♨️تولی و تبری در زمان غیبت
🔸حفظ #حب و #بغض در زمان غیبت امام زمان علیهالسلام‼️
🔹 به امام صادق علیهالسلام عرض كردند :
هرگاه روز را صبح و شام بر من بیاید و امامى را كه از او پیروى كنم نبینم چه كنم؟
حضرت فرمودند:
🔹آنكه را باید دوست داشته باشى دوست بدار و آنكه را باید دشمن بدارى دشمن بدار [تولى و تبرى را از دست مده وبر آن ثابت قدم باش]
وهر صبح وشام (چشم به راه مولا و) منتظر فرج باش تا خداى عزوجل او را ظاهر كند.
📚 بحارالأنوار ج۵۲ ص۱۴۸
الغیبة، نعمانی ص۱۶۱
کافی ج۱ ص۳۴۲
کمال الدین ص۳۴۸
#طرح_صیانت
#واکسن
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۱۸۹ *═✧❁﷽❁✧═* خواهرها به هر شکل بود تا صبح مرا تحمل
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۱۹۰
*═✧❁﷽❁✧═*
سوار ماشین آمبولانس🚑 تویوتای نویی شدیم که هنوز روکشهای صندلی آن را جدا نکرده بودند. عراق با همهی تجهیزات رزمی و بهداری کامل و مجهز پا به جنگ📛 گذاشته بود. برخلاف مسیر تنومه به بصره، کسی پشت ننشست. راننده و یک سرنشین جلو نشستند. بصره مانند آبادان شهر مرزی بود.
گاهی عینک امنیتی را بالا و پایین میکردیم تا چیزی ببینیم👀هیچ خبری از سر و صدای توپ و خمپاره و بمباران هواپیماها ✈️نبود. مردم در شرایط عادی زندگی میکردند.
حتی بچههای مدرسه با کیف و کتاب📚 و روپوش مرتب در مسیر مدرسه بودند . نبض زندگی مردم، عادی میزد. هیچ نگاهی مضطرب و هیچ چهرهای پریشان نبود🚫 هیچ خانهای بر سر اهل و عیال صاحبخانه آوار نشده بود. خانهها سنگربندی نشده بود.
خدایا آبادان کجا، بصره کجا؟ خرمشهر کجا، بصره کجا؟ بعثیها با مردم میجنگیدند و ایران با ارتش بعث و سربازان نظامی. اسیران🙌 ما سربازان و نظامیان عراقی و اسیران آنها مردم غیرنظامی و ساکنین شهرها و مسافران جادههای شهرها بودند.
با چهار لوموتیلی که بالا انداخته بودم دلپیچهام آرام گرفته بود. اما مثل اینکه این بار نوبت مریم بود. اوضاعش سخت به هم ریخته شده بود و از درد مثل مار 🐍زخمی به خودش میپیچید.
راننده و سرنشین جلو، از همان ابتدای حرکت، نوار📼 یک خوانندهی عرب را روی ضبط ماشین🚕 گذاشتند و پیچ صدا را تا آخر بالا بردند. سر و کولشان را با آهنگ آنچنان پیچ و تاب میدادند که انگار در کنسرت زندهی یک خوانندهی مشهور نشستهاند.
عینک ها 🕶را یک گوشه انداخته بودیم و هرچه به شیشه میکوبیدیم فایدهای نداشت☹️ باز صد رحمت به هنرپیشهی تبلیغ خمیردندان کلگیت. مریم مرتب زردآب بالا میآورد🤮 نگاههای معصومانهاش بیرمق شده بود. بالاخره در بین راه توقف کردند.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_حجر_آیه_۴۹
#آمرزش_خدا_توام_با_مهربانی
ای پیامبر صلی الله علیه وآله, بندگانم را آگاه کن که من آمرزنده و مهربانم.
پس هر کس گناهی مرتکب شده توبه کند تا این نعمتها نصیب او گردد
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
#مهدی_جانم💖
ای ماه در آسمان به دنبال توایم
ما بی خبر ازجهان به دنبال توایم
از مسجد سهله دور هستیم ولی
در مسجد جمکران به دنبال توایم
#اللہم_عجل_لولیڪ_الفرجـ
سلام مولای ما
🏝سلامتی؛
ارمغانِ سلام است!
و تـــو؛ جلوهی تمام و کمالِ سلام!
سَلامِ بر سلام؛
نورٌ علیٰ نور است
برای آنان که به تلالؤ
پسِ پردهات نیز، دلگرمند...
سلام بر تـــو
حضرت صاحب دلم؛🏝
⚘وَ ابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ،
و او را در جايگاه ستوده اي كه گذشتگان و آيندگان به آن رشك برند برانگيز⚘
📚مفاتیح الجنان،صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌷🌷🌷🌷🌷
اگر خـواستی #زندگی کنی، باید
منتظر #مرگ باشی! ولی اگر #عاشق
شدی ، دوان دوان سمت #فدا شدن
در راه #معشوق میروی !
این خاصیت کسانی است که در
فکر #جاودانه شدن هستند ...👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۱۹۰ *═✧❁﷽❁✧═* سوار ماشین آمبولانس🚑 تویوتای نویی شدیم
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۱۹۱
*═✧❁﷽❁✧═*
درمانگاه شلوغی بود. همهی مراجعین و کارکنان برای تماشا🙄 از درمانگاه بیرون آمده بودند. نمیدانم🤔 ما را به چه عنوانی معرفی کرده بودند. بعضی از آنها با غیظ و غضب😠 و بعضی دیگر شاد و سرمست به ما خیره شده بودند. هرکس به درجهی مستیاش مشتی، لگدی، سنگی به سمت ما پرتاب میکرد.
آنها هم با ناسزا و دشنام ✊و رفتارهای ناپسند ما را بدرقه کردند. اما در میان این جمعیت آدمهای محزون و متعجب هم بودند. نمیدانم آیا اسیر گرفتن چهار دختر، تا این حد میتوانست افتخارآفرین باشد؟ این حجاب🧕 بیشتر از آنچه برایشان معنی دینی داشته باشد معنی سیاسی و استراتژیک داشت.
فاطمه گفت: میخوای دکتر👩⚕ تو را هم ببینه؟
گفتم: نه، من همون چهار تا لوموتیل دلم را آروم کرده. حوصلهی سؤال و جواب ندارم☹️
فاطمه و مریم پیش دکتر رفتند. فاطمه که برگشت گفت: دکتر بیشتر از آنکه از وضعیت بیمار بپرسد مشتاق اخبار جنگ 📛است. مدام میپرسید شما را چرا گرفتهاند؟ کجا گرفتهاند؟ کِی گرفتهاند❓
از اوضاع ایران میپرسید. بعد هم بدون اینکه از وضعیت مریم بپرسد به او سرم وصل کرد.
یک ساعت⌚️ در آن درمانگاه منتظر بودیم. دکتر هر چند دقیقه یکبار سؤال جدیدی برایش مطرح میشد و دوباره فاطمه را سؤالپیچ میکرد. هنوز همه بیرون بودند و با همان فضاحتی که از ما استقبال کرده بودند بدرقه شدیم. حلیمه از برخورد مردم خیلی متأثر و مغموم شد. گریه کرد😭 و گفت: به چه گناهی با ما اینگونه رفتار میکنند؟ بیحرمتی به این اندازه؟ مگر ما دو تا کشور مسلمان نیستیم؟ مگر ما خواهر دینی آنها نیستیم❓
فاطمه گفت: یادتون نره اینجا سرزمین کوفه و کربلا🕌ست. همان جایی که اهل بیت امام حسین (علیه السلام) را به اسیری در شهر چرخاندند و به آنها بیحرمتی کردند
اگر به ما محبت💞 میکردند باید تعجب میکردیم.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_حجر_آیه_۸۸
#نکته_مهم_در_شیوه_برخورد_با_دشمنان
ای محمد صلی الله علیه وآله; هرگز چشم خود را به نعمتهای مادی که به گروههایی از کفار داده ایم ندوز
و از هدایت نشدن و ایمان نیاوردن مشرکان غمگین مباش
و بالهای مهر و محبت خود را برای مومنان بگستر
تا از پراکندگی و گزند دشمنان در امان باشند و گرمی محبت تو را دایما لمس کنند.
سلام مولای ما
🏝غمانگیزترین نقطه دنیا
صبحیست که
بی یاد دوست
آغاز شود.
سلام صمیمیترین رفیق🏝
⚘وَ صَلِّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، وَ وَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَ قَائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ، وَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
و بر علي امير مؤمنان و وارث رسولان و پيشواي نيكان با چهره هاي درخشان و سرور اوصياء و برهان پروردگار جهانيان درود فرست⚘
📚مفاتیح الجنان،صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#مولایمن
🍂می خواستم که قصّه حُسن تو سرکنم
با این بهانه شام فراقت سحر کنم...
🍂پایان مگر برای شب انتظار نیست؟
جانم به لب رسید چه خاکی به سر کنم...
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شهید_مصطفی_چگنی
🌷🌷🌷🌷🌷
هر کس مهر امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری در دل نداشته باشد
مطمئن باشد اگر در زمان یکی از امامان معصوم علیه السلام هم باشد مهر آنها را در دل نخواهد داشت👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
#حلالت_نمیکنیم
#تنفیذ_سیزدهم
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
🏝ذیالحجّه بعد از
این همه اتفاق زیبا
فقط آمدن تو را کم دارد.
تو بیایی و از این به بعد
ذیالحجّه را
نه فقط به خاطر «غدیر»،
نه تنها برای «مباهله»،
نه فقط برای نازل شدن «هَل اتی» و...
بلکه برای آمدن تو
نیز جشن بگیریم.
🏝بگذار قشنگترین حُسن ختامِ
این سال قمری، آمدن تو باشد
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۱۹۱ *═✧❁﷽❁✧═* درمانگاه شلوغی بود. همهی مراجعین و کا
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۱۹۲
*═✧❁﷽❁✧═*
هنوز یک ساعتی⌚️ از آنجا دور نشده بودیم که کنار یک قهوهخانه سرراهی توقف کردند.
ما با قیافههای خسته و ژولیده و مریض🤕 هرچه اصرار کردیم که میل به هیچ غذایی نداریم و داخل ماشین میمانیم قبول نکردند و گفتند: لازم اتگعدن علی الطاولة حتی لو ما اتریدون لو تاکلن شی. (باید بیایید سر میز بنشینید، حتی اگر نخواهید چیزی بخورید👌)
چند میز مستطیل شکل شش نفره در آن قهوهخانهی فرسوده و کثیف چیده شده بود. ما چهار نفر در یک ضلع میز بغل هم و آن دو نفر در دو ضلع دیگر میز نشستند. چهار پرس غذا شبیه کباب 🍖بره روی میز گذاشتند. آن دو با ولع دهان باز میکردند و نمیدانم این لقمهها را درسته به کجا میفرستادند😳 گاهی استخوانی را گاز میزدند و نیمهی دیگر را تعارف میکردند.
شبیه گرگهای🐺 آدمخوار بودند. بیاراده توجهم به آنها جلب شده بود. راستش ترسیده بودم😰
فاطمه که متوجه نگاه وحشتزده و خیرهی من شد، گفت: بیخیالشون شو.
گفتم: میترسم پرس بعدیشان ما باشیم، یا ما را به عنوان دسر بخورند😋
بعد از اینکه با فشار آب💦 لقمههای در راه مانده را به شکمبههای چرمی فرستادند، دستها را به پشت سیبیلهای خیس خود مالیدند و گفتند:
- یالّا روحن. اسرعن. (یالّا بروید🚶♀ عجله کنید.)
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام و خدا قوت
#سوره_مبارکه_حجر_آیه_۹۹
#دلداری_خداوند_به_پیامبر
ای محمد صلی الله علیه وآله; همواره به بندگی پروردگارت مشغول شو تا مرگت فرا رسد
زیرا عبادت پروردگار به انسان شرح صدری می دهد که همه مشکلات برای انسان کوچک می شودو همه موانع در نظر انسان خوار می گردد
و بندگی برای خداونددر طول عمربه هیچ وجه قطع نمی شود وحتی بالاترین مقام انسانی یعنی رسول اکرم تا آخرین لحظه عمر شریفش مشغول عبادت و نماز بود
برخلاف گروهی از انسانهای گمراه که می گویندوقتی به یقیین رسیدی, دیگر نیازی به عبادت و نماز نیست.