✍
موقع وضو، شستن صورت و دستها تا چند مرتبه اشکال ندارد ؟
همۀ مراجع دربارهٔ بار اول و سوم و سوم به بعد، حرفشون یکی است.
همه میگویند بار اول واجب است.
و بار سوم و سوم به بعد، حرام است .
اما در مورد بار دوم، اختلاف دارند.
آيات عظام امام، خامنهاى، فاضل و نورى: بار دوم جايزاست .
امام، فاضل و نورى، توضيحالمسائل مراجع، م248؛ خامنهاى، اجوبة، س102.
آيات عظام بهجت، سيستانى، صافى و وحيد: بار دوم مستحب است.
بهجت، صافى و سيستانى، توضيحالمسائل مراجع، م248؛ وحيد، توضيحالمسائل، م254.
آيتالله تبريزى: بار دوم رو بیشتر علما میگویند مستحب است؛ ولى در مورد دست چپ، احتياط واجب این است که فقط یک بار بشوره و بار دوم شسته نشود.
تبريزى، توضيح المسائل مراجع، م248.
آيتالله مكارم: احتياط واجب این است که بار دوم رو انجام ندهد و فقط یک بار بشوره .
مكارم، توضيحالمسائل مراجع، م248.
نکته: احتیاط واجب، یعنی توی این مسئله میشود به نظر بقیه مراجع عمل کرد که فتوای صریح دارند.
کانالــــ پرسمــان "313"
@porseman313
هدایت شده از دختر باید خانوم باشد
🕊 تأثیری که انتخابات می گذارد فقط در دورهی چهارسالهی این مجلس نیست،
بلکه بلندمدت است.
نمایندگانی که میفرستید به مجلس،
ممکن است یک تصمیمهایی بگیرند
و قوانینی را تصویب کنند که تا #سالها
اثرش ادامه داشته باشد.
#رهبرانقلاب
۲۲بهمن۹۸
کانال #دختـــر باید خانـــوم باشد
@dokhtarbayadkhanoombashad
✍
چرا برخی افراد اینقدر به نان احترام میگذارند؟ آیا توصیه شده است که نان را نباید با چاقو یا قیچی برید؟
گندم، یکی از مهمترین مواد غذایی بشر است که تاکنون نتوانستهاند برای آن جانشین همطراز دیگری بیابند. به طوریکه در طول تاریخ در کشورها و دولتهای مختلف، موضوع ذخیرهسازی گندم - بویژه در زمان قحطی و خشکسالی- از دغدغههای بزرگ حکومتها و مردم بوده است. حتی در داستان حضرت یوسف(ع)، این مسئله یکی از دلایل نجات وی از زندان بود؛ چراکه از او دعوت شد تا با اتخاذ تدبیری خاصّ درباره ذخیره گندم، مصر را از قحطی نجات دهد.
خلاصه اینکه اینگونه موارد، همگی دلالت بر اهمیت ویژه این محصول استراتژیک دارد. مخصوصاً که گندم و نان برای لذّتبردن و پُرخوری نیست، بلکه عاملی برای توانیابی، کوشش و نشاط در میدانهای زندگی و تکلیف است.
از اینرو اگرچه باید به تمام نعمتهای خدا احترام گذاشت، اما نان به عنوان نمادی از تمام نعمتهای خوراکی پروردگار از احترام بیشتری برخوردار است.
در همین راستا، دین مبین اسلام، سفارشهای زیادی درباره نان و احترام به آن دارد و توصیههای معصومان(ع) در این زمینه به اندازهای است که میتوان در مورد آن ادعای استفاضه کرد:
پیامبر خدا(ص): «بَارِکْ لَنَا فِی اَلْخُبْزِ وَ لاَ تُفَرِّقْ بَینَنَا وَ بَینَهُ فَلَوْ لاَ اَلْخُبْزُ مَا صَلَّینَا وَ لاَ صُمْنَا وَ لاَ أَدَّینَا فَرَائِضَ رَبِّنَا»؛
[خدایا!] به نان ما برکت ده و میان ما و آن جدایی میفکن! اگر نان نبود، نه نماز میخواندیم و نه روزه میگرفتیم و نه واجبات پروردگارمان را انجام میدادیم.
پیامبر خدا(ص): «أَکْرِمُوا الخُبْزَ، فَإِنَّهُ قَدْ عَمِلَ فیهِ ما بَیْنَ العَرْشِ إِلَی الأَرْضِ وَ ما فیها مِنْ کَثیرٍ مِنْ خَلْقِهِ...»؛
نان را گرامی بدارید؛ زیرا برای به دست آمدن آن، آنچه بین آسمان و زمین است مؤثّر بود و بسیاری از آفریدگان خداوند در روند تولید آن زحمات زیادی را متحمل شدهاند.
پیامبر خدا(ص): «أَکْرِمُوا الْخُبْزَ ... وَ مِنْ کَرَامَتِهِ أَنْ لَا یُوطَأَ وَ لَا یُقْطَعَ»؛
نان را گرامی بدارید،... و یکی از نشانههای گرامیداشت نان آن است که زیر پا گذاشته نشده و [با چاقو] بریده نشود.
امام رضا(ع): «لَا تَقْطَعُوا الْخُبْزَ بِالسِّکِّینِ وَ لَکِنِ اکْسِرُوهُ بِالْیَدِ وَ خَالِفُوا الْعَجَمَ»؛
نان را با چاقو نبرید و با دست بشکنید و [با این کار] با عجم مخالفت کنید.
مانند این احادیث، چندین نمونه دیگر در منابع روایی شیعه و سنی مشاهده میشود که همگی گویای اهمیت و احترام نان بوده و اکثر آنها با سندی مورد اعتماد است و فقها بر اساس اینگونه روایات، احترام نان را لازم شمرده و بریدن آنرا با اشیای تیزی مانند چاقو، مکروه شمردهاند.
در اینجا – همانطور که در بخش دوم سؤال، مطرح شده است - دو مسئله مطرح است:
با وجود نهی از بریدن نان - مثل حدیث چهارم- چرا این کار حرام نبوده و تنها مکروه شمرده شده است؟
در اینباره میتوان گفت؛ اگرچه ظهور اولیه صیغهی نهی در حرمت است، ولی اولاً: روایاتی نیز وجود دارد که بریدن نان با چاقو را مجاز اعلام میکند و نتیجه جمعبندی این دو دسته از روایات، کراهت این کار میشود؛ ثانیاً، شهرت کراهت بریدن نان، در کلام فقها، مانع از فتوا به حرام بودن آن میگردد.
علت و فلسفهی کراهت بریدن نان با چاقو چیست؟
در اینباره ابتدا یادآور میشویم، علت اصلی احکام الهی همان دستوراتی است که در منابع دینی به ما رسیده و در واقع ما از روی تعبد به آن گردن مینهیم، ولی درباره حکمت و فلسفهی این حکم مواردی بیان شده است:
الف) این مطلب درباره نان سفارش شده تا مردم به این نعمت نمادین، ارج و احترام ویژهای داشته باشند.
ب) شاید این کار در گذشته از اخلاق متکبّران و مرفّهان جامعه بوده؛ از اینرو به انجامندادن آن توصیه شده است.
ج) عرف جامعه آنروز، بریدن نان با چاقو را نوعی بیاحترامی به آن میدانستند.
د) -طبق آنچه در حدیث چهارم گذشت- به جهت مخالفت با عجَم(غیر اعراب) بریدن نان مکروه اعلام شده بود؛ چراکه ظاهراً آنها در آن روزگار، نان را با چاقو میبریدند. علامه مجلسی پس از نقل این حدیث میگوید: «فرمان مخالفت با عجم برای این بوده است که در آن روزگار، اینان کافر بودند».
با اینحال، به نظر میرسد امروزه موضوع این سخن منتفی شده و بریدن نان، یک ویژگی برای غیر اعراب و کفار شمرده نشود؛ پس چه بسا مهمترین حکمت نهی از آن، همان مسئله حفظ احترام نان باشد؛ از اینرو، شاید بتوان گفت، اگر شرایط به گونهای بود که عرف مردم، بریدن نان - بویژه نانهای ماشینی - با چاقو و قیچیهای مخصوص را بیاحترامی به آن محسوب نکرده، بلکه این کار را موجب جلوگیری از اسراف نان بدانند، کراهت بریدن نان برداشته شود، همانطور که این مطلب در کلام برخی از فقها نیز مشاهده میشود.
هدایت شده از دختر باید خانوم باشد
قال امـام مهــدی عــــج:
دختــر پیامبر خـــدا برای مــن
#ســــرمشـــــق نیکویی است.
الغیبة طوسى ص ۲۸۶ ح ۲۴۵
کانال #دختـــر باید خانـــوم باشد
@dokhtarbayadkhanoombashad
✍
آیا امام حسین(علیه السلام) بردهای را تنها به دلیل اسراف نکردن یک لقمه غذا آزاد کرد؟!
در برخی منابع روایی نقل شده است: امام حسین بن علی(ع) وارد دستشویی(مستراح) شد، لقمه غذایی را دید که آنجا روى زمین افکنده شده بود، آنرا برداشت و به غلامش سپرد، و فرمود: هنگامى که از اینجا خارج شدم آنرا به من برگردان، ولى غلام آن لقمه را خورد. هنگامى که امام حسین(ع) از آنجا بیرون آمد، به غلام فرمود: آن لقمه را بده! غلام گفت: مولاى من! آنرا خوردم! امام حسین(ع) فرمود: تو در راه خدا آزادى! مردى به آنحضرت گفت: واقعاً غلامت را آزاد کردى؟! امام حسین(ع) فرمود: آرى، از جدّم رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: هر کس لقمهای بیابد و آلودگیهای آن را زدوده و یا آنرا بشوید و بخورد، آن لقمه در شکم وى قرار نمیگیرد، مگر آنکه خداى متعال او را از عذاب جهنم آزاد کند. و من شخصى را که خدا از جهنم آزادش کرده، در غلامی خود نگه نمیدارم.[1]
و جمله «و لم اکن لاستعبد رجلاً اعتقه الله من النار»،(و من کسى نیستم که شخصى را که خدا از جهنم آزاد کرده به غلامى بپذیرم)، در حقیقت به این معنا است که از نظر من کسی که در مبارزه با اسراف، پروردگار عالم او را از آتش دوزخ نجات داده، مقامش بالاتر از آن است که هنوز در بردگی بماند، بلکه در دنیا نیز باید مانند آزادگان زندگی کند.
گزارشی تقریبا با همین مضمون از امام باقر(ع) نیز وجود دارد که آنحضرت وارد بیت الخلا شد و لقمه نانى را یافت که در کنار آن محل افتاده بود، آنرا برداشت و شست و به خدمتکار خود فرمود: این تکه نان پیش تو باشد تا وقتى که بیرون آمدم آنرا بخورم، هنگامى که آنحضرت بیرون آمد به غلام فرمود: آن لقمه کجا است؟ جواب داد: اى فرزند رسول خدا(ص) من آنرا خوردم. امام فرمود: همانا آن لقمه در شکم کسى جاى نمیگیرد، مگر اینکه بهشت بر او واجب میشود، پس برو که تو آزادى، و من دوست ندارم کسی را که از اهل بهشت است، در خدمت خود داشته باشم.[2]
این روایات در حقیقت بیانگر اهمیت نعمتهای الهی است، به این بیان که صرف نظر کردن از لقمه غذایی که در محیط نامناسبی نیز قرار گرفته، در نظر عادی ممکن است چیزی به حساب نیاید، اما در نظر پروردگار، اسراف نکردن تا اندازهای اهمیت دارد که گرفتن همان لقمه و تمیز کردن و خوردن آن میتواند خیر و برکت فراوانی را برای فردی به دنبال بیاورد که این کار را انجام داده است.
[1]. علی بن موسی (امام هشتم)، صحیفة الإمام الرضا ع، محقق، مصحح، نجف، محمد مهدی، ص 80، مشهد، کنگره جهانی امام رضا ع، چاپ اول، 1406ق.
[2]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 27، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
@porseman313