✍الهام سادات حجازی
صدای جرس کاروان شتران فضا را آهنگین کرده است. ساربانان و مردانی که موهایشان را حلق کردهاند و عرقچین بر سر گذاشتهاند و زنانی که حجابشان چارقد است و روبند سفید بر چهره دارند و بر روی جهاز شتران نشستهاند، مسافران این کاروانها هستند. خورجینهایی که پر است از قمیص حریر و دیبا و ابریشم و قدحهایی که منقش به نقش و نگار زیباییست به عنوان سوغات مکه برای اقوام قبیلهیشان.
در میان راه کسانی بر لب ذکر دارند و کسانی که تشنهاند از مشکشان آب مینوشند.
سفر سختی را پشت سر گذاشتهاند. یک ماه اعمال پر مشقت حج، در آن گرمای طاقت فرسای مکه. اما همه خوشحال از زیارت کعبه و حاجی شدنشان.
در میان این کاروان باشکوه و حاجیانِ از حج برگشته، دو نور هم حضور دارند. شاید شمس و قمر. پیامبر خدا و همراهش علیبن ابیطالب.
هوا به قدری گرم است که چند متر جلوتر شبیه سراب به نظر میآید، اما این دیگر سراب نیست واقعی است برکهی خم است.
عرق سرد بر پیشانی پیامبر نشسته است. حالتش دگرگون شده است. چیزی بر قلبش سنگینی میکند. از سنگینیاش نزدیک است شکم شتر به زمین بچسبد. از نشانههای نزول وحی است. هر بار که وحی نازل میشد همین حالات بر ایشان عارض میشد. اما آن وحی چه میتواند باشد؟! اینبار بعد از حج، اینها که توحید را لبیک گفتهاند دیگر چه پیامی را باید لبیک گویند؟!
قاصد پیک حق جبرئیل امین که امانتدار فرمان حق است بر محمد امین که او هم امانتدار است پیامی را بی هیچ کم و کاستی نازل میکند. آیه چنین است:«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»
پیامبر به اطرافیان میگویند همین جا اتراق میکنیم. به آنهایی که جلوتر رفتهاند بگویید برگردند و آنهایی هم که هنوز نرسیدهاند منتظر میمانیم به ما ملحق شوند. کم کم کاروانیان در محل خم جمع شدند و کوهی از جهاز شتران درست کردند و پیامبر بر بالای آن رفت. دست علیبن ابی طالب را گرفت و در میان جمعیت ایستاد و شروع به خطبه کرد:
ستایش خدایی را سزاست که در یگانگیاش بلند مرتبه و در تنهاییاش به آفریدگان نزدیک است، خدایی که به یک نیم نگاه دیدهها را ببیند و دیدهها هرگز او را نبیند. سلطنتش پرجلال و در ارکان آفرینشش بزرگ است بی آنکه مکان گیرد و جابه جا شود، بر همه چیز احاطه دارد و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است. کسی که از دیدن به وصف او نرسد و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیابد، مگر او -عزوجل- خود، راه نماید و بشناساند. بداند و بشمارد. بمیراند و زنده کند. نیازمند و بی نیاز گرداند. بخنداند و بگریاند. نزدیک آورد و دور برد.
چنین خدایی که قادرِ مطلق و متعال است چنین خدایی میفرماید:«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»
آیه با «دین» شروع میشود و به «دین» ختم میشود. الف و لام بر یوم وارد شده است و معرفه است و این نشان از عظمت این روز دارد. بعد از الیوم فعل اکملت ذکر شده و متعلق آن دین است. عبارت بعدی فعل اتممت است و متعلقش نعمت. این دو مربوط به فعل خداست. اکمال و اتمام. مرحلهی بعد جمع بین فعل و صفت خداست، آنچه که رضا به آن حاصل شده، دینیت اسلام است.
مابه الاکمال و الإتمام و الرضا، ولایت است و مَن به الاکمال و مَن به الاتمام و مَن به الرضا، علیبن ابی طالب علیه السلام است.
اکمال و اتمام، فعلِ چنین خداییست. و از همه شگفت انگیزتر اینکه چنین خدایی فرمود راضی شدم که اسلام دین شما باشد. اسلامی که «إنّ الدین عندالله الاسلام» است. اسلامی که «و مَن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه» اسلامی که به این مرتبه است، تا روز هجدهم ماه ذی الحجه بهتر بگویم در تمام این سالهای انزال وحی و تا اواخر سالهای پربرکت بهترین خلق خدا یعنی پیغمبرش، پیغمبری که بر جانش قسم خورده و فرموده «لعمرک»، تا قبل از چنین روزی، اسلام ناقص و ناپسند خدا بود. آن روز این اسلام، کامل و آن ناپسند، پسندیده شد.
جایگاه به قدری والاست که بر نبی و رسول عرضه میدارد اگر پیام را ابلاغ نکنی رسالتت را انجام ندادهای. «یاایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و إن لم تفعل فما بلغت رسالته»
پیامبر فرمود: ألست ولیّ المؤمنین؟ ای مردم، آیا من ولی مؤمنین نیستم؟ همگی یک صدا گفتند بلی یا رسول الله چنین است. سپس فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه، هر کس من مولای اویم علی نیز مولای اوست.
از میان انبوه جمعیت فردی به نام عمربن خطاب برای عرض تهنیت برخاست و گفت بخٍ بخٍ یا علی بن ابی طالب. اصبحت مولای و مولا کل مؤمن. اما همین فرد بعدها...
ابن عباس میگوید آن روزی که این واقعه اتفاق افتاد، روز عید یهود بود، روز عید نصاری بود روز عید مجوس بود روز جمعه بود، پنجمین عید عید غدیر شد. جمع پنج عید در یک روز.
عید غدیر عیدالله الاکبر است. اضافه به الله است و متصف به وصف اکبر. که بهترین فهمها هم در عظمتش حیراناند.
کاروانیان با علی علیه السلام دست بیعت دادند و زنان هم دستانشان را در آب فرو بردند و اینچنین همگان با امیرالمؤمنین عهد و پیمان بستند. و تا امروز که شیعیان برای بزرگداشت غدیر جشن به پا میدارند و به دیدار سادات میروند یعنی همان ذریه و نسل علی علیه السلام. و تا قیامت چنین خواهد بود. این نسل و ذریه پابرجاست. جلوهی استواری این حرف باشد برای قیامت که تماشاگر عاقبتِ به خیرِ شیعیان او باشیم.
یاعلی
✍الهام سادات حجازی
📿
به استعانت از اشک علیالدّوام حسین
شروع میکنم این ماه را به نام حسین
🏴🏴🏴
#محرّم
#شب_اول_محرّم
#ماه_ارباب
@safakhat
.
عاقبت بردند قلب نیل را
شیر مرد خطّه سجّیل را
در دل ما داغ ابراهیم بود
ناگهان کشتند اسماعیل را
@safakhat
خوشنویسی صفای خط
. مشق رنگی💛🧡❤️💚💙💜 وقتی حروف از ذهن به روی کاغذ ریخته میشوند.✨✨✨ #سیاه_مشق #مشق_رنگی🌟 @safakhat
.
🌷بیجهت نیست که نستعلیق، عروس خطهاست.🌷