✍
آیا امام زمان (عجل الله تعالی فی فرجه) دارای همسر و فرزند هست و اگر هست، عمر آنان چه مقدار است؟
جواب را با ذکر چند نکته بیان میداریم:
اوّل: چون امام زمان (عجل الله تعالی فی فرجه) از دیدهها پنهان است و در پشت پرده غیبت قرار دارد، نمیتوان از راه حس و مشاهده و به صورت عادی به پاسخ سؤال نایل شد؛ نیز چون سؤال از مباحث عقلی و انتزاعی نیست، از راه برهان عقلی نیز نمیتوان پاسخ را دریافت نمود. تنها راه پاسخ گویی، روایات پیشوایان معصوم (علیهم السلام) است که چون آنان از علم برتری بهرهمند هستند، میتوانند از آینده خبر دهند که از آن جمله حوادث و مسائل مربوط به مهدی منتظر (عجل الله تعالی فی فرجه) است.
دوم: حال که پاسخ را میبایست از اخبار پیشوایان معصوم (علیهم السلام) جستجو نمود، به سراغ روایات میرویم. در روایات صحیح و معتبر، پاسخ روشنی به پرسش وجود ندارد؛ بلکه در برخی روایات با ایهام و اشاره در این زمینه سخن به میان آمده است، از جمله:
1. مفضل بن عمر گوید: از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که در مورد امام مهدی (عجل الله تعالی فی فرجه) فرمود: «صاحب الزمان را دوغیبت است. یکی از آن دو به اندازهای طولانی شود که برخی گویند: حضرت از دنیا رفته و برخی گویند کشته شده است اما کسی جز آنانی که امور حضرت را پیگیری میکنند، از مکان و فرزندان وی آگاه نیستند» (1)
2. از امام صادق (علیه السلام) آمده است: »گویا میبینم حضرت مهدی (عجل الله تعالی فی فرجه) با اهل و عیالش در مسجد سهله است» (2)
3- از امام هشتم (علیه السلام) در دعایی نقل شده است: «اللّهم اعطه فی نفسه و أهله و ولده و ذریته و جمیع رعیته ما تقرّ به عینه و تسرّ به نفسه؛ (3) خدایا، مایه چشم روشنی و خوشحالی امام زمان (عج) را در او و خانواده و فرزندان و ذریه و تمام پیروانش فراهم فرما!»
4. نیز از آن حضرت در مورد امام زمان (عجل الله تعالی فی فرجه) این دعا نقل شده است: «اللهم صل علی ولاة عهده و الائمة من ولده» (4)؛ خدایا، بر والیان و فرزندان وی که امام هستند، درود فرست.
ظاهر این این روایات دلالت بر زن و فرزند داشتن است.
این روایات به فرض پذیرش و درستی سند و صحت انتساب آن به امام معصوم، از نظر دلالت به روشنی گویا نیست که امام مهدی (عجل الله تعالی فی فرجه) در دوره غیبت همسر و فرزند دارد.
در برخی احادیث مشکل سندی و در برخی دیگر مشکل دلالت وجود دارد.
افزون بر این روایاتی وجود دارد که با صراحت وجود فرزند را برای حضرت نفی میکند. (5)
سوم: با توجه به روایات مذکور میگوییم:
در مورد زن و فرزند امام مهدی (عجل الله تعالی فی فرجه) سه احتمال وجود دارد:
1. حضرت ازدواج نکرده است.
لازمه این احتمال آن است که امام (عجل الله تعالی فی فرجه) یکی از سنت های مهم اسلامی را ترک کرده باشد، که با شأن امام سازگار نیست. امّا از سوی دیگر چون غیبت از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ به ناچار امام از سنت چشمپوشی میکند، که اشکالی ندارد. برای حفظ مصلحت بالاتر، از مصلحت پایینتر چشمپوشی میگردد.
2. حضرت ازدواج نموده امّا فرزندی ندارد. نداشتن فرزند به سبب غیبت است. پذیرش این فرض، سؤالی را با خود میآورد که آیا همسرش هم از عمر طولانی بهرهمند است یا این که مدّتی با حضرت زندگی کرده و بعد از دنیا رفته است؟ در این صورت حضرت به سنت ازدواج عمل کرده و بعد بدون زن و فرزند زندگیش را ادامه میدهد.
3. حضرت زن و فرزند دارد. با پذیرش این فرض، این سؤالات مطرح است: آیا آنان نیز عمری طولانی دارند؟ فرزندان حضرت نیز فرزندانی دارند؟ اگر دارند، این همه اولاد، در پی اصل خویش میافتند و همین کنجکاوی، مسئله را به جایی میرساند که با فلسفه غیبت منافات دارد.
با توجه به مطالب مذکور، نمیتوان یکی از این سه احتمال را قاطعانه پذیرفت و این به مقتضای خردورزی است که در جایی که دلیل کافی برای اثبات یا انکار چیزی وجود ندارد، از ابراز حکم قطعی خودداری گردد.
بنابراین از راههایی که پیش روی ما است، نمیتوان وجود زن و فرزندی را برای حضرت مهدی (عجل الله تعالی فی فرجه) ثابت نمود. نیز به دیگر پرسشهایی که در مورد زن و فرزند حضرت مهدی (عجل الله تعالی فی فرجه) هست، نمیتوان پاسخ قطعی داد. (6)
نکته دیگر این که ممکن است روایاتی که وجود زن و فرزند را برای امام زمان مطرح نموده ناظر به زمان ظهو ر او باشد این نکته از دقت در روایات یاد شده به خوبی بدست میآید در نتیجه اثبات زن وفرزند برای آن حضرت در زمان که در فراسوی غیب است دشوار است.
منابع:
1. طوسی، محمد، کتاب الغیبه، ص 162.
2. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 52، ص 317.
3. حسینی حلی، سید علی بن موسی بن طاووس، جمال الأسبوع، ص 510.
4. همان، ص 510.
5. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص 221.
6. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به چشم به راه مهدی، جمعی از نویسندگان.
✍
آیا فرشتگان به هنگام عبادت ثواب میبرند؟
واژه «ثواب» از ریشه «ثوب» به معنای رجوع و برگشت است. به اجر و پاداش نیز از این جهت ثواب گفته میشود که به شخص فاعل برگشت میکند.[1]در معنای ثواب(دریافت پاداش) قید در آخرت بودن نیامده، و از این جهت مطلق است و شامل پاداشهایی که شخص قبل از آخرت دریافت میکند نیز میشود؛ هر چند ما بیشتر آن را در پاداشهای آخرت به کار میرود.
فرشتگان در برابر اعمالی که انجام میدهند قطعاً پاداش دریافت میکنند؛ زیرا خداوند میفرماید: ما عمل خوب نیکوکاران را هدر نمیدهیم و بیپاداش نمیگذاریم.[2]
اما این که پاداش آنها چگونه است آیا پاداش اخروی است یا نه؟
برخی از علما مانند علامه مجلسی معتقد است برپایی قیامت و بررسی حساب و دادن ثواب و عقاب مخصوص انسان است؛ زیرا ملائکه معصوم هستند،[3]گناه و معصیتی انجام نمیدهند تا نیاز به بررسی اعمال داشته باشند؛ علاوه بر این با توجه به بعضی از روایات که غذای برخی از ملائکه تسبیح و نوشیدنی آنها تقدیس است، بر این اساس، ملائکه نتیجه و پاداش عمل خود را در هنگام انجام عمل و خیلی سریع دریافت میکنند.[4]
علامه طباطبایی(ره) در این زمینه نظریه ویژهای دارد. وی معتقد است: «تکلیف ملائکه از سنخ تکلیف معهود در مجتمع بشرى ما نیست؛ چون در بین ما انسانهاى اجتماعى تکلیف عبارت از این است که تکلیفکننده اراده خود را متعلق به فعل مکلف کند، و این تعلق امرى است اعتبارى که دنبالش پاى ثواب و عقاب به میان میآید؛ یعنى اگر مکلف موجودى داراى اختیار باشد، و به اختیار خود اراده تکلیف کننده را انجام دهد، مستحق پاداش میشود، و اگر ندهد سزاوار عقاب میگردد، و در چنین ظرفى یعنى ظرف اجتماع، و نسبت به چنین تعلقى یعنى تعلق اعتبارى، البته هم فرض اطاعت هست و هم فرض معصیت؛ یعنی هم ممکن است مکلف فعل مورد اراده تکلیف کننده را بیاورد و هم ممکن است نیاورد. اما در غیر ظرف اجتماع؛ مثلاً در بین ملائکه که زندگیشان اجتماعى نیست، و اعتبار در آن راه ندارد، تا فرض اطاعت و معصیت هر دو در آن راه داشته باشد، تکلیف هم معناى دیگرى دارد. آرى ملائکه خلقى از مخلوقات خدایند، داراى ذواتى طاهر و نوری هستند که اراده نمیکنند، مگر آنچه خدا اراده کرده باشد، و انجام نمیدهند مگر آنچه او مامورشان کرده باشد؛[5]به همین جهت در عالم فرشتگان جزا و پاداشى نیست، نه ثوابى و نه عقابى، و در حقیقت ملائکه مکلف به تکالیف تکوینیاند، نه امر و نهیهاى تشریعى، و تکالیف تکوینیشان هم به دلیل اختلافى که در درجات آنان هست، مختلف است.[6]
[1]. ر. ک: ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج1، ص 395، قم، چاپ اول، 1404ق.
[2]. «فَاِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ اَجْرَ الْمُحْسِنینَ». هود، 115.
[3]. ر. ک: 1740
[4]. «و اقول کون الآخره دار جزاء الملائکه غیر معلوم و انما المعلوم انها دار جزاء الانس فلا ینافی کون الملائکه مکلفین فیها بل یمکن ان یکون جزاؤهم مقارنا لافعالهم من حصول اللذات الحقیقیه و رفع الدرجات الصوریه و المعنویه بل اصل خدماتهم و جزاؤهم کما ورد ان طعامهم التسبیح و شرابهم التقدیس». مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج56، ص 315، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[5]. انبیا، 27.
[6]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 334، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
چگونه به عیوب خود پی ببریم؟
مرحوم فیض کاشانى در این زمینه بحث مفید و راهگشایى دارد؛ مى گوید، براى پى بردن به عیوب خویش چهار راه است:
1⃣نخست این که: به سراغ استادى برود که آگاه از عیوب نفس است و بر خفایا و آفات اخلاقى آگاهى دارد، او را حاکم بر نفس خویش سازد و از ارشادات او بهره گیرد، و این در زمان ما کم است!
2⃣دوم این که: دوست راستگوى آگاه با ایمانى جستجو کند و او را مراقب خویش سازد تا احوال و افعال او را مورد بررسى دقیق قرار دهد؛ هرگاه اخلاق و افعال ناپسند و عیوب پنهان و آشکارى از او ببیند به او اطّلاع دهد، همان گونه که بعضى از بزرگان دین مى فرمودند: «رَحِمَ اللّهُ امْرَءً اَهْدى اِلَىَّ عُیُوبى»(۱)؛ (خدا رحمت کند کسى که عیوب مرا به من هدیه کند). (تعبیر به هدیه تعبیر جالبى است که دلیل بر اهمّیّت فوق العاده این مطلب است) ... ولى این گونه افراد نیز کم اند زیرا دوستان غالباً مداهنه و مجامله مى کنند، و بعضى بعکس به خاطر حسد عیوب را بیش از اندازه بزرگ مى سازند. به داوود طائى گفتند: چرا از مردم کناره گیرى کردى و با آنها آمیزش ندارى؟ گفت: من چه کنم با کسانى که گناهان مرا از من پنهان مى کنند!
آرى! افراد دیندار شدیداً علاقه داشتند که با استفاده از نصیحت دیگران از عیوبشان آگاه شوند؛ ولى امروز کار ما به جایى رسیده که منفورترین افراد نزد ما کسانى هستند که ما را نصیحت مى کنند و از عیوبمان آگاهمان مى سازند؛ نه تنها از تذکّرات آنها خوشحال نمى شویم، بلکه به مقابله با آنان بر مى خیزیم و مى گوییم: تو خود نیز داراى این عیوبى، و چنین و چنان کردى، کینه او را به دل مى گیریم، و از نصایح او محروم مى مانیم!
3⃣طریق سوم آن است که: انسان عیوبش را از زبان دشمنانش بشنود، چرا که دشمنان با دقّت تمام مراقب لغزشها و عیوب انسانند؛ به همین دلیل، گاهى انسان از دشمن کینه توزش بیش از دوست متملّق و چاپلوسش بهره مى گیرد.
4⃣طریق چهارم این است که: انسان با مردم معاشرت کند، آنچه را از صفات آنها نکوهیده مى بیند در مورد خودش نیز بررسى کند که آیا او نیز داراى این صفات نکوهیده هست یا نیست؟ زیرا مؤمن آیینه و مرآت مؤمن است، و مى تواند عیوب خویش را با مشاهده عیوب دیگران ببیند. به عیسى بن مریم(علیه السلام) گفتند چه کسى تو را ادب آموخت؟ گفت کسى مرا ادب نیاموخت ولى من جهل جاهل را دیدم و در نظر ناپسند آمد و از آن دورى نمودم. داستان معروف لقمان را که به او گفتند ادب را از که آموختى گفت از بى ادبان تعبیر دیگرى از این مطلب است.(۲)، (۳)
پی نوشت :(۱). این حدیث در کتاب تحف العقول، - ابن شعبه حرانى، حسن بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۴ / ۱۳۶۳ ق، ص ۳۶۶،
(۲). المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ملا محسن فیض کاشانى،
(۳)اخلاق در قرآن، ج ۱،
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
دینی که پیامبر آن ۴۶ مرتبه ازدواج کرده است چگونه میتواند باعث سعادت بشر شود؟
نکته اول :
در این بخش، هدف ما بررسی علت و هدف ازدواج های پیامبر گرامی اسلام نیست
بلکه پاسخ به تحریف تاریخی این موضوع است.
نکته دوم :
پیامبر(ص) تا سن پنجاه یا پنجاه و سه سالگی غیر از «خدیجه»، همسر دیگری برنگزید.
پس نمیتوان به ایشان تهمت شهوت رانی زد زیرا که اگر این بود باید در سنین جوانی و قبل از پیامبر شدن به این امر می پرداختند.
اکثر زنان پیامبر (ص) پیش از آن که با پیامبر (ص) ازدواج کنند، ازدواج کرده بودند.
پیامبر(ص) با هیچ یک از زنان قبایل انصار ازدواج نکرد.
همه ی زنان آن حضرت پیش از آن که آیه ی مربوط به حرمت بیش از چهار زن، در اواخر سال هشتم هجری در مدینه نازل شودبه عقد ایشان درآمده بودند.
طبقات، ج 8، ص 132 ؛ الاعلام زرکلی، ج 7، ص 342.
نکته سوم :
درباره ی تعداد زنان پیامبر(ص) برخی به مبالغه سخن گفته اند؛ حاکم در کتاب مستدرک آن را به هیجده نفر رسانیده است، اما صاحب کتاب امتاع الاسماع تعداد آنان را پانزده نفر بر شمرده است. پیامبر(ص) از بین این پانزده نفر، با چهار نفر، به عقد ازدواج اکتفا نمود (و با آنان همبستر نشد).
بن اسحاق همسران آن حضرت را سیزده نفر برشمرده که با دو نفر تنها به برگزاری عقد اکتفا نمود و دو نفر از آنان در هنگام حیات آن حضرت از دنیا رفتند و در هنگام رحلت آن بزرگوار، نه زن به نام های «عایشه»، «حفصه»، «ام حبیبه»، «ام سلمه»، «سوده»، «زینب دختر جحش»، «میمونه»، «صفیه» و «جویریه» در خانه آن حضرت بودند.
امتاع الاسماع، ج 6، ص92.
سیرت رسول خدا (ص)، ص 549.
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
آیا فاطمه زهرا(سلام علیها) معصوم بودند ؟
از قرآن و روایات استفاده می شود که فاطمه زهرا (سلام علیها) دارای مقام عصمت می باشد
پروردگار عالم در قرآن مجید مى فرمایند: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»؛
(خداوند فقط مى خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد).
این آیه به صراحت بیان می دارد که اهل بیت معصوم و بى لغزش هستند و هیچ گناهى نمى کنند.
چرا که کلمه «الرجس» دلالت بر عموم گناهان می کند و این آیه مبرا داشتن اهل بیت(علیه السلام) را، از تمام گناهان و لغزشها اعلان می دارد؛ و وقتی انسان از منظر الهی از تمام گناهان و لغزش ها به دور باشند؛ بدون هیچ شک و شبهه ای مدال پر افتخار عصمت را دارا خواهد بود.
در مورد شأن نزول آیه هم در منابع حدیثی معتبر اهل سنت آمده که این آیه در شأن فاطمه، علی و حسن و حسین(علیهما السلام) نازل شده که ما به جهت اختصار به بعض اقوال اشاره می کنیم:
1- در کتاب در المنثور آمده است: ام سلمه همسر رسول خدا(صلی الله عیه و آل) فرمود: پیامبر(ص) در خانه من بود، فاطمه زهرا(سلام علیها) در حالى که دست فرزندان خود را گرفته بود به همراه علی(علیه السلام) به خدمت پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) آمدند. پیامبر(ص) حسن و حسین را در آغوش گرفت. آنگاه على(علیه السلام) در سمت راست و حضرت فاطمه زهرا(سلام علیها) در سمت چپ ایشان نشستند. جبرییل نازل شد و آیه تطهیر را بر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نازل کرد. در این هنگام پیامبر(صلى الله علیه وآله) عبایى را که شب ها به روى خود مى کشید برداشت و همه را به زیر آن برد، سپس دست مبارک خویش را بیرون آورد و رو به سمت آسمان کرد و فرمود: «اَلّلهُمَّ إِنّ هولاءَ اهل بیتی وخاصَّتی فأَذْهِبْ عنهُم الرِّجْسَ و طَهِرَّهُمْ تطهیراً». آنگاه من ام سلمه، با شنیدن این جمله آرزو کردم به جمع آنها بپیوندم و صاحب این فضیلت گردم وقتى که گوشه عبا را بالا زدم تا وارد آن شوم پیامبر آن را کشید. عرضه داشتم: اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) من جزء اهل بیت تو نیستم؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «إنّک عَلى خَیْر، إنّک مِنْ أَزواجِ النَبی»؛ (تو زن نیکى هستى و از همسران پیامبرى).
2- بیهقی از قول ام سلمه می نویسد؛ ام سلمه فرمود: «آیه تطهیر در خانه من، در حالى که پنج تن آل عبا (فاطمه ،علی، حسن و حسین) حاضر بودند نازل گردید، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) عبایى را بر روى آنان افکند، سپس عرضه داشت: خدا یا اینان اهل بیت من هستند، پروردگارا! رجس و پلیدى را از آنان دور کن و ایشان را پاک و مطهر گردان».
3- در مستدرک علی الصحیحین هم آمده است؛ رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمودند: به سوى من بخوانید. صفیه گفت: چه کسى را اى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)؟ آن گرامى فرمود: اهل بیتم : فاطمه و على و حسن و حسین را. آنگاه خمسه طیبه را آوردند. آن حضرت عباى خویش را بر روى آنان افکند، سپس دستانش را بالا برد و عرض کرد: خداوندا اینان اهل بیت من هستند. سپس صلوات فرستاد. در آن هنگام خداى حکیم این آیه را نازل فرمود: «إنما یریدُ الله لِیُذهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أهلَ البَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطْهیراً»؛
(خداوند فقط مى خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد).
4- کتاب صحیح مسلم هم به نقل از زید بن ارقم مى نویسد: به رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) عرض کردیم آیا همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) هم از اهل بیتش هستند؟ حضرت فرمودند؟ خیر، به خدا سوگند زن روزگارى را با مرد است سپس مرد او را طلاق داده و زن به قوم خود باز مى گردد.
بنابر این آیه شریفه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) که یکی از پنج تن می باشد، را از رجس و پلیدی به دور می دارد و لذا کسی که از منظر الهی از رجس و پلیدی، مبرا باشد معصوم است.
و از آنجا که فاطمه(علیهاالسلام) پیش از آنکه متولد گردد، نطفه اش از غذاى پاک بهشتى در صلب پیامبر خدا (صلى اللَّه علیه و آله) و در رحم خدیجه(علیهاالسلام) قرار گرفت، و هنگام ولادت هم با فرستادگان غیبى به سخن پرداخته، و در دوران زندگی هم از پدر گرامیشان مدال «فداها ابوها»، و « سیدة نساء العالمین»، و «ام ابیها»و دهها مدال دیگر را دریافت کرد، خود به تنهایی می تواند دال بر عصمت آن بانوی گرامی باشد.
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
علمای اهل سنت دربارۀ مصائب فاطمه زهرا(علیها السلام) چه روایاتی نقل کرده اند ؟
روایات متعددی در کتب اهل سنت وجود دارد که نشان می دهد حضرت صدیقه کبری(علیها السلام) بعد از پیامبر(صلی الله علیه وآله) دچار مصیبت و غم و اندوه شد؛ در اینجا ما به اختصار به برخی از این روایات اشاره می کنیم:
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به فاطمه(علیها السلام) فرمود: دخترکم، مصیبت هیچ یک از زنان مؤمن با مصیبت تو برابرى نمى کند، صبر تو نیز نباید کمتر از صبر هیچ زنى باشد.
همچنین عبد الله بن حارث روایت کرده که: «مکثت بعد أبیها ستة أشهر، وهی تذوب، وما ضحکت بعده أبدا!!»؛ (فاطمه پس از پدرش شش ماه زنده بود در حالیکه از غصه آب می شد و هرگز بعد از رحلت پدر خندان نشد).
ابونعیم،از امام باقر(علیه السلام) نقل مى کند که:
فاطمه هرگز پس از فوت رسول خدا، خندان دیده نشد مگر یک روز آن هم لبخندى کوتاه. او پس از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) بیش از شش ماه زنده نماند.
ابن سعد، این روایت را چنین نقل مى کند:
فاطمه(علیها السلام) پس از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) هرگز خندان دیده نشد. فقط گاهى تبسمى مى نمود.
همچنین عسقلانى به نقل از طبرى، از عایشه روایت مى کند که: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به فاطمه(علیها السلام) فرمود:
جبرئیل به من خبر داد، هیچ زن مسلمانى بیش از تو مصیبت نخواهد دید، پس مبادا صبرت کمتر از آنان باشد.
سبط بن جوزی از علی علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: زمانی که رسول خدا به خاک سپرده شد، فاطمه بر سر قبر آن حضرت آمد و مشتی خاک از آن بر گرفت و از جمله چنین فرمود:
«.... صُبّت عَلیّ مصائبٌ لو أنَّها صُبَّت عَلَی الأیام عُدن لیالیا»
(مصیبت هایی بر من وارد شد که اگر بر روز روشن وارد می شد، آن را به شب بر می گرداند).
توفیق ابو علم نویسنده مصری می گوید:
در روایتی آمده است که: علی(علیه السلام) برای فاطمه زهرا(سلام الله علیها) خانه ای در بقیع ساخت که بیت الأحزان نامیده می شد. آن خانه تا زمان ما باقی مانده که جایگاهی است معروف به مسجد فاطمه در جهت قُبّه حرم حسن و عباس و ابن جبیر به همین مطلب اشاره کرده می گوید: پشت سر قبّه عباسیه خانه حضرت فاطمه دختر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) که معروف به «بیت الحَزن» می باشد گفته می شود این همان خانه ای است که حضرت بس از وفات پدرش در آنجا سکونت داشته و ماتم سرای او بود و پیوسته در حال غم و اندوه بسر می بُرد.
نیز ابن ابی الحدید می گوید: « بسیاری از مردم نوحه سرایی و آه و ناله حضرت زهرا(علیها السلام) را بعد از رحلت پدر بزرگوارش نقل کرده اند. سپس وی می نویسد: « شیعه روایت می کند که گروهی از صحابه از گریه های طولانی او ناراحت شده از او خواستند از همسایگی مسجد به اطراف مدینه برود ....»
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
آیا هدف ازخودسازى رسیدن به کشف و کرامات و چشم برزخى و بصیرت و... مى باشد؟ نظر بزرگان چیست؟
هدف بندگى و تقرب الى الله است، گرچه در دنيا، هيچ يك از اين مقام ها به دست نيايد، بلكه مى توان گفت؛ كسى كه براى رسيدن به فلان مقام معنوى و تحصيل كرامت و معجزه، تلاش مى كند بايد در اخلاص او شك كرد.
زيرا هدفش «خود» است نه خدا و در پى فرمان معنوى است نه مقام فنا.
شيخ حسنعلى نخودكى در نامه اى مى نويسد: «... ديگر آن كه تمام هَمّ برخى در نماز ـ كه معراج مومٔن است ـ اين است كه انسان دو يا سه خواب ببيند و يا وقت ذكر «نورى» مشاهده كند به هيچ وجه مورد نظر حقير نيست.
عمده نظر در دو مطلب است:
اول:غذاى حلال.
دوم:توجه در نماز و اصلاح آن.
اگر اين دو درست باشد باقى درست است.
عمده همّ حقير اصلاح قلب است و ذكر «يا حىّ يا قيّوم» سحرگاه براى همين است...».
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
اگر من بد باشم، آیا خداوند مرا ترک می کند، یا کمتر دوستم خواهد داشت ؟
اگر چه شیطان دشمن قسم خورده انسان است و تمام سعی او این است تا انسان ها را به سوی گناه و بدی ها بکشاند و از این طریق بین او و خدایش فاصله انداخته و باعث دوری بندگان از خدای مهربان و بخشنده شود.
اما خداوند همه بندگان خویش، حتی گناه کاران را هم دوست دارد و خواهان هدایت و سعادت آنان است.
بنابراین، هیچ گناه کاری در هیچ شرایطی هر چند گناهان او زیاد باشد، نباید از رحمت پروردگار مأیوس و ناامید باشد.
همان گونه که خداوند فرموده است: (( "قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ".))
«اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. (زمر، 53)
دعاهای ما که از معصومان و پیشوایان دینی به ما رسیده، نیز سرشار از عبارات و مضامینی است که توجه و عنایت خداوند مهربان را به گناه کاران پشیمان و تائب نشان می دهد.
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
آيا ممنوع بودن ارتباط دختر و پسر موجب عدم شناخت قبل از ازدواج و سرانجام جدايى نمى شود ؟
بدون ترديد افرادى كه در صدد ازدواج و تشكيل زندگى مشترك هستند، بايد از يكديگر شناخت و آگاهى داشته باشند و زندگى خود را بر اساس شناختى كه از يكديگر دارند، بنا كنند.
طبق آموزه هاى اسلامى دختر و پسر، اگر تصميم جدى بر ازدواج دارند، مى توانند قبل از عقد نسبت به وضعيت ظاهرى يكديگر، آگاهى پيدا كنند و حتى طى چند جلسه گفت و گو، از خصوصيات اخلاقى و انتظارات زندگى آينده، شناخت داشته باشند.
آنچه نياز به بررسى دارد، چگونگى اين آگاهى و ميزان دقّت آن است. به گواهى آمار، درصد قابل توجهى از طلاق ها و مشاجرات، ناشى از شناخت ها و اطلاعات غلط و يا سطحى و گذرا است.
از اين رو همان گونه كه شناخت دو طرف از يكديگر بايسته است، رعايت راه و رسم رسيدن به اين شناخت و شرايط دسترسى به آن نيز ضرورت دارد و زير پا گذاشتن آنها، به اين چنين پيامدهاى تلخى، ختم خواهد شد.
چون هر ويژگى اى از طريقى خاص به دست مى آيد: عدم سوء سابقه با مراجعه به مركزى خاص يا عدم ابتلا به بيمارى هاى ژنتيكى و وراثتى، از رهگذر مراجعه به مركز مشاوره ژنتيكى ؛ سازگارى گروه خونى و RHخون از راه آزمايش خون، حسن اخلاق، اصالت خانوادگى و پايبندى به اعتقادات دينى و... از طريق شناخت خانواده و گفت و گو به دست مى آيد. پس تنها ارتباط دختر و پسر راه گشا نيست. از طرفی چون هدف، تحصيل «شناخت و آگاهى» است، رعايت اصول زير لازم و ضرورى است:
1️⃣ در اين ارتباط، جز پيام شناختى، پيام ديگرى مبادله نشود
2️⃣ راه شناخت تنها ارتباط مستقيم با فرد مورد نظر نيست ؛ بلكه تحقيق، پرس و جو و مراجعه به سابقه زندگى و... از راه هاى ديگر شناخت است.
3️⃣ در صورت ضرورت ارتباط مستقيم ديدارى، بايد موضوع جلسه و سؤالاتى كه در پى پاسخ آن هستيد، از قبل مشخص باشد
4️⃣ مدت زمان جلسه ارتباط ديدارى، نبايد زياد طولانى باشد.
5️⃣ فضاى خلوت دو نامحرم، جايگاه نفوذ شيطان است. پنهان از نظاره ديگران به ارتباط ديدارى اقدام نكنيد كه اگر فضا به شهوت و عشق آلوده گردد، چشم عقل كور مى شود و ديگر نمى توان به آگاهى درست و دقيق دست يافت.
جهت مطالعه متن کامل این پرسش و پاسخ به آدرس زیر مراجعه نمایید:
🔸 http://www.porseman.org/showarticle.aspx?id=2280
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
اگر کسی نمیدانسته که باید از نوک انگشت پا مسح بکشد و از روی پا می کشیده نمازهای گذشته او چه حکمی دارد ؟
مقلــد : آیه الله سیستانی
نمازهای گذشته اش صحیح هست ، برای نمازهای بعدی رعایت کند .
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
اگر نامحرمی رودوست داشته باشی و پروفایلش رو فقط چک کنی آیا گناه دارد ؟
اصلا آیا دوست داشتن نامحرم گناه دارد ؟
مرجع : مقام معظم رهبری
اگر به هر دلیل مفسده داشته باشد جایز نیست. صرف دوست داشتن نامحرم اگر فقط خطور ذهنی باشد بروز خارجی نداشته باشد ومفسده نداشته باشد اشکال ندارد درغیر این صورت جایز نیست
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
اخیرا از یکی از علما دیدم که قضیه شهادت امام جواد ع را منکر شده بودند و از جعلیات می دانستند خواستم از صحت این قضیه مطلع شوم ؟
مساله شهادت مظلومانه امام جواد علیه السلام مساله ای قطعی و غیر قابل خدشه است .
شیخ صدوق می نویسد ؛
« اعتقاد ما شیعیان در مورد امام جواد علیه السلام آن است که او توسط سم معتصم مسموم شد و به شهادت رسید »
اعتقادات الامامیه ، صدوق ، ص 98
شیخ عباس قمی می نویسد ؛
«از كتاب عيون المعجزات نقل شده كه چون حضرت جواد عليه السّلام وارد بغداد شد و معتصم انحراف امّ الفضل را از آن حضرت دانست او را طلبيد و به قتل آن حضرت راضى كرده زهرى براى او فرستاد كه در طعام آن جناب داخل كند، امّ الفضل انگور رازقى را زهرآلود كرده به نزد آن امام مظلوم آورد و چون حضرت از آن تناول نمود اثر زهر در بدن مباركش ظاهر شد و امّ الفضل از كرده خود پشيمان شد و چارهاى نمى توانست كرد، گريه و زارى مى كرد، حضرت فرمود ، الحال كه مرا كشتى گريه مى كنى؟ به خدا سوگند كه به بلايى مبتلا خواهى شد كه مرهم پذير نباشد.
چون آن نونهال جويبار امامت در اوّل سن جوانى از آتش زهر دشمنان از پا در آمد، معتصم، امّ الفضل را به حرم خود طلبيد و در همان زودى ناسورى در فرج او به هم رسيد و هر چند اطبّا معالجه كردند مفيد نيفتاد تا آن كه از حرم معتصم
بيرون آمد و آنچه داشت از مال دنيا صرف مداواى آن مرض كرد و چنان پريشان شد كه از مردم سؤال مى كرد و با بدترين احوال هلاك شد و زيانكار دنيا و آخرت گرديد.
منتهی الامال ج 3 ص 1805 _ عیون المعجزات ص 132 _ دلائل الامامه ص 209
مسعودى در اثبات الوصيّة نيز قريب به همين نقل كرده الّا آن كه گفته ؛ « معتصم و جعفر بن مأمون هر دو امّ الفضل را واداشتند بر كشتن آن حضرت، و جعفر بن مأمون به سزاى اين امر در حال مستى به چاه افتاد، او را مرده از چاه بيرون آوردند »
اثباه الوصیه ص 192
این مضمون در کتب دیگری نیز نقل شده است ؛
مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 384_ بحار الانوار ج 50 ص 8_ المجالس السنیه ج 2 ص 634_ تفسیر العیاشی ج 1 ص 319_ جلاء العیون ص 968_ تفسیر البرهان ج 1 ص 471
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
چرا بعضي ها دستورات دین را رعايت مي کنند ولي نتيجه اي نمي گيرند، و عده اي هيچ کدام از اين ها را مراعات نمي کنند ولي زندگي خوب و خوشي دارند؟
ما هميشه نمي خواهيم نتيجه ي کارهاي مان را در اين دنيا بگيريم . کسي نماز مي خواند و طرف مي گفت : حتما نماز مي خواني ، وضعت خوب است و هر چه بخواهي خدا به تومي دهد . بعضي ها فکر ميکنند که کارگري است . نه نماز براي تشکر از خداست . نماز يک وظيفه و غذاي روح است . کسي که بهداشت را رعايت مي کند يا پدرش را احترام مي کند ، بخاطر اين نيست که حتما يک آثاري را از آن بگيرد . در مسائل پاکيزگي اين امکان دارد . کسي در اين دنيا حرام مي خورد ولي زندگي خوبي دارد . او در همين دنيا هم محروميت هايي دارد ، او از لذت عبادت محروم است.
ما نبايد لذت ها را فقط در ماشين و خانه ببينيم و آنرا محدود کنيم . کسي گناه مي کرد و بد مستي مي کرد ، حضرت موسي به ميقات مي رفت . او گفت : به خدا بگو من که اين همه گناه ميکنم ، هنوز اتفاقي براي من نيفتاده است که اين قدر هم تهديد ميکني . موسي وقتي به ميقات آمد ، خجالت کشيد که اين را با خدا مطرح کند و وقتي خواست برگردد ، خدا گفت : بنده اي به تو پيغام داد ، به او بگو که تو از شيريني ذکر من محروم هستي . حضرت ابراهيم مي گفت : من حاضرم همه ي زندگي ام را بدهم و يک بار ديگر در نيمه شب صداي يا سبوح يا قدوس را بشنوم . امام صادق (ع) مي فرمايد : دو رکعت نماز در دل شب از همه دنيا براي من زيباتر است . کسي که حرامي ميخورد از ذکر ، مناجات ، حلاوت و شيريني صحبت با خدا محروم ميشود . محرومت هاي او بيشتر معنوي است و اين مهم است . حالا از قبر و قيامت نگوييد که کساني که حرام مي خورند شکمشان پر از آتش ميشود . لقمه ي حرام آثار منفي در جهنم دارد .
〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
ذخیره کردن پروفایل دیگران جایز است یا نه ؟
این موضوع بستگی به تصویری دارد که فرد گذاشته است . اگر تصویر اختصاصی باشد (مثلا عکس خودش باشد یا خودش طراحی کرده باشد) بدون رضایت جایز نیست، ولی اگر از تصاویر عمومی در اینترنت باشد اشکالی ندارد.
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
اگر کسی در نزد ما قرائت نمازش اشتباه باشد، لازم است به او بگوییم ؟
آیت الله خامنه ای:
اگر ناشی از جهل به حکم باشد ارشاد جاهل بنابر احتیاط، واجب است در غیر این صورت لازم نیست و شما وظیفهای ندارید.
آیت الله وحید: او را راهنمایی کنید.
آیت الله مکارم:
کسانی که احکامی را نمی دانند لازم است آن احکام به آن ها گوشزد شود.
آیت الله فاضل:
گفتن آن واجب نيست ولی اگر با روشی که ديگران نفهمد به او تذکر بدهيد کار خوبی است.
آیت الله سیستانی:
اگر از روی جهل به مسأله باشد، بله.
منبع:
استفتاء از سایت مراجع عظام
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
درمورد انگشتردردست راست کردن روایات زیادی داریم وازامیرالمومنین نقل شده که این سنت نشانه شیعیان ماست ولی درروایتی ازامام حسن عسگری دیدم که فرمودند ازاین پس انگشتر دردست چپ کنید واین ازنشانه های خاص شیعیان ماست.تعارض این روایات چگونه است ؟
چنان که در پرسش آمد ، در روایات متعددی انگشتر به دست راست کردن مورد تاکید و توصیه قرار گرفته است .
امام عسکری علیه السلام فرمود ؛
« علامات مومن پنج چیز است که یکی از آنها انگشتر به دست راست کردن است »
التهذیب ج 6 ص 52
پیامبر گرامی در وصیت خود به علی علیهما السلام فرمودند ؛
« انگشتر به دست راست کن چرا که این عمل فضیلتی از جانب خدا برای مقربین است »
الفقیه ج 4 ص 374
در نقل دیگری آمده است ؛
« پیامبر و امیر المومنین و ائمه ، انگشتر به دست راست می کردند »
الکافی ج 6 ص 474
با این وجود ، در روایتی از امام عسکری نقل شده است ؛
« ما شما را امر به انگشتر به دست راست کردن کردیم ، این برای زمانی بود که ما در بین شما حاضر بودیم ، اما الان شما را امر می کنیم به انگشتر به دست چپ کردن زیرا غیبت ما فرا رسیده است تا زمانی که خداوند امر ما ( ظهور را ) آشکار کند »
تحف العقول ص 367
این روایت بدون سند در کتاب تحف العقول نقل شده است ، بنابراین از حیث سندی ضعیف تلقی می شود .
شیخ حر عاملی احتمال می دهد که این روایت ( بر فرض ثبوت و صحت ) از باب تقیه صادر شده باشد زیرا انگشتر به دست چپ کردن از سنت های معاویه و باقی مانده ذریه او از بنی امیه بوده است و همین امر سبب صدور روایت فوق از امام علیه السلام بر مبنای تقیه شده باشد ، بنابراین این نقل با نقل های دیگر تعارضی ندارد .
وسائل الشیعه ج 5 ص 81
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
اگر ما با امام زمان (عج) صحبت کنیم ایشان متوجه میشوند یا خیر؟
طبق روایات فراوانی ثابت است که امامان بر کلیه امور مردمان خصوصا شیعیانشان واقف و اگاه هستند.
در روایتی امده است که رمیله یکی از صحابه حضرت امیر(علیه السلام)می گوید:
« تب شدیدی در زمان امیرالمومنین(علیه السلام) داشتم روز جمعه ارامش بیشتری در خود دیدم با خود گفتم بهترین کار این است که روی خودم مقداری اب بریزم و پشت سر امیرالمومنین (علیه السلام) نماز بخوانم این کار را کردم و بجانب مسجد رفتم همین که مولی امیرالمومنین(علیه السلام) روی منبر رفت باز تب برگشت.
وقتی خطبه را تمام کردند و بجانب خانه رفت من نیز با ایشان رفتم امام به من فرمود:
«رمیله دیدم در خود پیچیده بودی؟ گفتم آری جریان را به ایشان گفتم .
امام علی(علیه السلام) فرمود:
« رمیله هر مومنی که مریض می شود ما نیز بوسیله او مریض می شویم و مریضیش شدت نمی باید مگر اینکه ما نیز از اندوه او محزون می شویم و دعایی نمی کند مگر اینکه ما امین می گوییم و ساکت نمی شود مگر اینکه ما برایش دعا می کنیم.
گفتم یا امیرالمومنین این برای کسی است که با شما در خانه باشد اما انها که در اطراف زمین هستند چگونه است؟
امام پاسخ داد:
« رمیله در شرق و غرب و غیر ان مومنی از نظر ما پنهان نیست»۱
لذا بنا براین حدیث و روایات دیگر، امام از احوال همه ی مردم با خبر هستند و هیچ خبری از اوضاع و احوال مردم بر ایشان پوشیده نیست.
۰۱بحار الانوار ج26 ص140.
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
در رابطه با احترام به سادات چه سفارشی شده است؟ آیا فرقی بین سادات در دنیا و آخرت با غیر سادات است ؟
سیّد در لغت به معنی «آقا»، «بزرگوار»، «رئیس» بوده و در اصطلاح، فارسى زبانان و شیعه، به کسانى گفته می شود که نسبشان به واسطه حضرت فاطمه زهرا (س) به رسول خدا (ص) منتهى می شوند؛ همچنین به سائر علویّینی که به واسطه عبّاس بن علی(ع) یا محمّد حنفیّه نسبشان به حضرت امام علی (ع) مى رسد و کسانى که نسبشان به جناب جعفر طیّار و عقیل مى رسد، احتراماً سید گفته مى شود.
دلیل اصلی احترام به سادات، آیه شریفه مودّت است چرا که دوستی و محبت، خود، مصداقی از احترام است. همچنین در روایات در این رابطه ، سفارشاتی شده است، البته این احترام یک امر طبیعی است و نشانه محبت به پیامبر است یعنی اگر کسی شخصی را دوست داشته باشد منتسبین به او را هم دوست خواهد داشت و مورد احترام قرار می دهد، و همین یعنی احترام و یاد پیامبر اسلام و گرامی داشت اهداف آن حضرت.
گفتنی است سادات گرچه به جهت انتساب به پیامبر (ص) از احترام خاصی برخوردارند اما در تکالیف و احکام شرعیّه همه امّت پیامبر اکرم (ص) مساوی مى باشند و سادات، بر غیر سادات امتیازى ندارند.
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
هدایت شده از دختر باید خانوم باشد
غدیری ام ...
تا عشق ،به سرزمینِ دل غالب شد
معشوق ، «علی بن ابیطالب» شد
تا کلّ جهان عاشقِ این عشق شوند
تبلیغِ «غدیر خم» به ما واجب شد
کانال دختـــر باید خانـــوم باشد
@dokhtarbayadkhanoombashad
✍
اگر ما با امام زمان (عج) صحبت کنیم ایشان متوجه میشوند یا خیر؟
طبق روایات فراوانی ثابت است که امامان بر کلیه امور مردمان خصوصا شیعیانشان واقف و اگاه هستند.
در روایتی امده است که رمیله یکی از صحابه حضرت امیر(علیه السلام)می گوید:
« تب شدیدی در زمان امیرالمومنین(علیه السلام) داشتم روز جمعه ارامش بیشتری در خود دیدم با خود گفتم بهترین کار این است که روی خودم مقداری اب بریزم و پشت سر امیرالمومنین (علیه السلام) نماز بخوانم این کار را کردم و بجانب مسجد رفتم همین که مولی امیرالمومنین(علیه السلام) روی منبر رفت باز تب برگشت.
وقتی خطبه را تمام کردند و بجانب خانه رفت من نیز با ایشان رفتم امام به من فرمود:
«رمیله دیدم در خود پیچیده بودی؟ گفتم آری جریان را به ایشان گفتم .
امام علی(علیه السلام) فرمود:
« رمیله هر مومنی که مریض می شود ما نیز بوسیله او مریض می شویم و مریضیش شدت نمی باید مگر اینکه ما نیز از اندوه او محزون می شویم و دعایی نمی کند مگر اینکه ما امین می گوییم و ساکت نمی شود مگر اینکه ما برایش دعا می کنیم.
گفتم یا امیرالمومنین این برای کسی است که با شما در خانه باشد اما انها که در اطراف زمین هستند چگونه است؟
امام پاسخ داد:
« رمیله در شرق و غرب و غیر ان مومنی از نظر ما پنهان نیست»۱
لذا بنا براین حدیث و روایات دیگر، امام از احوال همه ی مردم با خبر هستند و هیچ خبری از اوضاع و احوال مردم بر ایشان پوشیده نیست.
۰۱بحار الانوار ج26 ص140.
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
آیا در صورت وجود نامحرم و نبود مکان دیگر، خانم ها می توانند تیمم نماید؟
آیت الله خامنه ای:
مورد مذکور مجوز تیمم نیست و باید به گونه ای که نامحرم نبیند وضو بگیرد.
آیت الله مکارم:
چنانچه هنگام وضو گرفتن در معرض دید نامحرم باشد و هیچ راهی غیر آن نباشد، باید تیمم کند.
آیت الله سیستانی: بله.
آیت الله شبیری زنجانی:
در صورت عدم امکان وضو با رعایت حجاب شرعی، در وقت یا مکان دیگر تیمم کند.
آیت الله وحید:
زیرِ چادر باید وضوء بگیرد.
آیت الله فاضل:
اگر زن بتواند با کمک خانم های دیگر پرده قرار بدهد باید این کار را بکند و اگر ممکن نباشد، ظرف آب را در جایی که نامحرم او را نمی بیند ببرد و آنجا برود وضو بگیرد و اگر ممکن نباشد در صورتی که وقت برای نماز باشد باید صبر کند هر زمان وضو گرفتن بدون نظر کردن نامحرم ممکن شد وضو بگیرد و با فرضی که وقت کم باشد و نماز قضا می شود و راه دیگری نباشد در این فرض وظیفه اش تیمم است و با تیمم نماز بخواند. البته اگر در برابر نامحرم وضو بگیرد گناه است ولی وضو و نمازش صحیح است، ولی وظیفه اش تیمم است.
منابع:
[1]. استفتاء اینترنتی پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای، شماره استفتاء: 46DI2JhHkN4.[2]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله مکارم، کد رهگیری: 9510040086. [3]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله سیستانی، کد استفتاء: 563816. [4]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله شبیری زنجانی، شماره سوال: 36812. [5]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله وحید. [6]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله فاضل لنکرانی، کد رهگیری: 9502952.
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
چرا در روايات گفته اند گناهى كه تو را نزد خدا شرمنده سازد از كار خيرى كه تو را مغرور سازد بهتر است؟
متن حديث ياد شده چنين است: «گناهى كه تو را اندوهگين كند نزد خداوند بهتر است از كار نيكى كه باعث غرور و خودپسندى تو شود»
در توضيح، اين حديث چند گونه گفته شده است:
1-وقتى انسان مرتكب رفتار زشتى شد و به دنبال آن غمگين و شرمنده شده، چه بسا همين شرمندگى باعث مى شود كه دست از آن كار كشيده و به سوى نيكى ها بازگردد؛ ولى وقتى از كار نيك خود دچار اعجاب و غرور شد، باعث مى شود كه بر خود ببالد و در نتيجه درجا بزند و از قدم هاى بعدى دست بكشد.
2- هر چه ما نيكى كنيم، در برابر نعمت ها و الطاف بيكران الهى، هيچ كارى نكرده ايم. بنابراين زشت و نكوهيده است كه با عمل ناچيز خود، دچار غرور و خودپسندى بشويم. كسى كه كار زشتى كرده و ناراحت است، به خطاى خود اعتراف مى كند؛ ولى كسى كه دچار غرور است و كار زشت و خطايى مرتكب شود، بدان معترف نمى شود و بدا به حال چنين افرادى.
3-حضرت على عليه السلام در صدد ترويج خطا و زشتى ها نيستند؛ بلكه با اين تعبير در صددند كه زشتى غرور و اعجاب را برملا سازند.
در فرازى از پندهاى نورانى و راه گشاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به اباذر آمده: «اى ابوذر! مردى كارى نيك انجام مى دهد و با اعتماد بر آن، گناهانى مرتكب مى شود و در برابر كردار نيك خود گناه را سهل مى انگارد، چنين كسى هنگامى كه نزد خداوند مى رود بر او خشم مى گيرد. در برابر، مردى که گناهى مرتكب مى شود ولى از عقوبت آن هراسان است؛ چنين كسى در قيامت آسوده خاطر است!».
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
آيا اعتقاد به آمدن منجي در آينده مخصوص مسلمانان و به ويژه شيعيان است؟
فوتوريسم به معناي اعتقاد به ظهور يك نجات دهنده بزرگ آسماني و اميد به آينده روشن كه در آن، نگراني ها و هراس ها مرتفع گردد و به بركت ظهور يك شخصيت ممتاز الهي، همه تاريكي ها از پهنه گيتي برچيده شود و ريشه ظلم و جهل و تباهي از روي كره زمين بركنده شود، يك اعتقاد عمومي ثابت است كه همواره، همهجا و همه زمان ها، نزد تمام ملت ها شايع و رايج بوده است.
در كتابهاي مربوط به مذاهب به نامها و القاب مختلفي از منجي بر ميخوريم؛ براي نمونه
ـ در مذهب يهود: ماشيح؛
ـ در مذهب مسيحيت: مسيح؛
ـ در مكتب زرتشت: سوشيانس؛
ـ در مكتب هندوها: ويشنو، كلكي يا كلكين؛
ـ در مكتب بودا: بوداي پنجم ميتريه؛
ـ در مذهب اسلام: مهدي، قائم؛
آنچه از تاريخ امت ها استفاده مي شود، اين است كه مسأله عقيده به ظهور يك رهبر مقتدر الهي و آمدن مصلحي در آخرالزمان، به نام منجي موعود جهان، به قدري اصيل و ريشه دار است كه در اعماق دل ملت ها و پيروان همه اديان الهي و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است، تا جايي كه در طول تاريخ بشريت، انسان ها در فراز و نشيب هاي زندگي، با يادآوري ظهور چنين رهبر مقتدري، پيوسته خود را از يأس و نااميدي نجات مي دادند و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهاني در پايان جهان، لحظه شماري مي كنند.
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍
آیا تمام شکیات در نماز باطل کننده نماز هستند ؟
شکیات نماز «۲۳» قسم است: هشت قسم آن شکهایی است که نماز را باطل میکند، و به شش قسم آن نباید اعتنا کرد، و نُه قسم دیگر آن صحیح است.
شکهایی که نماز را باطل میکند از این قرار است:
اوّل: شک در شماره رکعتهای نماز دو رکعتی واجب مثل نماز صبح، و نماز مسافر، ولی شک در شماره رکعتهای نماز مستحب، و نماز احتیاط، نماز را باطل نمیکند.
دوّم: شک در شماره رکعتهای نماز سه رکعتی.
سوّم: آنکه در نماز چهار رکعتی شک کند که یک رکعت خوانده یا بیشتر.
چهارم: آنکه در نماز چهار رکعتی پیش از داخل شدن در سجده دوّم، شک کند که دو رکعت خوانده یا بیشتر.
پنجم: شک بین دو و پنج، یا دو و بیشتر از پنج.
ششم: شک بین سه و شش، یا سه و بیشتر از شش.
هفتم: شک در رکعتهای نماز که نداند چند رکعت خوانده است.
هشتم: شک بین چهار و شش، یا چهار و بیشتر از شش
شکهایی که نباید به آنها اعتنا کرد از این قرار است:
اوّل: شک در چیزی که محل بجا آوردن آن گذشته است، مثل آنکه در رکوع شک کند که حمد را خوانده یا نه.
دوّم: شک بعد از سلام نماز.
سوّم: شک بعد از گذشتن وقت نماز.
چهارم: شک کثیر الشک، یعنی: کسی که زیاد شک میکند.
پنجم: شک امام در شماره رکعتهای نماز در صورتی که مأموم شماره آنها را بداند، و همچنین شک مأموم در صورتی که امام شماره رکعتهای نماز را بداند.
ششم: شک در نمازهای مستحبّی، و نماز احتیاط.
در نُه صورت اگر در شماره رکعتهای نماز چهار رکعتی شک کند، باید فکر نماید، پس اگر یقین یا گمان به یک طرف پیدا کرد، همان طرف را بگیرد و نماز را تمام کند، وگرنه به دستورهایی که گفته میشود عمل نماید، و آن نُه صورت از این قرار است:
اوّل: آنکه بعد از داخل شدن در سجده دوّم شک کند که دو رکعت خوانده است یا سه رکعت، باید بنا بگذارد که سه رکعت خوانده است، و یک رکعت دیگر بخواند و نماز را تمام کند، و بعد از نماز یک رکعت نماز احتیاط ایستاده بجا آورد ـ و بنا بر احتیاط واجب ـ دو رکعت نشسته کافی نیست.
دوّم: شک بین دو و چهار بعد از داخل شدن در سجده دوّم، که باید بنا بگذارد چهار رکعت خوانده و نماز را تمام کند، و بعد از نماز دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند.
سوّم: شک بین دو و سه و چهار بعد از داخل شدن در سجده دوّم، که باید بنا را بر چهار بگذارد، و بعد از نماز دو رکعت نماز احتیاط ایستاده، و بعد دو رکعت نشسته بجا آورد.
چهارم: شک بین چهار و پنج بعد از داخل شدن در سجده دوّم که باید بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند، و بعد از نماز دو سجده سهو بجا آورد. و همچنین در هر موردی که طرف کمتر شک چهار رکعت باشد، مثل شک بین چهار و شش، و در هر موردی که شک کند بین چهار رکعت و کمتر از آن و زیادتر از آن پس از داخل شدن در سجده دوّم، میتواند بنا را بر چهار بگذارد، و وظیفه هر دو شک را انجام دهد، یعنی نماز احتیاط بخواند از جهت احتمال آنکه از چهار رکعت کمتر خوانده باشد، و بعد دو سجده سهو بیاورد از جهت احتمال آنکه بیش از چهار رکعت آورده باشد. و در هر صورت اگر بعد از سجده اوّل و پیش از داخل شدن در سجده دوّم یکی از چهار شک گذشته برای او پیش آید، نمازش باطل است.
پنجم: شک بین سه و چهار، که در هر جای نماز باشد، باید بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند، و بعد از نماز یک رکعت نماز احتیاط ایستاده، یا دو رکعت نشسته بجا آورد.
ششم: شک بین چهار و پنج در حال ایستادن، باید بنشیند و تشهّد بخواند و سلام نماز را بدهد، و یک رکعت نماز احتیاط ایستاده، یا دو رکعت نشسته بجا آورد.
هفتم: شک بین سه و پنج در حال ایستادن، باید بنشیند و تشهّد بخواند و سلام نماز را بدهد، و دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بجا آورد.
هشتم: شک بین سه و چهار و پنج در حال ایستادن، باید بنشیند و تشهّد بخواند و بعد از سلام نماز، دو رکعت نماز احتیاط ایستاده، و بعد دو رکعت نشسته بجا آورد.
نهم: شک بین پنج و شش در حال ایستادن، باید بنشیند و تشهّد بخواند و سلام نماز را بدهد، و دو سجده سهو بجا آورد.
ـ اگر یکی از شکهای صحیح برای انسان پیش آید، چنانچه وقت نماز تنگ باشد که نتواند نماز را از سر گیرد، نباید نماز را بشکند و بایستی به دستوری که گفته شد عمل نماید، ولی اگر وقت نماز وسعت داشته باشد میتواند نماز را بشکند و از سر بگیرد.
" کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 "
http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c