#شهید_حاج_علیرضا_موحد_
دانش
🌷🌷🌷🌷🌷
در مڪتب ما #شهادت مرگی نیست ڪه دشمن بر ما تحمیل ڪند ،
#شهادت مرگ دلخواهی است ڪه مبارز مجاهد و مومن ، با تمام آگاهی و بینش و منطق و شعورش انتخاب میڪند👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
#حاج_قاسم
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۳۱ *═✧❁﷽❁✧═* برای کمک خرج 💶خانه، دفترهای📒 مشق و تمر
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۳۲
*═✧❁﷽❁✧═*
هر شب 🌃جمعه برای پدر و مادر و رفتگان خاک به اهل مسجد🕌 خیرات میداد.
هر صبح جمعه کاچی سید عباسش به راه بود و چند شاخه شمع🕯 روشن می کرد و در طول هفته روزی نبود که یک بشقاب 🍽غذا برا همسایه به نیت به جا آوردن حق همسایه گری و رد مظلمه از خانه بیرون نرود❌
خانه ی ما سرقفلی 🔓مسکینان بود. اگر گدایی در خانه را می زد تا به او آب💦 خنک نمی داد و سیرش نمی کرد و پاپوشش نمی داد نمی گذاشت دست خالی برود👌
می گفت: بعضی اولیا در لباس ژنده و ژولیده و با هیبت مسکینان در خانه را می زنند و ما نمی دانیم. غفلت نکنید❌ همه را راه دهید و در راه خدا خیرات بدهید.
امام زمان در بین ماست. به همه سلام ✋کنید شاید یکی از آنها او باشد.
حالا باغچه ی حیاط که پژمرده🥀🍂 شده بود تا مرغ و خروس ها و مدرسه🏦 و مسجد و همسایه و گدا و ... همه می دانستند که دیگر آقا نیست❌
یادم نمی آید بعد از این حادثه دوباره کی نخودچی کشمش خوردم اما می دانم هرگز طعم نخودچی کشمش بابا را نداشت☹️
کریم و رحیم که برادرهای🧑 بزرگ خانه بودند برای اینکه فضای مغموم خانه را عوض کنند غروب که می شد توپ🏐 دو پوسته و بساط گل کوچیک راه می انداختند و من هم دروازه بان می شدم☺️
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
📌 #طرح_مهدوی
🌅 #عاشقانه_مهدوی
❤️ هرچه داریم ز سودای تو دلبر داریم / حیف باشد که ز سودای تو دل برداریم
🙏 یا اباصالح
🖼
#سوره مبارکه ی ضحی آیه ۱۰
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
👈وَأَمَّا السَّآئِلَ فَلَا تَنْهَرْ .
👌و سؤالكننده را از خود مران،
#السلام_ایها_الغریب
﷽🕊💐 #سلام_امام_زمانم 💐🕊﷽
🌤 آفتابی، نفس صبح دل آرایی تو
🌙 مَه من ، شاخ گل نرگس رعنایی تو
🌾 چشمهای من اگر رخصت دیدار نیافت
🌼 رو به هر سوی نماید دلم ، آنجایی تو
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──