از جشن که برگشتیم بشدت احساس بی حالی و ضعف میکردم رفتیم خونه و فاطمه زهرا رو بغل کردم و دوتایی حسابی خوابیدیم تا کمبود خواب چند روزه مون جبران بشه 😊 طرفای غروب بود که بچه های تیم اومدند دنبالمون بریم برای جشن خودرویی شب میلاد. برای اولین بار با امکانات کم، کاروان سیار شادی در شهر هرمل به راه افتاد... جوانهای حزب الله انقدر از این ایده به وجد آمده بودند که در سرما پشت ماشین نشسته بودند و شادی میکردند. واکنش مردم هم به حضور انها دیدنی بود، یا دست تکان می دادند، یا فیلم میگرفتند. 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan

صبح سه شنبه روز میلاد امیرالمومنین تصمیم گرفتم فقط برم شناسایی ونیاز سنجی طبق لوکیشنهایی که برام ارسال شده بود، رفتم حسینیه السجاد نوزاد ده روزه ای که احتیاج به لباس داشت و مازوت و شیر خشک 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan

از انجا رفتم المنصوره که هم در جشن باشیم وهم حال علی هادی را که از بیمارستان مرخص شده بود بپرسم. بچه ها دور سید و علی فوعانی از جوانهای پر شور حزب الله حلقه زده بودند وعلی مولودی میخواند وبچه ها دست میزدند 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan

بچه ای که چند روز پیش از درد در بیمارستان ناله میزد و پدرش به پهنای صورت اشک می ریخت، الان در جشن بود و میخندید و با لبیک یا علی اش دلبری می کرد... 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan

سرگرم علی هادی بودم که خانمی اومد جلو وگفت مادرم سرطان خون داره ویکماهه داروهاش تموم شده و درمانش نصفه مونده، داشتم براش توضیح می دادم که من فقط شیر خشک و.. برای بچه ها همراهم دارم ومتاسفانه در مورد درمان کاری از من برنمیاد وشماره مسئول بخش درمان رو بهشون دادم که یهو مادرش بی حال شد و افتاد رو زمین😔 بچه هاش سریع مادر رو گزاشتند تو ماشین و رفتیم بیمارستان اونجا الحمدلله بچه های تیم ابو زینب حضور داشتند و مریض رو از ماتحویل گرفتند و برگشتیم برای شناسایی 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan

حسینیه امام علی علیه السلام ویلچری که برای این کودک تهیه شده بود، رو تحویل دادیم. خنده های از ته دلش دیدنی بود چند روز پیش یک نفر ازم پرسیده بود چرا این هزینه ها رو میکنید برای ویلچر و... چون قیمتهاش بعضیا بالاست و میشه چند جا ی مهمتر خرج کرد. گفتم این ویلچرا بانی شخصی داشته، مثل همون مخلوط کن و ما طبق نیت بانیان که پول واریز میکنند براشون میخریم وبه دستشون میرسونیم 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan

نیروی ارتش سوریه بود مردی میانسال باقدو بالای بلند و هیکلی رشید از وجناتش پیدا بود از اسب افتاده اما نه از اصل... در یک روشویی دو در یک جای گرفته بود. تمام زندگیش چند پتو بود و دو تا تشک اسفنجی اما نه... اینها تمام زندگیش نبود... تمام زندگیش پسر جوانی بود که اکنون رفیق خرابه نشینی و آوارگی پدر شده. پدر از پسر شرمسار که نمیتواند برایش زندگی بهتری فراهم کند و پسر از پدر شرمگین که نمیتواند عصای دست روزهای سختش شود... صدای خورد شدن غرور یک مرد با صدای جر جر این در گره خورده بود پاهایم از غم بی حس شد، به سختی خود را به خانه بعدی رساندم تا نفسی تازه کنم از غمی که برقلبم نشسته بود. 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan

سه خانه دیگر هم سر زدیم خانه که نه خرابه هایی که فقط سقف داشت جالب بود تصویر شهدا هم پناه این مردم شده مثلا این خانه درب نداشت و عماد مغنیه درب این خانه بود براستی که شهدا حتی عکسهایشان با برکت است. 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan

وجلسات میدانی برای انتخاب فضای جدید احداث خیمه ها 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan

کنار خرابه های به جا مانده از موشکباران هرمل ایستگاه صلواتی بچه های کشافه المهدی این صوت و این چند ریسه وبادکنک در قاب این خانه ویران شده چنان قدرت و اقتدار حزب الله را به تصویر کشیده بود که مبهوت این صحنه زیبا میشدی اینجا میشد مصداق عینی کلام سید حسن نصرالله را درک کرد الموت بالنسبة إلينا طريق حياة، الموت بالنسبة الينا طريق صنع حياة للأمة، الموت بالنسبة الينا سلاحٌ لا نقذفه في الهواء، وإنما نقذفه في صدر العدو.... 🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇱🇧 https://eitaa.com/safarnameh_lobnan

اینم عیدی فاطمه زهرا خانوم بخاطر صبر و همراهیش با ما تو این روزهای سخت که از صبح زود تا اخر شب پابه پای ما بدون غر زدن میاد فقط تشکرش😂😂😂 شکرا لشعب الایرانی😂😂😂 انقدر با نازحین همذات پنداری کرده تشکرشم مثل اونا شده😂