💫🐠💫🐠
#سوره مبارکه ی یونس آیه ۷
🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻
👈إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَآءَنَا وَرَضُوا
بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ
عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ .
👌همانا كسانی كه امید دیدار ما را
ندارند (به جهان آخرت ایمان ندارند) و
به زندگی دنیا خشنود گشته و به آن دل
بستهاند و كسانی كه از آیات ما (آیات
تكوینی عالم شهود و تدوینی كتاب
مجید) غافلاند؛
🐠💫🐠💫
#سلام_مولای_من
•تمام لحظه های من
• فدای یک نگاه تـــ❤️ــــو
• بیا و پاک کن ز دل
• حدیث انتظـــ🌤ـــار را ...
#سلام_امام_مهربانم 🦋•°
🌤ڪاش هرروزصبح
یادمان مے افتاد
ڪہ چہ قدر دوستمان دارے و
برایمان دعامے ڪنے💕
سلام دوستــِ صمیمے!🌱
"دوسـ♥️ـٺٺ دارم"
وبراےظهورٺــ دعا مےکنم!
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸 امام هادی(ع) میفرمایند: «اگر در زمان غیبت قائم شما، علمایی که مردم را به سوی او دعوت می کنند، و به سوی او راهنمایی می کنند، نبودند، هیچکس بر روی زمین باقی نمی ماند مگر اینکه از دین خدا برمیگشت.»
(معجم اَحادیث الامام المهدی؛ ج۶)
🌺 ولادت #امام_هادی علیه السلام را به محضر آخرین نور هدایت، #امام_زمان عجل الله فرجه و شما عزیزان تبریک میگوییم.
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌸 امام هادی میفرمایند: «اگر در زمان غیبت قائم شما، علمایی که مردم را به سوی او دعوت می کنند، و به سوی او راهنمایی می کنند، نبودند، هیچکس بر روی زمین باقی نمیماند مگر اینکه از دین خدا برمیگشت.» (معجم اَحادیث الامام المهدی؛ ج۶)
🌺 ولادت #امام_هادی علیه السلام را به محضر آخرین نور هدایت، امام زمان عجل الله فرجه و شما عزیزان تبریک میگوییم.
🔹 تمام عمر در میان دشمنان محصور بودی و تو را «عسکری» لقب دادند و این لقب، نشانهی مظلومیت توست... با این وجود حکمت و فضیلتِ تو چون خورشیدی از سامرا، بر تمام جهان تابید.
🔆 ای هدایت کننده جانها! ما امروز در زندان غیبت و نبودِ فرزند و جانشینت اسیر ماندهایم. هادی اگر تو باشی، قلبی به گمراهی نمیرود.
❤️ دلهای ما درماندگان راه سعادت را به سوی آخرین حجت خداوند در زمین هدایت کن. تا مگر ما هم مسافری از کاروان لطف الهی باشیم.
#عاشقانه_های_شهدا_۵۴
#سردار_حاج_قاسم_سلیمانی
🌷🌷🌷🌷🌷
👈شرط شهیدشدن شهید بودن است.
اگرامروز کسی رادیدید، که بوی شهید
از کلام
رفتار
واخلاق اواستشمام شد،بدانید او شهید خواهدشد؛
وتمام شهدا این مشخصه راداشتند👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا 🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۸۲ *═✧❁﷽❁✧═* دیگرمطمئن شدم اتفاقی افتاده👌 هر چه قسمشان
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۸۳
*═✧❁﷽❁✧═*
گریه ام گرفت. می نالیدم 😫و می گفتم: «تو را به خدا راستش را بگویید. چه بلایی سر صمد آمده؟! من که می دانم صمد طوری شده. راستش را بگویید.»
پدرشوهرم دوباره گفت: «تو برو به مهمان هایت برس. الان از خواب بیدار می شوند، صبحانه می خواهند.»
زارزار گریه می کردم و به پهنای صورتم اشک 😭می ریختم، گفتم: «شیرین جان هست. اگر مرا نبرید، خودم همین الان می روم دادگاه انقلاب.»
این را که گفتم، پدرشوهرم کوتاه آمد. مادرشوهرم هم دلش💔 برایم سوخت و گفت: «ما هم درست و حسابی خبر نداریم. می گویند صمد زخمی شده و الان بیمارستان🏨 است.»
این را که شنیدم، پاهایم 👣سست شد.
اینکه چطور سوار ماشین🚕 شدیم و به بیمارستان رسیدیم را به خاطر ندارم. توی بیمارستان با چشم، دنبال جنازه صمد می گشتم که دیدم👀 تیمور دوید 🏃♂جلوی راهمان و چیزی در گوش👂 پدرش گفت و با هم راه افتادند طرف بخش. من و مادرشوهرم هم دنبالشان می دویدیم.
تیمور داشت ریزریز جریان و اتفاقاتی را که افتاده بود برای پدرش تعریف می کرد و ما هم می شنیدیم 👂که دیروز صمد و یکی از همکارانش چند تا منافق را دستگیر می کنند. یکی از منافق ها زن بوده، صمد و دوستش به خاطر حفظ شئونات اسلامی ، زن را بازرسی بدنی نمی کنند و می گویند: «راستش را بگو اسلحه🔫 داری؟» زن قسم می خورد اسلحه همراهم نیست❌ صمد و همکارش هم آن ها را سوار ماشین🚔 می کنند تا به دادگاه ببرند. بین راه، زن یک دفعه ضامن نارنجکش 💣را می کشد و می اندازد وسط ماشین😵
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
🌙🌸🌙🌸
#سوره یونس مبارکه ی آیه ۲۶
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
👈لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَىٰ وَزِيَادَةٌ وَلَا
يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ أُولَٰٓئِكَ
أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ .
👌برای كسانی كه نیكوكار شدند و نیكی
كردند پاداش نیك (مقرّری) و فزونی
(تفضّل) است و چهرههای آنان را (در
آخرت) دود سیاه و گرد ذلّت و خواری
نمیپوشاند. آنها اهل بهشتاند كه در
آنجا جاودانند.
🌙🌸🌙🌸
⚘﷽⚘
#سلام_امام_مهربانم
غدیـــر
باید دستِ دلــم را
بہ دستانِ تــو برسانــد
تا بوے عید بگیـرد
عیدالله اکبــر
غدیر یعنے تجدید بیعت با امام زمان(عج)
یعنے پاے کارِ شمــا ماندن
یعنے زندگے کردن برای علے و اولادِ علے ﷺ
یعنے تا تمـــامِ عمــر
سند دلهایمان را به نامتان بزنیم
یابنالحیــــدر ...
حاضـران به غائبـان برسانند
یعنے غدیـر
در رگهـاے زمـان جریـان دارد
و به تمـام تاریخ خواهـد رسیـد
حتے به امروز
به تـو و تنهایےات
و زمیـن
عجیـب عطـر تو را کـم دارد
کجایـے میـزبان غدیـر ؟
در افق آرزوهایم
تنها♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡را میبینم...
#نهضت_انتظار ۹۴
#نتیجه_گیری
🌷 به نام خدای مهربان مهربان
آقا ما نیاز داریم به یه برنامه ی منظم
تا بتونیم به موفقیت برسیم👌
بعضی ها فکر می کنن که این ها فقط برای دانشگاه هست
و ربطی به حوزه نداره☹️
بذارید یه بررسی نتیجه داشته باشیم
تا ببینیم قضیه از چه قراری است
می فرماید
👈 "فلینظر الانسان الی طعامه"
آقا این آیه قرآن هست
یعنی انسان نگاه بکنه که چی داره می خوره😋
یعنی مدیریت غذاخوردنش
نتیجه ی این مدیریت چی میشه؟؟
می فرماید که
👈 ۴۰ سالت شد اگه نتونی داروی دردهای خودتو تشخیص بدی
اگه نتونی طبع خودتو بفهمی
اگه نتونی تشخیص بدی که الان بدنم نیاز به چه غذایی داره💢
نتونی ضعف های خودت را پیدا کنی و جبرانش کنی
👈 خیری در تو نیست
روایت می فرماید کسی تو ۴۰ سالگی
طبیب دردهای خودش نباشه خیری درش نیست❌☹️
۴۰ سال از عمرت گذشت نمیدونی هنوز چی باید بخوری؟؟
برادر من !
وقتی نفهمیدی چی باید بخوری و همینجوری
هر چی جلو دهنت اومد بگی هلو بپر تو گلو😖
ممکنه غذاهای حرام بخوری 😢
حالا اگه غذای حرام هم نخوردی ممکنه چیزی که
برا بدنت ضرر داره بخوری❌
یه دبستان اسلامی چه دبستانی است؟
اینه که به بچه ها یاد بده مثلا
اگه روزی سه وعده غذا خوردی✔️
معذرت می خوام از شما بزرگواران
اینکه حداقل سه بار هم بری دسشویی😖
و مشخصاتش هم اینجوری هست
اگه اینجوری نبود👈 مبتلی به درد یبوست هستی که
ام الامراض هست و باید به مامانت بگی تا درمانت کنند✔️
ولی چه فایده که تو ۷۰ سالگی هم اینا رو نمی گن
بعضی ها فکر می کنن اینا رو از خودمون میگیم😒
برید روایت های همین باب را بخونید اونم
با چه جزئیاتی بیان شده👌
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋
ان شاءالله
💠💠💠
◀️ غدیر و مهدویت
⬅️قسمت 1⃣ از 5⃣
⭕️واقعه غدير:
✅بی شك، در طول تاريخ، مناسك و مراسمی به عظمت و كيفيت حج محمدی(ص) سال دهم هجرت انجام نپذيرفته است؛ حجی كه برای آخرين بار، اشرف مخلوقات و فخر كائنات، خاتم الانبياء(ص) برپا كننده آن بود و خيل مشتاقان حضرتش كه شمار آنان به بيش از يكصد هزار تن می رسيد، گرداگرد شمع وجود پيامبرشان از هر ديار و منطقه ای، پس از طواف خانه دوست، قصد مراجعت داشتند..
💥ناگاه جبرئيل آمد، با سه پيام:
👈″ای پيامبر! آنچه به تو دستور داده شده ابلاغ كن″
👈"اگر دستور الهی را ابلاغ نكنی، گويا رسالتت كامل نيست"؛
👈"خداوند تو را از شر بدخواهان حفظ می كند″.[1]
⚠️با آنكه محمد(ص) بارها و بارها، قبل از اين هم مسأله ولايت و جانشينی پس از خود را مطرح كرده بود، باز دستور داد همگان در وادی «غديرخم»[2] گرداگرد او جمع شوند؛ سبقت گيران برگردند و عقب ماندگان پيش آيند. از بار شتران برايش منبری سازند و همه آماده شنيدن كلام وحی از زبان آخرين فرستاده خداوند باشند. امر آنچنان مهم و دقيق است كه ترس از نپذيرفتن مردم و غوغای سوداگران و نيز گرمای هوا و مشكلات ديگر، در مقابلش هيچ است...
📚پی نوشت:
[1]- مائده/67، آيه «ابلاغ».
[2]- «غدير خم» سرزمينی است كه به جهت وجود آب و چند درخت كهنسال، محل استراحت كاروانيانی بود كه از آنجا مسيرشان به سمت مدينه، مصر، عراق و نجد جدا می شد.
🖨منبع: ویژه نامه الکترونیکی
"غدیر و مهدویت"
🖊مرکز تخصصی مهدویت
#غدیر
▪️تمام انحرافات از بین میرفت اگر...
🔹اینکه این قدر برای #غدیر ارج قائل شدهاند، برای این است که با اقامه ولایت یعنی با رسیدن حکومت به دست صاحب حق، همه انحرافات از بین میرود.
🔺اگر حکومت عدل بپا شود، اگر گذاشته بودند که حضرت امیر(علیه السلام) حکومتی را که میخواهد بپا کند، تمام انحرافات از بین میرفت.
📅 امام خمینی(ره) | ۲ شهریور ۱۳۶۵
#عباس_بابایی
🌷🌷🌷🌷🌷
👈 رهبر انقلاب: «همانند شهید بابایی دلها را به هم نزدیک کنید؛ درون را پاک کنید؛ عمل را خالص کنید؛ برای خدا کار کنید؛ آن وقت خدای متعال برکت خواهد داد. عباس بابایی یک انسان واقعاٌ مؤمن و پرهیزگار و صادق بود.»👌
#مادر_شهید
👈 نیروی هوایی که بود، ماهی یک بار به دیدار ما می آمد. وقتی هم که به خانه ما می آمد، مستقیم به زیرزمین می رفت تا ببیند ما چی داریم و چی نداریم. وقتی گونی برنج و یا حلب روغن را می دید، می گفت: «مادر ! اینها چیه که اینجا انبار کردید؟! ... خیلی ها نان خالی هم ندارند بخورند، آن وقت شما...» خلاصه هر چی که بود جمع می کرد و می ریخت توی ماشین و با خودش می برد به نیازمندان می داد.
یادم هست وقتی هفتم عباس رسید، در دلم آشوبی به پا شد. از بعد هفتم، هر روز صبح ۱۰۰ تومان می دادم و با تاکسی می رفتم مزار شهدا و تا ظهر که پدرش از سر کار بر می گشت، سر مزار می نشستم و با او حرف می زدم.
گاهی داد می زدم و گاهی هم جیغ می کشیدم؛ خلاصه اشک و گریه خورد و خوراکم شده بود.
🌷 شهادت: ۱۵ مرداد ۱۳۶۶
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
📌 #طرح_مهدوی
🔅آگاه باشید؛ او (حضرت مهدی) کشتیبان کارآزموده در دریای عمیق است.
📝 فرازی از سخنان پیامبر اکرم در #خطبه_غدیر درباره امام زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆خطابهی شورانگیز و کوتاه استاد مطهّری دربارهی ویژگیهای عدالت جهانی حضرت ولیعصر أرواحنا فداه👌
🍃❤️🍃❤️🍃❤️
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۸۳ *═✧❁﷽❁✧═* گریه ام گرفت. می نالیدم 😫و می گفتم: «تو ر
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۸۴
*═✧❁﷽❁✧═*
آقای احمد مسگریان، دوست صمد، در دم شهید🌷، اما صمد زخمی می شود.
جلوی در بخش که رسیدیم، تیمور به نگهبانی که جلوی در🚪 نشسته بود گفت: «می خواهیم آقای ابراهیمی را ببینیم.»
نگهبان مخالفت کرد و گفت: «ایشان ممنوع 🚫الملاقات هستند.»
دست خودم نبود. شروع کردم به گریه و التماس🙏 کردن. در همین موقع، پرستاری👩⚕ از راه رسید. وقتی فهمید همسر صمد هستم، دلش سوخت و گفت: «فقط تو می توانی بروی تو. بیشتر از دو سه دقیقه⌚️ نشود، زود برگرد»
پاهایم 👣رمق راه رفتن نداشت. جلوی در ایستادم و دستم 🤚را از چهارچوب در گرفتم که زمین نیفتم. با چشم تمام تخت ها را از نظر گذراندم. صمد در آن اتاق نبود. قلبم ❤️داشت از حرکت می ایستاد. نفسم بالا نمی آمد. پس صمد من کجاست⁉️ چه بلایی سرش آمده؟!
یک دفعه چشمم افتاد به آقای یادگاری، یکی از دوستان صمد. روی تخت کنار پنجره خوابیده بود. او هم مرا دید👀، گفت: «سلام خانم ابراهیمی. آقای ابراهیمی اینجا خوابیده اند و اشاره کرد به تخت کناری.»
باورم نمی شد. یعنی آن مردی که روی تخت خوابیده 😴بود، صمد بود. چقدر لاغر و زرد و ضعیف شده بود. گونه هایش تو رفته بود و استخوان های زیر چشم هایش بیرون زده بود. جلوتر رفتم. یک لحظه ترس😰 بَرَم داشت. پاهای زردش، که از ملحفه بیرون مانده بود، لاغر و خشک شده بود. با خودم فکر کردم، نکند خدای نکرده...😱
رفتم کنارش ایستادم. متوجه ام شد. به آرامی چشم هایش را باز کرد و به سختی گفت: «بچه ها👧👧 کجا هستند؟!»
بغض راه گلویم را بسته بود. به سختی می توانستم حرف بزنم؛ اما به هر جان کندنی بود گفتم: «پیش خواهرم هستند. حالشان خوب است. تو خوبی⁉️»
نتوانست جوابم را بدهد. سرش را به نشانه تأیید تکان داد و چشم هایش را بست😔
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷