eitaa logo
سفیران فاطمیه
1.7هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
81 فایل
حجاب و عفاف گلچین اشعار نوحه و روضه احادیث روشنگری سواد رسانه ای نهج البلاغه قران اخبار مهم و روز تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
محمد حسنین هیکل سردبیر کهنه‌کار و معروف روزنامه مصری الاهرام : ايرانی‌ها دو بار به مديترانه آمدند. بار اول در دوره هخامنشيان و با زور اسلحه و قوای نظامی. آن بار دوام زيادی نياوردند، چرا كه فقط سرزمين ها را تسخير كرده بودند . و بار دوم در دوران انقلاب اسلامی، اين دفعه اما، ماندگارند زيرا، بر دل ها حكومت می كنند. کانال سفیران زینبیون http://eitaa.com/joinchat/2383347712C192e82344f
🔶مطالب ناب مذهبی🔶: شهادت از قبل به من گفته بود من دوست دارم شهید بشوم ، من را ببرند کربلا ، تشییع جنازه ام آنجا باشد . بعد شهادت برای تشییع پیکرش مهدی را به کربلا و حرم امام حسین علیه السلام بردند . روز 19 دی قرار شد با مهدی برویم در منطقه ای برای شناسایی ، آن روز مهدی گفت می خواهم پیراهن مشکی که با آن در مجلس روضه شرکت کرده ام را بپوشم . پیراهنش را پوشید و به سمت منطقه ای به نام (اوینات ) در 40 کیلومتری سامرا برای شناسایی رفتیم . ساعت 3 بعد از ظهر بود که به سمت سامرا در حرکت بودیم . در یک کیلومتری دشمن به ما تیر اندازی شد و ما در کمین افتادیم . من در کنار مهدی بودم و به همراه 50 نفر در یک کانال سنگر گرفتیم . سه چهار مرتبه بلند شدیم و با هم تیر اندازی کردیم تا بتوانیم از سمت دیگر بچه ها را عبور بدهیم که یک لحظه دیدم مهدی تیر خورد و به زمین افتاد . گفتم : مهدی چی شد ؟ گفت : تیر خوردم . شجاعت مهدی واقعا بی نظیر بود . خون از بدنش می رفت اما بلند شد چند مرتبه ای دوباره تیر اندازی کرد . تا گلوله آخرش را به سمت دشمن شلیک کرد . گلوله ای دیگر برایش نمانده بود . ذکر یا حسین بر لب های مهدی جاری بود . مهدی در لحظات آخر به من گفت : حواست به بچه ها باشد ، من را رها کن و بچه ها را سالم برگردان . اینجا قتلگاه من است . مهدی با لباس مشکی وارد میدان کارزار شده بود . قبل از عملیات هم به من از شهادتش گفته بود . او وصیت کرد که لباس مشکی اش را همراه او در قبر بگذارم . آخرین کلامی هم که ازش شنیدم ذکر یازهرا سلام الله علیها بود . کانال سفیران زینبیون http://eitaa.com/joinchat/2383347712C192e82344f
غرور و خودبرتربینی متأسفانه نگاه از بالا به پایین بعضی از خانواده‌های دختر نسبت به خواستگارها که ناشی از غرور و خودبرتربینی است، در نهایت باعث از دست رفتن فرصت‌های ازدواج دخترشان می‌شود. کانال دختــر باید خانـــوم باشد @dokhtarbayadkhanoombashad
امام حسن عسکری(ع)فرمودند: هر كس فردى را كه استحقاق ستايش ندارد بستايد، خود را در مقام اتهام و بدگمانى قرار داده است. أعلام الدين، 313 کانال دختــر باید خانـــوم باشد @dokhtarbayadkhanoombashad
خدمت سربازی و ازدواج خدمت سربازی مانعی برای ازدواج محسوب نمی‌شود و حمایت‌های والدین در دوره کوتاه سربازی به آن‌ها کمک خواهد کرد. می‌توان با توافق همسر، مراسم عروسی را تا پایان دوران خدمت سربازی به تعویق انداخت. کانال دختــر باید خانـــوم باشد @dokhtarbayadkhanoombashad
پیاده روی به سبک شیطان وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ، (پسرم!) با بى اعتنايى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمين راه مرو كه خداوند هيچ متكبّر مغرورى را دوست ندارد.» لقمان/18  پیام آیه: با مردم، چه مسلمان و چه غير مسلمان، با خوشرويى رفتار كنيم. «لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ» کانال دختــر باید خانـــوم باشد @dokhtarbayadkhanoombashad
مهدے جان ! گریه‌ام روی ریا بود به رویم نزدی عملم ضد شما بـود بـه رویم نزدی همه جا جار زدم نوکر در خط توام راه من از تو جدا بود به رویم نزدی کانال دختــر باید خانـــوم باشد @dokhtarbayadkhanoombashad
وَ قَالَ ااجواد عليه السلام: الْمُؤْمِنُ يَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ ... 2. وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ امام جواد عليه السلام فرمود : مؤمن نيازمند به سه خصلت است: ... 2. واعظى از نفس خود                                                      [بحار الأنوار؛ جلد 75؛ صفحه 358]   اگر انسان واعظ دروني نداشته باشد ؛ نميشود از بيرون او را موعظه كرد مثل آنكه انسان گياهي بي ريشه را آبياري كند انسان بايد از نَفْسَش حساب بكشد نكته برخي از سوره هاي قرآن با يك سوگند شروع مي شود مانند : وَ الْعَصْر  برخي با 2 سوگند ؛ مانند : وَ الضُّحَى * وَ الَّيْلِ إِذَا سَجَى برخي با 3 سوگند ؛ مانند : وَ الْعَادِيَاتِ ضَبْحًا * فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا * فَالمْغِيرَاتِ صُبْحًا برخي با 4 سوگند ؛ مانند : وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ *  وَ طُورِ سِينِينَ *  وَ هَاذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ برخي با 5 سوگند ؛ مانند : وَ الْفَجْرِ * وَ لَيَالٍ عَشْرٍ * وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ  * وَ الَّيْلِ إِذَا يَسْرِ اما سوره اي در قرآن است ، كه 11 سوگند دارد و آن سوره مباركه شمس است . نكته اينجاست كه خداوند بعد از اين 11 سوگند مي فرمايد : قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّئهَا فقط كسي اهل رستگاريست كه اهل تزكيه ي نفس باشد
✍ مناجات زیبای دکتر چمران خدایا ... از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس میگیرم ... من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد .. گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ، معنایش این نیست که تنهایم ... معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ... با تو تنهایی معنا ندارد ! مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...! دوستت دارم ، خدای خوب من کانال دختــر باید خانـــوم باشد @dokhtarbayadkhanoombashad
حضرت زهرا (س) خطاب به همسرش امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام فرمودند: من از خداى خود شرم دارم كه از تو چیزى را در خواست نمایم و تو توان تهیه آن را نداشته باشى. امالى شیخ طوسى، ج 2، ص 228 کانال دختــر باید خانـــوم باشد @dokhtarbayadkhanoombashad
🌹انتظار امام زمان (عجل الله فرجه) از ما يكي ديگر از وظايف ما ،در دوران غيبت ،كه مورد تاييد امام عصر مي باشد، انصاف با مردم است یکی از دانشمندان، آرزوی زیارت حضرت بقیة اللّه (عجل الله فرجه)  را داشت و از عدم موفقیت خود، رنج می برد. مدتها ریاضت کشید و ... شبهای چهارشنبه به «مسجد سهله» می رفت و به عبادت می پرداخت، تا شاید توفیق دیدار آن محبوب عاشقان نصیبش گردد. مدتها کوشید ولی به نتیجه نرسید. سپس به علوم غریبه و اسرار حروف و اعداد متوسل شد، چله ها نشست و ریاضتها کشید، اما باز هم نتیجه ای نگرفت. ولی شب بیداریهای فراوان و مناجاتهای سحرگاهان، صفای باطنی در او ایجاد کرده بود، گاهی نوری بر دلش می تابید و حقایقی را می دید و دقایقی را می شنید. روزی در یکی از این حالات معنوی به او گفته شد: «دیدن امام زمان (عجل الله فرجه)   برای تو ممکن نیست، مگر آنکه به فلان شهر سفر کنی». به عشق دیدار، رنج این مسافرت توانفرسا را بر خود هموار کرد و پس از چند روز به آن شهر رسید. در آنجا نیز چله گرفت و به ریاضت مشغول شد. روز سی و هفتم و یا سی و هشتم به او گفتند: «الان حضرت بقیة اللّه (عجل الله فرجه)  ، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمرد قفل سازی نشسته اند، هم اکنون برخیز و به خدمت حضرت شرفیاب شو!»  با اشتیاق ازجا برخاست. به دکان پیرمرد رفت. وقتی رسید دید حضرت ولی عصر(عجل الله فرجه)  آنجا نشسته اند و با پیرمرد گرم گرفته اند و سخنان محبت آمیز می گویند. همین که سلام کرد، حضرت پاسخ فرمودند و اشاره به سکوت کردند. در این حال، دید پیرزنی ناتوان و قد خمیده، عصا زنان آمد و با دست لرزان قفلی را نشان داد و گفت: اگر ممکن است برای رضای خدا این قفل را به مبلغ سه شاهی بخرید که من به سه شاهی پول نیاز دارم. پیرمرد قفل را گرفت و نگاه کرد و دید بی عیب و سالم است، ... پیرمرد با کمال سادگی گفت: خواهرم! تو مسلمانی، من هم که مسلمانم، چرا مال مسلمان را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ این قفل اکنون هشت شاهی ارزش دارد، من اگر بخواهم منفعت ببرم، به هفت شاهی می خرم ... شاید پیرزن باور نمی کرد که این مرد درست می گوید، ناراحت شده بود و با خود می گفت: من خودم می گویم هیچ کس به این مبلغ راضی نشده است، التماس کردم که سه شاهی خریداری کنند، قبول نکردند؛ زیرا مقصود من با ده دینار (دو شاهی) انجام نمی گیرد و سه شاهی پول مورد احتیاج من است. پیرمرد هفت شاهی به آن زن داد و قفل را خرید؛ همین که پیرزن رفت امام (عجل الله فرجه)  به من فرمودند: «آقای عزیز! دیدی و این منظره را تماشا کردی؟! اینطور شوید تا ما به سراغ شما بیاییم. چله نشینی لازم نیست، به جفر متوسل شدن سودی ندارد. عمل سالم داشته باشید و مسلمان باشید تا من بتوانم با شما همکاری کنم! از همه این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کرده ام، زیرا این مرد، دیندار است و خدا را می شناسد، این هم امتحانی که داد. از اول بازار، این پیرزن عرض حاجت کرد و چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه در مقام آن بودند که ارزان بخرند و هیچ کس حتی سه شاهی نیز خریداری نکرد و این پیرمرد به هفت شاهی خرید. هفته ای بر او نمی گذرد، مگر آنکه من به سراغ او می آیم و از او دلجوئی و احوالپرسی می کنم.»           [كتاب ملاقات با امام عصر، صفحه 268] کانال سفیران زینبیون ☘☘☘☘☘http://eitaa.com/joinchat/2383347712C192e82344f