته شدنش❗️ نمازهايم اگر نماز بود که رکعت آخرش این قدر کیف نداشت❗️ اگر نمازهایم نماز بود تبدیل نمی شد به نمایش پانتومیم برای نشان دادن آدرس شارژر گوشی❗️ نمازهایم"نماز" نیست😓 اگر نمازم نماز بود می شد پناهگاه... می شد مرهم... می شد شاه کلید...🗝 خـدایا! من از تو فقط یک چیز می خواهم. بر من منت بگذار و کاری کن نمازهایم نماز بشوند ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده. @sadrzadeh1 @sadrzadeh1 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092 ╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
زندگی نامه شهید عبدالحسین برونسی تا نیروي بسیجی، دقیقاً پشت سرهم، آرام و بی صدا قدم بر می داشتیم به سوي دشمن، تو همان دشت صاف و وسیع. سی، چهل متر مانده بود برسیم به موانع، یکهو دشمن منور زد، آن هم درست بالاي سرما!تاریکی دشت به هم ریخت و آنها انگار نوك ستون را دیدند. یکدفعه سرو صداشان بلند شد.پشت بندش صداي شلیک پی در پی گلوله ها، آرامش و سکوت منطقه را زد به هم. صحنه ي نابرابري درست شد؛ آنها توي یک دژ محکم، پشت موانع و پشت خاکریز بودند، ما تو یک دشت صاف. همه خیز رفته بودیم روي زمین. تنها امتیازي که داشتیم، نرمی خاك آن منطقه بود، جوري که بچه ها خیلی زود توي خاك فرو رفتند. دشمن با تمام وجودش آتش می ریخت.آرپی چی یازده، گلوله ي تانک، دولول، چهارلول، و هر اسلحه اي که داشت، کار انداخته بود. عوضش عبدالحسین دستور داده بود که ما حتی یک گلوله هم شلیک نکنیم.اوضاع را درست و دقیق سنجیده بود " 1." در این صورت هیچ بعید نبود که دشمن ما را با یک گروه چند نفره ي شناسایی اشتباه بگیرد، و فکر کند که کلک همه را کنده است. اتفاقاً همین طور هم شد. حدود یک ربع تا بیست دقیقه، ریختن آتش شدید بود.رفته رفته حجمش کم شد، و رفته رفته قطع شد. خودم هم که زنده مانده بودم، باورم نمی شد. دشمن اگر بوي عملیات به مشامش می رسید، به این راحتی ها دست بردار نبود.یقین کرده بودند پاورقی 1 -همیشه تو سخت ترین شرایط، با وجود این که حرص و جوش زیادي می زد براي حفظ جان بچه ها، ولی هیچ وقت تسلطش را به اوضاع از دست نمی داد و تو همان حال و احوال، بهترین راه را انتخاب می کرد که ما یک گروه شناسایی هستیم.به فکرشان هم نمی رسید که سیصد، چهارصد تا نیرو، تا نزدیکشان نفوذ کرده باشند. من درست کنارعبدالحسین دراز کشیده بودم.گفت: «یک خبر از گردان بگیر ببین وضعیت چطوره.» سینه خیز رفتم تا آخر ستون.سیزده، چهارده تا شهید داده بودیم " 1 ." بعضی ها بدجوري زخمی شده بودند. همه هم با خودشان کلنجار می رفتند که صداي ناله شان بلند نشود. حتی یکی دستش را گذاشته بود لاي دندانهاش و فشار می داد که صداش در نیاید.سریع چفیه اش را از دور گردنش باز کردم. دستش را به هر زحمتی که بود از لاي دندانهاش کشیدم بیرون و چفیه را کردم تو دهانش " 2." ما بین بچه ها چشمم افتاد به حسین جوانان " 3 ." صحیح وسالم بود. بردمش عقب ستون. آهسته به اش گفتم: «هوا رو داشته باش که یکوقت صداي ناله کسی در نیاد.» پرسید:«نمی دونی حاجی برونسی می خواد چکار کنه؟» با تعجب گفتم:«این که دیگه پرسیدن نداره؛ بر می گردیم.» «پس عملیات چی می شه؟» «مرد حسابی!با این وضع و اوضاع، عملیات یعنی خودکشی.» منتظر سؤال دیگري نماندم. دوباره، به حالت سینه خیز، رفتم پاورقی 1 -با آن حجم آتش که دشمن داشت، و با توجه به موقعیت ما، این تعداد شهید، خودش یک معجزه به حساب می آمد 2 -فرداي آن شب که برگشته بودیم عقب، دیدم از شدت فشار، رد فرو رفتگی دندانها تو پوست و گوشت دستش مانده است! 3 -از فرمانده محورهاي لشکر 5 نصر و هم یکی از دستیارهاي شهید برونسی که بعدها مثل فرمانده اش به فوج آسمانیان پیوست ادامه دارد...
این جمعه هم گذشت و بی خبر از روی دلبرم...! 🔸 🔹 🍂 🍁 🍂 🔹 🔸 🌹نذر ظهور: 🦋ختم 133هزار صلوات... 🦋صدقه به نیت فرج... 💌 🍂 هرکس صلوات برمیداره تعدادشم ذکرکنه یاعلی😍💞 ♥️💬 @ghomnam133abbas
1000تا✅فرستاده شد 600تا✅فرستاده شد 100تا✅فرستاده شد 3000تا✅فرستاده شد 313تا✅فرستاده شد 100تا✅فرستاده شد 200تا✅فرستاده شد 200تا✅فرستاده شد 100تا✅فرستاده شد 200تا✅فرستاده شد 200تا✅فرستاده شد 500تا✅فرستاده شد 100تا✅فرستاده شد 200تا✅فرستاده شد 200تا✅فرستاده شد 400تا✅فرستاده شد 1000تا✅فرستاده شد 1000تا✅فرستاده شد 500تا✅فرستاده شد 303587 صلوات باقی مانده اجرکم عندالله ♥️💬 @ghomnam133abbas
🔸امیرالمومنین علیه السلام: إِنَّ هَذَا الشَّهْرَ شَهْرٌ فَضَّلَهُ اللَّهُ عَلَى سَائِرِ الشُّهُورِ كَفَضْلِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ عَلَى سَائِرِ النَّاسِ فضیلتی که خدا به ماه رمضان داده نسبت به سایر ماه‌ها داده مانند فضیلت ما اهلبیت بر سایر مردم است. 📚 فضائل الأشهر الثلاثة، ص ۱۰۸