eitaa logo
کانال محتوایی سفیر امین
7.3هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
5هزار ویدیو
2.7هزار فایل
مجله سفیر امین برای مربیان و مبلغانی است که با دانش آموزان ارتباط دارند و همه دغدغه مندان فرهنگی نسل جدید انقلاب اسلامی. این کانال راه ارتباطی ما با مخاطبین محترم مجله سفیر امین است که در مناسبتهانیزمحتوای تبلیغی بارگزاری میشود ارتباط با مدیر @Msafiramin
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹صحیفه حُسن🔹 ای ماه آسمانی ماه خدا حسن! خورشید، مستمند تو از ابتدا حسن! روز نخست نقش جمال تو را كشید نقاش حُسن با قلم ابتدا حسن از شرم آفتاب رخت خفت آفتاب در پشت كوه‌ها و پس ابرها حسن ترسم از این كه عقل، خدا خوانَدَت به جهل از بس كه دیده در تو جمال خدا حسن از كائنات نغمۀ آمین شود بلند دست تو تا بلند شود بر دعا حسن افكنده گل صحیفۀ حسنت چو باغ گل از بوسه‌های پشت هم مصطفا حسن روح نبی، روان علی، قلب فاطمه گیرد به یك اشارۀ چشمت صفا حسن از صد هزار فیض مسیحا نكوتر است دردی كه با دعای تو گردد دوا حسن باب تو باب حاجت ارباب حاجت است ای عالمی به كوی تو حاجت روا حسن جسم مسیح نه كه روان مسیح هم می‌گیرد از تبسم گرمت شفا، حسن گویی كه از لب تو عسل خورده مصطفی از بس كه داده بوسه دهان تو را حسن وقتی كه جای دست خدا می‌شوی سوار حیف است پا نهی به سر چشم ما حسن باید رسول و حیدر و زهرا شوند گوش تا ذات حق برای تو گوید ثنا حسن زوار توست جان و رواقت بهشت دل بالله بوَد مدینۀ تو قلبها حسن گنجد چگونه عرش به یك گوشۀ بقیع؟ ای گوشه‌ای ز خاك تو عرش عُلا حسن روزی كه نیست روز تو باشد كدام روز؟ جایی كه نیست خاك تو باشد كجا؟ حسن صلح تو كرد روز معاویه را سیاه صبر تو داد دین خدا را بقا حسن از بامداد اول خلقت تو بوده‌ای بنیانگذار نهضت كرب و بلا حسن آل نبی تمام كریمند و تو شدی مشهور در كرامت و لطف و عطا حسن خلقند میهمان و تویی میزبان خلق ملك وجود آمده مهمان‌سرا حسن عمری اگر كه بند ز بندم جدا كنند حاشا كه لحظه‌ای ز تو گردم جدا حسن دشمن چو دید خُلق خوشت را به خنده گفت: غیر از تو كیست صاحب خلق خدا؟ حسن سوگند می‌خورم به خدا نیست نا امید هر كس كه آورد به تو روی رجا حسن گر قاسمت به عرصۀ محشر قدم نهد بهر نجات خلق كند اكتفا حسن هر گوشه روز حشر، دراز است سوی تو دست هزار «میثم» بی‌دست و پا حسن 📝 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin
علیه‌السلام 🔹خورشید حجاز🔹 می‌رسد باز به گوش دل ما این آواز چه نشستید که در‌های عنایت شد باز جاری از طور ولایت شده سر‌چشمۀ نور چشم دل خیره شد از دیدن این چشم‌انداز تا که از چرخ چهارم شنود «روح‌الله» سخنی روح‌افزا، زان دو لب روح‌نواز.. به صفای قدمش ماه خدا گشت دو نیم؟ یا نبی آمد و شق‌القمر است این اعجاز؟ مکّه در زمزمۀ آیۀ «فَاخلَع نَعلَیک» وادی قدس شد از جلوۀ خورشید حجاز ای که از طلعت تو صبح سعادت سر زد ای حقیقت که بود تحت شعاع تو مَجاز به خدا آینۀ حُسنِ رسول اللهی ای ظهور ازلی، ای ابدیّت‌پرواز به جمال ملکوتی تو هر کس نِگَریست آفرین خواند بر آن صورت و صورت‌پرداز جز تو، ای سیّد و سالارِ جوانان بهشت در سراپردۀ عصمت که شود محرم راز؟ کَرَمت نامتناهی بُوَد، ای چشمۀ فیض تو سراپا همه نازی، دگران دست نیاز از همان روز که شد شاهدِ محراب، علی رهبری یافت به بالای بلندِ تو طراز همۀ سعی تو آن بود که کوتاه شود دست نامحرم از این مکتب محروم‌نواز.. مصلحت بود که کارِ تو به صلح انجامد راز هر مصلحتی را نتوان کرد ابراز ارزش صلح تو را گر نشناسند، چه باک خلق در شیب نشیب‌اند و تو در اوج فراز غربت قبر تو تصویرگرِ صبر تو شد ای که هم جان مناجاتی و هم روح نماز تا مگر باز کند عقدۀ دل را به «بقیع» هر گفتار غمی، سوی تو می‌‌آید باز.. آرزوی «شفق» این است که گاهی او را به طواف حرم پاک تو بخشند جواز 📝 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin
علیه‌السلام علیه‌السلام 🔹خطبه🔹 قلم چو کوه دماوند سخت و سنگین‌بار ورق کبوتر آتش گرفته‌ای تب‌دار زمانِ از تو نوشتن ورق کند پرواز زمانِ از تو سرودن قلم شود الوار زبان به مدح تو واکردن آنچنان سخت است که بین جمع کند یل به ضعف خود اقرار تو آنچنان که تویی روبروی آینه باش نه در مقابل این پای تا به سر زنگار کرامت تو به هر بیت، بیت خواهد داد مراست در پی هر یک، هزار استغفار.. روایتی‌ست شریف از کتاب القطره که قطره‌ای‌ست ز دریا و وصف توست بحار که بَر نِشاند تو را جای خویش بر منبر امیر قصر کلام و عمارت گفتار امام خطبه طلب کرد خطبه‌ای از تو ولیِّ راز طلب کرد سِرّی از اسرار تو بر بلندی کوه تواضع و تسلیم شبیه فاطمه در مشی و قول و حلم و وقار کسی ندیده چنین ماهتاب بر منبر کسی ندیده چنین آفتاب در انظار زبان به خطبه گشودی و مرتضی مدهوش شبیه عاشق و معشوق لحظۀ دیدار پس از ثنای الهی و نعت مصطفوی چه گوید آن‌که علی راست تاج ایل و تبار؟ علی‌ست باب الهی علی‌ست حصن حصین علی‌ست پرسش اول علی‌ست آخر کار موالیان علی مؤمن‌اند و گوهر قدر و منکران علی کافرند و بی‌مقدار چنان مدیح علی از زبان پاک حسن نشست بر دل کروبیان عرش‌سوار که مرتضی به تو بر زد صلا: «بِنَفسی اَنت» فدای لفظ تو جان نبی بگیر قرار فدای تو پدر و مادرم که فضل تو را هزار لوح و مُجَلّد نیاورد به شمار ثنای حُسن تو گفتن بهشت شاعرهاست ثنای حُسن تو گفته‌ست حیدر کرار 📝 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin
🔹یا منتهی الرّجا🔹 از ابتدای کار جهان تا به انتها دیباچه‌ای نبود و نباشد بِه از دعا... وقت است اگر به دعوت «أدعونی أستجب» دستی برآوریم به درگاه کبریا یارب به حق نقطۀ «أَنّی أنا الغفور» کاندر بسیط مرکز عالم نیافت جا یارب به حق آیت «لاتقنطوا» که هست سرمایۀ سعادت و پیرایۀ رجا... یارب به حق لوح که بر وی کشیده‌ای نقش وجود «ما هُو کائن کَما تَشا»... یارب به حق وسعت کرسی که بر فلک «تعظیم وُسعِه وَسعَ الأرض و السما»... یارب به حق قوّت «ذوالقوَّةِ المَتین» روح‌الامین که سدره بدو داد منتها... یارب به حق کوثر و تسنیم و سلسبیل کآن بر حبیب حضرت خود کرده‌ای عطا... یارب به حق ابر بهاران که می‌رسد هر شب ز فیض شبنم او خاک را نما یارب به بوی رنگ گل و لاله بر چمن کز رنگ و بویشان تو دهی خاک را صفا... یارب بدان قیام که آزاده سرو راست چون عابدی که شرط قیام آورد به جا... یارب به حق خاک که اصل طهارت است «مِن إبتداءِ خِلقَتِه کان طیِّبا»... یارب به حق طینت آدم ابوالبشر مسجود سجدۀ مَلأ قدس برملا... یارب بدان سفینه که خوف هلاک او «حقٌّ لّمَن تخلَّفَ عنها و قَد أبی»... یارب بدان رسول که مِن بعد بعث او «أُنظُر إلی طَعامِکَ» کردی بدو ندا... یارب بدان ذبیح که قربان کیش توست آنجا که کرد در ره تسلیم جان فدا... یارب بدان مشام که از بوی پیرهن کرد از فراق دوست چو گل پیرهن قبا... یارب به حق موسی و آن بقعۀ شریف «وادٍ مُقدّسٍ بمناجاتِه طُوی» یارب به حق و حرمت هارون وزیر او در امر او شریک «بما جاءَ بالهدی» یارب به حق خضر که چندین هزار سال در جان او فزودی از آن آب جانفزا... یارب بدان مبشّر «مِن بعدی إسمُه» کاو کرد اشارتی به بشارت به مصطفی یارب به حق سنبل مشکین احمدی بر گل عبیربیز چو بر لاله مُشک‌سا... یارب بدان امام مطهر که ذات او مخصوص «لافتی» بُد و منصوص «هل أتی» یارب به زهرخوردۀ زهرا که می‌دهد دل‌های خسته را لب مسموم او شفا یارب به حق آن گل ریّان که سرخ گشت از خون حلق تشنۀ او خاک کربلا... یارب به حقّ حرمت ذریۀ رسول «هادینَ مُهتَدینَ إلیَ الساعةِ القَضا» یارب به زاهدان که بهشت است وعده‌شان آنجا که گفته‌ای «وَ نَهَی النَّفسَ عَن هَوا» یارب به حق مهد خواتین روز حشر «الشّافعاتُ هُنَّ تَشَفَّعنَ لِلنِّسا»... یارب به نُه کواکب رخشان که بوده‌اند در تحت آفتاب جهان‌تاب «والضحی»... یارب به دعوتی که اجابت قرین اوست یارب به حاجتی که کند لطف تو روا... یارب در آن زمان که تو مانی و ما و بس رحمت کنی و بازنگیری ز ما عطا... مستوجب عذاب الیم و عقوبتیم ما را اگر به شرط عمل می‌دهی جزا... ما را به خوان جود تو «قُل یا عباد» خواند چون «یغفرالذنوب» تو درداده‌ای صلا... ای وای ما که سعی عبادت نکرده‌ایم «و العَبدُ فی القیامةِ یُجزی بما سَعی» «ابن حسام» را عملی موجب ثواب گر نیست هست رحمت عام تو ملتجا امّید من به رحمت بی‌منتهای توست یا منتهی الرّجا مکن امّید من هَبا سهوی که بر زبان من آمد تو عفو کن گر گفته‌ام به عمد و اگر کرده‌ام خطا دعوت چو بی‌درود محمد تمام نیست «صلّوا علیه سیدنا أکرَمُ الوَری» 📝 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin
🔹کاروان جاری است در تاریخ🔹 کاروان، کاروان شورآور کاروان، اشتیاق، سرتاسر همه در حالت سفر از خود همه بی‌تاب چون نسیم سحر همه دل‌باخته چو پروانه همه بر پای شمع، خاکستر پدران از تبار ابراهیم مادران از قبیلهٔ هاجر عارفانِ قبیلهٔ عرفات شاعران عشیرهٔ مشعر.. سروهایی به قامت طوبی چشمه‌هایی به پاکی کوثر هم‌رکاب حماسه‌های عظیم در گذر از هزار و یک معبر در دل و جانِ كاروان اکنون می‌تپد این نهیب، این باور: نكند شوكران شود معروف! نكند نردبان شود منكر! مرحبا بر سلالهٔ زهرا هان! «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَر» :: می‌سزد حُسن مَطلعی دیگر وقت وصف عقیله شد آخر در نزولش ز منبر ناقه خطبه‌خوانِ حماسه، آن خواهر شد عصا، شانهٔ علی‌اكبر پای عباس، پلهٔ منبر سرزمین، سرزمین گل‌ها بود پهنهٔ عشق! وه چه پهناور! :: شد پدیدار صحنه‌ای دیگر کشتی نوح بود و موج خطر ناگهان در هجوم باد خزان كنده شد برگه‌هایی از دفتر! کاش دستان باد می‌شد خشک کاش می‌شد گلوی گل‌ها تر! كیست مردی كه می‌رود میدان كه ندارد به جز خودش لشکر؟! ترسم این داغ شعله‌ور گردد مثل آتش که زیر خاکستر... آه! از زین، روی زمین افتاد پارهٔ جان احمد و حیدر و زنی روی تل برای نبی صحنه را می‌شود گزارش‌گر كه ببین جای بوسه‌های شما شده سرشار بوسهٔ خنجر! می‌بَرَند از تن عزیز تو جان می‌بُرَند از تن حسین تو سر آن طرف صحنهٔ شگفتی هست نه! بسی صحنه هست شرم‌آور رفته از پای دختران خلخال! رفته از دست مادران زیور! :: كاروان می‌رود به كوفه و شام کاروان می‌رود به مرز خطر كاروان می‌رود ولی خالی‌ست جای عباس و قاسم و اكبر کاروان جاری است در تاریخ کاروان باقی است تا محشر... 📝 📎 📎 📎 📎 علیه السلام 🏴در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin