🔆 اعمـــــال روز #اربعیــــــــــن
❶ «زیارت امامـحسینعلیهالسلامـ
و زیارت #اربعین»
در این روز، زیارت امامـحسین؏
#مستحب است!
و این زیارت...
همانا خواندن زیارت اربعین است
که از امامـعسڪرے؏
روایت شده که فرمودند:
علامت مؤمن پنج چیز است!
۱. پنجاه و یك رڪعت نماز فریضه
و نافله در شب و روز خواندن
۲. زیارت اربعیــــــــــــن ڪردن
۳. انگشتر بر دست راست ڪردن
۴. جَبین(پیشانی) را در سجده بر خاك گذاشتن
۵. و بِسْمـِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمـِ را
بلند گفتن است.
❷ «غسل اربعیــــــــــن و توبه»
❸ بعد از نماز صبح ۱۰۰مرتبه
(لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیمـ)
❹ ۷۰مرتبه تسبیحات اربعه
❺ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس ۷۰مرتبه استغفار
❻ غروب اربعین ۴۰مرتبه لاالهالاالله
❼ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلامـ
📚 وسائل الشیعه ج۱۰ ص۳۷۳
✨«دیدن دوباره تو!»
صدای بهم خوردن درب ورودی خانه، زن را از پشت چرخ نخ ریسی بلند کرد و پیصدا فرستاد.
دخترک سیه چهره که تازه رسیده بود با پر شالاش عرق پیشانیاش را چید به سمت مطبخ خانه رفت.
زن جلوتر رفت و نگاه به داخل زنبیل دخترک کرد و با تعجب پرسید: چه شد سالمه؟! زنبیلات که هنوز پر است!
دخترک با ناراحتی گفت: بانوی من!.. زنی که بزرگ کاروانشان بود گفت صدقه بر ما حرام است و هرچه به کودکان داده بودم در زنبیل ریخت.. .
چیزی در قلب امحبیبه جا به جا شد!.
با خود فکر کرد یعنی آن اسیران مسلمانند!؟ اما حتی اگر مسلمان باشند این حکم بر مسلمان عامی جاری نمیشود.
بی فوت وقت به داخل برگشت و عبای سیاه برسر کشید و به همراه کنیزش که راه بلد اردوی آن کاروان بود، به سمت بازار کوفه روانه شد.
در بازار، مردم دست از داد و ستد کشیده بودند و به تماشای اُسرا آمده بودند. زن و مرد، پیر و جوان چنان شادی و هلهله میکردند که گویی یزد جماعت یک شهر را اسیر کرده است اما هیهات که تعداد افراد آن کاروان که بیشترشان زن و کودک بودند به ۲۰ تن هم نمیرسید!
امحبیبه زنبیل خوراک را از سالمه گرفت و از میان جماعت برای خود راهی باز کرد و به اولین شرطه رسید و گفت: خدا عمرت دهد برادر!.. اینان کیانند؟ به کجا میبریدشان؟!
جوانک تازه قبا که حسابی لباس شرطه الله به تنش گشاد بود گفت: خارجیاند! از حدود دین پیامبر خارج شدهاند و بر خلیفه شوریدهاند.. به شام میبریمشان..
امحبیبه دوباره پرسید: مِهتَر این کاروان کدام است؟ میخواهم این زنبیل نان و خرما را به او بدهم..
جوانک به زنی که عبای سیاه نیمسوختهای برسر داشت اشاره کرد و گفت: اوست.. اما خودت را خسته نکن از هیچکس خوراک قبول نمیکند.
امحبیبه سری تکان و به طرف زن رفت و به کنارش که رسید زنبیل را پیش پایاش گذاشت و گفت: چرا این نان و خرما را پس فرستادی؟
کودکانتان گرسنه نیستند؟
بانویی که غبار مصیبت چهرهاش را شکستهتر کرده بود فرمود: صدقه بر این کاروان حرام است!
امحبیبه جلوتر رفت و گفت: بخدا قسم که صدقه نیست زن اسیر.. نذر است.. من نذر کردهام به قدر وسعم هر اسیر و غریبی را سیر و سیراب کنم تا شاید خدا روزی آرزوی دلم را برآورد..
آن بانو که گویی امحبیبه را شناخته بود پرسید: نذرت چیست؟!
امحبیبه که داغ دلاش تازه شده بود، دست روی قلبش گذاشت و گفت: آرزوی دیدن سرور و مولایم حسین بن علی را دارم!.. روزگاری که علی هنوز در محراب مسجد این شهر نماز میخواند من کنیز دخترش زینب بودم اما دست تقدیر مرا از آنان جدا کرد.. آرزو دارم پیش از مرگ یکبار دیگر دیدگانم به جمال نورانی اهل بیت پیامبر بینا شود.
در همین اثنا ناگهان اشک از دیدگان مبارک عقیله بنیهاشم روان شد و با سوز دل فرمود: نذرت قبول شد ام حبیبه.. من زینبم
امحبیبه که به آنچه شنیده بود شک داشت گفت: اما زینب هیچگاه بدون حسین نبود.. اگر راست میگویی حسینات کجاست؟
زینب کبری دست بلند کرد و دارالاماره کوفه را به ام حبیبه نشان داد و فرمود: آن سر که روی نی قرآن تلاوت میکند حسین فاطمه است.. ما از دشت کربلا میآییم..
امحبیبه با دیدن سرهای بریده پایاش سست شد و روی خاک نشست؛ هیچگاه فکر نمیکرد دیدار دوبارهای که آنقدر انتظارش را کشیده بود اینطور برآورده شود. حالا که سر ثارالله را روی نی میدید دلاش نمیخواست سر داشته باشد و بیاختیار شروع به لطمهزنی کرد. با خودش میگفت: سر مولایم بر نیزه باشد و من زنده باشم...اُف بر تو ای دنیا که سر حسین را بر نیزه راست کردند. اه ای قلب چرا از تپش نمیایستی؟ ای چشمان چرا کور نمیشوید؟ ای زبان چرا به لکنت نمیافتی... چرا خورشید هنوز بر فراز آسمان است؟ مگر میشود یک آسمان و دو خورشید؟ کاش جان میدادم... کاش همین حالا روحم از تنم میرفت... شرمسارم که سرم بر بدن باشد و سر پسر فاطمه بر فراز نی...
اما عقیله بنیهاشم دستان امحبیبه را گرفت و او را آرام کرد؛ سپس در گوشش نجوا کرد:تا بُتخانه کفر یزید راه درازی در پیش داریم امحبیبه!
پوشیه.. برایمان پوشیه بیاور ما را از نگاه ناپاک این نانجیبان نجات بده!
🖋️ به قلم فاطمه قوامی
🚨🚨🚨سید نصرالله: یکی از عوامل تاخیر در پاسخگویی تا به امروز، میزان هوشیاری امنیتی، دریایی و زمینی اسرائیل و آمریکاست و عجله میتوانست به معنای شکست باشد
سید نصرالله: ما به کسی نگفتیم که صبر می کنیم و در واقع منتظر بودیم که به مذاکرات فرصت بدهیم و این هدف واقعی ماست که جلوی تجاوز به مردم خود در غزه را بگیریم.
سید نصرالله: یکی از دلایل تاخیر در پاسخگویی نیاز به مدتی زمان و مشورت در مورد اینکه آیا پاسخ از طریق محور خواهد بود یا به تنهایی است.
❌سید حسن نصرالله: رژیم صهیونیستی از کدام حمله پیشگیرانه صحبت میکند؟! آنها دره های خالی را زدند
🔹فقط 2 لانچر پرتابه های ما آسیب دید
🔹ادعای آنها کذب است
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat❌سید حسن نصرالله: رژیم صهیونیستی از کدام حمله پیشگیرانه صحبت میکند؟! آنها دره های خالی را زدند
🔹فقط 2 لانچر پرتابه های ما آسیب دید
🔹ادعای آنها کذب است
🔴 #بیداری_ملت
🏴 متن کامل بیانات رهبر انقلاب اسلامی در پایان مراسم عزاداری هیئتهای دانشجویی به مناسبت اربعین حسینی
✏️بسماللهالرّحمنالرّحیم
مثل همهی اربعینهای دیگر، امروز شما جوانان عزیز این حسینیّه را با حضور خودتان، با احساسات پاک خودتان، نورانی کردید؛ از همهی شما تشکّر میکنم به خاطر حضورتان و برنامهای که بحمداللّه به بهترین وجهی انجام گرفت. برنامهها بسیار خوب بود، سرود خوب بود، تلاوت قرآن خوب بود، زیارتی که خواندند بسیار خوب بود، منبر بسیار خوب بود، برنامهی آقای مطیعی بسیار خوب بود؛ بحمداللّه همهی برنامههایی که شما اینجا اجرا کردید، برنامههای پُرمغز، پُرمعنا و آموزندهای بود.
✏️در زیارت عاشورا، شما به امام حسین (علیه السّلام) عرض میکنید: یا اَبا عَبدِ اللّهِ اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَكُم اِلىٰ يَومِ القِيامَة. «اِلىٰ يَومِ القِيامَة» یعنی چه؟ یعنی این کارزار میان جبههی حسینی و جبههی یزیدی تمامنشدنی است؛ این کارزار ادامه دارد. جبههی حسینی خودش را معرّفی کرده؛ امام حسین (علیه السّلام)، در همین سفر کربلا، در چند جا مشخّص کرده که حرفش چیست، هدفش چیست. فرمود: اِنَّ رَسولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ قالَ مَن رَأَى سُلطاناً جَائِرا؛ مسئله، مسئلهی ظلم است، مسئلهی جُور است. مُستَحِلّاً لِحُرُمِ اللّهِ ناكِثاً لِعَهدِ اللّهِ ... يَعمَلُ فی عِبادِ اللّهِ بِالجَورِ وَ العُدوان؛ مسئله این است. این جبههی حسینی است که در مقابلهی با ظلم فعّالیّت میکند و جهاد میکند. نقطهی مقابلش هم جبههی جُور است، جبههِی ظلم است، جبههی شکستن عهد الهی است.
✏️امروز شما در دنیا این را میبینید، قبل از دوران امام حسین (علیه السّلام) هم این دوجبههای وجود داشت، در زمان بعد از ایشان هم وجود داشته، امروز هم وجود دارد، تا آخر هم وجود خواهد داشت. در همهی اینها «اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم»؛ با هر کسی که در جبههی شما است، من خوبم؛ «حَربٌ لِمَن حارَبَكُم»، با هر کسی که با جبههی شما میجنگد، میجنگم. این جنگ اَشکال مختلفی دارد: در دوران شمشیر و نیزه یک جور است، در دوران اتم و هوش مصنوعی و امثال اینها یک جور دیگر است، ولی هست؛ در دوران تبلیغات به وسیلهِی شعر و قصیده و حدیث و بیان کلمات یک جور است، در دوران اینترنت و کوانتوم و امثال اینها هم یک جور دیگر است، ولی هست؛ در دوران دانشجو بودنِ انسان یک جور است، در دوران مدیر شدن و مسئول شدن یک جور دیگر است؛ در همهِی احوال هست. «حَربٌ لِمَن حارَبَكُم» نباید فراموش بشود. «حَربٌ لِمَن حارَبَكُم» همیشه به معنای تفنگ به دست گرفتن نیست؛ به معنای درست اندیشیدن، درست سخن گفتن، درست شناسایی کردن، دقیق به هدف زدن است؛ «حَربٌ لِمَن حارَبَكُم» اینجوری است. بدانید وظیفه چیست، بشناسید راهی را که باید بپیمایید. اگر اینجور فکر کردیم، اینجور شناسایی کردیم، اینجور همّت کردیم، زندگی معنا پیدا میکند، زندگی هدف پیدا میکند. پول لایق این نیست که هدف زندگی باشد؛ مقام و قدرت و موقعیّتهای اجتماعی حقیرتر از آن هستند که هدف زندگی انسان قرار بگیرند. هدف زندگی بندگی است، رسیدن به خدا است. راهش هم فقط همین است: سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَكُم.
✏️جوانیتان را قدر بدانید؛ میدان وسیعی در مقابل شما است. انشاءاللّه شصت سال دیگر، هفتاد سال دیگر شما در این دنیا حضور خواهید داشت و کار خواهید داشت؛ از این فرصت استفاده کنید؛ برای این فرصت طولانی برنامهریزی کنید؛ برای اینکه برنامهریزیتان درست از آب دربیاید فکر کنید؛ برای اینکه درست بتوانید فکر کنید با قرآن آشنا بشوید، قرآن را بخوانید، تأمّل کنید، از کسانی که پیش از شما و بیش از شما تأمّل کردند یاد بگیرید. یاد گرفتن ننگ نیست، افتخار است؛ همیشه باید یاد بگیریم، تا آخر عمر باید یاد بگیریم. فکر کنید، مطالعه کنید، شناسایی کنید، آنجایی که اقدام لازم است اقدام کنید. اقدام یک وقت در آزمایشگاه است، یک وقت در کلاس درس است، یک وقت داخل محیط دانشگاه است، یک وقت در محیط اجتماعی است، یک وقت در محیط سیاسی است، یک وقت در راه کربلا است، یک وقت در راه فلسطین است، یک وقت شعار برای اهداف عالیهی اسلامی است. انقلاب اسلامی این راه را روی ما باز کرد. عزیزان من، جوانهای من! شماها آن روزگار را ندیدید؛ خوشحال باشید که ندیدید. ما دیدیم آن روزگار را؛ روزگار بدی بود، روزگار سختی بود، روزگار سیاهی بود، روزگار یأس بود. انقلاب ورق را برگرداند، انقلاب راه را باز کرد، انقلاب به ما فرصت داد. میتوانیم از این فرصت استفاده کنیم؛ شما میتوانید از این فرصت استفاده کنید. میشود هم استفاده نکرد؛ اگر استفاده نکردیم، خسران است؛ اگر استفاده کردیم، فلاح است: قَد اَفلَحَ المُؤمِنون.
انشاءاللّه که موفّق و مؤیّد باشید.
والسّلامعلیکمورحمةاللّهوبرکاته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای سلامتی امام زمان و دعای فرج را هرقدر می توانید بخوانید
ان شاالله ظهور خیلی خیلی نزدیک است🤲
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِالله•°♡
•° شِعر دَر دَست ندارَم
وَلي از رویِ اَدَب
اَلسَلام اِۍ همِه ۍِ
دار و ندارِ زِینب (س)🖤🍃
" اَلسَّلامُعَلَیْڪَیاحُـسَـیْنبنِعَـلۍٖ"
جرمانگاری غذا دادن به سگها در خواب زمستانی
🔹«من کارهای نیستم. یک خانم از آلمان! هر ماه حسابم را پر میکند و میگوید به تمام سگهای فلان مناطق غذا بده!» این جملات فرد دستگیر شده است که مدتها به سگهای ولگرد غذا داده است.
🔹غرق کردن جاده توسط سگهای ولگرد در دماوند سوژه امروز فضای مجازی شده است، در این رابطه مدیر شبکه بهداشت و درمان دماوند مجتبی بنداد کرمانی میگوید که «در سه ماه اول سال جاری ۳۰۰ مورد حیوان گزیدگی توسط سگهای بلاصاحب در این شهر اتفاق افتاده است».
🔹جمعیت سگهای ولگرد به خاطر غذا رسانی افراد حامی حیوانات در حال افزایش است، البته کمکاری ارگانهای مسؤول در جمعآوری سگهای ولگرد مزید بر علت شده تا این سگها علاوه بر تهدید بالقوه حیات وحش کشور، جان شهروندان را تهدید کنند.
🔹این در حالی است که غذا دادن به سگهای ولگرد در انگلیس، فرانسه، کانادا و نروژ جرم محسوب میشود.
🔸️گزارش کامل را اینجا بخوانید
@Fars_Zendegi