eitaa logo
مجموعه‌ فرهنگی‌ سائلان حضرت زهرا{س}
1.2هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
127 فایل
⏳جلسات هفتگی: #چهارشنبه‌هاازنمازمغرب‌وعشاء #اصفهان‌خیابان‌قائمیه‌ #مسجدصاحب‌الزمان (عج) #پایگاه_بسیج_شهید_عبدالرضا_بروجی 👇👇👇 ارتباط با ادمین کانال @morteza_mohamadi روحانی مجموعه @Ali_abedi2 دکتر طب اسلامی مجموعه @Mohammad_teb
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿بسم رب الشهداء و الصدیقین🌿 🌷کتاب سه دقیقه در قیامت🌷 🌸قسمت سیزدهم🌸 *************** آرزوی اجر دنیایی کردی و مزدت را هم گرفتی. درسته؟ گفتم: راست می گی. همه اینها درسته. بعد هم با حسرت گفتم چیکار کنم؟! دستم خالیه. جوان پشت میز گفت: خیلی ها کارهاشون رو برای خدا انجام می دهند، اما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص را حفظ کنند. بعضی ها کارهای خالصانه رو در همان دنیا نابود می کنند ! 🌸سفر کربلا حسابی به مشکل خورده بودم. اعمال خوبم به خاطر شوخی های بیش از حد و صحبت های پشت سر مردم و غیبت ها و...نابود می شد و اعمال زشت من باقی می ماند. البته وقتی یک کار خالصانه انجام داده بودم، همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت می شد. چرا که در قرآن آمده بود: «ان الحسنات يذهبن السيئات *1 زیارتهای اهل بیت (ع) بسیار در نامه اعمال من تأثیر مثبت داشت. البته زیارت های بی معرفتی که با گناه آلوده نشده بود. اما خیلی سخت بود، هر روز ما دقیق بررسی و حسابرسی می شد کوچک ترین اعمال مورد بررسی قرار می گرفت. همین طور که اعمال روزانه ام بررسی میشد، به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم، اواسط دهه هشتاد. جوان پشت میز گفت: به دستور آقا اباعبدالله (ع) پنج سال از اعمال شما را بخشیدیم. این پنج سال بدون حساب طی میشود با تعجب گفتم: یعنی چی؟ گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوب تان باقی می ماند. نمی دانید چقدر خوشحال شدم. اگر در آن شرایط بودید، لذتی که من از شنیدن این خبر بیدا کردم را حس می کردید.. پنج سال بدون حساب و کتاب؟! همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند. در دهه هشتاد و بعد از نابودی صدام، بنده چندین بار توفیق یافتم که به سفر کربلا بروم. در یکی از این سفرها، یک پیر مرد کر و لال در کاروان ما بود. مدیر کاروان به من گفت می توانی این پیر مرد را مراقبت کنی و همراه او باشی؟ من هم مثل خیلی های دیگر دوست داشتم تنها به حرم بروم و با مولای خودم خلوت داشته باشم، اما با اکراه قبول کردم. کار از آنچه فکر می کردم سخت تر بود. این پیر مرد هوش و حواس درست و حسابی نداشت. او را باید کاملا مراقبت می کردم. اگر لحظهای او را رها می کردم گم می شد. خلاصه تمام سفر کربلای ما تحت الشعاع حضور این پیر مرد شد. این پیر مرد هر روز با من به حرم می آمد و بر می گشت. حضور قلب من کم شده بود. چون باید مراقب این پیر مرد می بودم. روز آخر قصد خرید یک لباس داشت. فروشنده وقتی فهمید که او متوجه نمیشود، قیمت را چند برابر گفت. من جلو آمدم و گفتم: چی داری می گی؟ این آقا زائر مولاست. چرا اینطوری قیمت میدی؟ این لباس قیمتش خیلی کمتره خلاصه اینکه من لباس را خیلی ارزان تر برای این پیر مرد خریدم. تا هم از مغازه بیرون آمدیم. من عصبانی و پیر مرد خوشحال بود با خودم گفتم: عجب دردسری برای خودمون درست کردیم. این دمعه کربلا اصلا به ما حال نداد. یکیاره دیدم پیر مرد ایستاد. رو به حرم کرد و با انگشت دست، مرا به آقا نشان داد و یا همان زبان بی زبانی برای من دعا کرد. جوان پشت میز گفت: به دعای این پیر مرد، آقا امام حسین شفاعت کردند و گناهان پنج سال تورا بخشیدند باید در آن شرایط قرار می گرفتید تا بفهمید چقدر از این اتقاق خوشحال شدم.صدها برگه در کتاب اعمال من جلو رفت. اعمال خوب این سالها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود *************** 1:کارهای خوب، گناهان را پاک میکند. )هود آیه ۱۱۴ ) *************** 🍀ادامه دارد....منتظر باشید😍 @saelane_zahra
بسمه تعالی باسلام دوره آموزش نظامی شهداء مدافع حرم ❤❤ این هفته بیاد شهید صادق عدالت اکبری ❤❤ برای کلیه گروه های تربیتی دومین جلسه: چهارشنبه ۹ مهرماه پس از نماز مغرب و عشاء😃😃 برنامه این هفته: کلاس عملی باز وبست سلاح کلاشینکف⚔⚔ اموزش کار با بی سیم دستی و بی سیم پی ار سیPRC مکان: مسجدصاحب الزمان(عج)🕌🕌 پایگاه مقاومت بسیج شهید مدنی(ره) هییت سائلان حضرت زهرا(س) رهروان راه شهدا @saelane_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرح کمک مومنانه تخصیص ۴۰ بسته لوازم التحریر ارزان قیمت برای خانواده های نیازمند محل باکمک ناحیه مقاومت بسیج امام رضا(ع) و سپاه حضرت صاحب الزمان(عج) پایگاه بسیج شهید مدنی هیئت سائلان حضرت زهرا (س) @saelane_zahra مهرماه ۱۳۹۹
🌿بسم رب الشهداء و الصدیقین🌿 🌷کتاب سه دقیقه در قیامت🌷 🌸قسمت چهاردهم🌸 *************** 🌸آزار مؤمن در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم. روزها و شبها با دوستانمان با هم بودیم. شبهای جمعه همگی در پایگاه بسیج دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن، فعالیت نظامی و گشت و بازرسی و ... داشتیم. در پشت محل پایگاه بسیج، قبرستان شهرستان ما قرار داشت. ما هم بعضی وقتها، دوستان خودمان را اذیت می کردیم! البته تاوان تمام این اذیتها را در آنجا دادم. برخی شبهای جمعه تا صبح در پایگاه حضور داشتیم. یک شب زمستانی، برف سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت: کی جرأت داره الان بره تا ته قبرستون و بر گرده؟! گفتم: این که کاری نداره. من الان میرم. او هم به من گفت: باید یک لباس سفید بپوشی! من سرتا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم. خس خس صدای پای من بر روی برف، از دور هم شنیده می شد. من به سمت انتهای قبرستان رفتم اواخر قبرستان که رسیدم، صوت قرآن شخصی را از دور شنیدم یک پیر مرد روحانی که از سادات بود، شبهای تا سحر، در انتهای قبرستان و در داخل یک قبر مشغول تهجد و قرائت قرآن میشد. فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار، با سید شوخی کنند.خواستم برگردم اما با خودم گفتم: اگه الان برگردم، رفقا من رو متهم به ترسیدن می کنند. برای همین تا انتهای قبرستان رفتم.هر چه صدای پای من نزدیکتر میشد، صدای قرائت قرآن سید بلند تر میشد از لحن او فهمیدم که ترسیده ولی به مسير ادامه دادم تا اینکه به بالای قبری رسیدم که او در داخل آن مشغول بود. یکباره تا مرا دید فریادی زد و حسابی ترسید. من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم. پیر مرد سید، رد پای مرا در داخل برف گرفت و دنبال من آمد. وقتی وارد پایگاه شد، حسابی عصبانی بود. من هم ابتدا کتمان کردم، اما بعد، از او معذرت خواهی کردم. او هم با ناراحتی بیرون رفت. حالا چندین سال بعد از این ماجرا، در نامه عملم حکایت آن شب را دیدم. نمیدانید چه حالی بود، وقتی گناه یا اشتباهی را در نامه عملم میدیدم، خصوصا وقتی کسی را اذیت کرده بودم، از درون عذاب می کشیدم. از طرفی در این مواقع، باد سوزان از سمت چپ وزیدن می گرفت، طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد! وقتی چنین اعمالی را مشاهده می کردم، به گونه ای آتش را در نزدیکی خودم میدیدم که چشمانم دیگر تحمل نداشت. همان موقع دیدم که آن پیرمرد سید، که چند سال قبل مرحوم شده بود، از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت. سید به آن جوان گفت: من از این مرد نمی گذرم. او مرا اذیت کرد. او مرا ترساند. من هم گفتم: به خدا من نمی دونستم که سید در داخل قبر داره عبادت می کنه. جوان رو به من گفت: اما وقتی نزدیک شد فهمیدی که ایشون داره می خونه. چرا همون موقع برنگشتی؟ دیگه حرفی برای گفتن نداشتم. ... *************** 🍀ادامه دارد....منتظر باشید😍 @saelane_zahra
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 :پیروزی، نتیجه صبوری وَ قَالَ (علیه السلام): لَا يَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ، وَ إِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَانُ‏. 🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼 🔹ترجمه:  امام(عليه السلام) فرمود: شخص صبور (و با استقامت) پيروزى را از دست نخواهد داد هرچند زمانى طولانى بگذرد   @saelane_zahra
🔹شرح حکمت153: صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند!  امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود اشاره به نكته مهمى مى كند كه در همه فعاليت هاى فردى و جمعى تأثيرگذار است، مى فرمايد: «شخص صبور (و با استقامت) پيروزى را از دست نخواهد داد، هرچند زمان طولانى بگذرد»; (لاَ يَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَإِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَانُ). حقيقت صبر همان استقامت است; استقامت در برابر موانع وصول به مقصد و پيمودن راه طولانى وصول به هدف و استقامت در برابر دردها و رنج ها و كار شكنى هاى اين و آن. تا چنين استقامتى در انسان نباشد به جايى نمى رسد، زيرا طبيعت زندگى دنيا اين است كه با مشكلات آميخته شده و غالباً در كنار گل ها خارهايى است و در كنار عسل ها نيش زنبورانى. تاريخ نيز بارها و بارها نشان داده است كه پيروزى ها در انتظار افراد بااستقامت و صبور است. تا آنجا كه اين سخن به صورت ضرب المثل كوتاهى در ميان همه معروف است. عرب ها مى گويند: «مَنْ صَبَرَ ظَفَرَ» و فارس ها مى گويند: صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند *** بر اثر صبر نوبت ظفر آيد قرآن مجيد بارها به اين حقيقت اشاره كرده; از جمله در داستان يوسف مى گويد: هنگامى كه برادران آمدند و او را شناختند پرده از راز خود برداشت و اين جمله را گفت: «(أَنَا يُوسُفُ وَهذَا أَخِى قَدْ مَنَّ اللهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ); من يوسفم، و اين برادر من (بنيامين) است; خداوند بر ما منّت گذارد. هركس تقوا پيشه كند و شكيبايى و استقامت نمايد، (سرانجام پيروز مى شود;) چرا كه خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمى كند».(1) درباره بنى اسرائیل بعد از آنکه بر فرعونیان پیروز شدند فرمود: «(وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الاَْرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِى بَارَکْنَا فِیهَا وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِى إِسْرَائِیلَ بِمَا صَبَرُوا); و مشرق ها و مغرب هاى پربرکت زمین را به آن قوم که (زیر زنجیر ظلم و ستم) به ضعف کشانده شده بودند، واگذار کردیم; و وعده نیک پروردگارت بر بنى اسرائیل، به خاطر صبر و استقامتى که به خرج دادند، تحقق یافت».(2) امام امیرمؤمنان على(علیه السلام) در عبارت کوتاه ترى که از آن حضرت روایت شده مى فرماید: «اَلصَّبْرُ مِفْتاحُ الظَّفَرُ; صبر و استقامت کلید پیروزى است».(3) بهترین شاهد و گواه براى کلام امام(علیه السلام) مطالعه تاریخ گذشتگان است; در تمام رشته علمى و صنعتى و سیاسى و اجتماعى کسانى پیروز شدند که از صبر و استقامت بیشترى برخوردار بودند، همان ها که بر مرکب صبر سوار شدند و به سوى مقصد تاختند و شاهد مقصود را در آغوش گرفتند @saelane_zahra
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🔹🔹🔹🔹🔹 🔻اطلاعیه 🔻اردوی تفریحی 📣📣📣📣📣 نوجوون ها😊😊😊 جمعه تو راهه بازم برنامه داریم چه برنامه ای؟؟😳😳😳 "جمعه ی تفریحی در اردوگاه تفریحی درچه با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی هزینه برای هر نفر ۲۵۰۰۰ تومان 👍👍👍👍👍 شماره کارت جهت واریز 👇👇👇👇 6221061222333173 مرتضی محمدی 🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂ 🕙زمان:جمعه ساعت ۸ صبح تا ۶ بعد از ظهر مکان حرکت:روبه روی درب مسجد صاحب الزمان ‼️توجه فرمائید ظرفیت محدود است 😭😭😭 پس هرچی سریعتر دست به کار بشید تا دیر نشده‼️ جهت نام نویسی برای شرکت در اردو تا چهارشنبه شب وقت دارید به هماهنگ کننده ی خود مراجعه فرمایید پایگاه بسیج شهید مدنی هیئت سائلان حضرت زهرا @saelane_zahra
🌿بسم رب الشهداء و الصدیقین🌿 🌷کتاب سه دقیقه در قیامت🌷 🌸قسمت پانزدهم🌸 *************** خلاصه پس از التماس های من، ثواب دو سال عبادتهای مرابرداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود.دو سال نمازی که بیشتر به جماعت بود. دو سال عبادت را دادم به خاطر اذیت و آزار یک مومن*1 اینجا بود که یاد حدیث امام صادق افتادم:حرمت مؤمن حتی کعبه بالاتر است *2 در لابه لای صفحات اعمال خودم به یک ماجرای دیگر از آزار مؤمنین برخوردم. شخصی از دوستانم بود که خیلی با هم شوخی می کردیم و همدیگر را سر کار می گذاشتیم. یکبار در یک جمع رسمی یا او شوخی کردم و خیلی بد او را ضایع کردم خودم هم فهمیدم کار بدی کردم، برای همین سریع از او معذرت خواهی کردم. او هم چیزی نگفت. گذشت تا روز آخر که می خواستم برای عمل جراحی به بیمارستان بروم. دوباره به همان دوست دوران جوانی زنگ زدم و گفتم: فلانی، من خیلی به تو بد کردم. یکبار جلوی جمع، تو رو ضایع کردم. خواهش می کنم من رو حلال کن. من ممکنه از این بیمارستان برنگردم بعد در مورد عمل جراحی گفتم و دوباره بهش التماس کردم تا اینکه گفت: حلال کردم، ان شاء الله که سالم و خوب بر می گردی آن روز در نامه عملم، همان ماجرا را دیدم. جوان پشت میز گفت این دوست شما همین دیشب از شما راضی شد. اگر رضایت او را می گرفتی باید تمام اعمال خوب خودت را میدادی تا رضایتش را کسب کنی، مگه شوخیه، آبروی یک مؤمن رو بردی. بعدها مطلبی از رسول گرامی اسلام دیدم که تأثیر گذار بود. روزی آن حضرت به کعبه نگاه کردند و فرمودند ای کعبه! خوشا به حال تو، خداوند چقدر تو را بزرگ و حرمت ت را گرامی داشته! به خدا قسم حرمت مؤمن از تو بیشتر است، زیرا خداوند تنها یک چیز را از تو حرام کرده، ولی از مؤمن سه چیز را حرام کرده: مال، جان و آبرو، تا کسی به او گمان بد نبرد . *3 🌸حسینه می خواستم بنشینم و همان جا زار زار گریه کنم. برای یک شوخی بی مورد دو سال عبادت هایم را دادم، برای یک غیبت بی مورد، بهترین اعمال من محو می شد. چقدر حساب خدا دقیق است. چقدر کارهای ناشایست را به حساب شوخی انجام دادیم و حالا باید افسوس بخوریم. در این زمان، جوان پشت میز گفت: شخصی اینجاست که چهار ساله منتظر شماست این شخص اعمال خوبی داشته و باید به بهشت برزخی برود، اما معطل شماست. با تعجب گفتم: از کی حرف می زنی؟ یکی از پیرمردهای امنای مسجدمان را دیدم که در مقابلم و در کنار همان جوان ایستاده، خیلی ابراز ارادت کرد و گفت: کجایی؟ چند ساله منتظر تو هستم. بعد از کمی صحبت، این پیرمرد ادامه داد زمانی که شما در مسجد و بسیج، مشغول فعالیت فرهنگی بودید، تهمتی را در جمع به شما زدم. برای همین آمده ام که حلالم کنید. آن صحنه برایم یاد آوری شد. من مشغول فعالیت در مسجد بودم. کارهای فرهنگی بسیج و.. این پیرمرد و چند نفر دیگر در گوشه ای بود. بعد پشت سر من حرفی زد که واقعیت نداشت. او به من تهمت بدی زد. او نیت ما را زیر سؤال برد. عجیب تر اینکه زمانی این تهمت را به من زد که من ابتدای حضورم در بسیج بود و نوجوان بودم!... *************** 1: مصاحبه با راوی این کتاب، بارها به خاطر گریه های ایشان قطع شد. یادآوری این خاطرات بسیار سخت بود. 2:خصال صدوق، ج ۱ ، ص ۲۷ 3:روضة الواعظین، ج ۲ ، ص ۲۹۳ *************** 🍀ادامه دارد....منتظر باشید😍 @saelane_zahra
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 :نکوهش رضایت به باطل وَ قَالَ (علیه السلام): الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ، وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ، إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِه. 🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼 🔹ترجمه:  امام عليه السلام فرمود : آن كس كه به كار جمعيتى راضى باشد همچون كسى است كه در آن كار با آنها شركت كرده (منتها) آن كس كه در انجام كار باطل دخالت دارد دو گناه مى‌كند: گناه عمل وگناه رضايت به آن (ولى شخصى كه بيرون از دايره عمل است و به آن راضى است تنها مرتكب يك گناه مى‌شود و آن گناه رضايت است)   @saelane_zahra
🔹شرح حکمت154: گناه رضايت!  امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به نكته مهمى مى كند كه در سرنوشت افراد و امت ها تأثير قابل توجهى دارد. مى فرمايد: «آن كس كه به كار جمعيتى راضى باشد همچون كسى است كه در آن كار با آنها شركت نموده (منتها) آن كس كه در انجام كار باطل دخالت دارد دو گناه مى كند: گناه عمل و گناه رضايت به آن (ولى شخصى كه بيرون از دايره عمل است و به آن راضى است تنها مرتكب يك گناه مى شود و آن گناه رضايت است)»; (الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْم كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ. وَعَلَى كُلِّ دَاخِل فِي بَاطِل إِثْمَانِ: إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ، وَإِثْمُ الرِّضَى بِهِ). ممكن است در بدو نظر چنين تصور شود كه اگر كسى گناهى را مرتكب نشود و هيچ گونه دخالتى حتى در اعانت و يارى گنهكاران در آن نداشته باشد چرا رضايت قلبى به آن گناه او را هم شريك گناه سازد؟ دليل آن با دقت روشن مى شود و آن اين كه هنگامى كه رضايت به كارهاى خلاف ديگران در قلب انسان جايگزين شد تدريجاً در اقوال و افعال او خود را نشان مى دهد، زيرا نمى شود انسان به چيزى محبت داشته باشد و در اعمال و اقوالش ظاهر نگردد. اضافه بر اين كسى كه به اعمال خلاف ديگران راضى مى شود هرگز به وظيفه امر به معروف و نهى از منكر عمل نخواهد كرد، زيرا آن عمل را دوست دارد و به گنهكاران به سبب اين گناه عشق مى ورزد. اين مسئله بازتاب گسترده اى در آيات قرآن و روايات اسلامى دارد كه مسئله رضايت به گناه گنهكاران جزء گناهان كبيره شمرده شده و حتى عذاب الهى دامن چنين افرادى را مى گيرد. در داستان كشتن ناقه ثمود (همان معجزه الهى خداوند كه به پيامبرشان حضرت صالح داد) قرآن مى گويد: همه آن قوم بر اثر عذاب الهى از ميان رفتند در حالى كه همان گونه كه در كلام ديگرى از اميرمؤمنان به آن اشاره شده ناقه ثمود را يك نفر كشت و چون ديگران به آن رضايت دادند خداوند همگى را عذاب كرد: (وَإِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا).(1) در زیارت نامه ها نیز کراراً این مطلب به چشم مى خورد که زائر لعن و نفرین مى کند به کسانى که جنایات یزیدیان را در کربلا را شنیدند و به آن رضایت دادند: «وَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِه».(2) @saelane_zahra
🌿بسم رب الشهداء و الصدیقین🌿 🌷کتاب سه دقیقه در قیامت🌷 🌸قسمت شانزدهم🌸 *************** آدم خوبی بود. اما من نامه اعمالم خیلی خالی شده بود. به جوان پشت میز گفتم:درسته ایشون آدم خوبی بوده اما من همینطوری از ایشون نمی گذرم. دست من خالیه. هر چه می توانی ازش بگیر تازه معنای آیه ۳۷ سوره عبس را فهمیدم هر کسی (در رور جز برای خودش) گرفتاری دارد و همان گرفتاری خودش برایش بس است و مجال این نیست که به فکر کس دیگری باشد. جوان هم رو به من کرد و گفت: این بنده خدا یک وقف انجام داده که خیلی بابرکت بوده و ثواب زیادی برایش می آید. او یک حسینیه را در شهرستان شما، خالصانه برای رضای خدا ساخته که مردم از آنجا استفاده می کنند. اگر بخواهی ثواب كل حسینیه اش را از او می گیرم و در نامه عمل شما می گذارم تا او را ببخشی، با خودم گفتم: ثواب ساخت یک حسینیه به خاطر یک تهمت؟! خیلی خوبه. بنده خدا این پیر مرد، خیلی ناراحت و افسرده شد، اما چاره ای نداشت. ثواب یک وقف بزرگ را به خاطر یک تهمت داد و رفت به سمت بهشت برزخی. برای تهمت به یک نوجوان، یک حسینیه را که با اخلاص وقف کرده بود، داد و رفت اما تمام حواس من در آن لحظه به این بود که وقتی کسی به خاطر تهمت به یک نوجوان، یک چنین خیراتی را از دست می دهد، پس ما که هر روز و هرشب پشت سر دیگران مشغول قضاوت کردن و حرف زدن هستیم چه عاقبتی خواهیم داشت؟! ما که به راحتی پشت سر مسئولین و دوستان و آشنایان خودمان هرچه میخواهیم می گوییم باز جوان پشت میز به عظمت آبروی مؤمن اشاره کرد و آیه ۱۹ سوره نور را خواند: »کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان رواج یابد، برای آنان در دنیا و آخرت عذاب دردناکی است. . . . امام صادق در تفسیر آیه می فرماید: هر کس آنچه را درباره ی مؤمنی ببیند یا بشنود، برای دیگران بازگو کند، از مصادیق این آیه است. 🌸اعجاز اشك ایستاده بودم و مات و مبهوت به کتاب اعمالم نگاه می کردم. انگار هیچ اراده ای از خودم نداشتم. هیچ کار و عملم قابل دفاع نبود. فقط نگاه می کردم. یکی آمد و دو سال نمازهای من را برد! دیگری آمد و قسمتی از کارهای خیر مرا برداشت. بعدی ... بلاتشبیه شبیه یک گوسفند که هیچ اراده ای ندارد و فقط نگاه می کند، من هم فقط نگاه می کردم. چون هیچ گونه دفاعی در مقابل دیگران نمیشد کرد. در دنیا انسان، هرچند مقصر باشد اما در دادگاه از خود دفاع می کند و با گرفتن وکیل و... خود را تا حدودی از اتهامات تبرئه می کند. اما اینجا. مگر می شود چیزی گفت؟! فقط نگاه می کردم. حتی آنچه در فکر انسان بوده برای همه نمایان است، چه رسد به اعمال انسان. برای همین هیچ کس نمی تواند بی دلیل از خود دفاع کند. در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این ضرب المثل بود: آش نخورده و دهن سوخته شخصی در مقابل من غیبت کرده یا تهمت زده و من هم در گناه او شریک شده بودم. چقدر گناهانی را دیدم که هیچ لذتی برایم نداشت و فقط سرافکندگی برایم ایجاد کرد.خیلی سخت بود. خیلی حساب و کتاب خدا به دقت ادامه داشت اما زمانی که بررسی اعمال من انجام می شد و نقایص کارهایم را میدیدم، گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد! حرارتی که نزدیک بود تمام بدنم را بسوزاند. اما... این حرارت تمام بدنم را می سوزاند، طوری که قابل تحمل نبود همه جای بدنم می سوخت، بجز صورت و سینه و کف دستهایم برای من جای تعجب بود. چرا این سه قسمت بدنم نمی سوزد؟ لازم به تکلم نبود. جواب سؤالم را بلافاصله فهميدم. من از نوجوانی در هیئت و جلسات فرهنگی مسجد محل حضور داشتم. پدرم به من توصیه می کرد که وقتی برای آقا امام حسین و یا حضرت زهرا ا و اهل بیت اا اشک می ریزی، قدر این اشک را بدان. اشک بر این بزرگان، قیمتی است و ارزش آن را در قیامت می فهمیم پدرم از بزرگان و اهل منبر شنیده بود که این اشک را به سینه و صورت خود بکشید و این کار را می کرد. من نیز وقتی در مجالس اهل بیت (ع) گریه می کردم. اشک خود را به صورت و سینه ام می کشیدم. حالا فهمیدم که چرا این سه عضو بدنم نمی سوزد نکته دیگری که در آن وادی شاهد بودم بحث اشک و توبه بر درگاه الهی بود. من دقت کردم که برخی گناهانی که مرتکب شده بودم در کتاب اعمالم نیستا آنجا رحمت خدا را به خوبی حس کردم بعد از اینکه انسان از گناهی توبه می کند و دیگر سمتش نمی رود، گناهانی که قبلا مرتکب شده کاملا از اعمالش حذف میشود. حتی اگر کسی حق الناس بدهکار است اما از طلبکار خود بی اطلاع است، با دادن رد مظالم برطرف می شود. اما حق الناسی که صاحبش را بشناسد باید در دنیا برگرداند. اگر یک بچه از ما طلبکار باشد و در دنیا حلال نکرده باشد، باید در آن وادی صبر کنیم تا بیاید و حلال کند... *************** 🍀ادامه دارد....منتظر باشید😍 @saelane_zahra
🔹شرح حکمت155: با چه كسانى پيمان ببنديم؟  امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميز اشاره به شرايط بستن پيمان مى كند، مى فرمايد: «به پيمان كسانى چنگ بزنيد كه به پيمانشان وفادارند»; (اِعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فِي أَوْتَادِهَا). «اوتاد» جمع «وَتَد» به معناى ميخ است; ميخ هايى كه معمولا به وسيله آن طناب خيمه ها را محكم مى كردند تا خيمه در مقابل باد و طوفان مقاومت كند. براى اين كلام حكمت آميز تفسيرهاى فراوانى ذكر شده است; نخست همان چيزى كه در ترجمه بالا آمد كه هرگاه مى خواهيد پيمان ببنديد به سراغ افراد بى اعتبار و پيمان شكن و غير قابل اطمينان نرويد، بلكه با كسانى عهد ببنديد كه داراى دين و شخصيت و تعهدند. اين تفسير با آنچه در شأن ورود اين گفتار حكيمانه در كلام ابن ابى الحديد كه در بحث سند اين كلام حكمت آميز گفتيم كاملاً سازگار است، زيرا امام(عليه السلام) بعد از جنگ جمل هنگامى كه «مروان بن حكم» خدمتش رسيد و عرض كرد: مى خواهم با تو بيعت كنم. امام(عليه السلام) فرمود: بيعت تو چه فايده اى دارد؟ ديروز (در آغاز خلافت ظاهرى) با من بيعت كردى و شكستى. باز آمده اى با من بيعت كنى. سپس دستور داد او را از مجلسش خارج كردند. بنابراين تفسير، «اوتاد» به معناى انسان هاى قابل اعتماد است. تفسير ديگر اين است كه منظور از «اوتاد» شرايط استحكام پيمان است; يعنى به هنگامى كه مى خواهيد با كسى پيمان ببنديد شرايط دقيق و محكمى براى آن ذكر كنيد تا راه فرارى براى طرف باقى نماند. تفسير سوم اين كه وفاى به پيمان لازم است; اما نه در برابر پيمان شكنان; هرگاه آنها پيمان شكستند شما هم مى توانيد دست از پيمان برداريد، همان گونه كه در آيه 7 سوره «توبه» مى خوانيم: «(فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ); تا زمانى كه به پيمان شما پايبند باشند، شما نيز به پيمان آنها پايبند باشيد». نيز در آيه 12 همان سوره آمده است: «(وَإِنْ نَّكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِّنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِى دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ); و اگر پيمان هاى خود را پس از عهد خويش بشكنند، و آيين شما را مورد طعن (و تمسخر) قرار دهند، با پيشوايان كفر پيكار كنيد; چرا كه پيمان آنها اعتبارى ندارد». مناسب تر از همه اين تفاسير همان تفسير اول به نظر مى رسد، هرچند جمع تفاسير مختلف در يك عبارت طبق عقيده ما كه بارها به آن اشاره كرده ايم امكان پذير است. @saelane_zahra