eitaa logo
کانال محتوایی سفیر امین
6.9هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
2.9هزار فایل
مجله سفیر امین برای مربیان و مبلغانی است که با دانش آموزان ارتباط دارند و همه دغدغه مندان فرهنگی نسل جدید انقلاب اسلامی. این کانال راه ارتباطی ما با مخاطبین محترم مجله سفیر امین است که در مناسبتهانیزمحتوای تبلیغی بارگزاری میشود ارتباط با مدیر @Msafiramin
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 مجموعه پوستر «چرا مرگ بر آمریکا؟» 📦«سری اول» 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin
💢 مجموعه پوستر «چرا مرگ بر آمریکا؟» 📦«سری دوم» 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅رضاه شاه محبوب قلب عشایر 💢 رضاشاه در ایل بویراحمد، یک نظامی به نام یاور اکرم گذاشته بود. این نظامی اسبی داشت که معتاد خوردن جوجه‌کباب شده بود؛ هر نقطه‌ای که این مأمور نظامی اقامت می‌کرد، مردم اون‌جا موظف به تهیه خوراک این اسب یعنی جوجه‌کباب بودن. ❇️این نظامی هردفعه بهونه‌ا‌ی برای آزار و اذیت مردم می‌آورد. یه نویسنده بومی، میگه: اون برای اینکه وحشت بین مردم درست کنه، به هر خونه‌ای که می‌رفت، دستور می‌داد تا دو تا مرغ کباب کنن، یکی رو به اسبش می‌داد و یکی هم خودش می‌خورد. توی شب‌های زمستون اسبش رو داخل ‌چادر عشایر که تنها محل زندگی خانواده عشایری بود جا می‌داد.‌ وقتی سگی بدون اجازه و اراده صاحب‌خونه پارس می‌کرد، عصبانی میشد و صاحب‌خونه رو به سختی مجازات می‌کرد .» پیر کهنسال طایفه جیحون حاج شکرالله مرادی میگه: این نظامی‌ها به هر بهونه‌ای که میشد، ما رو جریمه می‌کردن، بعدش هم چادرها رو به آتیش می‌کشیدن تا کپر بزنیم، بعدش هم مقداری از دام ما رو می‌بردن، طوری که یکسال کاملاً بی‌دام و خونه‌خراب شدیم. ♨️یه روز امنیه‌ای به کپر ما اومد، بهونه‌ای نداشت. خیلی بهش احترامش گذاشتیم؛ براش چای ریختیم؛ موقع چای خوردن،‌ یه دفعه بلند شد و فریاد کشید: پدرسوخته‌های دزد! شما به اعلی‌حضرت همایونی توهین می‌کنید! خیلی ترسیدیم. گفت: عجب! نمی‌دونید چه غلطی کردید؟ شما عکس دختر اعلی‌حضرت رو سوزوندید!! البته منظورش عکس دختری بود که در نعلبکی نقاشی شده بود! خلاصه به این بهونه ته ‌مونده گوسفندمون رو گرفت و برد. 🔺از همه این‌ها بدتر که دوست داشتیم گردن ما رو با تبر قطع کنن اما این کار رو نکنن، این بود که به ناموس ما نظرسوء داشت‌؛ هردفعه که می‌اومد، دنبال زن‌ها و دخترای ما بود. دیگه خون غیرت ما به جوش اومد؛ شیرمرد جنگجویی از سادات بویراحمد به نام میرغلام تصمیم گرفت این آدم هرزه و پست رو از بین ببره؛ برای همین اهالی ایل با پیش‌بینی قبلی، اون نظامی رو به محلی که قبلاً میرغلام کمین کرده بود هدایت کردن و زمانی که نظر بدی نسبت به یکی از زنان ایل داشت، با چند گلوله مردم رو از شرش راحت کردن تا درس عبرتی برا همه آدمای هرزه رضا شاه باشه. 1. قيام عشاير جنوب ( ۱۳۴۳ – ۱۳۴۱)، نویسنده دکتركشواد سياهپور.، ص89 2. ایل نا شناخته، عبد الله شهبازی، ص 244 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin