eitaa logo
سفیران نهج البلاغه
67 دنبال‌کننده
138 عکس
13 ویدیو
0 فایل
ان شاءالله با توکل بر خداوندمتعال و مدد اهل بیت علیهم السلام، نهج البلاغه را خودمان میفهمیم و به دیگران میفهمانیم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکمت ۳۸ _ بخش ۶_ عجب و خودپسندی.mp3
5.65M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 6⃣ ⭕️ عجب و خودپسندی 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح (6) 🔷 عجب و خودپسندی 🔻 موضوع دیگری که در ادامه حکمت ۳۸ بیان شده است مسأله "عُجب یا خودپسندی" است. 🔹 " عُجب" یعنی اینکه انسان در خودش یک فضیلتی، یک هنری و یک توانمندی را درک کند و نسبت به آن متعجّب و خودپسند و خودخواه شود. 🔻 آثار شومی در زبان مولا علی (علیه السلام) برای مسأله و پدیده زشت عُجب بیان شده : 1⃣ اوّل تنهایی 🔻در حکمت ۱۱۳ می فرمایند: « لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ » ؛ هیچ تنهایی ای وحشتناک تر از عجب نیست. 2⃣ دوّم ترس 🔻همین حکمت ۳۸ می فرمایند : « أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ » ؛ ترسناک ترین ترس، عُجب است. 3⃣ سوّم حسادت به عقل، یعنی آسیب رساندن به عقل 🔻حضرت در حکمت ۲۱۲ می فرمایند: «عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ » ؛ خود پسندی انسان یکی از حسودان عقل اوست. شما عزیزان می دانید که حسادت یعنی چه ، حضرت در حکمت ۲۲۵ می فرمایند: «الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلَامَةِ الْأَجْسَادِ» ؛ تعجّب می کنم از اینکه حسودان از سلامت بدنشان غفلت می کنند، یعنی با حسادت دارند به خودشان و بدنشان ضرر می زنند. 🔻پس عُجب انسان به خودش اوّلاً ضربه به جسمش و ثانیاً ضربه به عقلش می زند. لذا مولا علی (علیه السلام) در نامه ۳۱ خطاب به امام مجتبی (علیه السلام) می فرمایند: « وَ اعْلَمْ أَنَّ الْإِعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ وَ آفَةُ الْأَلْبَابِ» بدان! همانا خوپسندی بر خلاف صواب و درستی است، بدان که اعجاب آفت و آسیب به عقلها است. 4⃣ اثر شوم بعدی، منع ازدیاد نعمت و رشد است. یعنی عجب و خودپسندی مانع رشد انسان و ازدیاد نعمتها می شود. 🔻 در حکمت ۱۶۷ می فرمایند: « الْإِعْجَابُ يَمْنَعُ الِازْدِيَادَ » ؛ عُجب مانع ازدیاد نعمت و رشد می شود. 🔻بر اساس این آثار شوم از منظر مولا علی (علیه السلام)، حتی گناهی که انسان را نزد خدا شرمنده بکند بهتر از حسنه و کار نیکی است که باعث عُجب انسان شود. در حکمت ۴۶ این حقیقت را فرمودند که : «سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ»؛ گناهی که تو را شرمنده بکند نزد خدا از کار نیکی که تو را به عُجب بکشاند بهتر است. 🔻با این مقدّمات حضرت در نهج البلاغه توصیه های نسبت به عُجب دارند: 🔸 ۱. اولاً در حکمت ۱۵۰ می فرمایند : « لَا تَكُنْ مِمَّنْ يُعْجَبُ بِنَفْسِهِ إِذَا عُوفِيَ» ؛ از آدمهایی نباش که وقتی سالم و تندرست هستند دچار عُجب می شوند. 🔸۲. ثانیاً در نامه ۵۳ خطاب به مالک اشتر می نویسند: « إِیَّاکَ وَ الْإِعْجَابَ بِنَفْسِکَ» ؛ بپرهیز از اینکه خودپسند بشوی، « وَ الثِّقَةَ بِمَا یُعْجِبُکَ مِنْهَا » ؛ و اینکه اطمینان کنی به چیزهایی که به واسطه آن دچار عجب شدی، « وَ حُبَّ الْإِطْرَاءِ» ؛ بپرهیز از اینکه دلت بخواهد که مردم تو را ستایش کنند. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
فضیلت 3.mp3
927.7K
💠 ماجرای «زاذان» 🔵 🔹خواندن اسم اعظم به گوش «زاذان» 📜منبع:سفینة البحار ج3ص458 🌿 یاد گیری قرآن و حفظ آن و شرح کوتاه و بسیار زیبای ماجرا در همین فایل صوتی ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏‏┅‏
خطبه 193(1).mp3
4.2M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۹۳ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۹۳ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : (يكی از ياران پرهيزكار امام (علیه السلام) به نام "هَمّام" گفت: ای اميرمؤمنان! پرهيزكاران را برای من آن چنان توصيف كن گويا آنان را با چشم می نگرم. امام (علیه السلام) در پاسخ او درنگی كرد و فرمودند: ای هَمام! از خدا بترس و نيكوكار باش كه خداوند با پرهيزكاران و نيكوكاران است. اما همام دست بردار نبود و اصرار ورزيد، تا آنكه امام (علیه السلام) تصميم گرفتند صفات پرهيزكاران را بيان فرمايند. پس خدا را سپاس و ثنا گفت و بر پيامبرش درود فرستاد و فرمودند:) {قسمت_اول} 1⃣ سيمای پرهيزكاران 🔻پس از ستايش پروردگار، همانا خداوند سبحان پديده ها را در حالی آفريد كه از اطاعتشان بی نياز و از نافرمانی آنان در امان بود. زيرا نه معصيت گناهكاران به خدا زيانی می رسانند و نه اطاعت مؤمنان برای او سودی دارد. روزی بندگان را تقسيم و هر كدام را در جايگاه خويش قرار داد. اما پرهيزكاران، در دنيا دارای فضيلت های برترند، سخنانشان راست، پوشش آنان ميانه روی و راه رفتنشان با تواضع و فروتنی است. چشمان خود را بر آنچه خدا حرام كرده می پوشانند و گوشهای خود را وقف دانش سودمند كرده اند و در روزگار سختی و گشايش حالشان يكسان است و اگر نبود مرگی كه خدا بر آنان مقدر فرمود، روح آنان حتی به اندازه برهم زدن چشم، در بدنها قرار نمی گرفت، از شوق ديدار بهشت و از ترس عذاب جهنم. خدا در جانشان بزرگ و ديگران كوچك مقدارند. بهشت برای آنان چنان است كه گویی آن را ديده و در نعمتهای آن بسر می برند و جهنم را چنان باور دارند كه گویی آن را ديده و در عذابش گرفتارند دلهای پرهيزكاران اندوهگين و مردم از آزارشان در امان، تنهايشان لاغر، درخواستهايشان اندك و عفيف و پاكدامنند. در روزگار كوتاه دنيا صبر كرده تا آسايش جاودانه قيامت را به دست آورند، تجارتی پرسود كه پروردگارشان فراهم فرمود، دنيا می خواست آنها را بفريبد اما عزم دنيا نكردند، می خواست آنها را اسير خود گرداند كه با فدا كردن جان، خود را آزاد ساختند... ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۹۳ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 ، خطبه متّقین {قسمت_دوم} 2⃣ شب پرهيزكاران 🔻 پرهيزكاران در شب بر پا ايستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفكّر و انديشه می خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را می يابند. وقتی به آيه ای برسند كه تشويقی در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روی آورند و با جان پرشوق در آن خيره شوند و گمان می برند كه نعمتهای بهشت در برابر ديدگانشان قرار دارد و هرگاه به آيه ای می رسند كه ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن می سپارند و گويا صدای برهم خوردن شعله های آتش، در گوششان طنين افكن است، پس قامت به شكل ركوع خم كرده، پيشانی و دست و پا بر خاك ماليده و از خدا آزادی خود از آتش جهنم را می طلبند. 3⃣ روز پرهيزكاران 🔻پرهيزكاران در روز دانشمندانی بردبار و نيكوكارانی باتقوا هستند كه ترس الهی آنان را چونان تير تراشيده لاغر كرده است. كسی كه به آنها می نگرد می پندارد كه بيمارند اما آنان را بيماری نيست و می گويد: مردم در اشتباهند، در صورتيكه آشفتگی ظاهرشان از امری بزرگ است. از اعمال اندك خود خشنود نيستند و اعمال زياد خود را بسيار نمی شمارند، نفس خود را متّهم می كنند و از كردار خود ترسناكند. هرگاه يكی از آنان را بستايند، از آنچه در تعريف او گفته شد در هراس افتاده می گويد: من خود را از ديگران بهتر می شناسم و خدای من، مرا بهتر از من می شناسد. بار خدايا! مرا بر آنچه می گويند محاكمه نفرما و بهتر از آن قرارم ده كه می گويند و گناهانی كه نمی دانند بيامرز. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۹۳ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 ، خطبه متّقین {قسمت_سوم} 4⃣ نشانه های پرهيزكاران 🔻و یکی از نشانه های پرهيزكاران اين است كه او را اينگونه می بينی: در دينداری نيرومند، نرمخو و دورانديش، دارای ايمانی پر از يقين، حريص در كسب دانش و با داشتن علم بردبار و در توانگری ميانه رو، در عبادت فروتن و آراسته در تهيدستی، در سختی ها بردبار، در جستجوی كسب حلال، در راه هدايت شادمان، پرهيزكننده از طمع ورزی می باشد. اعمال نيكو انجام می دهد و ترسان است. روز را به شب می رساند با سپاسگزاری، و شب را به روز می آورد با ياد خدا، شب می خوابد اما ترسان و برمی خيزد شادمان، ترس برای اينكه دچار غفلت نشود و شادمانی برای فضل و رحمتی كه به او رسيده است. اگر نفس او در آنچه دشوار است فرمان نبرد، از آنچه دوست دارد محرومش می كند، روشنی چشم پرهيزكار در چيزی قرار دارد كه جاودانه است و آنچه را ترك می كند كه پايدار نيست، بردباری را با علم و سخن را با عمل، درمی آميزد. پرهيزگار را می بيني كه آرزويش نزديك، لغزشهايش اندك، قلبش فروتن، نفسش قانع، خوراكش كم، كارش آسان، دينش حفظ شده، شهوتش در حرام مرده، خشمش فرو خورده است. مردم به خيرش اميدوار و از آزارش در امانند، اگر در جمع بيخبران باشد نامش در گروه يادآوران خدا ثبت می گردد و اگر در يادآوران باشد نامش در گروه بيخبران نوشته نمی شود، ستمكار خود را عفو می كند به آنكه محرومش ساخته می بخشد، به آن كس كه با او بريده می پيوندد، از سخن زشت دور و گفتارش نرم، بديهای او پنهان و كار نيكش آشكار است. نيكی های او به همه رسيده و آزار او به كسی نمی رسد. در سختی ها آرام و در ناگواريها بردبار و در خوشيها سپاسگزار است، به دشمن ستم نكند، و نسبت به آنكه دوست دارد به گناه آلوده نشود، پيش از آن كه بر ضد او گواهی دهند به حق اعتراف می كند، و آنچه را به او سپرده اند ضايع نمی سازد، و آنچه را به او تذكر دادند فراموش نمی كند. مردم را با لقبهای زشت نمی خواند، همسايگان را آزار نمی رساند، در مصيبتهای ديگران شاد نمی شود و در كار ناروا دخالت نمی كند و از محدوده حق خارج نمی شود. اگر خاموش است سكوت او اندوهگينش نمی كند و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمی شود و اگر به او ستمی روا دارند صبر می كند تا خدا انتقام او را بگيرد. نفس او از دستش در زحمت، ولی مردم در آسايشند، برای قيامت خود را به زحمت می افكند، ولی مردم را به رفاه و آسايش می رساند، دوری او از برخی مردم، از روی زهد و پارسایی و نزديك شدنش با بعضی ديگر از روی مهربانی و نرمی است، دوری او از تكبر و خودپسندی و نزديكی او از روی حيله و نيرنگ نيست، سخن امام كه به اينجا رسيد، ناگهان همام ناله ای زد و جان داد. امام (علیه السلام) فرمودند: سوگند به خدا من از اين پيش آمد بر همام می ترسيدم، سپس گفت: آيا پندهای رسا با آنان كه پذيرنده آنند چنين می كند؟ شخصی رسيد و گفت: چرا با تو چنين نكرد؟ امام (علیه السلام) پاسخ داد: وای بر تو، هر اجلی وقت معينی دارد كه از آن پيش نيفتد و سبب مشخصی دارد كه از آن تجاوز نكند، آرام باش و ديگر چنين سخنانی مگو، كه شيطان آن را بر زبانت رانده است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۹۳.mp3
7.55M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۹۳ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکمت ۳۸ حسب و حسن خلق.mp3
3.23M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 7⃣ ⭕️ حَسب و حسن خلق 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح ( 7 ) 🔷 حَسب و حسن خلق 🔻امیرالمؤمنین(علیه السلام) در ادامه حکمت ۳۸ می فرمایند: «إِنَّ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ» ؛ با ارزش ترین حَسَب، اخلاق نیکو است. " حَسَب" در لغت یعنی بزرگی خانوادگی ؛ یعنی آنچه از افتخارات پدران و اجداد باشد، که جمع آن "اَحساب" است. 🔻حَسَب را بر اساس آنچه در معارف نهج البلاغه آمده است می شود به دو دسته کلی تقسیم کرد : 1⃣ حسب ظاهری 2⃣ حسب معنوی 🔹حسب ظاهری یعنی همان افتخارات پدران و اجداد. حسب ظاهری را هم باز در نهج البلاغه به دو بخش و دو نوع ارزش گذاری کرده اند : 1⃣ حَسَب نیک 2⃣ حَسَب بد یعنی بسته به اینکه بخواهی از افتخارات پیشینیانت چگونه استفاده کنی، آن حَسَب نیک یا بد خواهد شد. 🔻درباره "حسب نیک" مولا علی (علیه السلام) در نامه ۵۳ به مالک اشتر (رحمت الله علیه) می نویسند: «ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِي الْمُرُوءَاتِ وَالاَحْسَابِ وَأَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ» ؛ آقای مالک اشتر! با خانواده ها و افرادی همنشین شو و به آنها بچسب که دارای مروّت و حَسَبهای پاکیزه و اهل خانه های صالحه هستند. یعنی نگاه به پیشینیان یک فرد میتواند یک عامل اطمینان نسبی باشد بر صالح بودنش، البته این فقط یک عامل است. بنابراین تو میتوانی با اینها معاشرت بیشتری داشته باشی. اما همین حسب نیک، جبران کننده سستی در عمل صالح فرد نیست، یعنی من نمی توانم به واسطه اینکه پدران و اجداد صالحِ مشهورِ خَیّرِ عالمِ عارفی داشتم، خودم در عمل برای قیامتم کوتاهی کنم. حضرت در حکمت ۳۸۹ نهج البلاغه می فرمایند: « مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ»؛ کسی که در عمل خودش کندی می کند ، نسب و فامیل و نسبتهای قوم و خویشی او نمی تواند به او سرعت بدهد. یا فرمودند : «مَنْ فَاتَهُ حَسَبُ نَفْسِهِ لَمْ يَنْفَعْهُ حَسَبُ آبَائِه‏» ؛ کسی که خودش برای خودش ارزشی قائل نشود، ارزش آبائش نمی تواند به او نفع رساند. 🔻 اما "حَسَب ظاهری بد" چیست؟ آنجایی است که کسی اولاً به رفتارهای زشت ، عقاید باطل ، آداب و رسوم غیر عاقلانهٔ پیشینیان خودش افتخار کند. امیرالمؤمنین در نامه ۳۲ به معاویه می نویسند: تو با مردم کاری کردی که «عَوَّلُوا عَلَى أَحْسَابِهِمْ» ؛ به خاندان خودشان نازیدند مثل دوران جاهلیّت ، به خاندان مشرک خودشون افتخار کردند. 🔻 و دیگر نکته ای که در نهج البلاغه پیرامون حَسَب ظاهری بد هست، این است که حضرت ما را نهی می کنند که از بزرگان متکبّر خودمان اطاعت و حرف شنوی داشته باشیم. در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه شریف مولا علی (علیه السلام) اینگونه می فرمایند: «ألا فالحَذَرَ الحَذَرَ» ؛ هشیار باشید هشیار باشید! «مِن طاعَةِ ساداتِكُم و كُبَرائكُمُ»؛ هشیار باشید ، آگاه باشید ، برحذر باشید و دوری کنید از طاعت بزرگان و کُبراء خودتان، «الذينَ تَكَبَّرُوا عَن حَسَبِهِم» آن بزرگان فامیلتان که تکبّر می کنند به خاطر حسب و افتخارات پیشینیان خود. 🔹 اما "حسب معنوی" هم داریم ، حسب معنوی آنجایی است که انسان در درون خودش با تلاش و ریاضت و مراقبه ارزشهای حقیقی ایجاد می کند، که یکی از آنها حسن خلق است که همین حکمت ۳۸ بود، «إِنَّ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ». یکی هم در حکمت ۱۱۳ مولا علی (علیه السلام) یکی از مصادیق حسن خلق را ، یعنی "تواضع" را بالاترین نوع حَسَب می دانند و می فرمایند : «لَا حَسَبَ كَالتَّوَاضُعِ» ؛ هیچ حسبی افتخارات خاندانی ، هم ارزش با تواضع نیست. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
فضیلت4.mp3
3.41M
💠 به نقل از میثم تمّار و زنده کردن مُرده بواسطه امیرالمؤمنین (علیه السلام) 🔵 🔹ماجرای مدرک بن حنظله که عمویش او را کشته بود . 🌿 در صحرای نجف با حضور مردم کوفه و زنده شدن آن شخص بواسطه امیرالمؤمنین (علیه السلام) و شرح کوتاه ماجرا در همین فایل صوتی 📚 منبع : کتاب القطرة ج2 ص127 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏‏┅‏
خطبه ۱۹۲ بند ۱ تا ۶.mp3
3.84M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۹۲ بند ۱ تا ۶ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۹۲ بند ۱ تا ۶ ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : اين خطبه را «قاصعه» يعنی تحقير كننده ناميدند كه در آن ارزشهای جاهلی را كوچك و خوار شمرد و از طولانی ترين سخنرانيهای امام است كه در سال ۴۰ هجری در حاليكه سوار بر اسب بود ايراد فرمودند. {قسمت_اول} 1⃣ والایی پروردگار 🔻ستايش خداوندی را سزاست كه لباس عزّت و بزرگی پوشيد و آن دو را برای خود انتخاب و از ديگر پديده ها باز داشت. آن دو را مرز ميان خود و ديگران قرار داد و آن دو را برای بزرگی و عظمت خويش برگزيد و لعنت كرد آن كس را كه در آرزوی عزّت و بزرگی با خدا به ستيزه برخيزد، از اين رو فرشتگان مقرّب خود را آزمود و فروتنان را از گردنكشان جدا فرمود، با آن كه از آنچه در دلهاست و از اسرار نهان آگاه است، به فرشتگان فرمود: «من بشری را از گل و خاك می آفرينم، آنگاه كه آفرينش او به اتمام رسيد و روح در او دميدم برای او سجده كنيد، فرشتگان همه سجده كردند مگر ابليس» كه حسادت او را فرا گرفت. 2⃣ نكوهش تكبر و خودپسندی شيطان 🔻شيطان بر آدم (عليه السّلام) به جهت خلقت او از خاك فخر فروخت و با تكيه به اصل خود كه از آتش است دچار تعصّب و غرور شد. پس شيطان دشمن خدا و پيشوای متعصّبها و سر سلسله متكبّران است كه اساس عصبيّت را بنا نهاد و بر لباس كبريایی و عظمت با خدا در افتاد. لباس بزرگی را بر تن پوشيد و پوشش تواضع و فروتنی را از تن در آورد. آيا نمی نگريد كه خدا به خاطر خود بزرگ بينی، او را كوچك ساخت و به جهت بلند پروازی او را پست و خوار گردانيد پس او را در دنيا طرد شده و آتش جهنّم را در قيامت برای او مهيّا فرمود؟ 3⃣ آزمايشها درمان تكبّر 🔻خداوند اگر اراده می كرد، آدم (عليه السّلام) را از نوری كه چشمها را خيره كند و زيباييش عقلها را مبهوت سازد و عطر و پاكيزگی اش حس بويایی را تسخير كند می آفريد كه اگر چنين می كرد، گردنها در برابر آدم فروتنی می كردند و آزمايش فرشتگان برای سجده آدم (عليه السّلام) آسان بود، امّا خداوند مخلوقات خود را با اموری كه آگاهی ندارند آزمايش می كند تا بد و خوب تميز داده شود و تكبّر و خودپسندی را از آنها بزدايد و خود بزرگ بينی را از آنان دور كند. پس از آنچه خداوند نسبت به ابليس انجام داد عبرت گيريد، زيرا اعمال فراوان و كوششهای مداوم او را با تكبّر از بين برد. او شش هزار سال عبادت كرد كه مشخّص می باشد از سالهای دنيا يا آخرت است، امّا با ساعتی تكبّر همه را نابود كرد، چگونه ممكن است پس از ابليس، فرد ديگری همان اشتباه را تكرار كند و سالم بماند نه، هرگز! خداوند هيچ گاه انسانی را برای عملی وارد بهشت نمی كند كه برای همان عمل فرشته ای را محروم سازد. فرمان خدا در آسمان و زمين يكسان است و بين خدا و خلق، دوستی خاصّی وجود ندارد كه به خاطر آن حرامی را كه بر جهانيان ابلاغ فرموده حلال بدارد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۹۲ بند ۱ تا ۶ ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 ، خطبه قاصعه {قسمت_دوم} 4⃣ هشدار از دشمنی های شيطان 🔻ای بندگان خدا از دشمن خدا پرهيز كنيد، مبادا شما را به بيماری خود مبتلا سازد و با ندای خود شما را به حركت در آورد و با لشكرهای پياده و سواره خود بر شما بتازد به جانم سوگند، شيطان تير خطرناكی برای شكار شما بر چلّه كمان گذارده و تا حد توان كشيده و از نزديكترين مكان شما را هدف قرار داده است و خطاب به خدا گفت: «پروردگارا ! به سبب آن كه مرا دور كردی، دنيا را در چشمهايشان جلوه ميدهم و همه را گمراه خواهم كرد» امّا تيری در تاريكيها و سنگی بدون نشانه روی رها ساخت، گرچه فرزندان خودپسندی و برادران تعصّب و خود خواهی و سواران مركب جهالت و خود پرستی او را تصديق كردند. افراد سركش شما تسليم شيطان شدند و طمع ورزی او را در شما كارگر افتاد و اين حقيقت بر همه آشكار گرديد و حكومت شيطان بر شما استوار شد و با لشكر خويش به شما يورش برد و شما را به ذلّت سقوط كشانيد و شما را به مرز كشتار و خونريزی كشاند و شما را با فروكردن نيزه در چشمها، بريدن گلوها، كوبيدن مغزها پايمال كرد، تا شما را به سوی آتشی بكشاند كه از پيش مهيّا گرديد. پس شيطان بزرگترين مانع برای دينداری و زيانبارترين و آتش افروزترين فرد برای دنيای شماست. شيطان از كسانی كه دشمن سر سخت شما هستند و برای در هم شكستنشان كمر بسته ايد خطرناك تر است. مردم! آتش خشم خود را بر ضد شيطان به كار گيريد و ارتباط خود را با او قطع كنيد. به خدا سوگند، شيطان بر اصل و ريشه شما فخر فروخت و بر حَسب و نسَب شما طعنه زد و عيب گرفت و با سپاهيان سواره خود به شما هجوم آورد و با لشكر پياده راه شما را بست، كه هر كجا شما را بيابند شكار می كنند و دست و پای شما را قطع می كنند، نه می توانيد با حيله و نقشه آنها را بپراكنيد و نه با سوگندها قادريد از سر راهتان دور كنيد. زيرا كمينگاه شيطان ذلّت آور، تنگ و تاريك، مرگ آور و جولانگاه بلا و سختيهاست، پس شراره های تعصّب و كينه های جاهلی را در قلب خود خاموش سازيد كه تكبّر و خود پرستی در دل مسلمان از آفتهای شيطان، غرورها و كشش ها و وسوسه های اوست. تاج تواضع و فروتنی را بر سر نهيد و تكبر و خود پسندی را زير پا بگذاريد و حلقه های زنجير خود بزرگ بينی را از گردن باز كنيد و تواضع و فروتنی را سنگر ميان خود و شيطان و لشكريانش قرار دهيد، زيرا شيطان از هر گروهی لشكريان و يارانی سواره و پياده دارد و شما همانند قابیل نباشيد كه بر برادرش تكبّر كرد، خدا او را برتری نداد، خويشتن را بزرگ می پنداشت و حسادت او را به دشمنی واداشت، تعصّب آتش كينه را در دلش شعله ور كرد و شيطان باد كبر و غرور در دماغش دميد و سرانجام پشيمان شد و خداوند گناه قاتلان را تا روز قيامت بر گردن او نهاد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۹۲ بند ۱ تا ۶ ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : خطبه قاصعه {قسمت_سوم} 5⃣ پرهيز از تكبّر و اخلاق جاهلی 🔻آگاه باشيد، در سركشی و ستم زياده روی كرديد و در زمين در دشمنی با خداوند فساد به راه انداختيد و آشكارا با بندگان خدا به نبرد پرداختيد. خدا را، خدا را، از تكبّر و خودپسندی و از تفاخر جاهلی بر حذر باشيد كه جايگاه بغض و كينه و رشد وسوسه های شيطانی است كه ملّتهای گذشته و امّتهای پيشين را فريب داده است، تا آنجا كه در تاريكی های جهالت فرو رفتند و در پرتگاه هلاكت سقوط كردند و به آسانی به همان جایی كه شيطان می خواست كشانده شدند. كبر و خود پسندی چيزی است كه قلبهای متكبّران را همانند كرده تا قرنها به تضاد و خونريزی گذراندند و سينه ها از كينه ها تنگی گرفت. 6⃣ پرهيز از سران متكبّر و خود پسند 🔻آگاه باشيد، زنهار! زنهار! از پيروی و فرمانبرداری سران و بزرگانتان، آنان كه به اصل و حسب خود می نازند و خود را بالاتر از آنچه كه هستند می پندارند و كارهای نادرست را به خدا نسبت می دهند و نعمتهای گسترده خدا را انكار می كنند، تا با خواسته های پروردگاری مبارزه كنند و نعمتهای او را ناديده انگارند. آنان شالوده تعصّب جاهلی و ستونهای فتنه و شمشيرهای تفاخر جاهليّت هستند. پس از خدا پروا كنيد و با نعمتهای خدادادی درگير نشويد و به فضل و بخشش او حسادت نورزيد و از فرومايگان اطاعت نكنيد، آنان كه تيرگيشان را با صفای خود نوشيديد و بيماريشان را با سلامت خود درهم آميخته ايد و باطل آنان را با حق خويش مخلوط كرده ايد، در حالیكه آنان ريشه همه فسقها و انحرافات و همراه انواع گناهانند. شيطان آنها را برای گمراه كردن مردم، مركبهای رام قرار داد و از آنان لشكری برای هجوم به مردم ساخت و برای دزديدن عقلهای شما آنان را سخنگوی خود برگزيد، كه شما را هدف تيرهای خويش و پايمال قدمهای خود و دستاويز وسوسه های خود گردانيد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۹۲ بند ۱ تا ۶.mp3
6M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۹۲ بند ۱ تا ۶ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکمت ۳۸ _ بخش ۸ _ پرهیز از دوستی با احمق.mp3
4.01M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 8⃣ ⭕️ پرهیز از دوستی با احمق 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح (8) 🔷 پرهیز از دوستی با احمق 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ادامه حکمت ۳۸ خطاب به فرزند بزرگوارشان اینگونه می فرمایند: « يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ » ؛ پسرم! از دوستی با احمق بپرهیز ، زیرا احمق قصد می کند که به تو سود برساند اما ضرر می زند. 🔻 در نهج البلاغه پرهیز از همنشینی با احمق دلایلی دارد. در واقع می توان گفت که احمق در لسان علی (علیه السلام) نشانه هایی دارد که همین نشانه ها علت دستور مولا به فرزندشان برای پرهیز از دوستی با احمق است. 1⃣ یکی از نشانه های احمق این است که عیبی را که در خودش هست در دیگران بزرگ می کند و عیب می شمارد. 🔻در حکمت ۳۴۹ می فرمایند:« وَ مَنْ نَظَرَ فِي عُيُوبِ النَّاسِ فَأَنْكَرَهَا ثُمَّ رَضِيَهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِكَ الْأَحْمَقُ بِعَيْنِهِ» کسی که دقت و موشکافی بکند در عیوب مردم ، بعد این عیوب را زشت بشمارد، اما همین عیوب را برای خودش بپسندد ، این آدم احق است بِعَيْنِهِ ؛ خودِ خود احمق است. 2⃣ دیگر از نشانه های احمق این است که قبل از اینکه به عوارض سخنی که می خواهد بگوید بیاندیشد، حرف می زند. 🔻 در حکمت ۴۰ و ۴۱ نهج البلاغه، امیرالمؤمنین (علیه السلام) به این حقیقت اشاره فرمودند. در حکمت ۴۰ می فرمایند: «لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ» ؛ زبان عاقل پشت قلبش حرکت می کند، یعنی تابع قلب و عقلش است و قلب احمق پشت زبانش است، یعنی بدون تأمل اول زبانش حرف می زند و بعد فکر می کند چه خطاهایی کرده تا درستش کند. 🔻 در حکمت ۴۱ هم همین معنا را به عبارت دیگری می فرمایند: «قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِي فِيهِ وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِي قَلْبِهِ»؛ قلب احمق در دهانش است، کنایه از اینکه اصلاً مجال فکر کردن به خودش نمی دهد و هر چه به ذهنش رسید می گوید، اما زبان عاقل در قلبش است. 🔻بر این اساس مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۳۸ فرمودند: « إِنَّ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ » ؛ بزرگترین فقر و بیچارگی حماقت است. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
فضیلت5.mp3
973.8K
💠 یا علی ذاتت ثبوت قل هوالله احد ... 🔵 🔹 وجه تشابه امیرالمؤمنین با سوره توحید به روایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) 🌿 یاعلی: هر کس تو را به دست و قلب و زبان دوست داشته باشد، ایمان او کامل است... وشرح مختصر ماجرا در همین فایل صوتی 📚 منبع : کتاب القطرة ج1ص226 ┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅
خطبه ۱۹۲ بخش ۷ تا ۱۱.mp3
3.88M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۹۲ بند ۷ تا ۱۱ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۹۲ بند ۷ تا ۱۱ ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 ، خطبه قاصعه {قسمت_چهارم} 7️⃣ ضرورت عبرت از گذشتگان 🔻مردم! از آنچه كه بر ملّتهای متكبّر گذشته، از كيفرها و عقوبتها و سختگيری ها و ذلّت و خواری فرود آمده عبرت گيريد و از قبرها و خاكی كه بر آنچه ره نهادند و زمينهایی كه با پهلوها بر آن افتادند پند پذيريد و از آثار زشتی كه كبر و غرور در دلها می گذارد به خدا پناه ببريد، همانگونه كه از حوادث سخت به او پناه می بريد. اگر خدا تكبّر ورزيدن را اجازه می فرمود، حتما به بندگان مخصوص خود از پيامبران و امامان (عليهم السلام) اجازه می داد، در صورتیكه خدای سبحان تكبّر و خودپسندی را نسبت به آنان ناپسند و تواضع و فروتنی را برای آنان پسنديد كه چهره بر زمين می گذارند و صورتها بر خاك می مالند و در برابر مؤمنان فروتنی می كنند و خود از قشر مستضعف جامعه می باشند كه خدا آنها را با گرسنگی آزمود و به سختی و بلا گرفتارشان كرد و با ترس و بيم امتحانشان فرمود و با مشكلات فراوان، خالصشان گردانيد. پس مال و فرزند را دليل خشنودی يا خشم خدا ندانيد كه نشانه ناآگاهی به موارد آزمايش و امتحان در بی نيازی و قدرت است، زيرا خداوند سبحان فرمود: «آيا گمان می كنند مال و فرزندانی كه به آنها عطا كرديم، به سرعت نيكی ها را برای آنان فراهم می كنيم نه آنان آگاهی ندارند.» 8️⃣ فلسفه آزمايشها 🔻پس همانا خداوند سبحان بندگان متكبّر را با دوستان خود كه در چشم آنها ناتوانند می آزمايد؛ وقتی كه موسی بن عمران و برادرش هارون (عليهم السّلام) بر فرعون وارد شدند و جامه های پشمين به تن و چوب دستی در دست داشتند و با فرعون شرط كردند كه اگر تسليم پروردگار شود، حكومت و ملكش جاودانه بماند و عزّتش برقرار باشد؛ فرعون گفت: «آيا از اين دو نفر تعجّب نمی كنيد كه دوام عزّت و جاودانگی حكومتم را به خواسته های خود ربط می دهند، در حالی كه در فقر و بيچارگی به سر می برند اگر چنين است چرا دستبندهای طلا به همراه ندارند؟» اين سخن را فرعون برای بزرگ شمردن طلا و تحقير پوشش لباسی از پشم گفت، در حالیکه اگر خدای سبحان اراده می فرمود به هنگام بعثت پيامبران، درهای گنجها و معدنهای جواهرات و باغات سرسبز را به روی پيامبران می گشود و پرندگان آسمان و حيوانات وحشی زمين را همراه آنان به حركت در می آورد. امّا اگر اين كار را می كرد، آزمايش از ميان می رفت و پاداش و عذاب بی اثر می شد و بشارتها و هشدارهای الهی بی فايده می بود و بر مؤمنان اجر و پاداش امتحان شدگان واجب نمی شد و ايمان آورندگان ثواب نيكوكاران را نمی يافتند و واژه ها، معانی خود را از دست ميداد، در صورتیكه خداوند پيامبران را با عزم و اراده قوی، گرچه با ظاهری ساده و فقير مبعوث كرد، با قناعتی كه دلها و چشمها را پر سازد، هر چند فقر و نداری ظاهری آنان چشم و گوشها را خيره سازد. اگر پيامبران الهی دارای چنان قدرتی بودند كه مخالفت با آنان امكان نمی داشت و توانایی و عزّتی می داشتند كه هرگز مغلوب نمی شدند و سلطنت و حكومتی می داشتند كه همه چشمها به سوی آنان بود، از راههای دور بار سفر به سوی آنان می بستند، اعتبار و ارزششان در ميان مردم اندك بود و متكبّران در برابرشان سر فرود می آوردند و تظاهر به ايمان می كردند، از روی ترس يا علاقه ای كه به مادّيات داشتند. در آن صورت نيّتهای خالص يافت نمی شد و اهداف غير الهی در ايمانشان راه می يافت و با انگيزه های گوناگون به سوی نيكی ها می شتافتند. امّا خدای سبحان اراده فرمود كه پيروی از پيامبران و تصديق كتب آسمانی و فروتنی در عبادت و تسليم در برابر فرمان خدا و اطاعت محض فرمانبرداری ، با نيّت خالص تنها برای خدا صورت پذيرد و اهداف غير خدایی در آن راه نيابد كه هر مقدار آزمايش و مشكلات بزرگتر باشد ثواب و پاداش نيز بزرگتر خواهد بود. ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۹۲ بند ۷ تا ۱۱ ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : خطبه قاصعه {قسمت_پنجم} 9️⃣ فلسفه حج ♦️آيا مشاهده نمی كنيد كه همانا خداوند سبحان، انسانهای پيشين از آدم (عليه السّلام) تا آيندگان اين جهان را با سنگهایی در مكّه آزمايش كرد كه نه زيان می رسانند و نه نفعی دارند. نه می بينند و نه می شنوند اين سنگها را خانه محترم خود قرار داده و آن را عامل پايداری مردم گردانيد. سپس كعبه را در سنگلاخ ترين مكانها، بی گياه ترين زمينها و كم فاصله ترين درّهها، در ميان كوههای خشن، سنگريزه های فراوان و چشمه های كم آب و آباديهای از هم دور قرار داد كه نه شتر، نه اسب و گاو و گوسفند، هيچ كدام در آن سرزمين آسايش ندارند. سپس آدم (عليه السلام) و فرزندانش را فرمان داد كه به سوی كعبه برگردند و آن را مركز اجتماع و سرمنزل مقصود و باراندازشان گردانند، تا مردم با عشق قلبها، به سرعت از ميان فلات و دشتهای دور و از درون شهرها، روستاها، درّه های عميق و جزاير از هم پراكنده درياها به مكّه روی آورند، شانه های خود را بجنبانند و گرداگرد كعبه لا اله الا اللّه بر زبان جاری سازند و در اطراف خانه طواف كنند و با موهای آشفته و بدن های پر گرد و غبار در حركت باشند. لباسهای خود را كه نشانه شخصيّت هر فرد است در آورند و با اصلاح نكردن موهای سر، قيافه خود را تغيير دهند كه آزمونی بزرگ و امتحانی سخت و آزمايشی آشكار است برای پاكسازی و خالص شدن، كه خداوند آن را سبب رحمت و رسيدن به بهشت قرار داد. اگر خداوند خانه محترمش و مكانهای انجام مراسم حج را در ميان باغها و نهرها و سرزمينهای سبز و هموار و پردرخت و ميوه، مناطقی آباد و دارای خانه ها و كاخهای بسيار و آباديهای به هم پيوسته، در ميان گندم زارها و باغات خرّم و پر از گل و گياه، دارای مناظری زيبا و پر آب، در وسط باغستانی شادی آفرين و جادّه های آباد قرار می داد، به همان اندازه كه آزمايش ساده بود پاداش نيز سبكتر می شد. اگر پايه ها و بنيان كعبه و سنگهایی كه در ساختمان آن به كار رفته از زمرّد سبز و ياقوت سرخ و دارای نور و روشنایی بود، دلها ديرتر به شك و ترديد می رسيدند و تلاش شيطان بر قلبها كمتر اثر می گذاشت و وسوسه های پنهانی او در مردم كارگر نبود. در صورتیکه خداوند بندگان خود را با انواع سختيها می آزمايد و با مشكلات زياد به عبادت می خواند و به اقسام گرفتاريها مبتلا می سازد، تا كبر و خود پسندی را از دلهايشان خارج كند و به جای آن فروتنی آورد و درهای فضل و رحمتش را به رويشان بگشايد و وسائل عفو و بخشش را به آسانی در اختيارشان گذارد. 0⃣1⃣ پرهيز از ستمكاری 🔻پس خدا را، خدا را، از تعجيل در عقوبت و كيفر سركشی و ستم بر حذر باشيد و از آينده دردناك ظلم و سرانجام زشت تكبّر و خود پسندی كه كمين گاه ابليس است و جايگاه حيله و نيرنگ اوست، بترسيد. حيله و نيرنگی كه با دلهای انسانها، چون زهر كشنده می آميزد و هرگز بی اثر نخواهد بود و كسی از هلاكتش جان سالم نخواهد برد. نه دانشمند به خاطر دانشش و نه فقير به جهت لباس كهنه اش، در امان می باشد. 1️⃣1️⃣ فلسفه عبادات اسلامی 🔻خداوند بندگانش را با نماز و زكات و تلاش در روزه داری حفظ كرده است، تا اعضا و جوارحشان آرام و ديدگانشان خاشع و جان و روانشان فروتن و دلهايشان متواضع باشد، كبر و خودپسندی از آنان رخت بربندد، چرا كه در سجده بهترين جای صورت را به خاك ماليدن، فروتنی آورد و گذاردن اعضاء پر ارزش بدن بر زمين، اظهار كوچكی كردن است و روزه گرفتن و چسبيدن شكم به پشت، عامل فروتنی است و پرداخت زكات برای مصرف شدن ميوه جات زمين و غير آن، در جهت نيازمنديهای فقرا و مستمندان است. به آثار عبادات بنگريد كه چگونه شاخه های درخت تكبّر را در هم می شكند و از روييدن كبر و خودپرستی جلوگيری می كند. ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄