📌 هیچ وقت به امام زمانت کمک نکن!
▪️ در کربلا برخی حاضر نشدند از خودشان برای امام زمانشان مایه بگذارند و زندگی و وجود خود را خرجِ امام حسین علیه السلام کنند. حتی وقتی امام حسین برای دعوتِ آنها پیک فرستاد تا آنها را به قیمتِ بهشت و سعادتِ حقیقی برای خود بخرد، آنها اسب و شمشیرشان را تقدیم حضرت کردند. نفهمیدند که امام، یار میخواهد نه مال و اگر شمشیر و اسبی هم در راهِ یاری او خرج میشود، مالی است همراه با خودِ یار.
▫️ حواسمان باشد اگر در زُمرهی یاران و یاوران امام زمانمان نباشیم و خودمان را برای او خرج نکنیم، تأسف و اشکِ پشیمانی بعد از آن سودی نخواهد داشت؛ همانگونه که برای عبیدالله بن حُر جعفی نداشت.
▪️ کربلا به ما آموخت تنها کمک به امام زمان کافی نیست، بلکه باید تمامِ زندگی را وقفِ امام کرد و تمامِ عمر در رکاب او بود. پس به بهانهی اینکه به او کمک کردی، خودت را کنار نکش!
📎 #توجیه_المسائل_کربلا ۱۶
☑️
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۱۰ *═✧❁﷽❁✧═* و بیاید کمکم😕 به همین خاطر آرام آرام و
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۱۱
*═✧❁﷽❁✧═*
آن شب🌃 همین که دراز کشیده بودم، وضعیت قرمز شد و بلافاصله پدافندها شروع به کار کردند، این بار آن قدر صدای🔊 گلوله هایشان زیاد بود که معصومه و خدیجه وحشت زده شروع به جیغ و داد و گریه زاری😫 کردند.
مانده بودم چه کار کنم. هر کاری می کردم، ساکت نمی شدند. از سر و صدا و گریه😭 بچه ها زن صاحب خانه آمد بالا. دلش ❣❣برایم سوخت. خدیجه را به زور بغل 🤗گرفت و دستی روی سرش کشید. معصومه را خودم گرفتم. زن وقتی لرزش خانه🏡 وآتش پدافندهای هوایی را دید👀گفت:
«قدم خانم! شما نمی ترسید⁉️»
گفتم: «چه کار کنم.»
معلوم بود خودش ترسیده👌
گفت: «والله، صبر و تحملت زیاد است. بدون مرد🧔 آن هم با این دو تا بچه، دنده شیر 🐆داری به خدا. بیا برویم پایین. گناه دارند این بچه ها.»
گفتم: «آخر مزاحم می شویم.»
بنده خدا اصرار کرد و به زور ما را برد پایین. آنجا سر و صدا کمتر بود. به همین خاطر بچه ها آرام شدند✅
روزهای دوشنبه و چهارشنبه هر هفته شهید🌷 می آوردند. تمام دلخوشی ام این بود که هفته ای یک بار در تشییع⚰ جنازه شهدا شرکت کنم. خدیجه آن موقع دو سال و نیمش بود. بالِ چادرم را می گرفت و ریزریز دنبالم می آمد🚶♀
معصومه را بغل🤗 می گرفتم. توی جمعیت که می افتادم، ناخودآگاه می زدم زیر گریه😭انگار تمام سختی ها و غصه های یک هفته را می بردم پشت سر تابوت⚰ شهدا تا با آن ها قسمت کنم.
از سر خیابان شهدا 🌷تا باغ بهشت گریه می کردم. وقتی به خانه برمی گشتم، سبک شده بودم و انرژی💪 تازه ای پیدا کرده بودم.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
🦋🌱🦋🌱
#سوره مبارکه ی نحل آیه ۷۱
🥀بسم الله الرحمن الرحیم🥀
👈وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ فِي
الرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَآدِّي رِزْقِهِمْ عَلَىٰ
مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَوَآءٌ أَفَبِنِعْمَةِ
اللَّهِ يَجْحَدُونَ .
👈و خدا بعضی از شما را [به خاطر
تفاوت تلاشها و امتحان] در روزی بر
بعضی دیگر فزونی داده است، ولی
كسانی كه فزونی داده شدهاند حاضر
نیستند روزی خود را به بردگان خود
بازدهند تا در آن با هم مساوی باشند. آیا
نعمت خدا را انكار میكنند [و شرك
میورزند]؟
👌به بعضی ها در رزق برتری داد.
🦋🌱🦋🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم
💕بر جلوه ی روی مهدی صلوات
🌸بر جذبه ی هر نگاه مهدی صلوات
💕ما را نبود چو هدیه یی در خور او
🌸بفرست به پیشگاه مهدی صلوات
#شروع_صبحی_پربرکت_باذکرصلوات_برمحمدوآل_محمدص
💕 اللّهُمَّصَلِّعَلي
🌸 مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
💕 وَعَجِّلفَرَجَهُــم
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
سلام علیکم صبحتون بخیر✋
۸تا صلوات بفرستید
#امام_حسین علیه السلام امام تحول ۱۷
#خوش_گریه_بودن
بسم رب الحسین علیه السلام
چرا بعضی ها تو مناجات هاشون انقدر
خوش گریه هستن؟
آیا به خاطر اینه که خیــــــلی بدبختی دارند؟🤔
نه❌
دلیلش اینه که اگه کسی برای یک مسابقه ای
خیـــــــلی زحمت کشیده باشه که ببره👌
وقتی بهش بگن تو برنده نشدی
میشینه و گریه میکنه😢
این از سر بدبختی نیست📛
بلکه ناشی از یک حس خوب است
شاید این سوال پیش بیاد که حاج آقا
ما قبلنا خوب گریه می کردیم ولی الان نمیتونیم☹️
این هم دلایل مختلفی داره
شاید خدا داره امتحان میکنه👌
ینی به یکی حال مناجات داده،بعد الان ازش گرفته
می خواد ببینه که ایا ایشون باز هم میاد در خونه یا فقط دنبال اشک هست؟😢
یا ممکنه مشغله های زندگی ایشونو از
این مناجات ها انداخته😖
مثلا قبلا مجرد بوده ولی الان متاهل شده
و با خودش میگه سرم شلوغه دیگه اون حال و هوای
دوران مجردی را نداره😖
یا هم ممکنه خدای نکرده مرتکب خطایی شده
واین حال مناجات ازش گرفته شده😔
و یا دلایل دیگه ای داره
به هر حال اون چه که مهم است
قطع نکردن مناجات هست✔️
ان شاالله به مرور زمان حال مناجات هم درست میشه
بعضی از زن ها و شوهرها تو خونه با هم
دعوا می کنن، این می خواد بر او پیروز بشه
اون می خواد بر این پیروز بشه😖
لذا هیـــــــچ کدوم هم کوتاه نمیان😒
اما اگه برای خوب بودن مسابقه گذاشته بودن
این طوری فکر می کردن👌
👈 الان که دعوا شده باید ببینیم چه
کسی بیشتر #ثواب می بره ؟؟😍
اگه کسی این طور فکر کنه
در برابر طرف مقابل کوتاه میاد و میگه
⇐ باشه هر چه شما بگید❤️
و اون وقت این کسی که کوتاه اومده برنده مسابقه است
راوی میگه کسی به نام عیسی بن عبدالله
اومد خدمت امام صادق علیه السلام
حضرت احترام کرد و پیش خودش برد👌
بعد فرمود
ای عیسی بن عبدالله!!!!
کرامتی ندارد و از ما نیست کسی که
در یک شهری زندگی کند☹️
که صدهزار نفر یا بیشتر، در آن شهر باشند
و یک نفر با ورع تر از او باشد😢
او دیگه به درد ما نمی خوره
قاعده ی عجیبی است😳
بهتر نبودی؟؟!!
بدرد نمی خوری؛
این حرف ها برای کسانی است که اهل
مسابقه هستند✅
تو مسابقه دیدید دیگه گاهی صدم ثانیه
نفر اول با بقیه اختلاف داره😍
صلی الله علیک یا اباعبدالله
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت✅🌷✋
⚫️#شهدای_کربلا (۱۷)
«مسلم بن عوسجه»
🥀مسلم بن عوسجه مانند «حبیب بن مظاهر» از قبیله بنی اسد بودو۲۰سال قبل ازهجرت دریمن به دنیاآمد.وی از اصحاب حضرت محمد صلی الله علیه وآله و از یاران خاص امیرالمؤمنین بود که در جمل و صفین و نهروان حضور داشت. مامقانی در کتاب رجالش مینویسد: قلم از بیان جلالت قدر و عدالت و قوت ایمان و شدت تقوای مسلم بن عوسجه عاجز و زبان ناتوان است....
🍀بر اساس برخی روایات همسر و فرزندان مسلم بن عوسجه نیز در کربلا حضور داشتهاند. خلف بن مسلم بن عوسجه، در کنار پدرش حضور داشت و در رکاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسید. 😰
🎋مسلم اولین شهید عاشورا در میان یاران امام حسین(ع) است که در حمله اول به شهادت رسید.😭
👈مسلم بن عوسجه پس از ورود مسلم بن عقیل به کوفه، به یاریاش شتافت و از مردم برای حمایت از امام حسین (علیهالسلام) بیعت گرفت او همچنین، کار خرید سلاح، دریافت کمکهای مردمی و فرماندهی جنگجویان طایفه مذحج و بنی اسد را بر عهده داشت.
🥀مسلم بن عوسجه پس از پراکنده شدن کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه، خود را از دید سربازان عبیدالله مخفی ساخت و شبانه همراه خانواده خود از کوفه خارج گردید و در شب هفتم یا هشتم محرّم به سپاه امام حسین علیهالسلام پیوست.
👈او در شب عاشورا در پاسخ امام حسین علیهالسلام که از یاران خود خواسته بود تا برای رفتن یا ماندن تصمیم بگیرند گفت: ترا رها کنیم تا خدا بداند که در کار ادای حق تو نکوشیدهایم؟ نه به خدا باید نیزهام را در سینههاشان بشکنم و با شمشیرم چندان که دسته آن به دستم باشد ضربتشان بزنم از تو جدا نمیشوم اگر سلاح برای جنگشان نداشته باشم به دفاع از تو چندان سنگشان میزنم که با تو بمیرم تا خدا بداند که ما در نبرد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از تو حمایت و حفاظت کردیم، به خدا قسم اگر هفتاد مرتبه مرا بکشند، بسوزانند، ریز ریز کنند و دوباره زنده شوم هرگز از تو دست بر نمیدارم و جانم را فدای تو خواهم کرد، چگونه در راه تو کشته نشوم در حالی که این تنها برای یکبار است و عزّتی جاودانه دارد؟
♨️وقتی دو لشکر به هم درآمدند، عدهای از سپاه ابن سعد که عمرو بن حجاج سرکردگی آنان را بر عهده داشت، از سمت رودخانه فرات به لشکر امام علیهالسلام حمله کردند و با میسره سپاه به فرماندهی زهیر بن قین درگیر شدند. در این میان مسلم بن عوسجه سرسختانه به نبرد با دشمن پرداخت💪
♨️عمرو بن حجاج، از جانب فرات به یاران امام حسین علیهالسّلام حمله کرد و دو گروه، ساعتی باهم جنگیدند. وی حدود پنجاه تن از جنگجویان ابن سعد را به خاک افکند و همچنان با شمشیر خود به قلب سپاه دشمن میزد.
👈در روز عاشورا، جناح راست سپاه ابن سعد به فرماندهی عمرو بن حجاج به سپاه امام حمله کرد و درگیری دو سپاه به طرف شریعه فرات کشیده شد. در این درگیری مسلم بن عبدالله ضبائی و عبدالرحمن بن ابی خشکاره مسلم را زخمی کردند.
💥 امام علیه السلام و حبیب بن مظاهر بر سر بالین او آمدند. امام به او گفت: ای مسلم خدا تو را رحمت کند. سپس آیه «فَمِنهُم مَن قَضی نَحبَهُ و مِنهُم مَن ینتَظِر و ما بَدّلوا تَبدیلاً»را قرائت کرد. حبیب گفت: «کشته شدن تو بر من بسی مشکل است ولی تو را به بهشت مژده میدهم»، مسلم بن عوسجه با صدای ضعیف گفت: خداوند تو را به خیر بشارت دهد. آنگاه حبیب به او گفت: اگر شهادتم نزدیک نبود، دوست داشتم آنچه برایت مهم است به من وصیت کنی تا حق دینی و خویشاوندی خود را ادا کرده باشم. مسلم بن عوسجه به امام اشاره کرد و به حبیب گفت: «تو را وصیت میکنم به این شخص، خدای رحمتت کند تا جان در بدن داری از او دفاع کن و از یاریاش دست مکش تا کشته شوی.» حبیب گفت: به وصیت تو عمل میکنم و چشم تو را روشن میگردانم.
👈 در این حملهٔ دسته جمعی بود که مُسلم بن عوسجه اسدی به شهادت رسید. 😭
شرط امام باقر برای ظهور.mp3
2.62M
🔊 #صوت_مهدوی
👤 استاد #پناهیان
▫️ دشمنهای امام حسین چطور تونستن پیروز بشن؟ چرا ما نمیتونیم ظهور رو رقم بزنیم؟
▪️ویژه #محرم
📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📢📢📢📢📢📢📢🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊
💠همراهان گرامی کانال
🌷ختم دسته جمعی ذکر (اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ) در کانال برگزار میشود
یک استاد حوزه علمیه با اشاره به سجده زیارت عاشورا که بیان میکنیم «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ» در معنای یومالورود، اظهار کرد: مقصود از یومالورود از لسان اهل بیت(ع)، دستگیری هم در قیامت و هم شب اول قبر از سوی امام حسین علیه السلام است.
✅ تعداد ثبت مجموعه یا ضامن آهو میشود و توسط متصدی آمار در حرم مطهر
🍃🍂آقا علی بن موسی الرضا 🍂 🍃
از طرف شما عزیزان ثبت میشود و نزد ولی نعمتمان به امانت سپرده میشود
❇️ فرصت خواندن و اعلام تا آخر هفته جمعه شب ، 21
شهریور
✳️ به نیابت از امام زمان (عج )هدیه به امام حسین علیه السلام و یاران با فوایش و برآورده شدن حاجات افراد شرکت کننده
📣لطفا تعداد ذکر (اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ) را که می خوانید ،به آیدی زیر بفرمایید تا جمع آمار در حرم مطهر امام رضا ( ع ) مطهر ثبت شود
تشکر و عاقبت بخیری از حضور پر رنگتون 🌹
⬅️آیدی جهت پیام دادن برای اعلام تعداد ذکر درختم دسته جمعی👇👇
🆔 @ZZ3362
السلام علی الحسین🏴وعلی علی بن الحسین🏴وعلی اولادالحسین🏴وعلی اصحاب الحسین
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا 🌷امام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۱۱ *═✧❁﷽❁✧═* آن شب🌃 همین که دراز کشیده بودم، وضعیت
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۱۲
*═✧❁﷽❁✧═*
دیگر نیمه های اسفند بود؛ اما هنوز برف🌨 روی زمین ها آب نشده بود و هوا سوز و سرمای خودش را داشت.
زن ها مشغول خانه تکانی و رُفت و روب و شست وشوی خانه ها بودند. اما هر کاری می کردم، دست و دلم❤️ به کار نمی رفت.
آن روز تازه از تشییع جنازه چند شهید 🌷برگشته بودم، بچه ها را گذاشته بودم خانه و رفته بودم صف نانوایی🥖 و مثل همیشه دم به دقیقه می آمدم و به آن ها سر می زدم.
بار آخری که به خانه آمدم، سر پله ها که رسیدم، خشکم زد. صدای خنده😂 بچه ها می آمد. یک نفر خانه مان بود و داشت با آن ها بازی می کرد. پله ها را دویدم. پوتین های درب و داغان و کهنه ای پشت در 🚪بود.
با خودم گفتم: «حتماً آقا شمس الله یا آقا تیمور آمدند سری به ما بزنند. شاید هم آقا ستار باشد.» در را که باز کردم، سر جایم میخ کوب شدم. صمد😍 بود.
بچه ها را گرفته بود بغل 🤗و دور اتاق می چرخید و برایشان شعر می خواند. بچه ها هم کیف می کردند🤩 و می خندیدند.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
🌷🌱🌷🌱
#سوره مبارکه ی نحل آیه ۷۸
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
👈وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا
تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ
وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ .
👌و خداوند شما را از شكم مادرانتان
بیرون آورد در حالی كه چیزی
نمیدانستید، و برای شما گوش و
دیدگان و دلها قرار داد تا شكر گزارید.
🌱🌷🌱🌷
✨🍃🌷🍃✨🍃🌷🍃✨
🌥اول هرسپیده
✋️ #سلام_امام_زمانم
💔اين ترڪ خورده دلم
✨وحشتــ آن را دارد ڪہ
😔بميرد وَ نبيند پسر حیدر را
اَلسَلامُ عَلَیڪَ یاصَاحِبَ الزَّمَان(عج)
✨🍃🌷🍃✨🍃🌷🍃✨
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#امام_حسین علیه السلام امام تحول ۱۸
#کربلا_میدان_مسابقه
سلام علیکم
صبحتون بخیر ۸تا صلوات بفرستید✔️
بسم رب الحسین علیه السلام
کربلا میدان مسابقه بود👌
آن هایی که بهترین ها بودند دور امام حسین علیه السلام
جمع شده بودند✔️
حضرت به بهترین بودن اونا تصریح
کردن و صحه گذاشتن و فرمودن
👈 اَمّا بَعدُ فَاِنّی لا اَعلَمُ اصحابا اَوفَی
و لا خَیرا مِن اصحابی و لا اهل بیت اَبَرَّ
و لا اَوصَلَ من اهل بیتی
من یارانی بهتر و با وفاتر از اصحاب خودم
و خویشاوندانی نیکوکارتر و نزدیک تر از ......
این بهترین ها در کربلا اومدن برا مسابقه
هر کسی می خواهد گوی سبقت را از دیگری برباید👌
هر کسی می گوید من زودتر شهید شوم
بعد این صحنه ها دیدنی خواهند شد😍
این میدان مسابقه دوستان خداست
البته دل حضرت اب و کباب میشه
حاضر نیست یک تار مو از یارانش کم بشه😢
شب عاشورا هم بهشون اذن داد تا از میدان
بروند اما آن ها مرد این میدان بودن✅
در این میدان از میان اصحاب
آن که از همه دیرتر آمده بود؛ گوی سبقت ربود✔️
کسی که دل زینب سلام الله علیها را شکسته بود😢
آن چنان راه را بسته بود که اباعبدالله فقط یه حرف بهش گفت💢
گاهی اوقات کافیه که انسان یه حرف بشنوه
و همین مسیرش را عوض کنه👌
حر همین طوری عوض شد
و در او تحول ایجاد شد
امام حسین علیه السلام در کربلا به این سادگی ها
عصبی و ناراحت نمیشد❌
ولی وقتی دید حر قابلیت تحول را داره
که با یک تلنگر عوض بشه
لذا بهش نهیب زد
👈 مادرت به عزایت بنشیند؛ این چه برخوردی است؟؟
همین جمله کافی بود در تغییر و تحول حر
صلی الله علیک یا اباعبدالله
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت✅🌷✋
⚫️#شهدای_کربلا (۱۸)
«قیس بن مسهر»
🎋قیس بن مسهر بن از قبیله بنی صیدا یکی از طایفههای بنی اسد می باشد. قیس بن مسهر قاصد بین مردم کوفه و امام حسین(ع) و همچنین رابط بین مسلم بن عقیل و حضرت بود .
👌ولی مهمترین فراز زندگی او زمانی رقم خورد که امام حسین(ع) به ناحیه حاجر از بطن الرّمة رسید و قیس بن مسهر صیداوی را به همراه نامهای به طرف اهل کوفه فرستاد که در آن چنین نوشت:
«بسمالله الرحمن الرحیم؛ از طرف حسین بن علی به برادران مؤمن و مسلمانش، سلامعلیکم، حمد و سپاس میکنم خدایی را که خدایی جز او نیست، امّا بعد، نامه مسلم بن عقیل به من رسید، که از حسن نیت و اجتماعتان در یاری رساندن به ما و مطالبه حق ما خبر میداد. از خدا میخواهم کار را برایمان آسان و نیکو گرداند، به خاطر این نصرت و یاری، أجر عظیمی نصیبتان کند. روز سه شنبه هشتم ذی الحجه به طرف شما حرکت کردم، لذا وقتی فرستادهام نزدتان آمد، در کارتان سرعت و اهتمام بورزید که من ان شاء الله در همین روزها نزد شما خواهم آمد، و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.»
🥀قیس در منطقه قادسیه با حصین بن نمیر برخورد کرد و به سرعت نامه امام حسین(ع) را پاره کرد. افراد حصین بن نمیر قیس را دستگیر کردند و نامه تکهتکه شده را یافتند. حصین او را نزد ابن زیاد فرستاد اوضاع قیس و نامه پاره را به ابن زیاد گزارش داد.
👈وقتی قیس را نزد ابن زیاد آوردند؛ ابن زیاد از او پرسید تو کیستی؟
قیس در پاسخ گفت: من مردی از شیعیان حسین بن علی علیه السلام هستم.
👈ابن زیاد گفت: چرا نامه را پارهپاره کردی؟
قیس جواب داد: از ترس تو، تا از مضمون آن مطلع نشوی.
ابن زیاد: این نامه را چه کسی نوشته؟
👈قیس جواب داد: حسین بن علی(ع)
ابن زیاد پرسید: به چه افرادی نوشته بود؟
قیس گفت: به قومی از اهل کوفه که من ایشان را نمیشناسم.
♨️ابن زیاد که از مقاومت قیس بن مسهر به تنگ آمده با بود با عصبانیت گفت: یا میگویی که این نامه خطاب به چه افرادی است و یا اینکه بر منبر میروی و علی و حسن و حسین(ع) را دشنام میگویی تا از دست من خلاصی یابی و گرنه تو را قطعه قطعه میکنم.
🍀قیس بن مسهر که به خوبی از نیات پلید ابن زیاد آگاه بود، تصمیم گرفت تا از فرصتی که ابن زیاد برایش فراهم کرده است استفاده کند و پیشنهاد ابن زیاد را پذیرفت. قیس خطاب به ابن زیاد گفت: من آن کوفیانی را که مخاطب نامه بودند را نمیشناسم ولی حاضرم تا بر بالای منبر لعن کنم.
👈ابن زیاد که خود را برای یک مانور تبلیغاتی علیه امام حسین علیه السلام آماده میکرد، دستور داد تا قیس را به مسجد ببرند و مردم را جمع کنند تا قیس در حضور مردم اهلبیت پیامبرصلی الله علیه وآله را لعن کند.
💢زمانی که قیس را نزد مردم حاضر کردند او خطاب به مردم کوفه چنین گفت: «ای مردم به زودی حسین بن علی(ع) بهترین خلق خدا، پسر فاطمه دختر پیغمبر خدا(ص) میرسد، و من فرستاده او سوی شمایم. در شب از او جدا شدم، او را اجابت کرده و یاریش کنید». سپس ابن زیاد و پدرش را لعنت کرد .وعلی بن ابیطالب علیه السلام راستود.
☺️پس از این سخنان، دژخیمان اموی به دستور ابن زیاد، قیس را از بالای قصر رها کرده و به شهادت رساندند.😰
👈 هنگامیکه خبر شهادت قیس به امام حسین(ع) رسید برای او گریست و در حق او دعا کرده واین آیه راتلاوت فرمودند:
.✨..فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و هرگز عقيده خود را تبديل نكردند.✨
بار خدایا، برای ما و آنها بهشت مقرّر فرما و میان ما و آنها در قرارگاه رحمتت و ذخیرهگاه نهان ثوابت فراهم آور.🤲
🍀همانطور که گذشت قیس بن مسهر صیداوی، نزد ابن زیاد خود را شیعه امام حسین علیه السلام معرفی کرد و نه تنها از تهدیدات ابن زیاد هیچ واهمهای نداشت، بلکه از هر فرصتی برای یاری رساندن به فرزند پیامبر(ص) استفاده کرد و سرانجام در این راه به دیدار حق شتافت. 😭
محسن همیشه می گفت ،
غرق دنیا شده را جام شهادت ندهند !!
محسن چیزی زیباتر از دنیا را دید ،
شهادت ، خدا و زیبایی را دیده بود که حاضر شد ،
دنیا را رها کند و برود...👌
السلام علی الحسین🏴وعلی علی بن الحسین🏴وعلی اولادالحسین🏴وعلی اصحاب الحسین
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا 🌷امام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
📌 نقدِ معصوم با چاشنیِ دلسوزی!
▪️ خودمان را ارادتمند به امام حسین و عقلِ کل میدانیم و به بهانهی دلسوزی، به خود اجازه میدهیم حتی حادثهی کربلا و عملکرد امام حسین و یارانش را نقد کنیم. دقت نمیکنیم که حسین، خلیفةالله است و عملکردِ او مورد تایید خداست. توجیهمان اینست که با دیپلماسیِ مذاکره و تعامل، میشود جلوی وقوعِ حادثهای عظیم و از دست دادن نیروهای ارزشی را گرفت.
▫️ با همین توجیه میتوان حتی با دشمن هم نرمِش و مذاکره کرد و در مقابل هر سیاستی، با دشمنان، با منطقِ بِده بِستان عمل کرد؛ غافل از اینکه در مقابلِ دشمن، بُردِ دوسره وجود ندارد و اگر به دشمن، چراغِ سبز نشان بدهیم، فقط مسیر دشمنی را برای او هموارتر میکنیم.
▪️ اگر ما به جای حضرت عباس اماننامه میگرفتیم، ممکن بود با این توجیهات به راحتی خودمان را گول بزنیم و اماممان را تنها بگذاریم. وقتی به خود اجازه میدهیم با این توجیهات عملکردِ خدا محورِ امام حسین و یارانش را نقد کنیم، وقتی امام زمان بیاید، آیا تسلیم و همراهِ او خواهیم بود یا منتقد و مقابلِ او؟!
📎 #توجیه_المسائل_کربلا ۱۸
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۱۲ *═✧❁﷽❁✧═* دیگر نیمه های اسفند بود؛ اما هنوز برف🌨 ر
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۱۳
*═✧❁﷽❁✧═*
یک لحظه نگاهمان👀 در هم گره خورد و بدون اینکه چیزی بگوییم چند ثانیه ای به هم نگاه کردیم. بعد از چهار ماه🌙 داشتیم دوباره یکدیگر را می دیدیم. اشک توی چشم هایم 😭جمع شد. باز هم او اول سلام✋ داد و همان طور که صدایش را بچگانه کرده بود و برای خدیجه و معصومه شعر می خواند گفت: «کجا بودی خانم من، کجا بودی عزیز من😍 کجا بودی قدم خانم⁉️»
از سر شوق گلوله گلوله اشک😭 می ریختم و با پر چادر اشک هایم را پاک می کردم. همان طور که بچه ها بغلش 🤗بودند، روبه رویم ایستاد و گفت: «گریه می کنی⁉️»
بغض راه گلویم را بسته بود. خندید☺️ و با همان لحن بچه گانه گفت: «آها، فهمیدم. دلت برایم تنگ💔 شده؛ خیلی خیلی زیاد. یعنی مرا دوست داری. خیلی خیلی زیاد😍»
هر چه او بیشتر حرف می زد، گریه ام 😭بیش تر می شد. بچه ها را آورد جلوی صورتم و گفت: «مامانی را بوس کنید. مامانی را ناز کنید.»
بچه ها با دست های کوچک و لطیفشان صورتم را ناز کردند.
پرسید: «کجا رفته بودی⁉️»
با گریه گفتم: «رفته بودم نان🥖 بخرم.»
پرسید: «خریدی⁉️»
گفتم: «نه، نگران بچه ها بودم. آمدم سری بزنم و بروم.»
گفت: «خوب، حالا تو بمان پیش بچه ها، من می روم.»👌
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷