eitaa logo
" کانـالــ سفیران حجاب "
26هزار دنبال‌کننده
55هزار عکس
909 ویدیو
29 فایل
ادمین ثبت نام مسابقه: @girls_313 . تبلیغات سفیر 313👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ تبعيض ميان فرزندان از نظر اسلام چه حکمي دارد؟ از نظر اسلام، برای هر یک از افراد خانواده در قبال حق و حقوقی که بر ذمّه دیگری دارد، وظایفی نیز معین شده که تنها در سایه رعایت آن می توان، انتظار سعادت و خوشبختی طرفین را داشت. در احادیث به فرزندان و رعایت حقوق آنان توجه ویژه‌اى شده است. برخى از این احادیث به تبیین جایگاه فرزندان در خانواده و تأثیرى كه بر حیات مادّى و معنوى والدین دارند، پرداخته‌اند. در واقع همان طوري كه فرزندان به دليل عدم رعايت حقوق والدين، عاق آن ها مي شوند، والدين نيز در اثر بي توجهي به حقوق فرزندان عاق آنان مي گردند؛ زیرا هميشه حق طرفيني است. اما لازم به تاکید است حق والدین بر فرزندان بسیار بیشتر ومهم تر و عمیق تر است تا حق فرزندان بر والدین . حق والدین و لزوم احترام آنها بر فرزندان در قرآن بعد از توصیه به عبادت و بندگی در مقابل خدای متعال و در ردیف آن قرار دارد. آیه ای که می فرماید ان لاتعبدوا الا الله و بالوالدین احسانا. و یا در جای دیگر می فرماید و لاتقل لهما اف یعنی حداقل از بی احترامی که اف گفتن است نمی توان به پدر و مادر گفت. در حالی که حق فرزندان نسبت به والدین در این سطح از اهمیت نیست.(دقت شود) رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم در ضمن سفارشهاى خود به امیرالمؤمنین فرمودند:« يا علىُّ لَعَن اللهُ والدين حَمَلا وَلَدهما على عُقُوقهما؛ يا علىُّ! يَلزِمُ الوالدينِ مِن العُقُوقِ لِوَلَدِهما مايَلزِمُ الوَلَدَ لَهما مِن عُقُوقهم؛[بحارالانوار، ج‏74، ص: 60] خدا لعنت کند پدر و مادرى را که فرزندان خويش را بد تربيت کنند و موجبات عاق خود را فراهم نمايند. اى على! همانگونه که فرزند عاق والدين مى شود، والدين نيز عاق فرزند خواهند شد». رعایت عدالت در برخورد با فرزندان حقی است كه در روایات به آن امر شده، تا جایی که اعتراض پیامبر به پدرى كه فقط یكى از دو فرزندش را در حضور هر دوى آنها بوسید، نشانه ای از اهتمام اسلام به رعایت عدالت در میان فرزندان است. با توجّه به نکته فوق توجّه داشته باشید میان اعتراض نسبت به حقوق برآورده نشده از سوی والدین با این كه فرزند چه انتظاری از والدین خود داشته که برآورده نشده، فاصله‎ زیادی وجود دارد؛ زیرا چه بسا ممکن است اولاً: چیزی که فرزند خواستار آن است، حقّش نباشد، ثانیاً: ممکن است درک طرفین از نحوه عملکرد والدین به گونه ای متفاوت باشد که باعث سوء تفاهم گردیده باشد. با اینحال اگر اطمینان دارید که واقعاً حقی از شما توسّط والدینتان ضایع گردیده، سعی کنید کاری کنید که بیان این مسائل شکل انتقاد به عملکرد آنان را به خود نگیرد؛ زیرا انتقاد نیز آدابی دارد که به نظر می رسد شایسته نیست که بدون داشتن مهارت در این زمینه وارد این عرصه شد. به هر حال اگر خواستید نسبت به والدین خود انتقاد داشته باشید، سعی نمایید به این نکته بیندیشید که چگونه انتقادتان را مطرح كرده و طوری بیان کنید که روابطتان آسیب ندیده و خدای نکرده دل آنها را از خود نرنجانید. کانالــــ پرسمــان "313" @porseman313
#امام على عليه السلام: فكر كن، تا دور انديش شوى و چون همه جوانب كار برايت روشن شد، آن گاه تصميم قطعى بگير ... #ميزان الحكمه جلد3 صفحه 54 کانالــــ پرسمــان "313" @porseman313
✍ چرا انسان پس از توبه و پشیمانی از گناه باز احساس سنگینی و عذاب وجدان دارد؟ در پاسخ به این پرسش توجه به چند مطلب ضروري است: ۱. عذاب وجدان علامت بسیار خوبی است. حاکی از وجود ایمان در درون قلب است. حکایت از وجدان بیدار و حضور فعال نفس لوامه است. فکر گناه، مانند کابوس وحشتناکی بر روح گناه کار سایه می‌افکند. زنجیر اعمال گذشته همچون طوق سنگینی بر دست و پای او پیچیده است. احساس گناه و ندامت محصول ندای وجدان است. شاید سخن امام علی(ع) ناظر به این حالت نفسانی باشد که فرموده است: «یک ساعت شهوت‌رانی اندوه طولانی را در بر دارد». برای رهایی از شکنجة وجدان، اسلام درهای توبه و استغفار و کفارات را به روی گناهکاران گشوده است. ۲. انسان هاي پاك و خدا جوي پس از عمل اشتباهي كه انجام مي دهند، نگران مي شوند و در پي رفع اشتباه و خطاي خود بر مي آيند. کسی که در گذشته گناهی مرتکب شده، مي تواند مدام به اين فكر كند كه در گذشته خام بوده و دچار اشتباه گشته است و با اين افكار مدام خود را آزار دهد! و از طرفي مي تواند با عبرت از گذشته و قرار گرفتن در مسير درست به جبران آنچه اتفاق افتاده اقدام كند و از اين مسير خود را هرچه بيشتر به خدا نزديك كند، زيرا به فرموده قرآن كريم، خداوند توبه كنندگان را بسيار دوست مي دارد. حال به نظرشما كدام يك از دو روش بالا منطقي و خدا پسند است؟ ۳. احساس گناه، بدون سعي كردن در جهت جبران خطا و باز سازي روحيه آسيب ديده، دام ديگري است از سوي شيطان و این حالت يكي از مضرترين حالتهاي ممكن براي انسان است، و اسلام نيز از آن با عنوان نااميدي (قنوط از رحمت الهي) از درگاه خدا وند ياد كرده وآن را گناهي نابخشودني مي‌داند. لذا براي پيشگيري از آسيب هاي فوق، ابتدا بايد كوتاهي خود را پذیرفت و با توبه به درگاه الهي از اين حالت خارج شد و آرامش خود را باز يافت، زيرا همانطور كه ذكر شد خداوند توبه كنندگان را دوست مي دارد. و برای به آرامش رسیدن باید به وعده خداوند اعتماد داشت و قلبا بپذیریم که خداند اشتباه ما را به خاطر توبه پذیرفته است، اگر این حس و این اعتماد را کسب کنیم حتما به آرامش می رسیم. کانالــــ پرسمــان "313" @porseman313
امام صادق عليه السلام: چه بسيار دنياطلبانى كه به آن نرسيدند و چه بسيار كسانى كه به دنيا رسيدند و از آن جدا شدند و رفتند! پس مبادا كه طلب دنيا، تو را از عمل كردن براى آخرت باز بدارد. و دنيا را از دهنده آن و مالكش(خداوند) بخواه. اى بسا آزمندِ به دنيا كه دنيا او را به خاك افكنْد و به جهت آنچه از دنيا به دست آورد، از طلب آخرتش باز مانْد، تا آن كه عمرش سپرى شد و مرگش فرا رسيد! الكافی ج 2 ص 455 کانال #دختـــر بایـد خانـــــوم باشـد @dokhtarbayadkhanoombashad
✍ به چه علت برخی از آیات یا جریانات در قرآن کریم بارها تکرار شده اند؟ قرآن کتاب تربيت است و تربيت بر ذکر و يادآوري و تکرار است. اما در قرآن تکرار به معنايي که در ذهن ما است، وجود ندارد زيرا در هر موردي که مثلا داستان موسي بيان شده، گوشه اي از آن براي بيان پيامي خاص بيان شده و در جاهاي ديگر از زاويه هاي ديگر براي رساندن پيام هاي ديگر؛ و چون تکرار معهود و متعارف، در قرآن نيست و هر موردي پيام و نکته خاص خود را دارد و در هر بار با تامل خواندن هم ، تلاوت کننده به نکته هاي جديدي دست مي يابد، به همين جهت تلاوت کننده از تلاوت هاي پي در پي خسته نمي شود بلکه قرآن هميشه براي او جديد و داراي پيام هاي جديد است. اگر در داستان حضرت موسي در مواضع مختلف دقت کنيد، مي بينيد در هر موردي يک زاويه روشن و بيان شده و از آن درس هايي ارائه شده که در موارد ديگر، آن زاويه مدنظر نبوده و زاويه ديگري مورد نظر واقع شده است. اگر با تامل به اين نکته به قرآن مراجعه کنيد ، تکرار نمي يابيد و اگر تکرار يافتيد، با ما هم در ميان بگذاريد. البته جمله هاي تکراري در قرآن هست ، ولي همين جمله ها، مفهوم ها و مفاد مختلف دارند . در مواردي هم تاکيد است که تکرار را لازم مي سازد. بعضى از مفسران بر اين اعتقادند كه يك آيه در هر بار تكرار ، معناى ويژه اى را القا مى كند .(۱) برخي از حكمت هاي تكرار در قرآن: ۱.آياتى كه تكرار شده اند ، هر كدام اهداف خاصى را تعقيب مى كنند . اين گونه نيست كه آيات تكرارى ، همه يك مسأله را مورد بررسى قرار دهند ; بلكه آيات قرآن كريم به مناسبت هاى مختلف مكرر شده است . ۲ . تكرار در ارائه انديشه ها و آراى مشخص به مردم ، به استقرار و تثبيت آن ها در ذهن ها مى انجامد . ۳ . «تكرار» ، يادگيرى را ـ اعم از اين كه آموخته انسان يك عادت نيك باشد يا زشت ـ آسان تر مى كند . گاهى متكلم ناچار مى شود كه عين لفظ يا جمله را به خاطر اهميت يادگيرى تكرار كند . ۴ . در تكرار يك جمله در طول سخن ، نوعى تأثير خطابى وجود دارد كه عرب ها بيش تر با آن آشنا هستند و اين كار ، در جريان ايراد خطبه و سرودن شعر در ميان عرب ها مرسوم بوده است و اين مسأله در آيات قرآن ، به فصاحت و بلاغت قرآن كريم ـ كه در محل خود ثابت شده ـ بازگشت مى كند . ۵ . ارائه برخى حوادث يا انديشه ها به شكل هاى گوناگون و عبارت هاى مختلف ، باعث جلب توجه و تنوع مى شود و از خسته شدن شنونده و يكنواختى كلام جلوگيرى مى كند . ۶ . قرآن كريم ، مسايل مورد ابتلاى مردم و جريان هاى عبرت انگيز را زياد تكرار كرده ; به طور مثال : داستان حضرت موسى(عليه السلام) و قومش را در آيات زيادى يادآور شده است . خداوند مى فرمايد: «و لقد صرّفنا فى هذا القرءَان ليذّكّروا و ما يزيدُهُم إلاّ نُفُورا ; به راستى ، ما در اين قرآن حقايق را گوناگون بيان كرديم تا پند گيرند ; ولى ، آنان جز نفرت نمى افزايد .» ۷ . با توجه به اين كه در بعضى موارد ، بين آيات و سوره ها فاصله وجود دارد ، تكرار ، نقش مهمى در ايجاد ارتباط با طرح مسايل به وسيله قرآن داشته و براى ناقص نماندن مفهوم بحث ، تكرار لازم و ضرورى مى شود.(۲) پي نوشت ها: ۱ . تفسير نمونه،آيت الله مكارم شيرازي و ديگران ، ج ۲۵ ، ص ۴۳۱ ۲ . قرآن و تبليغ ، محسن قرائتى ، ص ۱۹۲ و ۱۹۴ ، مركز فرهنگى درس هايى از قرآن. کانالــــ پرسمــان "313" @porseman313
#نهج_البلاغه يَا عَبْدَاللهِ، لاَ تَعْجَلْ فِي عَيْبِ أَحَد بِذَنْبِهِ، فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ، وَلاَ تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِکَ صَغِيرَ مَعْصِيَة، فَلَعَلَّکَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ اى بنده خدا ! در #عيب_جويى هيچ کس نسبت به گناهى که انجام داده است شتاب مکن، شايد او آمرزيده شده باشد، و بر #گناه کوچکى که خود انجام داده اى ايمن مباش، شايد به خاطر آن مجازات شوى». اشاره به اين که گناه ديگرى، هر قدر بزرگ باشد ممکن است به خاطر #توبه يا شفاعت معصومين (عليهم السلام) يا انجام کارهاى خيرِ جبران کننده، بخشوده شده باشد، و گناه خود انسان هر قدر کوچک باشد، ممکن است بر اثر غرور و غفلت و اصرار، مشمول عفو الهى نشده باشد، بنابراين چگونه شخص گنهکار مى تواند به خود اجازه دهد، که ديگران را بر گناهانشان سرزنش و ملامت، و يا عيب جويى و #غيبت کند. #خطبه ۱۴۰ کانال #دختـــر بایـد خانـــــوم باشـد @dokhtarbayadkhanoombashad
✍ آيا صله ارحام در هر شرايطي لازم است حتي اگر فرد در پي ضرر رساندن يا سوء استفاده باشد؟ فلسفه صله رحم، زنده نگه داشتن روح دوستى و انسجام اخلاقي و اجتماعى است. در اين ميان خويشان و اقوام در اولويت توجه و دوستى قرار دارند. «صله رحم» براى خوشبينى و تقويت روح خير خواهى در انسان نسبت به خويشان است. مقصود از ارحامي كه بايد مورد صله قرار بگيرند، پدر و مادر و پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها ، برادران و خواهران و فرزندان شان، عمو و عمه و دايي و خاله و فرزندان شان هستند و مقصود از صله رحم كه اسلام فرموده، آن است كه انسان از حال خويشان مطلع باشد. اگر مشكلى دارند، در حد توان حل كند. لازمه اين كار آن نيست كه حتما به خانه افراد بروند، بلكه اگر به وسيله تلفن و نامه هم از حال آن ها با خبر شوند، كافى است. در حديثى نقل شده كه «صلوا ارحامكم و لو بالسلام؛ صله رحم كنيد، گر چه با يك سلام كردن باشد».(۱) بنابراين قطع رحم جايز نيست، اما صله رحم نياز به ارتباط نزديك داشتن نيست. صله رحم با تمام آثار و فوايد دنيوي و اخروي زيادي كه دارد در برخي مواقع استثنائاتي هم دارد كه بستگي به شرايط افراد دارد، ازجمله رفت و آمد با افرادي كه موجب آلودگي به گناه و اثر پذيري از اعضاي خانواده يا خود فرد باشد يا موجب ضرر رساندن باشد، در اين گونه موارد لازم است كه رفت و آمد قطع شود ولي صله رحم به نحو ديگري ادامه يابد. پي نوشت : ۱. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، ۱۴۰۴ ه.ق، ج۷۴، ص ۱۶۲. کانالــــ پرسمــان "313" @porseman313
امیرالمؤمنین عليه السلام: ثلاثٌ يُمتَحَنُ بِها عُقولُ الرِّجالِ، هُنَّ: المالُ، وَالوَلايَةُ، وَالمُصيبَةُ با سه چيز، خرد مردان، سنجيده مى شود: دارایی مقام و حوادث ناگوار غررالحكم حدیث 4664 کانالــــ پرسمــان "313" @porseman313
✍ آیا فکر گناه در پرونده اعمال به عنوان گناه نوشته مي شود؟ انسان در برابر کارهایی که از روی اختیار انجام می دهد مسئول است و در برابر آنها بازخواست می شود. افکار معمولا به صورت ناخواسته به ذهن می آیند و به همین خاطر گناه محسوب نمی شوند. پيامبر اکرم (ص) فرمود: «از امت من هر چه که در ذهنشان خطور مى‏‌کند، عفو شده است، تا وقتى که آن را به زبان جارى نکرده و عملى انجام نداده باشند».(۱) اما از این جهت که افکار منفی زمینه برای تبدیل شدن به گفتار و رفتار را دارند باید از آنها پیشگیری کرد. حضرت علي (ع) مي فرمايند: «كسي كه زياد به گناهان فكر كند به سوي گناه كشانده مي شود»(۲) از این رو، حضرت مسیح (ع) به پیروان خود فرمود: «موسى بن عمران به شما دستور داد، زنا نكنید؛ اما من به شما سفارش مى كنم، فكر زنا را هم نكنید؛ زیرا كسى كه به زنا بیندیشد، مانند كسى است كه در اتاق زیبا و رنگ آمیزى شده‏اى، آتش روشن كند. در این صورت، هر چند ممكن است خانه در آتش نسوزد؛ لكن دست كم دود، آن را سیاه و خراب مى كند». (۳) صفحه ذهن آدمي، صحنه آمد و شد دائمي افكار و خيالاتي است كه كمابيش در انتخاب راه زندگي و پيمودن مسير آن موثر است. گرچه حضور فكر، وهم و يا خيال در ذهن، ابتدا امري غير اختياري مي نمايد، ولي با بررسي منشاء آنها، به اين حقيقت پي خواهيم برد كه آنچه ذهن انسان را مشغول مي كند قابل پيش بيني، پيشگيري يا زمينه سازي است. از اين رو بايد با شناخت انواع فكر و زمينه هاي حضور آنها در ذهن در صدد جلوگيري از ورود آنچه مضر به حال ماست برآييم و افكار مفيد و پسنديده كه موجب سعادت دنيوي و اخروي ما مي شود را جايگزين نماييم. کنترل چشم و گوش، انتخاب دوستان شایسته، پر کردن اوقات فراغت با کار و ورزش، اذکار مخصوصا ذکر شریف لا حول و لا قوة الا بالله و تلاوت قرآن از راهکارهای سالم سازی ذهن است. پی نوشت: ۱. بحارالانوار، علامه مجلسي، ج‏ ۶۶، ص ۴۲، بيروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ ق. ۲. آمدي، شرح غررالحكم، جمال الدين خوانساري، محمد، انتشارات دانشگاه تهران، ج ۵، ص ۳۲۱. ۳. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ناشر موسسه الوفاء، ج ۱۴، ص۳۳۱، باب۳۴، بیروت ۱۴۰۴ه ق. کانالــــ پرسمــان "313" @porseman313
امیرالمؤمنین علیه السلام: هر كس كينه را از خود دور كند، قلب و عقلش آسوده مى گردد مَنِ اطَّرَحَ الْحِقْدَ اسْتَراحَ قَلْبُهُ وَ لُبُّهُ غررالحكم حدیث 8584 اجازه دخالت در احساساتتون رو به دیگران ندهید! عصبانی بودن و ناراحت بودن از کسی، یعنی اینکه به او اجازه می دهید احساسات شما را کنترل کند و بر زندگی شما تاثیر بگذارد.
✍ چرا دینداران که معتقدند همه امور دست خداست بوقت بیماری سراغ بهترین پزشکان می روند؟ عوام اگر پای منبر علما، دین شان را آموخته باشند، حتما بارها این جمله را شنیده اند که : از تو حرکت، از خدا برکت. در نگاه صحیح دینی که عالمان دینی به مردم آموزش می دهند، این نکته مورد تاکید قرار می گیرد که، خدای متعال عالم را از طریق اسباب اداره می کند. و هیچ مطلبی دال بر تشویق به بی توجهی به اسباب و علل مادی وجود ندارد. حتی خود ائمه نیز برای درمان به طبیب مراجعه می کردند، اگر چه طبیب مسلمان نیز نبود. قرآن شریف نیز آنجا که سخن از توکل می گوید، می فرماید: فإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ (۱۶۰ آل عمران) و آنگاه که تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن، زیرا که خداوند توکل کنندگان را دوست می دارد. یعنی توکل پس از عزم و اراده برای انجام کار است. آنچه افراد ناآشنا با معارف دینی، در آن دچار خطا می شوند، این است که تصور می کنند، اعتقاد به عالم غیب و اسباب معنوی، با توجه به اسباب مادی متعارض است. حال آنکه در منظر مومنان باید دو چشم برای عالم غیب و شهود داشت. و توجه صرف به یک عالم، نوعی لوچی و احولی است. از همین رو مومن در فعالیت عادی و روزمره از جهت ظاهری با کفار، فرقی ندارد. مومنان نیز به کسب و کار می پردازند. بیمار می شوند و به طبیب مراجعه می کنند و ... فرق مومن و کافر در اینجاست که مومن علاوه بر بهره گیری از اسباب مادی، به اسباب معنوی نیز توجه دارد. از همین رو جایی که بنابر محاسبه اسباب عادی، امیدی باقی نمی ماند، مومن همچنان امیدوار است. چون او عوامل دیگری را هم می شناسد که ممکن است تاثیر عوامل مادی را به هم بریزد. کما اینکه اگر بنابر محاسبه اسباب مادی، همه چیز رو به راه باشد، او باز محاسبه عوامل دیگری را می کند. از همین رو توکل می نماید. چرا که تعارض اسباب بسیار است. و چه بسا پنبه ای که با اندک شعله ای باید مشتعل شود، به دلیل خیسی آتش نگیرد. تفاوت نگاه مومن و کافر در اینجا معلوم می شود که کافر دائم به شانس و تصادف و ... پناه می برد و جهل خود برای شناخت عوامل هستی را درمان نمی کند. اما مومن با دو چشم بینا، می فهمد آنچه شانس و تصادف نامیده اند، همه معلول نظامی دقیق و متقن است و امر بی حساب و کتاب نداریم. در کنار شناخت فرق مومن و کافر، به بطلان تصور مطرح شده نیز می رسیم که بین عالمان دینی و مردم مقلد نیز تفاوتی وجود ندارد. هر دو هم به اسباب عادی و طبابت معتقدند و هم به شفاء دهنده واقعی توجه دارد. ولی افراد بهانه جو و شبهه پراکن، به خاطر شراکت با شیطان، هر کدام از عالم و مقلد را با یک چشم می بینند. عالم را به گونه ای می بینند که توسل و دعایش را انکار کنند. و مقلد را به گونه ای می بینند که رجوع به طبیب او را انکار کنند. گویی لوچی و احولی سرنوشت محتوم و همه جایی کفاری است که شیطان را بر خود سوار کرده اند. کانالــــ پرسمــان "313" @porseman313
امام سجّاد عليه السلام: رأَيتُ الخَيرَ كُلَّهُ قَدِ اجتَمَعَ في قَطعِ الطَّمَعِ عَمّا في أيدِي النّاسِ همه خوبیها را در بریدن طمع از آنچه در دست مردم است دیدم الكافی جلد 2 صفحه 148 @porseman313