eitaa logo
سفیران فاطمیه
1.7هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
81 فایل
حجاب و عفاف گلچین اشعار نوحه و روضه احادیث روشنگری سواد رسانه ای نهج البلاغه قران اخبار مهم و روز تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
*═✧❁﷽❁✧═* خیلی جدی ولی با احترام ... بدون اینکه مستقیم بهش زل بزنم ... حرفم رو زدم ... یکم بهم نگاه 👀کرد ... خم شد قند برداشت ... ـ پس بالاخره اون ساک💼 رو دادن به تو ... و سکوت عمیقی بین ما حاکم شد ... فقط صدای تلویزیون📺 بلند بود ... و چشم های منتظر من ... نمی دونستم به چی داره فکر می کنه؟ ... یا ... - هر کار دلت می خواد بکن ... و زیر چشمی بهم نگاه کرد ... - تو دیگه بچه نیستی ... باورم نمی شد ... حس پیروزی تمام وجودم رو فرا گرفته بود😇... فکرش رو هم نمی کردم ... روزی برسه که مثل یه مرد باهام برخورد کنه ... و شخصیت 😎و رفتار من رو بپذیره ... این یه پیروزی بزرگ بود ... جدای از برنامه های عبادی اون دفتر📘 ... برنامه های سابق خودم رو هم ادامه می دادم ... قدم به قدم و ذره به ذره ... از قول یکی از اون هادی ها شنیده بودم ... نباید یهو تخت گاز جلو بری ... یا ترمز می بری و از اون طرف بوم می افتی ... یا کلا می بری و از این طرف بوم ... چله حدیثیم تموم شده بود ... دنبال هر حدیث اخلاقی ای که می گشتم ... که برنامه جدید این چله بشه ... یا چیزی پیدا نمی کردم ... یا ... چند روز از تموم شدن چله قبلی می گشت ... و من همچنان ... دست از پا درازتر ... سوار تاکسی های🚕 خطی ... داشتم از مدرسه برمی گشتم که یهو ... روی یه دیوار نوشته بود ... "خوشا به حال شخصی که تفریحش، کار باشه" ... امام علی علیه السلام ... تا چشمم بهش افتاد ... همون حس همیشگی بلند گفت... - آره دقیقا خودشه ... و این حدیث برنامه چله بعدی من شد ... تمام فکر و مغزم داشت روی این مقوله کار می کرد ... کار ... قرار بود بعد از ظهر با بچه ها بریم گیم نت ... توی راه چشمم به نوشته📝 پشت شیشه یه مغازه قاب سازی افتاد ... چند دقیقه بهش خیره شدم ... و رفتم تو ... ـ سلام ✋آقا ... نوشتید شاگرد می خواید ... هنوز کسی رو استخدام نکردید؟ ... خنده اش گرفت😁 ... چنان گفتم کسی رو استخدام نکردید ... که انگار واسه مصاحبه شغلی یا یه مرکز دولتی بزرگ اومده بودم ... - چند سالته؟ ... ـ 15 ... جا خورد ... ـ ولی هنوز بچه ای ... ـ در عوض شاگرد بی حقوقم ... پولش 💶مهم نیست ... می خوام کار یاد بگیرم ... بچه اهل کاری هم هستم ... صبح ها میرم مدرسه ... بعد از ظهر میام ... چند لحظه بهم خیره شد ... - کار کردن که بچه بازی نیست😏 ... ـ خیلی ها هم سن و سال من هستن و کار می کنن ... قبولم می کنید یا نه؟ ... زبر و زرنگم ... کار رو هم زود یاد می گیرم ... ـ از ساعت 4 تا 8 شب ... زبر و زرنگ باشی ... کار رو یادت میدم ... نباشی باید بری ... چون من یه آدم دائم می خوام... ولی از جسارتت خوشم اومده که قبولت می کنم ... فقط قبل از اومدن باید از پدر یا مادرت رضایت بیاری👌 ... کلا از قرار توی گیم نت یادم رفت ... برگشتم سمت خونه ... موقعیت خیلی خوبی بود ... و شروع خوبی ... اما چطور بگم و رضایت بگیرم؟ ... پدرم که محاله قبول کنه ... مادرمم .. اون شب، تمام مدت مغزم داشت روی نقشه های مختلف کار می کرد ... حتی به این فکر کردم که خودم رضایت نامه تقلبی بنویسم 📝 ... اما بعدش گفتم ... - خوب ... اون وقت هر روز به چه بهانه ای می خوای بری بیرون؟ ... هر بار هم باید واسش دروغ سر هم کنی ... تازه دیر هم اگه برگردی باز یه جور دیگه ... غرق فکر بودم که ایده فوق العاده ای به ذهنم رسید ... بعد از نماز صبح رفتم توی آشپزخونه ... چای☕️ رو دم کردم ... و رفتم نون تازه گرفتم ... وقتی برگشتم ... مادرم با خوشحالی ازم تشکر کرد ... منم لبخند زدم ... ـ دیگه مرد شدم ... کار و تلاش هم توی خون مرده.. خندید.. ـ قربون مرد کوچیک خونه😍 به خودم گفتم ... - آفرین مهران ... نزدیک شدی ... همین طوری برو جلو ... و با یه لبخند بزرگ به پیش رفتم ... دنبال مامانم رفتم توی آشپزخونه ... داشت نون ها رو تکه تکه می کرد ... ـ مامان ... - جانم؟ ... ـ قدیم می گفتن ... یکی از نشانه های مرد خوب اینه که ... یکی محکم بزنی روی شونه اش ... ببینی از روش خاک بلند میشه یا نه ... خندید😊 ... ـ این حرف ها رو از بی بی شنیدی؟ ... ـ الان همه بچه های هم سن و سال من ... یا توی گیم نتن... یا توی خیابون به چرخ زدن و گشتن ... یا پای کامیپوتر 🖥مشغول بازی ... نمیگم بازی بده ولی ... مکث کردم و حرفم رو خوردم ... چرخید سمت من ... ـ میشه من وقتم رو یه طور دیگه استفاده کنم؟ ... ـ مثلا چطوری؟ ... - یه طوری که حضرت علی گفته ... لبخندش جدی شد ... اما نگاهش هنوز پر از محبت بود ... - حضرت علی چی گفته؟ ... - خوش به حال کسی که تفریحش ... کارشه ... با همون حالت ... چند لحظه بهم نگاه👀 کرد ... ـ ولی قبل از حضرت علی ... زمان پیامبر بوده ... که گفتن ... علم را بجوئید حتی اگر در چین باشد... ♻️ادامه دارد... ══ ೋ💠🌀💠ೋ══
47.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ | دختران نسل آفتاب به مناسبت دهه کرامت (علیه السلام) https://eitaa.com/girl_313
29.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ زیبای بلوچی رضا جان نماهنگ بلوچی به مناسبت دهه کرامت منتشر شد (علیه السلام) (عج) https://eitaa.com/girl_313
♨️ بیدار شدن انسان توسط فرشتگان در نیمه شب 💠آیت الله بهجت(رہ) : 🔸شب که انسان می خوابد، ملائکه موکل بر انسان، او را برای نماز بیدار می کنند.و بعد چون انسان اعتنا نمی کندو دوباره می خوابد باز او را بیدار می کنند.دوباره می خوابد، باز او را بیدار می کنند… 🔸این بیداری ها تصادفی و از روی اتفاق نیست، بلکه بیداریهای ملکوتی است که به وسیله فرشتگان انجام می گیرد. 🔸اگر انسان استفاده کرد و برخاست، آنها تقویت و تایید می کنند و روحانیت‌می دهند. وگرنه متأثر می شوند و کسل برمی گردند. 🔸اگر از خواب برخاستید آن ملائکه را که نمی بینید، اقلاً به آنها سلام کنید و تشکر نمایید! 📚در خلوت عارفان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 《وقالَ ارکَبُوا فیها بسم الله مَجراها و مُرساها اِنَّ ربّی لغفورُُ رَّحیم》 الله_رمز_سلامت_کشتی_ نوح و نوح علیه السلام پس از آنکه از هر نوع حیوان یک نر وماده در کشتی سوار کرد به مومنین گفت: در کشتی سوار شوید وهنگام حرکت و ایستادن کشتی بسم الله بگوئید البته پرودگار من آمرزنده و مهربان است
❣ معنـای سحـر سلام بـر تو✋ غـایب ز نظـر سلام بـر تو غم میرود از سینه‌ی شیعه با گفتن هر ســــــلام بر تو✋ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سبک زندگی شاد 18.mp3
14.09M
۱۸ 💔 گدای عاطفه ی دیگران است؛ کسیکه ایــــمان ندارد! ایمان به قدرتی بی نهایت؛ تو را روی پای خودت، محکم نگه میدارد! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 یک تمرین مهم برای منتظران واقعی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز صد و هشتاد و دوم ┄═❁✦••••🌿🌹🌿••••✦❁═┄ 📜 : (عمر برای شرکت در جنگ با رومیان در سال ۱۵ هجری با امام‌ علیه السلام مشورت کرد آن حضرت فرمود:) 🔹مشاوره نظامی ♦️خداوند به پيروان اين دين وعده داده که اسلام را سربلند و نقاط ضعف مسلمين را جبران کند. خدايی که مسلمانان را به هنگام کمی نفرات ياری کرد و آنگاه که نمی توانستند از خود دفاع کنند، از آنها دفاع کرد، اکنون زنده است و هرگز نمی ميرد. هرگاه خود به جنگ دشمن روی و با آنان روبه رو گردی و آسيب بينی، مسلمانان تا دورترين شهرهای خود، ديگر پناهگاهی ندارند و پس از تو کسی نيست تا بدان رو آورند. مرد دليری را به سوی آنان روانه کن و جنگ آزمودگان و خيرخواهان را همراه او کوچ ده. اگر خدا پيروزی داد چنان است که تو دوست داری و اگر کار ديگری مطرح شد، تو پناه مردمان و مرجع مسلمانان خواهی بود. ┄═❁✦••••🌿🌹🌿••••✦❁═┄ 📜 1⃣ عظمت پروردگار ♦️دنيا و آخرت خدا را فرمانبردار است و سر رشته هر دو به دست اوست. آسمان ها و زمين ها کليدهای خويش را به او سپردند و درختان شاداب و سرسبز، صبحگاهان و شامگاهان در برابر خدا سجده می کنند و از شاخه های درختان نور سرخ رنگی شعله ور شده، به فرمان او ميوه های رسيده را به انسان ها تقديم می دارند. 2⃣ ويژگی های قرآن ♦️کتاب خدا، قرآن، در ميان شما سخنگويی است که هيچ گاه زبانش از حق گويی کُند و خسته نشد و همواره گوياست؛ خانه ای است که ستون های آن هرگز فرو نمی ريزد و صاحب عزّتی است که يارانش هرگز شکست ندارند. 3⃣ ويژگی های پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ♦️ خدا پيامبر(صلی الله علیه و آله) را پس از يک دوران طولانی که ديگر پيامبران نبودند فرستاد. زمانی که ميان طرفداران مذاهب گوناگون نزاع در گرفته و راه اختلاف می پيمودند. پس او را در پی پيامبران فرستاد و وحی را با فرستادن پيامبر(صلی الله علیه و آله) ختم فرمود. پس پيامبر(صلی الله علیه و آله) با تمام مخالفانی که به حق پُشت کردند و از آن منحرف گشتند به مبارزه پرداخت. 4⃣ روش برخورد با دنيا ♦️ و همانا دنيا نهايت ديدگاه كوردلان است، كه آن سوی دنيا را نمی نگرند، اما انسان آگاه نگاهش از دنيا عبور كرده از پس آن سرای جاويدان آخرت را می بيند، پس انسان آگاه به دنيا دل نمی بندد و انسان كوردل تمام توجه اش به دنياست، بينا از دنيا زاد و توشه برگيرد و نابينا برای دنيا توشه فراهم می كند. 5⃣ اندرزهای جاودانه ♦️ آگاه باشيد، در دنيا چيزی نيست مگر آنکه صاحبش به زودی از آن سير و از داشتن آن دلگير می شود جز ادامه زندگی، زيرا در مرگ آسايشی نمی نگرند. حيات و زندگی چونان حکمت و دانش است که حيات دلِ مرده و بينايیِ چشم های نابيناست و مايه شنوايی برای گوش های کر و آبی گوارا برای تشنگان می باشد که همه در آن سالم و بی نيازند. 6⃣ شناخت قرآن ♦️اين قرآن است که با آن می توانيد راه حق را بنگريد و با آن سخن بگوييد و به وسيله آن بشنويد. بعضی از قرآن از بعضی ديگر سخن می گويد و برخی بر برخی ديگر گواهی می دهد. آياتش در شناساندن خدا اختلافی نداشته و کسی را که همراهش شد از خدا جدا نمی سازد. 7⃣ علل سقوط مردم ♦️مردم! گويا به خيانت و کينه ورزی اتّفاق داريد و در رفتار رياکارانه، گياهان روييده از سرگين را می مانيد. در دوستی با آرزوها به وحدت رسيديد و در جمع آوری ثروت به دشمنی پرداختيد شيطان شما را در سرگردانی افکنده و غرور شما را به هلاکت می کشاند. برای خود و شما از خدا ياری می طلبم. ┄═❁✦••••🌿🌹🌿••••✦❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 امام رضا(علیه السلام) نبود ما دین نداشتیم 👤 آیت‌الله فاطمی نیا دهه کرامت مبارکباد♥️✨ (علیه السلام) (علیه السلام) https://eitaa.com/girl_313
✍ امیرالمومنین (علیه‌السلام): یاد خدا، سرمایه هر انسان با ایمان است و سود و بهره آن نیز سلامتی از شیطان است. 📚تصنیف غرر/ حدیث ۳۶۲۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢عملی که قدرت تخریب تمام زندگی‌را دارد😳 ✍بعضی از اعمال اینقدر بد هستند که در یک لحظه تمام اعمال نیک را نابود میکند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
30.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ زمزمه آسمان با صدای کربلایی حسین طاهری ویژه ولادت امام رضا علیه السلام (علیه السلام) (علیه السلام) https://eitaa.com/girl_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 بدانید که عدم رعایت حجاب اسلامی، خیانت به خون میلیون ها شهید به خون خفته است ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن 🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات 🕊🌷🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
*═✧❁﷽❁✧═* رسما کم آوردم ... همیشه جلوی آرامش، وقار، کلام و منطق مادرم ... از دور مسابقات خارج می شدم ... سرم رو انداختم پایین و از آشپزخونه رفتم بیرون ... لباسم 👕رو عوض کردم و آماده شدم که برم مدرسه ... و عمیق توی فکر🤔 ... ـ خدایا ... یعنی درست رفتم یا غلط ... کیفم رو برداشتم و از اتاق اومدم بیرون ... تا چشم مادرم بهم افتاد ... صدام کرد ... رفتم سمت آشپزخونه ... ـ بازم صبحانه نخورده؟ ... ـ توی راه یه دونه از نون ها🥖 رو خالی خوردم ... ـ قبل رفتن سعید رو هم صدا کن پاشه ... خواب می مونه ... برگشتم سمت آشپزخونه و صدام رو آوردم پایین تر ... ـ می شناسیش که ... من برم صداش کنم ... میگه به تو چه؟ ... و دوباره می خوابه 😴... حتی اگر بگم مامان گفت پاشو... دنبالم تا دم در اومد🚶‍♂ ... محال بود واسه بدرقه کردن ما نیاد ... دوباره یه نگاهی بهم انداخت ... ـ ناراحتی؟ ... ژست گرفتم و مظلومانه نگاش کردم ... ـ دروغ یا راستش؟ ... هنوز یه قدم👣 دور نشده بودم که برگشتم ... - حالا اگه مردونه قول بدم ... نمره هام پایین نیاد چی؟ ... خندید .. - منم زنونه قول میدم تا بعد از ظهر روش فکر کنم ... ولی قول نمیدم اجازه بدم ... اما اگه دوباره به جواب نه برسم ... پریدم وسط حرفش ... - جان خودم هیچی نمیگم ... ولی تو رو خدا ... از یه طرفی فکر کن که جوابش بله بشه ... اون روز توی مدرسه ... تا چشمم به چشم ناراحت و عصبانی 😖بچه ها افتاد ... تازه یادم اومد دیروز توی گیم نت قرار داشتیم ... و من رسما همه رو کاشته بودم ... مجبور شدم کل پول💶 تو جیبی هفته ام رو واسشون ساندویچ بخرم ... تا رضایت بدن و حلالم کنن ... بالاخره مرده و قولش ... عیدی بدون بی بی نمی دونم مادرم چطور پدرم رو راضی کرده بود ... اما ازش اجازه رو گرفت ... بعد از ظهر هم خودش باهام اومد و محیط اونجا رو دید ... و حضورش هم اجازه رسمی ... برای حضور من شد ... و از همون روز ... کارم رو شروع کردم ... از مدرسه که می اومدم ... سریع یه چیزی می خوردم ... می نشستم سر درس هام 📚... و بعد از ظهر ... راس ساعت 4 توی کارگاه بودم ... اشتیاق عجیبی داشتم ... و حس می کردم دیگه واقعا مرد شدم😎 ... شب هم حدود هشت و نیم، نه ... می رسیدم خونه ... تقریبا همزمان پدرم ... سریع دوش🚿 می گرفتم و لباسم رو عوض می کردم ... و بلافاصله بعد از غذا ... می نشستم سر درس ... هر چی که از ظهر باقی مونده بود ... من توی اون مدت که از بی بی نگهداری می کردم ... به کار و نخوابیدن ... عادت کرده بودم ... و همین سبک جدید زندگی ... من رو وارد فضای اون ایام می کرد ... تنها اشکال کار یه چیز بود ... سعید، خیلی دیر ساعت 10 یا 10:30 می خوابید ... و دیگه نمی شد توی اتاق، چراغ💡 روشن کنم ... ساعت 11 چراغ مطالعه رو برمی داشتم و میومدم توی حال ... گاهی هم همون طوری خوابم می برد ... کنار وسایلم ... روی زمین ... عید نوروز نزدیک می شد ... اما امسال ... برعکس بقیه ... من اصلا دلم 💔نمی خواست برم مشهد ... یکی دو باری هم جاهای دیگه رو پیشنهاد دادم ... اما هر بار رد شد ... علی الخصوص که سعید و الهام هم خیلی دوست داشتن برن مشهد ... همه اونجا دور هم جمعمی شدن ... یه عالمه بچه 👶👧... دور هم بازی می کردن ... پسر خاله ها ... دختر دایی ها ... پسر دایی ها ... عالمی بود برای خودش ... اما برای من ... غیر از زیارت امام رضا 🕌... خونه مادربزرگ پر از دلگیری و غصه بود ... علی الخصوص ... عید اول ... اولین عید نوروزی که مادربزرگ نبود ... بین دلخوری و غصه ... معلق می زدم که ... محمد مهدی زنگ زد ... پسر خاله مادرم ... شب بود که تلفن ☎️زنگ زد ... محمد مهدی ... پسر خاله مادرم بود ... پسر خاله ای که تا قبل از بیماری مادربزرگ ... به کل، من از وجود چنین شخصی بی اطلاع بودم ... توی مدتی که از بی بی پرستاری می کردم ... دو بار برای عیادت اومد مشهد ... آدم خون گرم، مهربان، بی غل و غش، متواضع و خنده رو 😊... که پدرم به شدت ازش بدش می اومد... این رو از نگاه ها👀، حالت ها و رفتار پدرم فهمیدم ... علی الخصوص وقتی خیلی عادی ... پاش رو در می آورد و تکیه می داد به دیوار ... صدای غرولندهای یواشکی پدرم بلند می شد ... زنگ زد تا اجازه من رو برای یه سفر مردونه از پدرم بگیره ... اون تماس ... اولین تماس📞 محمد مهدی به خونه ما بود ... ♻️ادامه دارد... ══ ೋ💠🌀💠ೋ══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@madahi313 (1).mp3
4.71M
🎧 اگه همه رهام کنن غمی ندارم 🎤 سید رضا نریمانی (علیه السلام) (علیه السلام) به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم خداست ای قوم من از خدا بخاطر گناهانتان طلب بخشش کنید سپس توبه نموده و به سوی او باز گردید تا از آسمان بارانی پیاپی بفرستد و به نیروی شما نیروی دیگری بفزاید از راه حق روی برنتابید و در جاده گناه قدم مگذارید