سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۱۸ *═✧❁﷽❁✧═* دوباره برگشتم پشت در. علاوه بر مادرم ص
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۱۹
*═✧❁﷽❁✧═*
از پسر بچه های👦 کوچه گرفته تا مردهای بزرگ هر کسی یک چیزی توی این قفل 🔒فرو می کرد تا زبانه ی آن را عقب بکشد و کارگشا شود.بابای جعفر دماغ با چاقو🔪 بابای علی کتل با پیچ گوشتی📌 و بابای صفر سیاه با چنگال.
اما تا آقا 🧔نیامد تلاش هیچ کس کارساز نبود. بالاخره به هر ضرب و زوری بود در برابر چشمان👀 بیش از پنجاه تماشاچی در🚪 باز شد و زن های همسایه که وقتی ننه بندانداز می آمد، رو می گرفتند 🙈و مراقب بودند کسی آن ها را سفید آب زده و خوشگل نبیند در منظر همه ی همسایه ها نمایان شدند.
از آن روز به بعد زن های همسایه🏘 از در خانه ما که رد می شدند بیشتر رو می گرفتند و پای ننه بندانداز از خانه ما بریده شد😍
بعد از آن دیگه، هر وقت ننه بندانداز را تو کوچه می دیدم 👀توی باغچه قایم می شدم. باغچه ی حیاطمان پر از گل🌺 و گیاه🌱 بود.
هرکس به سلیقه خودش در باغچه ی حیاط خانه اش درخت میوه و گل و گیاه می کاشت تا شاید تیغ گرمای🌞 پنجاه درجه را قابل تحمل کند و سایه بانی در حیاط برای نشستن و عصرانه خوردن 😋و خوابیدن شبانه فراهم کند👌
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم 💚
•|🌙🕊|•
هر صبح،
به شوق عهد دوباره با شما
چشمم را باز میکنم
عهد میکنم با شما،
هر روز که میگذرد،
عاشقانه تر از قبل
چشم به راهتان باشم...
السَّلاَمُ عليكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذِى ضمنه
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🦋🌱🦋🌱
#سوره مبارکه ی قلم آیه ۵۱
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
👈وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ
بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ
لَمَجْنُونٌ .
👌نزدیك است كافران هنگامی كه آیات
قرآن را میشنوند با چشمزخم خود تو
را از بین ببرند، و میگویند: «او دیوانه
است!»