38.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°
🔘 سومین سالگرد رحلت عالم ربانی
حضرت آیت الله یعقوبی قائنی
رضوان الله تعالی علیه
┄┅═✧❁✧═┅┄
🖱 ایشان می فرمودند :
⬅️ مؤمن زمانی ایمانش کامل می شود،
که قلب او به واسطه ی :
▫️مراقبه،
▫️محاسبه،
▫️توسل به ائمه علیهم السلام،
▫️و ذوب شدن در ولایت اهل بیتِ
پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم،
🖱آنچنان پاک و صاف بشود،
که شعاعی از آن نور [توحید]،
در قلب ایجاد بشود.
🖱 تا آن شعاع نور الهی،
از چراغ ولایت به قلب منعکس نشود،
ایمان سالک به کمال نمی رسد.
💠 @sadeghin_ir
♨️یکی از آرمانهای انقلاب، آماده سازی فضا برای تربیت شخصیت هایی امثال حاج میرزا علیآقای قاضیها و علّامهی طباطبائیها است.
🔰رهبر معظم انقلاب ۹۷/۳/۷
💠آمادهسازی فضا برای رشد معنویّت و رهایی از بردگیِ شهوت و غضب در انسانهای مستعد؛ این هم یکی از آن برترین آرزوها است که غالباً به این توجّه نیست. باید فضا جوری بشود که انسانهای مستعد بتوانند در آن فضا حرکت کنند، امثال حاج میرزا علیآقای قاضیها و علّامهی طباطبائیها و شخصیّتهای برجستهی اینجوری به وجود بیایند؛ انسانهای والا و برتر که از این فضای مادّی توانستهاند تعالی پیدا کنند و فراتر بروند؛ یعنی فضا بایستی برای این آماده بشود. البتّه همهی ما استعداد یک چنین چیزی را نداریم امّا در میان ما کسانی هستند که استعداد این حرکت را دارند، بخصوص در دورهی جوانی.
✅ @d_mr_Fereydooni
🔰اصلاح خود، نقطه شروع برای اصلاح عالم است
✍️رهبر معظم انقلاب: در اسلام، نقطهی اصلی و محوری برای اصلاح عالم، اصلاح نفس انسانی است. همه چیز از اینجا شروع میشود. قرآن به آن نسلی که میخواست با دست قدرتمند خود، تاریخ را ورق بزند، فرمود: «قوا انفسکم»، «علیکم انفسکم». خودتان را مراقبت کنید، به خودتان بپردازید و نفس خودتان را اصلاح و تزکیه کنید؛ «قد افلح من زکّیها»
اگر جامعهی اسلامی صدر اول اسلام، از تزکیهی انسانها شروع نشده بود و در آن به اندازهی لازم، آدمهای مصفا و خالص و بیغش وجود نداشتند، اسلام پا نمیگرفت، گسترش پیدا نمیکرد، بر مذاهب مشرکانهی عالم پیروز نمیشد و تاریخ در خط اسلام به حرکت نمیافتاد.
۶۹/۰۵/۲۴
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
✅@dr_mr_Fereydooni
🔵 قسمتی از نامۀ مرحوم آیةالله حاج سیدعلی قاضی رضوان الله علیه به شاگردانشان در آستانۀ ماه رجب سال 1357 هجری قمری🔵
💠 برادران عزیز - که خداوند شما را به طاعت خویش موفّق بدارد - بیدار و متوجّه شوید؛ چرا که در حریمِ ماههای محترم قرار گرفته ایم. چقدر نعمتهای خداوند بزرگ و تمام است!
💠 پس قبل از هر چیز برای ما واجب است که توبه کنیم؛ با شرائط لازمش و نمازهای معیّنش.* و سپس دوری از تمام گناهان کوچک و بزرگ در حدّ توان.
💠 بنابراین در شب یا روز جمعه یا یکشنبه (قبل از ماه رجب) نماز توبه میخوانید و آن را در روز یکشنبه (اولین یکشنبه ماه که در آن سال) دوم رجب (بوده است) تکرار میکنید.
* منظور دستور توبه ای است که در مفاتیح الجنان در اعمال ذی القعده آمده است.
📚 متن عربی نامه: «دریای عرفان» ص ۱۲۷ از «صفحات من تاریخ الاعلام فی النجف الاشرف»
✅ @d_mr_Fereydooni
AUD-20210131-WA0012.m4a
5.34M
┈•꧁༼﷽༽꧂•┈
🔘«آموزش فصیح خوانی و تجوید مقدماتی قرآن کریم»
▫️«جلسه پانزدهم»
▫️ سجده و رکوع های قرآن
🔸«استادمحمدرضافریدونی»
🗓۹۹/۰۹
⏰۲۱:۴۷
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•
✅ @d_mr_Fereydooni
🏴《 إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجعون»
♦️آیت الله سید محمد ضیاءآبادی از چهرههای ارزشمند و مفسران بزرگ شیعه بود و از علمای برجسته و خطبای نامدار و دانشمند عصر حاضر. ایشان از سخنرانان دانشمند ساکن تهران بود که به علت قدرت والای علمی و معنوی، آشنایی با مبانی اسلامی و قرآنی، شناخت مسائل روز و دارا بودن قدرت بیان و خطابه و شیوایی سخن درخشش خاصی در مجالس عمومی و خصوصی داشت به گونهای که یکی از منابر وی در جلد اول مجموعه گفتار وعاظ آمده و معظمله نیز در ردیف وعاظ و خطبای ممتاز و طراز اول کشور قرار داشت.
♦️وی یکی از روحانیان و مبلغان موفق در امر وعظ و تبلیغ در تهران بود و مشتاقان زیادی دارد. اخلاص، تواضع، عمل به گفتار، متانت و شیوایی سخن، و بهرهگیری از ظرافتهای اخلاقی و قرآنی از ویژگیهای ایشان به شمار میرفت.
▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️
✅ @d_mr_Fereydooni
🔘عمامه عاریتی؟!
مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری از شاگردان مرحوم میرزای بزرگ شیرازی در سامرا بود محضر امیرالمؤمنین (ع) می رود و میگوید: آقا، ما داریم برمیگردیم به ایران و میدانم برگردم، سیل مقلّدین و مراجعین در مسائل شرعیه به سمت ما میآید. آقا، یک الگویی را به ما معرفی کنید که من در آیندهی زندگیام، این الگو بشود برای ما شاخص، این استقبال دنیا، مرجعیت، عزّت، ثروت و آقایی، ما را غافل نکند.
آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری، سه ماه نجف میماند و صبح و شام وقتی حرم مشرّف میشد، همین خواسته را تقاضا میکرد. بعدسه ماه هم ایشان کربلا میماند. جمعاً میشود شش ماه. دیگر ایشان داشته، ناامید میشده که شاید آقا امام حسین (ع) هم مصلحت نمیدانند که معرفی کنند، آن شب با دل شکسته از حرم میرود در همان منزلی که در کربلا اسکان داشتند، ایشان شب میخوابد، خواب سیدالشهداء (ع) را میبیند. آقا میفرمایند: "شیخ عبدالکریم! از ما یک انسان جامعِ کاملِ وارسته میخواهی به عنوان الگو؟" میگوید: بله آقا. میفرمایند: "فردا صبح وارد حرمِ ما که میخواهی بشوی، طلوع فجر، کنار قبرِ حبیب بن مظاهر اسدی، یک جوان 18 سالهای نشسته، عمامهای کرباسی به سر دارد و یک عبای کرباسی و لباس کرباسی هم پوشیده. شما که وارد میشوید، این جوان بلند میشود وارد حرم میشود یک سلامی پایین پا به من میکند، یک سلام به علی اکبر، یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج میشود بعد از طلوع فجر. این جوان را دریاب که یکی از انسانهای بزرگ است ".
حاج شیخ میفرماید: بیدار شدم. طلوع فجر، وقتی وارد حرم شدم، دیدم کنار قبر حبیب بن مظاهر، همان گوهری که امام حسین (ع) حواله کرده بود، نشسته بود. وارد شدم، این قیام کرد و آمد در حرم و یک سلام به حضرت سیدالشهداء (ع)، یک سلام به علی اکبر و یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج شد آمد به ایوان و از آنجا به صحن رفت. دنبالش دویدم. در صحن، صدایش زدم و گفتم: آقا، بایست من با تو کار دارم. برگشت یک نگاهی به من کرد و گفت: "آقا! عمامهی من عاریتی است " و رفت. از صحن رفت بیرون، رفت در کوچهپسکوچههای کربلا، دنبالش دویدم: آقا! عرضی دارم، مطلبی دارم، بایست. دوباره در حال حرکت برگشت و گفت: "آقا! عبای من هم عاریتی است "؛ و رفت.
آقای حاج شیخ عبدالکریم میگوید: دیدم دارد از دستم میرود؛ محصول شش ماه زحمت درِ خانهی دو امام، با این دو کلمه دارد میگذارد و میرود. دویدم و خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم و گفتم: بایست. عبای من عاریتی است؛ عمامهی من عاریتی است یعنی چه؟ شش ماه التماس کردهام تا شما را معرفی کردهاند، کار داریم به شما. یک نگاهی به حاج شیخ میکند و میگوید: "چه کسی من را به شما معرفی کرد؟". آقا شیخ عبدالکریم میگوید: صاحب این بقعه و بارگاه، سیدالشهداء (ع).
به حاج شیخ عبدالکریم میگوید: "امروز چندمِ ماه است؟"
حاج شیخ عبدالکریم روز را میگویند.
میگوید: "دنبال من بیا ".
در کوچهپسکوچههای کربلا میروند تا به خارج از کربلا میرسند. یک تلّی بود که روی آن تل، یک اتاقکی بوده. میرسد به درِ آن اتاق و میگوید: "اینجا خانهی من است، فردا طلوع فجر، وعدهی دیدار من و شما همین جا ".
میرود داخل و در را میبندد.
مرحوم حاج شیخ فرموده بود: من در عجب بودم؛ خدایا، این چه مطلبی میخواهد به من بگوید که موکول کرد به فردا. چرا امروز نگفت؟! آن درسی که بناست به من بدهد و زندگی آیندهی من را تضمین کند در معنویت؛ بشود درس؛ بشود پیام.
ایشان میفرماید: لحظهشماری میکردم. آن روز گذشت تا فردا و طلوع فجر، رفتم بیرونِ کربلا، روی همان تل. پشتِ همان اتاقک. آمدم در بزنم، صدای نالهی پیرزنی از درون آن اتاق بلند بود و صدا میزد: وَلَدی! وَلَدی. پسرم، پسرم.
در زدم، دیدم پیرزنی با چشمان اشک¬آلود در را گشود. گفتم: خانم دیروز یک جوانی زمان طلوع فجر، وارد این خانه شد و گفت اینجا خانهی من است و با من وقت ملاقات گذاشته. این آقا کجاست؟ گفت: این پسرِ من بود، الآن پیشِ پای شما از دنیا رفت. وارد شدم. دیدم پاهای این جوان به قبله دراز، هنوز بدن گرم. گفتم: واأسفا! دیر رسیدم..یک روز حاج شیخ بر فراز تدریس کرسی درس خارج در قم، این خاطره را نقل کرده بود از دوران جوانی و بعد فرموده بود: آن درسی که آن جوانِ بزرگ و کامل از طرف امام حسین (ع) به من آموخت، درسِ عملی بود. روز قبل به من گفت: آقا عمامهی من عاریتی است، عبای من عاریتی است. فردا جلوی چشمانِ من، عبا و عمامه را گذاشت و رفت. میخواست به من بگوید:
🔸شیخ عبدالکریم حائری! مرجعیت، عاریتی است؛ ریاست، عاریتی است؛ خانههایتان، عاریتی است؛ پولهای حسابتان، عاریتی است؛ وجودتان، عاریتی است؛ سلامتیتان، عاریتی است. هر چه میبینید، عاریه است و امانت است؛ دل به این عاریهها نبندید. اینها را از شما می گیرند ...
✅ @d_mr_Fereydooni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام حسن علیه السلام :
❤ قلب زنگار می گیرد و با صلوات این زنگار کنار می رود و دل صیقلی می شود.
#صلوات
📚وسائل الشیعه، ج 4، ص 1216
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•
✅ @d_mr_Fereydooni