☄انتظار یعنی...
اینکه ببینـی در جایگاهی که هستی،
با توانایی هایی کھ داری...
چه کاری از دستت بر میآید تا برای امامزمان انجام بدهـی !
انتظار توقف نیست؛
حرکتی رو به جلوست...🍃
💫امام منتظر
كی شود یا رب، امام منتظر مهدی بیاید
در دل ما آروزیش، بر لب ما گفتگویش
دیگر ای دست دعا بر گیر دامان اجابت
مسلمین را بگذرد ایام ذلت با ظهورش
اهل عالم را اگر افكنده عصیان در تباهی
ظالمی بر پا نخیزد خون مظلومی نریزد
خون مظلوم شهید كربلا جوشد به عالم
طول غیبت شیعیان را بس ملال انگیز باشد
آن ولی اللهِ غایب ازنظر، مهدی بیاید
چشم محرومان بسویش، كی ز در مهدی بیاید
تا زمان گیرد شتاب و زودتر مهدی بیاید
عزت اسلام باز آید اگر مهدی بیاید
غم مخور كز بهر اصلاح بشر مهدی بیاید
ظلم از عالم گریزد دادگر مهدی بیاید
از پی خونخواهی خون پدر مهدی بیاید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📷 کودکان و اعتیاد اینترنتی
زمان مشخصی را برای استفاده کودکان از اینترنت و فضای مجازی تعیین کنید و بر روی فعالیت آن ها نظارت کافی را داشته باشیم.
#پلیس_فتا
#کلیک_امن
#کودکان_سایبری
@safiranzenabiyoon
1_1413030717.mp3
19.46M
کلیپ قرائت زیارت #آل_یاسین
با سرعت مناسب برای قرائت غروب جمعهها
#شهید_حسن_آقاسی_زاده
🌷🌷🌷🌷🌷
#از_شهداء
برای
#دوست_داران_شهدا
خون شهیدان تضمین کننده استقلال ملت و سربلندی اسلام است.
نظام جمهوری اسلامی امروز امانت شهیدان است و همه باید بدانند که مبارزه با جمهوری اسلام تمام نشده است
#رهبر_انقلاب_اسلامی
┄┄┅┅┅🌺┅┅┅┄┄
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات
🕊🌷🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنرانی جذاب دختر #آمریکایی درباره #حجاب
اگر این سخنرانی از خانم لطیف را گوش کنید، کاملا نشان خواهد داد که حجاب یک سلیقه پوشش نیست بلکه یک مبارزه است با ظلمی سیستماتیک علیه زن، غرب سیستمی طراحی کرده است که تمام این سیستم بر پایه ستم به #زن است
عطیه تمام مراحل مبارزه خود از دوران نوجوانی را شرح میدهد و در آخر دلایل حجاب اسلامی که برای مبارزه با این سیستم ضد زن است را کاملا روشن میکند
گوش دادن به صحبت هایش و نشر آن به خیلی از شبهات نوجوانان پاسخ خواهد داد.
@safiranzenabiyoon
🌷 #دختر_شینا – قسمت 6⃣
✅ فصل دوم
.... دیگر محرم و نامحرم برایم معنی نداشت. حتی جلوی برادرهایم هم چادر سر میکردم.
خانه عمویم دیوار به دیوار خانهی ما بود. هر روز چند ساعتی به خانهی آنها میرفتم. گاهی وقتها مادرم هم میآمد. آن روز من به تنهایی به خانهی آنها رفته بودم، سر ظهر بود و داشتم از پلههای بلند و زیادی که از ایوان شروع میشد و به حیاط ختم میشد، پایین میآمدم که یک دفعه پسر جوانی روبهرویم ظاهر شد. جا خوردم. زبانم بند آمد. برای چند لحظهی کوتاه نگاهمان به هم گره خورد.
پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد. صدای قلبم را میشنیدم که داشت از سینهام بیرون میزد. آنقدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یکنفس تا حیاط خانهی خودمان دویدم.
زنبرادرم، خدیجه، داشت از چاه آب میکشید. من را که دید، دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد. ترسیده بود، گفت: « قدم! چی شده. چرا رنگت پریده؟! »
کمی ایستادم تا نفسم آرام شد. با او خیلی راحت و خودمانی بودم. او از همهی زنبرادرهایم به من نزدیکتر بود، ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید وگفت: « فکر کردم عقرب تو را زده. پسر ندیده! »
پسر دیده بودم. مگر میشود توی روستا زندگی کنی، با پسرها همبازی شوی، آنوقت نتوانی دو سه کلمه با آنها حرف بزنی! هر چند از هیچ پسر و هیچ مردی جز پدرم خوشم نمیآمد.
از نظرمن، پدرم بهترین مرد دنیا بود. آنقدر او را دوست داشتم که در همان سن و سال تنها آرزویم این بود که زودتر از پدرم بمیرم. گاهی که کسی در روستا فوت میکرد و ما در مراسم ختمش شرکت میکردیم، همینکه به ذهنم میرسید ممکن است روزی پدرم را از دست بدهم، میزدم زیرِ گریه. آنقدر گریه میکردم که از حال میرفتم. همه فکر میکردند من برای مردهی آنها گریه میکنم.
🔰ادامه دارد.....🔰
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه _ بقره_آیه۲۰۱
#عاقبت_کسانی_که_هم_دنیا_و_هم_آخرت_را_می خواهند
آنها که خواهان دنیا و آخرت هستند،بهره ای از کسب و دعای خود دارند
و خداوند به سرعت به حساب هرکس رسیدگی میکند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سوال_نوجوان:
📣مگر حدیث نداریم که خدا زیباست و زیباییها رو دوست داره؟!
پس چرا خواسته، خانمها با حجاب زیباییهاشون رو پنهان کنند؟
پس خدا این زیباییها رو برای چی آفریده؟!!
📌پاسخ خانم اسلاملو (نویسنده و پژوهشگر حوزه زن و خانواده)
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز پنجاه وسوم
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
📜 #نامه68 : نامه به سلمان فارسی، قبل از ایام خلافت
🔹روش برخورد با دنيا
♦️پس از ياد خدا و درود، دنيای حرام چونان مار است كه پوستی نرم و زهری كشنده دارد، پس از جاذبه های فريبنده آن روی گردان، زيرا زمان كوتاهی در آن خواهی ماند و اندوه آن را از سر بيرون كن، زيرا كه يقين به جدایی آن و دگرگونی حالات آن را داری و آنگاه كه به دنيا خو گرفته ای بيشتر بترس، زيرا كه دنياپرست تا به خوشگذرانی در دنيا اطمينان كرد او را به تلخ كامی كشاند و هرگاه كه به دنيا انس گرفت و آسوده شد ناگاه به وحشت دچار می گردد.
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
📜 #نامه67 : نامه به قثم بن عباس فرماندار شهر مکه
1⃣ رسيدگی به امور حاجيان در مراسم حج
♦️ پس از ياد خدا و درود! برای مردم حج را به پای دار، و روزهای خدا را به يادشان آور، در بامداد و شامگاه در يك مجلس عمومی با مردم بنشين، آنان كه پرسشهای دينی دارند با فتواها آشنايشان بگردان و ناآگاه را آموزش ده و با دانشمندان به گفتگو بپرداز، جز زبانت چيز ديگری پيام رسانت با مردم و جز چهره ات دربانی وجود نداشته باشد و هيچ نيازمندی را از ديدار خود محروم مگردان، زيرا اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود، ديگر تو را نستايد گرچه در پايان حاجت او برآورده شود. در مصرف بيت المالی كه در دست تو جمع شده است انديشه كن و آن را به عيالمندان و گرسنگان پيرامونت ببخش و به مستمندان و نيازمندانی كه سخت به كمك مالی تو احتياج دارند برسان و مازاد را نزد ما بفرست تا در ميان مردم نيازمندی كه در اين سامان هستند تقسيم گردد.
2⃣ سفارش به رفع نيازهای حجاج
♦️به مردم مكه فرمان ده تا از هيچ زائری در ايام حج در مكّه اجرت مسكن نگيرند كه خدای سبحان فرمود: (عاكف و بادی در مكّه يكسانند.)
عاكف، يعنی اهل مكّه و بادی، يعنی زائرانی كه از ديگر شهرها به حج می آيند، خدا ما و شما را به آنچه دوست دارد توفيق عنايت فرمايد، با درود.
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
📜 #نامه66 : نامه به عبدالله بن عباس
🔹ضرورت واقع بينی
♦️پس از ياد خدا و درود، همانا انسان از به دست آوردن چيزی خشنود می شود كه هرگز آن را از دست نخواهد داد و برای چيزی اندوهناك است كه هرگز به دست نخواهد آورد، پس بهترين چيز در نزد تو در دنيا، رسيدن به لذّتها يا انتقام گرفتن نباشد، بلكه بايد خاموش كردن باطل يا زنده كردن حق باشد، تنها به توشه ای كه از پيش فرستادی خشنود باش و بر آنچه بيهوده می گذاری حسرت خور و همّت و تلاش خود را برای پس از مرگ قرار ده.
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
✅ هیچی نگو...
دختر امام خمینی:
در ازدواج دختر خودم ... موقعی که خطبهی عقد ایشان را خواندند و ما خصوصی خدمت ایشان بودیم به دختر من نصیحت کردند که:
«تو هر وقت شوهرت وارد میشود و دیدی خیلی عصبانی است و حتی در آن عصبانیت به تو تهمت زد و یک چیزهای خلاف گفت، تو در آن موقع به ایشان هیچی نگو،
بعد از آنکه از عصبانیت افتاد، بعدها بگو این حرفت تهمت بوده»
و بعد برگشتند رو به داماد کردند و گفتند: «شما هم همینطور، اگر یک وقتی وارد شدید و دیدید ایشان عصبانی است، آن موقع تذکرات را ندهید.»
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی - ج ۱ - ص ۴۷
#شهید_آرمان_علی_وردی
🌷🌷🌷🌷🌷
#از_شهداء
برای
#دوست_داران_شهدا
بهترین روش جذب نوجوان ها به سوی دین و مسائل معنوی، آشنا کردن آنها با شهدا، بخصوص شهید ابراهیم هادی است.
🌱توی حوزه حاج آقا مجتهدی با آرمان همکلاس بودم. مسئولین حوزه پیشنهاد دادند که برای نوجوان ها کار فرهنگی را شروع کنیم.
🌟آرمان در اینجور کارها پیش قدم بود. کار فرهنگی را به خوبی آغاز کرد. مدتی گذشت. هر روز میدیدم کتاب سلام بر ابراهیم در دست دارد!
پرسیدم آرمان چه می کنی؟
🌸گفت: بهترین روش جذب نوجوان ها به سوی دین و مسائل معنوی، آشنا کردن آنها با شهدا، بخصوص شهید ابراهیم هادی است.
آرمان کتاب تهیه میکرد و به نوجوان ها می داد و از این طریق، آنها را با فرهنگ ناب شهدا آشنا می کرد.
شهید آرمان پیگیر کتاب های گروه فرهنگی شهید هادی بود و اکثر این کتابها را تهیه و مطالعه کرده بود و تحت تاثیر شخصیت شهدا بود.
📙مصاحبه با یکی از دوستان شهید آرمان علی وردی
┄┄┅┅┅🌺┅┅┅┄┄
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل وشهدا🌷 صلوات
🕊🌷🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠همه بدانند!
هم دشمن بداند
هم دوستان بااخلاص بدانند...
🌷 #دختر_شینا – قسمت 7⃣
✅ فصل دوم
... آنقدر گریه میکردم که از حال میرفتم. همه فکر میکردند من برای مردهی آنها گریه میکنم.
پدرم هم نسبت به من همین احساس را داشت. با اینکه چهارده سالم بود، گاهی مرا بغل میکرد و موهایم را میبوسید.
آن شب از لابهلای حرفهای مادرم فهمیدم آن پسر، نوهی عموی پدرم بوده و اسمش هم صمد است. از فردای آن روز، آمدورفتهای مشکوک به خانهی ما شروع شد. اول عموی پدرم آمد و با پدرم صحبت کرد. بعد نوبت زنعموی پدرم شد. صبح، بعد از اینکه کارهایش را انجام میداد، میآمد و مینشست توی حیاط خانهی ما و تا ظهر با مادرم حرف میزد.
بعد از آن، مادر صمد پیدایش شد و چند روز بعد هم پدرش از راه رسید. پدرم راضی نبود. میگفت: «قدم هنوز بچه است. وقت ازدواجش نیست.»
خواهرهایم غر میزدند و میگفتند: «ما از قدم کوچکتر بودیم ازدواج کردیم، چرا او را شوهر نمیدهید؟!» پدرم بهانه میآورد: «دوره و زمانه عوض شده. »
از اینکه میدیدم پدرم اینقدر مرا دوست دارد خوشحال بودم. میدانستم به خاطر علاقهای که به من دارد راضی نمیشود به این زودی مرا از خودش جدا کند؛ اما مگر فامیلها کوتاه میآمدند. پیغام میفرستادند، دوست و آشنا را واسطه میکردند تا رضایت پدرم را جلب کنند.
یک سال از آن ماجرا گذشته بود و من دیگر مطمئن شده بودم پدرم حالاحالاها مرا شوهر نمیدهد؛ اما یک شب چند نفر از مردهای فامیل بیخبر به خانهمان آمدند. عموی پدرم هم با آنها بود. کمی بعد، پدرم در اتاق را بست. مردها ساعتها توی اتاق نشستند و با هم حرف زدند و من توی حیاط، زیر یکی از درختهای سیب، نشسته بودم. حیاط تاریک بود و کسی مرا نمیدید؛ اما من به خوبی اتاقی را که مردها در آن نشسته بودند، میدیدم.
کمی بعد، عموی پدرم کاغذی از جیبش درآورد و روی آن چیزی نوشت. شستم خبردار شد، با خود گفتم: « قدم! بالاخره از حاجآقا جدایت کردند.»
🔰ادامه دارد....🔰
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه _ بقره_آیه۲۱۷
#چه_کسانی_اعمالشان_حبط_و_نابود_میشود
هر کس از مسلمانان از دین اسلام برگردد و مرتد شود و درحال کفر بمیرد ،
همه اعمال نیکش باطل می شود. و از آثار اعمال نیکش، در دنیا وآخرت بی بهره می ماند
و آنان اهل جهنم می شوند و همیشه در آن می مانند.