امیرالمؤمنین عليه السلام:
اميدوارترين مردم به اصلاح نفْس كسى است كه هرگاه بر بدى هاى خود آگاه شود، در برطرف ساختن آنها شتاب ورزد
أرجَى النّاسِ صَلاحا مَن إذا وَقَفَ على مَساويهِ سارَعَ إلَى التَّحَوُّلِ عَنها
ميزان الحكمه جلد12 صفحه335
@porseman313
✍
چرا از نسل حضرت یوسف(علیه السلام) کسی به پیامبری نرسید آیا بخاطر دیر پیاده شدن از مرکبش و بی احترامی او به پدرش است ؟
اساساً، آیا این مطلب صحت دارد که حضرت یوسف(ع) در مقابل پدرش از اسب پایین نیامد؟! آنگاه ثابت شود که چنین کاری بیاحترامی محسوب میشود، سپس به پرسش فوق پاسخ داده شود.
در دو روایت آمده است که حضرت یوسف پس از ورود پدر و مادرش به مصر، در برابر آنان از مَرکَب پایین نیامد و بدین جهت، نور نبوّت از نسل او خارج شد، اولاً این دو روایت از نظر سند، قابل اعتماد نیستند؛ زیرا که مرسل و مرفوعاند و در علم درایه و حدیث، ثابت شده است که روایاتی اگر چنین خصوصیاتی داشته باشند، به تنهایی مورد پذیرش نبوده و به آن عمل نمیشود، مگر اینکه مؤیّدی داشته باشد که در اینجا نه تنها مؤیّدی وجود ندارد، بلکه بر خلاف آن است؛ به همین دلیل، مفسّران این روایات را مخالف با آیاتی میدانند که نشان دهنده اطاعت حضرت یوسف(ع)، از فرمان الهی است و ایشان کمال احترام را نسبت به پدر انجام میداد؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: «و هنگامی که بر یوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت و گفت: همگی داخل مصر شوید که ان شاء الله در امن و امان خواهید بود».
بهعلاوه؛ از جملات این آیه شریفه استفاده میشود که حضرت یوسف(ع) در خارج شهر به استقبال پدر و همراهانش رفته بود و در ساختمان و یا چادرهایی منزل گرفته، در انتظار قدوم آنان به سر میبرد و هنگامی که پدر و همراهانش وارد شدند، حضرت یوسف نسبت به آنان اظهار محبّت ویژهای کرد و پس از انجام دادن مراسم استقبال، از پدر و همراهانش خواست تا به مصر وارد شوند و در آن دیار سکنا گزینند؛ در غیر این صورت واژه ورود و دخول جایگاهی نداشت، بلکه کلمه ملاقات و مانند آن مناسب بود.
اگر بپذیریم که دو روایت درست باشد، دیر پیاده شدن در مقابل پدر، کار حرامی نیست تا ارتکاب آن، گناه و خلاف عصمت شمرده شود، بهطوری که موجب پوسیده شدن بدن حضرت یوسف شود، بلکه مرتکب ترک اولی شده و این منافاتی با عصمت او ندارد.
اینکه از نسل حضرت یوسف، کسی پیامبر نشده، دو احتمال وجود دارد؛ اول اینکه حضرت یوسف پسری داشته، امّا خداوند از نسل آنحضرت کسی را پیامبر قرار نداده است؟ دوم اینکه آنحضرت اصلاً فرزند ذکوری نداشتند تا پیامبر شود.
بهعلاوه؛ از نسل بسیاری از پیامبران؛ مانند حضرت عیسی(ع) و احتمالاً حضرت موسی(ع) پیامبری نیامده و این دلیل بر نقص یک پیامبر نیست، اما در طرف مقابل، اینکه بسیاری از پیامبران از نسل یک پیامبر؛ مانند ابراهیم و یعقوب باشند، در راستای ردهبندی پیامبران، امتیازی - و تنها یک امتیاز - برای آنها به شمار میآید، خداوند میفرماید: «برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم. از آنان کسى بود که خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد».
نکته قابل توجه اینکه؛ داشتن یک امتیاز به تنهایی موجب برتری کامل بر دیگر پیامبران نیست و در این صورت، اسحاق به مراتب باید از اسماعیل برتر بود.
به هر حال؛ نبود پیامبر در نسل یوسف موضوع مسلّم و ثابتی نیست، لذا بیاحترامی به پدر از طرف حضرت یوسف(ع)، صحت ندارد.
اگر هم بر فرض از نسل یوسف(ع) پیامبری نیامده باشد؛ برای حکمت و مصلحتی بود که خدا میداند، نه به دلیل بیاحترامی به پدر. به دیگر سخن؛ اگر چه پیامبران باید از نسل انسانهای پاک باشند، ولی این بدان معنا نیست که حتماً باید از نسل فرزندانشان باشند؛ یعنی منصب الهی نبوت، یک منصب موروثی نیست، بلکه خداوند از میان انسانها در هر زمان فرد برجستهای را برای هدایت بشر میفرستد.
@porseman313
امام علی علیه السلام:
در بیان عیب کسی مشتاب، که شاید خداوند گناه او بخشوده باشد، و از گناه کوچکی که خود مرتکب شده ای آسوده خاطر مباش، که شاید به خاطر آن عذاب شوی
@porseman313
✍
حضرت یوسف(ع) چه خصوصیتی داشت تا خدا به او علم حکمت را عطا کرد؟
بر اساس صریح قرآن؛ احسان و نیکوکاری، دلیل مهمی برای این هدیه الهی بوده است: «وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنین»؛[1]هنگامى که او به مرحله بلوغ و تکامل جسم و جان رسید و آمادگى براى پذیرش انوار وحى پیدا کرد، ما حکم و علم به او دادیم و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم.
«اشُد» از ماده «شد» به معناى گره محکم است[2] و در اینجا اشاره به استحکام جسمانى و روحانى میباشد.[3]
منظور از «حکم» و «علم» در این آیه؛ یا مقام وحى و نبوت است،[4] و یا اینکه منظور از «حکم»، عقل و فهم و قدرت بر داورى صحیح که خالى از هواپرستى و اشتباه باشد. و منظور از «علم»، آگاهى و دانشى است که جهلى با آن توام نباشد.[5] یا حکم به معناى این است که انسان به مقام «نفس مطمئنه» برسد و تسلط بر خویشتن پیدا کند آنچنان که بتواند نفس اماره و وسوسهگر را کنترل کند و منظور از علم، انوار قدسیه و اشعه فیض الهى است که از عالم ملکوت بر قلب پاک آدمى پرتوافکن میشود.[6]
به هر حال؛ هر چه باشد این «حکم و علم» دو بهره ممتاز و پُر ارزش الهى بود که خدا به یوسف(ع) بر اثر پاکى و تقوا و صبر و شکیبایى و توکل داد، که همه اینها در کلمه «محسنین» جمع است.[7]
نکته قابل توجه اینکه؛ قرآن در آیات فوق هنگام سخن از اعطای حکمت و علم به یوسف(ع) اضافه میکند: «این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم»؛ یعنى مواهب الهى حتى به پیامبران بیحساب نیست، و هرکس به اندازه نیکوکارى و احسانش از دریاى بیکران فیض الهى بهره میگیرد. همانگونه که حضرت یوسف(ع) در برابر صبر و استقامت در مقابل آن همه مشکلات سهم وافرى نصیبش شد.[8]
[1]. یوسف، 22.
[2]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص 447، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 9، ص 360، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[4]. کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 5، ص 29، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، 1336ش؛ ابن عطیه اندلسی، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، تحقیق: عبدالشافی محمد، عبدالسلام، ج 3، ص 231، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1422ق.
[5]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 11، ص 118، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ تفسیر نمونه، ج 9، ص 360.
[6]. فخر رازى، محمد بن عمر، تفسیر مفاتیح الغیب، ج 18، ص 437، بیروت، دار احیاء التراث العربى، چاپ سوم، 1420ق.
[7]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج 11، ص 118 - 119؛ تفسیر نمونه، ج 9، ص 360.
[8]. تفسیر نمونه، ج 9، ص 360 و 365.
@porseman313
امام على عليه السلام:
خوش رويى، احسانى بى خرج و زحمت است
البِشرُ إسداءُ الصَّنيعَةِ بِغَيرِ مَؤونَةٍ
غررالحكم حدیث 1503
@porseman313
✍
معني کلمه عسکري چيست وچرا امام يازدهم راعسکري لقب داده اند؟
عسکر به معناي لشگر و منطقه نظامي است.
خلفاي عباسي براي زيرنظر داشتن فعاليتهاي فرهنگي، علمي و سياسي امام هادي(عليه السلام) ، آن حضرت را در سال 236هـ .ق. از مدينه به سامرا انتقال و در محله عسکر سکونت دادند.
چون امام حسن عليه السلام و پدر بزرگوارش امام هادي (علیه السلام) در محله عسکر قرارگاه نظامی در شهر سامرا زندگي مي كردند و به عسکري لقب يافتند.(1)
و اين لقب مشترک بين آن حضرت و پدرشان امام هادي(عليه السلام) مي باشد وانها را عسکريين گفته اند.
پي نوشت:
1. صدوق، علل الشرايع، قم، مکتبة الطباطبائى، ج 1، باب 176، ص 230 * صدوق، معانى الأخبار، تهران، مکتبة الصدوق - مؤسسة دار العلم، 1379 ه'. ق، ص 65 * بحارالانوار، ج 50، ص 113، ح 1.
@porseman313
هدایت شده از دختر باید خانوم باشد
امیرالمومنین عليه السلام فرمودند :
•~إنّ أهنَأ الناسِ عَيشا
مَن كانَ بما قَسَمَ اللّه ُلَهُ راضِيا ~•
گواراترين زندگى را كسى دارد كه به آنچه خدا قسمت او كرده خشنود باشد .
غرر الحكم،ح۳۳۹۷
کانال دختـــر بایـد خانـــــوم باشـد
@dokhtarbayadkhanoombashad
✍
چگونه میشود به امام زمان(عج) مقرّب شد و به ایشان خدمت کرد؟
آیا برای مقرب شدن به امام زمان(عج) باید بیشتر به نماز شب، قرآن، روضه و توسل بپردازیم؟ البته این کارها هم کمک میکند، ولی اینها کار اصلی نیستند. باید دید کار اصلی امام زمان(عج) چیست؟
امام زمان(عج) چیزی از جنس سیاست، حکومت و ولایت بر جهان است؛ هر کسی میخواهد به امام زمان(عج) مقرب شود، باید کار سیاسی کند، ولایت را تبیین کند و علیه دشمنان اصلی ولایت(استکبار جهانی) قیام کند.
دعای ندبه مال افرادی نیست که حال مناجات دارند، مال کسانی است که حال مبارزه دارند.
هر کسی به این نظام مقدس کمک کند به امام زمان(عج) مقرب شده است و الا مهدوی نیست!
علیرضا پناهیان
بیعت با امام عصر(عج) - ۹ربیع ۹۵
@porseman313
هدایت شده از دختر باید خانوم باشد
پیامبر اکرم(ص) :
کسی که با زن نامحرمی شوخی کند، در مقابل هر کلمه ای که در دنیا به او گفته است، هزار سال در دوزخ حبس میشود.
ميزان الحكمه ج ۱۲ ص ۴۲۵
کانال دختــر باید خانــوم باشد
@dokhtarbayadkhanoombashad
✍
در مورد امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) گفته می شود که انتقام خون سید الشهدا (علیه السلام) را خواهد گرفت.این انتقام از چه کسانی و به چه صورت خواهد بود ؟
طبق عقاید شیعه و روایات رسیده امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) بعد از ظهور هم از قاتلان و ظالمین در حق اهل بیت(عليهم السلام) انتقام خواهد گرفت و هم از کسانی که در زمان ظهور در قید حیات بوده و به جنایت و ظلم دشمنان اهل بیت(عليهم السلام) راضی هستند،توضیح اینکه:
در ادبيّاتِ معارفِ شيعه، چنين آمده است كه: پس از ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) عده اي از خالص ترين مؤمنان و پليدترين كافران به دنيا «بازگشت» مي نمايند. چنين بازگشتي را «رَجعت» مي نامند و صرفاً شاملِ همان افرادي است كه ايمان يا كُفرشان در بالاترين درجه باشد و اگر شخصي به اين ميزان نرسيده باشد، در زُمرة «رَجعت يافتگان» نخواهد بود.[1]
در ضمن جاي ترديد نيست كه ستمگران به اهل بيت ـ عليهم السلام ـ ، مصداق كُفر و شرك اند؛ تا جائي كه در احاديث آمده است:
«هر كس در كفر دشمنان و ستمگران به ما اهل بيت شك كند، كافر است»![2]
با در كنار هم قرار دادنِ اين پيام و روايت پيشين، نتيجه مي گيريم اين افراد ـ حتماً ـ به دنيا بازگشت كرده و به دست يداللهيِ حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ با گوشه اي از جزايِ دنياييِ بَرخي اعمال خود مواجه مي شوند.
همچنین خداوند از افرادي كه به شهادت امام حسين(عليه السلام)رضايت دارند، به وسيله امام مهدي(عليه السلام) انتقام ميگيرد. ما در زيارت امام حسين(عليه السلام) هم به قاتلان نفرين ميكنيم و هم به كساني كه هر چند در جنگ شركت نداشتند، ولي اين عمل را پسنديده و پذيرفتند.
در روايتي از امام رضا(عليه السلام) نقل شده كه راوي ميگويد: "از امام در رابطه با كلام امام صادق(عليه السلام) پرسيدم كه ميفرمايد: قائم(عجل الله تعالي فرجه الشريف) فرزندان قاتلان امام حسين(عليه السلام) را ميكشد، اين كلام با آيه "وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى" چگونه معنا ميشود؟ فرمود: اينها راضي به فعل پدران بوده و به آن افتخار ميكنند، و كسي كه راضي به فعلي باشد مانند كسي است كه انجام داده است. (3).شايد بتوان گفت آنچه حقيقت فعلي آدمي را شكل ميدهد، همان نيات و افكار او است كه باعث تحرك انسان در مسير حالات دروني ميشود.
در توضیح این روایت باید گفت:
طبق روایات رسیده از ائمه معصومین(علیهم السلام) کسانی که به عملکرد شخص یا گروهی راضی و خشنود باشند با آنها در آن کار شریک می باشند.
امام صادق (عليه السلام) : به خدا سوگند قائم ما آل محمد (ص) همه دودمان و نسل کشندگان حضرت حسین (عليه السلام) را میکشد چون به عمل پدرانشان راضی هستند.(4) یعنی چون ذریه آنها می شنوند کردار ناشایسته پدران خود را و راضی به آن عمل میگردند، به این جهت استحقاق عقوبت پیدا میکنند.
پس از پیروزی که خداوند در جنگ جمل نصیب حضرت علی (عليه السلام) فرمود ، یکی از یاران آن جناب گفت : دوست داشتم برادر من فُلان با ما ، در این کارزار حاضر بود تا می دید چگونه خداوند شما را بر دشمنانت پیروزی عطا نمود.
حضرت فرمود آیا میل و محبت برادر تو با ما است؟ گفت آری ، فرمود او هم در این جنگ با ما بوده. و ( از دوستداران ما حتی ) کسانیکه در صلب مردها و رحم زنها ، هستند ( مانند آنستکه ) در سپاهیان ما به همراهی ما حاضر بوده اند ، زود است که روزگار ایشانرا مانند خونیکه از بینی انسان ناگهان بیرون آید به وجود آورده ظاهر گرداند ، و به سبب ( خدمات و ترویج ) ایشان ، ایمان قوت گیرد ( و دشمنان ما ، در دست آنان مغلوب شوند ).(5)
پی نوشتها:
[1] . انما يرجع الي الدنيا قيام القائم ـ عليه السلام ـ من محض الأيمان محضا او محض الكفر محضا. فاما من يَسوي هذين فلا رجوع لهم الي يوم الحساب. بحارالانوار، ج 6، ص 254، ب 8، ح 87؛ بحارالانوار، ج 53، ص 138.
[2] . بحار، ج 27، ص 62؛ وسايل الشيعه، ج 28، ص 345؛ اعتقادات شيخ صدوق(ره) 80ـ79.
[3]. تفسير برهان، ج4، ص559، ذيل آيهي 33 اسراء.
[4]. ثواب الاعمال عقاب الاعمال صفحه 485.
[5]. ترجمه و شرح نهج البلاغه فیض الاسلام صفحه 63.
@porseman313