#نقش_اختیارآدمی_درعواقب ۲۶
عامل دوم انتخاب اشتباه
بسم الله القاصم الجبارین🌷
دومین عاملی که حضرت زهرا سلام الله علیها
فرمودند که باعث شد مردم مدینه
غلط انتخاب کنند اینه
👈 المغضیه علی الفعل القبیح الخاسر
یعنی فعل قبیح و خاسر رو می بینید و چشم پوشی می کنید☹️
خاسر در این جا یعنی
👈 کار قبیحی که به جامعه ضرر میزنه
خیلی وقت ها هستش که اگه انسان
از کسی فعل قبیحی رو دید
⇦ باید چشم پوشی کنه✔️
ما تو روایت هم داریم که فعل قبیح
برادر مومنت رو توجیه کن به فعل خوب
و ۷۰ تا توجیه بیار👌
ولی یه موقع هست که یه مسئول داره
کاری رو انجام میده که به ضرر جامعه
هست😢
اینو دیگه نباید چشم پوشی کرد
اینجا باید امربه معروف و نهی از منکر کرد✔️
بعضی ها وقتی بحث امربه معروف پیش
میاد
سریع ذهنشون میره به سمت چهار پسر و دختر جوونی که☹️
حالا پسره مثلا یه خطایی کرده
و دختره هم ۴تا تارموش بیرون هست❌
بابا امر به معروف که برای اون دختر نیست که
موهاش دیده میشه📛
بلکه برای مسئولین بی عرضه ی جامعه هست
البته اینم فراموش نکنیم که
پس به این خانم یا آقا تذکر ندیم دیگه؟
چرا به اونم باید تذکر داد✔️
ولی اون اصل نیست
حضرت علی علیه السلام می فرماید
👈 امربه معروف و نهی از منکر رو ترک نکنید
زیرا در این صورت، اشرار بر شما مسلط می شوند💢
و در نتیجه وقتی دعا کنید
دعاهایتان #مستجاب نخواهد شد
مردم ما چقدر کوتاهی مسئولین رو میبینند
و اصلا لب باز نمی کنند؟
همین مسئولین شهر خودتون رو ببینید
از دهیارتون گرفته تا شوراها و نماینده های مجلستون
و بقیه ی مسئولین شهرتون😒
از همین رده های پایین شروع کنیم
تا برسیم به اون بالاها✔️
چقدر افرادی هستند که با کم کم و رشوه گرفتن و .....
خدمات افراد تلاش کار رو زیر سوال می برند؟
لذا اگه می خواهیم درست عمل کنیم
و زندگی خوب و لذت بخشی داشته باشیم
این دوتا عامل رو دقت کنیم👌
۱. میل به سخن باطل
۲. امر به معروف مسئولین
صلی الله علیک یافاطمه الزهراسلام الله علیها
اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋
ان شاءالله
🌷🌷🌷🌷🌷
#دستگیری_ازبنده_خدا
💠از جبهه برميگشتم. وقتي رسيدم ميدان خراسان ديگر هيچ پولي همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فكر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هايم از من پول ميخواهند.تازه اجاره خانه را چه كنم؟ سـراغ کی بروم؟ به چه کسي رو بيندازم؟
خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبي نداشت. سر چهارراه عارف ايستاده بودم. با خودم گفتم: فقط بايد خدا کمک کند. من اصلا نميدانم چه كنم!
در همين فكر بودم که يكدفعه ديدم ابراهيم سوار بر موتور به سمت من آمد. خيلي خوشحال شدم. تا من را ديد از موتور پياده شد، مرا در آغوش کشيد. چند دقيقه اي صحبت كرديم. وقتي ميخواســت برود اشاره کرد: حقوق گرفتي؟ گفتم: نه، هنوز نگرفتم، ولي مهم نيست. دست کرد توي جيب و يک دسته اسکناس درآورد. گفتم: به جون آقا ابرام نميگيرم، خودت احتياج داري. گفت: اين قرض الحسنه است. هر وقت حقوق گرفتي پس ميدي. بعد هم پول را داخل جيبم گذاشت و سوار شد و رفت.
🌸آن پول خيلي برکت داشت. خيلي از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتي مشکلي از لحاظ مالي نداشتم. خيلي دعايــش کردم. آن روز خدا ابراهيم را رساند. مثل هميشه حلال مشكلات شده بود.
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
ادب.mp3
5.8M
🏴 ادب حضرت ام البنین علیها السلام
#ام_البنین
🎤استاد رفیعی
#صوتی
╮━═━━⊰🌻﷽🌻⊱━━═━╭
✍ماجرای بسیار زیبای خواستگاری حضرت ام البنین(س)
🔹ام البنين در روز خواستگاري، در حالي كه مادرش موهاي او را شانه ميكرد خوابي را كه شب گذشته ديده بود براي مادر تعريف ميكرد. و خواستار تعبير آن بود؛
🔸گفت: «مادر خواب ديدم كه در باغ سرسبز و پردرختي نشسته ام. نهرهاي روان و ميوههاي فراوان در آنجا وجود داشت.
🔹ماه و ستارگان ميدرخشيدند و من به آنها چشم دوخته بودم و در باره عظمت آفرينش و مخلوقات خدا فكر ميكردم.
🔸در مورد آسمان كه بدون ستون بالا قرار گرفته است و همچنين روشني ماه و ستارگان...
🔹در اين افكار غرق بودم كه ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوري از آن ساطع ميشد كه چشم ها را خيره ميكرد.
🔸در حال تعجب و تحير بودم كه سه ستاره نوراني ديگر هم در دامنم ديدم.
🔹نور آنها نيز مرا مبهوت كرده بود. هنوز در حيرت و تعجب بودم كه هاتفي ندا داد و مرا با اسم خطاب كرد من صدايش را ميشنيدم ولي او را نمي ديدم
🔸گفت: بشراكِ فاطمةُ بسادة الغُرَر ثلاثة انجم و الزاهر القمر ابوهم سيّد في الخلق قاطبة بعد الرسول كذا قد جاء في الخبر
🔹«فاطمه مژده باد تو را به سيادت و نورانيت. به ماه نوراني و سه ستاره درخشان پدرشان سيد و سرور همه انسانهاست بعد از پيامبر گرامي و اينگونه در خبر آمده است. »
پس از خواب بيدار شدم در حالي كه ميترسيدم.
🔸مادر ! تاويل رؤياي من چيست؟! » مادر به دخترك فهيمه و عاقله خود گفت: «دخترم رؤياي تو صادقه است اي دختركم به زودي تو با مرد جليل القدري كه مجد و عظمت فراواني دارد ازدواج ميكني.
مردي كه مورد اطاعت امت خود است.
🔹از او صاحب ۴ فرزند ميشوي كه اولين آنها مثل ماه چهره اش درخشان است وسه تاي ديگر چونان ستارگانند. »
🔸پس از صحبتهاي دوستانه و صميمانه مادر و دختر، حزام بن خالد وارد اتاق شد و از آنها در مورد پذيرش علي عليه السلام سؤال كرد
🔹و گفت: آيا دخترمان را شايسته همسري اميرالمؤمنين عليه السلام ميداني؟
🔸بدان كه خانه او خانه وحي و نبوت و خانه علم و حكمت و آداب است اگر او را (دخترت را) اهل، و لايق اين خانه ميداني، كه خادمه اين خانه باشد، قبول كنيم
🔹و اگر اهليت در او نمي بيني پس نه؟ همسر او كه قلبي مالامال از عشق به امامت داشت
🔸گفت: اي «حزام » به خدا سوگند من او را خوب تربيت كردم و از خداي متعال و قدير خواستارم كه او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد براي خدمت به آقا و مولايم اميرالمؤمنين عليه السلام پس او را برای علي بن ابيطالب، مولايم، تزويج كن.
🏴وفات مادر ادب و فضیلت تسلیت باد.
#قرارگاه فرهنگی مذهبی منتظران مهدی
╯━═━━⊰🍂🌻🍂⊱━═━━╰
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷
#داستان_واقعی
#سرزمین_زیبای_من🇮🇷
#قسمت_۴۵
*═✧❁﷽❁✧═*
روز🌞 دادگاه، هیجان غیر قابل😍 وصفی داشتم ، اونقدر که به زحمت می تونستم برای چند دقیقه یه جا بشینم، از یه طرف هم، برخورد افراد با من طوری بود😰 که به این فشار اضافه می شد ، انگار همه شون مدام تکرار می کردن تو یه سیاه بومی هستی،شکستت قطعیه ، به مدارک دل خوش نکن ...😏
رفتم به صورت آب زدم💦 ، چند تا نفس عمیق کشیدم😤 و برگشتم،داشتم به راهروی ورودی دادگاه نزدیک می شدم که یه صدایی🗣 رو کاملا واضح شنیدم ...
- شاید بهتر بود یه وکیل سفید می گرفتیم ، این اصلا از پس کار برمیاد❓بعید می دونم کسی به حرفش توجه کنه، فکر می کنی🤔 برای عقب کشیدن و عوض کردن وکیل دیر شده باشه؟
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
کانال سفیـــران زینبیــــون
@safiranzenabiyoon
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷