eitaa logo
سفیران فاطمیه
1.7هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
81 فایل
حجاب و عفاف گلچین اشعار نوحه و روضه احادیث روشنگری سواد رسانه ای نهج البلاغه قران اخبار مهم و روز تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۹ *═✧❁﷽❁✧═* برای اولین بار از شنیدن صدایش🗣 حال دیگری
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۲۰ *═✧❁﷽❁✧═* آن قدر از دیدن صمد دستپاچه😯 شده بودم که اصلاً چمدان را دستش ندیده بودم❌ خدیجه دستم را گرفت و با هم به یکی از اتاق های تو در تویمان رفتیم. درِ🚪 اتاق را از تو چفت کردیم و درِ چمدان را باز کردیم. صمد عکس بزرگی از خودش 😍را چسبانده بود توی درِ داخلی چمدان و دورتادورش را چسب کاری کرده بود. با دیدن عکس، من و خدیجه زدیم زیر خنده😅 چمدان پر از لباس و پارچه بود. لابه لای لباس ها هم چند تا صابون عطری عروس گذاشته بود تا همه چیز بوی خوب بگیرد👌 لباس ها هم با سلیقه تمام تا شده بود. خدیجه سر شوخی را باز کرد و گفت: «کوفتت بشود قدم، خوش به حالت. چقدر دوستت💞 دارد.» ایمان، که دنبالمان آمده 🚶‍♂بود، به در می کوبید. با هول😱 از جا بلند شدم و گفتم: «خدیجه! بیا چمدان را یک جایی قایم کنیم.» خدیجه تعجب کرد: «چرا قایم کنیم⁉️» خجالت می کشیدم🙊 ایمان چمدان را ببیند. گفتم: «اگر ایمان عکس صمد را ببیند👀 فکر می کند من هم به او عکس داده ام.» ایمان دوباره به در کوبید و گفت: «چرا در را بسته اید⁉️باز کنید ببینم.»😕 با خدیجه سعی کردیم عکس را بکَنیم، نشد. انگار صمد زیر عکس هم چسب زده بود که به این راحتی کنده نمی شد👌 خدیجه به شوخی گفت: «ببین انگار چسب دوقلو زده به این عکس. چقدر از خودش متشکر است.»😏 ایمان، چنان به در می کوبید که در می خواست از جا بکند. دیدیم چاره ای نیست و عکس را به هیچ شکلی نمی توانیم بکنیم☹️ درِ چمدان را بستیم و زیر رختخواب هایی که گوشه اتاق و روی هم چیده شده بود، قایمش کردیم. خدیجه در🚪 را به روی ایمان باز کرد. ایمان که شستش خبردار شده بود 😇کاسه ای زیر نیم کاسه است، اول با نگاه👀 اتاق را وارسی کرد و بعد گفت: «پس کو چمدان. صمد برای قدم چی آورده بود⁉️» ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
♥ در لغتنامه قلبم مترادف دلتنگی است مولای عزیز و غریبم بیا و با دستهای گره گشای خودت.. معنای صبح هایم را عوض کن... ای غریب ترین دلتنگ عالم 🤲🏻 🌤 🦋•° اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🏴🏴🏴🏴🏴 ▫️تولدش را شاید کسی یه یاد نداشته باشد، اما روز رفتنش تا قیامت در یادها ماندگار شد. ۱۴ خرداد روز یتیم شدن ملت ایران بود. ◾️ روز عروج بزرگ مردی که کاری به عظمت تاریخ شیعه انجام داد. روز آسمانی شدن مردی که آرزوی حضرت فاطمه را برآورده و دولت زمینه ساز ظهورِ یوسف زهرا، جمهوری اسلامی ایران را پایه گذاری کرد. 🔘 رحلت رحمه الله علیها تسلیت باد هدیه به روح مطهر امام عزیزمان صلوات 🏴 🕊🏴 🏴🕊🏴 🕊🏴🕊🏴
🌙 سحر پایانیِ ماهِ رمضان بود... پس از پایان آخرین نماز صبح رمضان، این یک ماه را در ذهنم مرور کردم. ❤️ از آغازش که چه قدر برای ورود به رحمت بی‌نهایت الهی غرق شوق و شعف بودم، از اینکه شب‌ها در لحظات مناجات و خواندن دعای افتتاح، صورتم خیس اشک بود و شوق دیدارش در درونم بیداد می‌کرد. 🌌 از اولین شب قدر که با خودم عهد بستم، در این سه شب جز "او" را نخواهم‌ و منتظرش باشم و منتظرش بمانم. 🔹به خودم و همه‌ی آدم هایی که در ماه رمضان و شب های قدر عهد بستند تا برای ظهور او، با هر چیزی که سد راه ظهورش شده بجنگند، نگاه می‌کنم، افسوس که وفای به عهدمان بیشتر از چند هفته دوام نیاورد. 🔻 شاید فراموش کرده ایم، منتظر تنها در سحرهای رمضان و شب‌های قدر و نیمه‌ی شعبان به یاد "مهدی" نمی‌افتد... 🔆 منتظر یعنی کسی که در تمام‌ لحظات زندگی حتی در وب‌گردی و چرخ زنی‌های روزانه در فضای مجازی، در مهمانی‌ها و معامله، حتی در تغییر حالات روحی خود، امامش را فراموش نکند. ⏳ منتظر یعنی کسی که می‌داند هر لحظه انحراف او، برگشتن «او» را روزها و شاید هفته ها عقب می‌اندازد و این یعنی سال ها به بیچارگی و بدبختی خودش و دنیا اضافه شدن. 📌
◾️ سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی رحمة الله علیه تسلیت باد.
🥀💔🌿 تو گناه میڪنے و اون داره اشڪ میریزه. اون بجای تو استغفار میڪنه، دست به دامن خـــ❤️ـــدا میشه، میگه خدایا! به منِ مهدے ببخش! خشنودی قلب امام زمان عج گناه نکنیم😔
🔰 امام، احساس حقارت ملت را به احساس عزت تبدیل کرد 🔺️ رهبر انقلاب، امروز: تحوّل دیگری که امام ایجاد کرد، تحوّل در نگاه مردم به خودشان و به جامعه‌شان بود. ملّت ایران نسبت به خود یک نگاه حقارت‌پندارانه داشت؛ یعنی اینکه این ملّت بتواند بر اراده‌ی قدرتها و ابرقدرت‌ها فائق بیاید، مطلقاً به ذهن احدی خطور نمیکرد؛ نه فقط اراده‌ی قدرتهای جهانی، حتّی اراده‌ی قدرتهای داخلی، اراده‌ی فلان مسئولِ یک اداره‌ی امنیّتی یا انتظامی. مردم احساس حقارت میکردند، احساس توانایی نمیکردند؛ امام این را تبدیل کرد به احساس عزّت، احساس اعتماد به نفْس. ۹۹/۳/۱۴
💢بخشی کوتاه از سخنرانی امام انقلاب در رحلت امام خمینی ⚠️توجه کنید که مخاطب امام درتحول، ملت ایران بود، بحث امام یک گروه محدود ومعین نبود بلکه یک ملت ایران بود 🌊ملت مثل یک است، به طوفان دراوردن یک اقیانوس یک کار عظیمی هست وکار هرکسی نیست 👈🏻یک تحول، تحول در روحیه ی خمودگی و خستگی و به حالت درمیدان آوردن و مطالبه کردن چیزهای بزرگ.. 🔺نمونش 15 خرداد، قضایای سال 41، احتماعات عظیم مردم در شهرهای مختلف که به 15 خرداد رسید که اون کشتار بزرگ هم نتوانست کار را متوقف کند 👈تحول دیگر در نگاه مردم به خودشان و جامعه شان بود، ملت ایران نسبت به خود یک نگاه حقیر پندارانه ای داشت، مردم احساس حقارت می کردن امام این را به احساس عزت تبدیل کرد ✔️امام به جوانها اعتماد میکردن ولی از غیر جوانها هم استفاده میکردند 🔺یا در سپاه نیروهای جوان رو گذاشتن ولی درارتش از نیروهای غیر جوان نیز استفاده کردن، مثلا در کمیته امداد مرحوم عسگرالولادی خیلی جوان نبودن.. 🔝این به معنی این هست که جوانها یک ذخیره و ثروت است وباید از آنها استفاده کرد 👈🏻یک تحول مهم دیگر، تحول درنگاه به ابرقدرتها، هیچکس نمیدانست که کسی رو حرف آمریکا حرف بزند،امام نشان داد که ابر قدرتها ضربه پذیرن مثل شوروی سابق 👈نکته ی مهم این همه امام تحول را بوجود دراورد که باید بگوییم امام تحول، اینها رو از خدا می دانست ✌️🏻امام، امام تحول بود، باید از امام درس گرفت، هر جامعه ی زنده و پویایی احتیاج به تحول دارد، بعد از رحلت امام، جامعه از رویکرد تحول فاصله نگرفته و قدرتمند تر ودرمواردی سرزنده تر از گذشته شدیم ✍مثلا توانایی های دفاعی مان، در عرصه ی سیاست که جمهوری اسلامی چهره ی با ابهتی دردنیا دارد و... 👌🏻در این 30 سال حرکت تحولی امام پیشرفته وتوقف نشده ولی خب در بعضی موارد زیر ساختها در حال انجام هست، درمواردی تحول نداشتیم و عقب گرد داشتیم، بر خلاف انقلاب که باید مدام در حال نواوری و جهش باشیم ⚠️نقطه ی مقابل انقلاب، ارتجاع هست.. به خاطر بی اهتمامی شان به عقب گرد منجر شد که این موضوع به ارداه ی انسانها وابسته هست، در سوره ی رعد... یعنی وقتی شما تعییرات مثبت ایجاد کردید، خدا هم نیز کمک میکند به تغییرات مثبت، و در مقابل هم هرجا دچار عقب گرد شدیم خدا این نعمت را میگرید و در این موارد نکاتی هست، که انتظار من از خودم دیگران ایجاد تحول هست نمونه های از تحول در 👈 اقتصاد 👈 بودجه ی کشور 👈 جمعیت کشور و ......... این ظلمی که پلیس امریکا کرد این ظلمی است که به همه کرده به افغانستان و... ⭕️اینه که گفته میشود که بگذارید نفس بکشیم حرف دل همه ای هست که امریکا به انها ظلم کرده 👌🏻خدای متعال اینهارا به همه نشان میدهد اون رسواییشان در ضعف مدیریتی کرونا، برخورد به مردم، زبانشان هم درازه، مردم را میکشند و با جنایت آشکار خودشان را نشان میدهند و زبانشان دراز است میگویند حقوق بشر، اون مرد سیاه بشر نبوده ⚠️ملت آمریکا احساس سرافکندگی میکند وهمچنین آنهایی که درایران و خارج از ان از انها دفاع میکنند و درحال بزک کردن او بود، احساس سرافکندگی میکند 🌷امیدواریم خداوند متعال اقتدار ملت ایران را حفظ کند و روح امام و شهدا و شهید سلمیانی را شاد کند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸ابراهیم میگفت: بهتره که شبها زود بخوابیم تا نماز صبح رو اول وقت و سرحال بخونیم. 🌸کسی که نماز ظهر و مغرب رو اول وقت بخونه هنر نکرده چون بیدار بوده. آدم باید نماز صبح هم اول وقت بخونه. هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۲۰ *═✧❁﷽❁✧═* آن قدر از دیدن صمد دستپاچه😯 شده بودم که ا
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۲۱ *═✧❁﷽❁✧═* زیر لب و آهسته😒 به خدیجه گفتم: «به جان خودم اگر لو بدهی، من می دانم و تو.»☹️ خدیجه سر ایمان را گرم کرد و دستش را کشید و او را از اتاق بیرون برد🚶‍♂ روزها پشت سر هم می آمدند و می رفتند. گاهی صمد تندتند به سراغم می آمد و گاهی هم ماه🌙 به ماه پیدایش نمی شد. اوضاع مملکت به هم ریخته بود و تظاهرات✊ ضد شاهنشاهی به روستاها هم کشیده شده بود. بهار تمام شد. پاییز هم آمد و رفت. زمستان سرد و یخبندان🌨 را هم پشت سر گذاشتیم. در نبود صمد، گاهی او را به کلی فراموش می کردم؛ اما همین که از راه می رسید، یادم می افتاد انگار قرار است بین من و او اتفاقی بیفتد و با این فکر نگران می شدم؛ اما توجه بیش از اندازه پدرم🧔 به من باعث دل خوشی ام می شد و زود همه چیز را از یاد می بردم. چند روزی بیشتر به عید نمانده بود. مادرم شام🍜 مفصلی پخته و فامیل را دعوت کرده بود. همه روستا 🏕مادرم را به کدبانوگری می شناختند. دست پختش را کسی توی قایش نداشت👌از محبتش 💞هیچ کس سیر نمی شد. به همین خاطر، همه صدایش می کردند «شیرین جان»😍 آن روز زن برادرها و خواهرهایم هم برای کمک به خانه ما آمده بودند. مادرم خانواده صمد را هم دعوت کرده بود. قلبم تالاپ تلوپ می کرد💗 و نفسم بند آمده بود. صمد که صدایم را شنیده بود، از وسط دریچه خم شد توی اتاق. صورتش را دیدم. با تعجب داشت نگاهم 😳می کرد. تصویر آن نگاه و آن چهره مهربان😍 تپش قلبم را بیشتر کرد. اشاره کردم به بقچه. خندید ☺️و با شادی بقچه را بالا کشید. دوستان صمد روی پشت بام دست می زدند👏 و پا می کوبیدند. بعد هم پایین آمدند و رفتند توی آن یکی اتاق که مردها نشسته بودند. بعد از شام😋 خانواده ها درباره مراسم عقد و عروسی صحبت کردند✅ ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
🌙☀️🌙☀️ مبارکه ی بینه آیه ۷ 🦋بسم الله الرحمن الرحیم🦋 👈إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰٓئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ . 👈البته كسانی كه ایمان آورده و اعمال شایسته كردند، آنهایند كه بهترین آفریدگانند. 👌یاران امام زمان ارواحناله الفداء که از نیکوکاران هستند بهترین آفریدگانند. 🌙☀️🌙☀️
❤️ مـا همـانیـم که از عشـق تـو غفلـت ڪردیـم بـا همه آدمیـان غیـر تـو خلـوت ڪردیـم... سـال هـا مے گـذرد، بـرگـردیـم و مشخص شده ماییم که ڪردیم 🌿 🌿 ✨یا صاحب الزمان مولای مهـ❤️ـربانم✨
۵۳ 🌷به نام خدای مهربان مهربان سوال بشریت کی لایق ۳۱۳ حکام در عرض هم خواهد شد؟ وقتی که بتونیم تشخیص بدیم فرق بین حاکم عادل با حاکم فاجر چیه؟✔️ اون وقت اگه یکی بیاد تو عرصه ی سیاست 👈 ف بگه مردم میگن فرحزاد متوجه میشن که این مدیر پالونش کجه یا آدم درستی هست☹️ اون موقع هست که لایق ظهور میشیم یکی از بزرگ ترین نقص های ما برای محقق شدن ظهور همینه😖 دلیلش چیه؟؟ با این وعده و وعید دادن مسئولین ما معتقدیم که قوه ی قضائیه نباید پرکار باشه❌ بلکه مردم باید به این مرحله برسن که مسئول غلط بکنه جلوو چشم مردم انواع و اقسام دروغ ها و فسادها و .... را انجام بده😏 ولی الان اینجوری شده؟ همه توقع داریم قوه ی قضاییه بیاد و جلوشونو بگیره خب این یه نقص برای مردم💢 امام علی علیه السلام می فرماید 👈 مردم کارشون درست نمیشه مگر اینکه مسئولین درست باشند بعد می فرماید مسئولان هم درست نمیشن مگر اینکه مردم درست درست تر بشن👌 بعد آقا میگه که اگه رعیت حق والی را رعایت کرد و والی هم حق رعیت رو بهش داد چه اتفاقی میفته؟؟ 👈 عز الحق بینهم یعنی حق بین مردم و مسئولان عزیز میشه😍 حالا حق بین این ها عزیز میشه یعنی چی؟؟ صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋ ان شاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 در این وانفسای زندگی هر از چند گاهی با واژه های جدید و عجیبی مواجه می‌شویم دنیای پسا کرونا، زندگی در پسا تحریم یا شروع دوباره در پسا برجام؛ این روزها، هر روز از پسای جدیدی می‌شنویم و منتظر آمدنش هستیم. 🔸 اما در کنار تمام این پساهای بی اثرِ مادی، کسی به ما از «پسا غیبت» و خوبی های آن نگفت. 🔻 اینجا هیچ کس انتظار «پسا‌ غیبت» را نمی‌کشد؛ شاید چون نفهمیدیم که کرونا و تحریم و برجام و هزار گرفتاری دیگر، محصول و نوبرانه روزهای غیبت امام زمان است. 🔹 نفهمیدیم که پایان غیبت، پایان تمام سختی هاست. نفهمیدیم در روزگار «پسا غیبت» و ظهور، هیچ ، تحریم و برجامی وجود ندارد که غصه چگونه رفع کردنش را بخوریم. که ظهور، روزگاری بدون جنگ و خونریزی، فقر و فلاکت و تبعیض و بی عدالتی است. روزگار برگشتن پدر به جمع خانواده است. 🔆 خدایا! از روزهای تلخ و سختِ یتیمی خسته شده ایم، به دادمان برس! 📌
🕊🌷🕊🌷 🌷🌷🌷🌷🌷 👈عادت داشت اگر یک روز خانه نمی‌آمد حتماً فردا با یک دسته گل به دیدن همسرش می‌رفت.. به همسرش گفته بود.. تو عشقِ اولم نیستی اول خُدا بعد سیدُالشهدا بعد شُما...👌 هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
01دل نوشته اصلاحیه.mp3
6.11M
🔊 ❤️ 📝 روزگار پسا غیبت 🎶 زیبا و شنیدنی👌 ▫️ پسا کرونا، پسا تحریم، پسا برجام... در کنار تمام این پساهای بی اثر مادی، کسی به ما از «پسا غیبت» و خوبی های آن نگفت...
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۲۱ *═✧❁﷽❁✧═* زیر لب و آهسته😒 به خدیجه گفتم: «به جان خو
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۲۲ *═✧❁﷽❁✧═* فردای آن روز مادر صمد به خانه 🏡ما آمد و ما را برای ناهار دعوت کرد. مادرم مرا صدا🗣 کرد و گفت: «قدم جان😍 برو و به خواهرها و زن داداش هایت بگو فردا گلین خانم همه شان را دعوت کرده.»👌 چادرم را سرکردم و به طرف خانه خواهرم راه 🚶‍♀افتادم. سر کوچه صمد را دیدم👀یک سبد روی دوشش بود. تا من را دید، انگار دنیا را به او داده باشند😍خندید و ایستاد و سبد را زمین گذاشت و گفت: «سلام✋» برای اولین بار جواب سلامش را دادم؛ اما انگار گناه بزرگی انجام داده بودم، تمام تنم می لرزید😰 مثل همیشه پا گذاشتم به فرار. خواهرم توی حیاط بود. پیغام💌 را به او دادم و گفتم: «به خواهرها و زن داداش ها هم بگو.» بعد دو تا پا 👣داشتم و دو تا هم قرض کردم و دویدم. می دانستم صمد الان توی کوچه ها دنبالم می گردد. می خواستم تا پیدایم نکرده، یک جوری گم و گور شوم😲 بین راه دایی ام را دیدم👀 اشاره کردم نگه دارد. بنده خدا ایستاد و گفت: «چی شده قدم⁉️ چرا رنگت پریده😳» گفتم: «چیزی نیست. عجله دارم، می خواهم بروم خانه.» دایی خم شد و در ماشین🚙 را باز کرد و گفت: «پس بیا برسانمت.» از خدا خواسته ام شد و سوار شدم. از پیچ کوچه که گذشتیم، از توی آینه بغل ماشین، صمد را دیدم 👀که سر کوچه ایستاده و با تعجب به ما نگاه می کرد😱 مهمان بازی های بین دو خانواده شروع شده بود. چند ماه🌙 بعد، پدرم گوسفندی 🐑خرید. نذری داشت که می خواست ادا کند. مادرم خانواده صمد را هم دعوت کرد. صبح🌄 زود سوار مینی بوسی 🚎شدیم، که پدرم کرایه کرده بود، گوسفند را توی صندوق عقب مینی بوس گذاشتیم تا برویم امامزاده ای🕌 که کمی دورتر، بالای کوه بود. ماشین به کندی از سینه کش کوه ⛰بالا می رفت. راننده گفت: «ماشین نمی کشد❌ بهتر است چند نفر پیاده شوند.» من و خواهرها و زن برادر هایم پیاده شدیم☹️ صمد هم پشت سر ما دوید🏃‍♂خیلی دوست داشت در این فرصت با من حرف بزند👌 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷