eitaa logo
سفیران فاطمیه
1.7هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
81 فایل
حجاب و عفاف گلچین اشعار نوحه و روضه احادیث روشنگری سواد رسانه ای نهج البلاغه قران اخبار مهم و روز تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
به نیت احمدکاظمی ۱۵ صدتا صلوات هدیه می کنیم
🔅 آگاه باشید؛ او (مهدی ارواحناله الفداء) ولیّ خدا در زمین است و داور دادور در میان آفریده های اوست. 📝 فرازی از سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در درباره امام زمان
🌷🌷🌷🌷🌷 :۱۳۵۷ :۱۳۸۷/۱/۲۴ :حسینه سیدالشهدا( علیه السلام) شیراز :انفجاربمب توسط گروهک تروریستی وابسته به انجمن پادشاهی 👈همیشه می گفت : اگه من مُردم، مراقب باشید حجم من رو نبینه می گفت : حتی توی قبر هم منو نبینه ... برای این موضوع هم همیشه از ماجرای حضرت زهرا سلام الله و تهیه تابوت حضرت یاد می کرد که می خواستن حتی بدنشون هم مشخص نباشه 👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅آیه‌ای از سوره زمر 📖وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا... [زمر/۶۹] 🔸و زمین(در آن روز) به نور پروردگارش روشن می‌شود. 🔹مفضل بن عمر می گوید؛ از امام صادق علیه السلام شنیدم که ایشان در تفسیراین آیه «وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا» می‌فرمودند : «"رب الارض" یعنی امام زمین» 🔹 عرض کردم بعد از اینکه قیام کرد چه می‌شود؟ فرمودند: «مردم از نور خورشید و ماه بی نیاز می شوند و از نور امام بهره می‌برند.» 📚الزام الناصب،ج۱،ص۸۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۱۷۲ *═✧❁﷽❁✧═* چهره های بزک کرده💆‍♀ با موهایی سشوار
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۱۷۳ *═✧❁﷽❁✧═* بی انکه مصلحت اندیشی یا تقیه کنم از دیدن😍 او خیلی خوشحال شدم. از مریم فاصله گرفتم و با شوق به سمت او رفتم و پرسیدم: از آن تکاور مجروح 🤕چه خبر؟ هنوز پاسخی نشنیده بودم که سنگینی سیلی 👋دکتر سعدون بر صورتم، سرم را صد و هشتاد درجه چرخاند. فکر کردم مغزم از دهانم بیرون ریخته. دهانم پر از خون و لب هایم به رعشه افتاد😰 برادرهای مجروح ایرانی🇪🇬 با شنیدن صدای سیلی همه نیم خیز دند اما کاری از دست کسی بر نمی امد❌سربازها با گفتن مشتی اراجیف، ما را بیرون انداختند و بعد از مدتی ما را سوار خودرو🚕 به سمت مقصد نامعلوم حرکت دادند. رد سیلی دکتر سعدون بر صورتم نقش بسته بود. مریم برای دلداری ❤️دادن به من با گوشه ی مقنعه اش دهان خون آلودم را پاک میکرد. اما دردناکتر از درد آن سیلی، این بود که برای اولین بار در عمرم یک دست غریبه و نامحرم را بر صورت احساس کرده بودم😢 این حس آنقدر برایم چندش آور😖 بود که برای خلاصی از آن به ناچار از سرباز نگهبانی که در خودرو همراه ما بود تقاضای آب💦 کردم شاید بتوانم رد دست های ناپاک و نامحرم دکتر سعدون را از صورتم تطهیر کنم. مریم که از پرس و جو و کنجکاوی من به شدت عصبانی😡 شده بود گفت: حالا فهمیدی میرظفرجویان کجاست؟ گفتم: نه، و با بغضی😢 که گلویم را فشار می داد ادامه دادم: اما فهمیدم خودم کجا هستم👌 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۶۳ خسارت و زیان چیزی نیست