eitaa logo
✨سفیرعشق🌷
40 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
607 ویدیو
0 فایل
🌷سفیر عشق شهید است وارباب عشق حسین✨السلام علیک یا اباعبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک..❤️ ارسال مطالب درروزهای یکشنبه،سه شنبه،پنج شنبه
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸مرحوم آیت الله کشمیری می فرمود: شب نیمه شعبان سه بار سوره یاسین یکی به نیّت طول عمر و یکی به نیّت وسعت رزق و یک بار به نیّت صحت جسمانی خوانده شود
10.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹ای مرا دلبر وسالار حسین، 🌿سیدوسروروسالارحسین، 🌹به خم موی توسوگند،گرفتار توأم، 🌿رشته ی جان به کفم ،هست وخریدار توأم، ✨السلام علیک یا اباعبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک .علیک منی سلام الله ابدا مابقیت وبقی اللیل والنهار ولا جعل الله آخر العهد منی لزیارتکم ✨السلام علی الحسین وعلی علی ابن الحسین وعلی اولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین 🤲🍃💐🍃💐🍃💐
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 گذری بر زندگی فرمانده گردان پیادۀ لشکر 8 نجف‌اشرف سیدمحمد نوجوان بود که مادرش از دنیا رفت و او در مقابل سختی‌ها روحش را پرورش داد. سال دوم راهنمایی را که خواند، تحصیل را رها کرد و در مغازۀ برادرش مشغول شد. پس از مدتی مغازۀ لبنیاتی برای او باز کردند و آنجا مشغول کار شد. با آغاز زمزمه‌های انقلاب در سال 1357، به دلیل ایمان پاک و ضمیر روشنی که داشت، پس از اتمام کار و تلاش روزانه در مسجد و برنامه‌های مذهبی شرکت می‌کرد و از این طریق با امام خمینی و نهضت ایشان آشنا شد. با هم سن و سالان خود می‌نشست و راجع به مسائل مختلف بحث و گفت‌وگو می‌کرد. عاشق ایده‌‌ها و آرمان‌های امام بود. با آنکه هنوز سنی از او نگذشته بود، همراه برادر بزرگ‌ترش در تظاهرات علیه رژیم شرکت جُسته و در حدّ توان خود کوشش می‌کرد. با شروع جنگ تحمیلی به دلیل سن کم، با دستکاری در شناسنامه توانست به هدفش برسد. با اصرار توانست با گروه سروان صفری که جزء اولین گروه مردمی اعزامی از نجف‌آباد به جبهه بود، عازم مناطق جنگی شود. سال ابتدای جنگ را به‌ طور نا منظم از سوی بسیج به جبهه رفت و در سال 1360 به عضویت سپاه پاسداران در آمد و لباس پر افتخار پاسداری بر تن کرد. به دلیل علاقۀ وافرش به امام، در مأموریتی چند ماهه به پاسداری از بیت ایشان پرداخت. امام برایش الگو بود. از رهنمون‌های رهبر خود به سادگی نمی‌گذشت و در مورد سخنان ایشان با دیگران صحبت می‌کرد. مدتی نیز محافظت از شخصیت‌های کشور را به‌ عهده داشت. با ادامۀ جنگ تحمیلی راهی مناطق عملیاتی شد و در گردان‌های پیاده تیپ نجف‌اشرف به فعالیت پرداخت. در امور سیاسی شرکت داشت و در انتخابات تلاش بسیاری به خرج می‌داد. می‌گفت: «باید خیلی دقت کنیم؛ چرا که قرار است برای بچه‌ای که در گهواره خوابیده است، تصمیم بگیریم.» گر چه اغلب در جبهه بود، وظیفۀ پدری را نیز به نحو احسن انجام می‌داد. همسرش نقل می‌کند: «آن چنان مسیر خانواده را در راه مستقیم قرار داد که با گذشت چندین سال از شهادتش، مثل این است که خود سرپرستی خانواده را به عهده دارد و مشغول انجام وظیفه است. موقع خواندن نماز، فضایی روحانی بر خانه حاکم می‌شد و از آنجایی که علاقۀ خاصی به امام حسین(ع) داشت، همیشه موقع قنوت «اللّهم الرزقنا شفاعة الحسین» را با حالتی خاص ادا می‌کرد. پاسداری بود که هیچ‌گاه نماز شبش تَرک نمی‌شد و از خدا آرزوی شهادت را طلب می‌کرد. 👇🌷👇🌷👇🌷
👆🌷👆🌷👆🌷ادامه ی زندگینامه ی شهید شاخص این هفته: سید_محمد_نوریان فرمانده گردان پیادۀ لشکر 8 نجف‌اشرف وقتی از منطقه بر می‌گشت، قبل از اینکه کسی به دیدارش بیاید، خود به دیدار دوستان و آشنایان می‌رفت. عاشق معنویت حاکم بر جبهه‌ها بود. شهر و دیار، همچون قفسی برایش بود که می‌خواست هر چه زودتر از آن آزاد شود. تا زمان شهادت در اکثر عملیات‌ها حضور داشت. همّت والایی داشت و همچون دریایی بی‌کران بود و ترسی در دل نداشت. رزمنده‌ای شجاع بود، تا جایی که در هر گردانی می‌رفت، به او پیشنهاد فرماندهی می‌دادند و او چون کمال را در گمنامی می‌دید، برای فرار از شهرت و هم‌نشینی با بسیجیان، در هر اعزام به گردان جدیدی می‌رفت تا کسی او را نشناسد. در عملیات فتح‌المبین و الی‌بیت‌المقدس با رشادت جنگید و به شدت مجروح شد. برادرش می‌گوید: «زمانی که محمد مجروح شده بود، از من خواست تا راجع به مجروحیتش با کسی صحبت نکنم. می‌گفت که دو روز می‌مانم و بعد پزشکان را راضی می‌کنم و به منطقه بر می‌گردم. من در جبهه خوب می‌شوم.» پس از بهبودی به گردان ادوات رفت و بعد از مدتی فعالیت مجدداً به گردان پیاده بازگشت. یکی از بارزترین خصوصیات اخلاقی سید، صداقت و دوستی‌اش بود و این خصوصیات، او را در بین دوستان و آشنایان شهره ساخته بود. به خانواده‌اش توصیه می‌کرد که بایستی در برابر مصائب و مشکلات صبر و شکیبایی پیشه کرد و هرگز تسلیم ناملایمات زندگی نشد. به هم‌ رزمانش سفارش می‌کرد که همیشه با وضو باشید و با وضو بخوابید و نماز شب بخوانید. در چند عملیات با سِمت فرماندهی گردان پیاده حضور یافت. در عملیات والفجر10 فرماندهی گردان را بر عهده داشت و برادر کوچک‌ترش نیز جزء نیروهایش بود که ایشان بر اثر تنفس گازهای شیمیایی دشمن، در حلبچه به شهادت رسید. گویی سیدمحمد وداعی سخت با برادرش مصطفی داشت. به شکل خاصی برای شهادت او حاضر شد، لباسی کِرِمی‌ رنگ بر تن کرد. همه احساس کردند که دیگر تعلقی به این دنیا ندارد و می‌خواهد در کنار برادرش باشد. شهادت مصطفی، عزم سیدمحمد را برای نبرد با دشمن چند برابر کرد. حتی زیر آتش سنگین دشمن نیز کارهایی که بر عهده‌اش بود، یک به یک و با دقت انجام می‌داد. می‌گفت: «باید همین حالا وظایفم را انجام دهم، شاید چند دقیقۀ دیگر نباشم. قسمت ما هر چه باشد، همان می‌شود.» در نجف‌آباد بود که خبر تصرف فاو را شنید. بسیار ناراحت شد، برگۀ مأموریت گرفت و برای یاری هم‌رزمانش عازم شد که در راه خرّم‌آباد در هشتمین روز از ماه مبارک رمضان سال 67 به کربلاییان پیوست. همان روزی که درست روز تولدش بود. مراسم سومش با چهلم برادرش هم‌زمان شد. 🕊روحش شاد ،یادش گرامی🌷 @safireshg1
✨کوتاه اماخواندنی 🌷شهید چمران: آنان که به من بدی کردند، مرا هوشیار کردند. آنان که از من انتقاد کردند، به من راه و رسم زندگی آموختند. آنان که به من بی اعتنایی کردند، به من صبر و تحمل آموختند. آنان که به من خوبی کردند، به من مهر و وفا و دوستی آموختند. پس خدایا! به همه اینان که باعث تعالی دنیوی و اخروی من شدند خیر و نیکی دنیا و آخرت عطا فرما.
♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌بٰا هَرنَفسے..؛ *سَلام ڪَردَن﴿؏ـــِشق۔۔𔘓﴾ أست۔۔* _آقـــــآ بہِ تــُᰔـــو۔۔۔اِحتـــــرٰام ڪَردَن ؏ـِـشق۔۔ أست۔۔۔ 🔹‌اِسم قَشَنـــــگت ۔۔؛ بِہ میٰان چوُن آیَد۔۔ أز رو؎« أدب» ۔۔! "قیـــــآم ڪَردن ؏ِـــشق أست" @safireshg1
25.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مابخشیدیمش شماهم ببخشید... 😭 ☘اول صبح یادی کنیم ازسرور شهداآقاامام حسین( ع)بایادآوری برنامه ی حسینیه ی معلی السلام علیک یااباعبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک....🌷❤️ @safireshg1
شهید قاسم سلیمانی : 🔺من یک روزی از هواپیما پیاده می‌شدم، یک جوانی را دیدم که از از این شلوارهای مد جدید که معمولا بخشی از این شلوار پاره هست، از این شلوارهای جین پاش بود، به من گفت: من میتونم مدافع حرم بشم؟، من تعجب کردم، گفت می‌دونم من را نمی‌پذیرید اما می‌دانی من دوست کی هست؟ گفتم نه، گفت من دوست سید ابراهیمم. (سید ابراهیم از بهترین فرماندهان ما بود، فرماندهان فاطمیون که خودش را به عنوان افغانی جا زد و وارد جبهه شد بعد جبهه او را گرفت و نگه داشت و نگذشت برود و روز عاشورای سه سال قبل به شهادت رسید) من تعجب کردم که گفت من دوست سید ابراهیم هستم. 🔺شهیدی که یک خصوصیاتش ترسیم راه است. یک تحرک عظیمی و یک معنویت جدیدی ویک دگرگونی جدیدی در جامعه‌ی ما درجوانان ما در سطوح گوناگون این فرهنگ مدافع حرم ایجاد کرد. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🇮🇷زندگی به سبک شهدا🌷 وقتی رسیدیم دزفول و وسایل‌مان را جابه جا كردیم ، گفت می‌روم سوسنگرد گفتم : مادر، منو نمی‌بری اون جلو رو ببینم ؟ گفت : اگه دلتون خواست با ماشین‌های راه بیایید، این ماشین مال است. حساسیت روی را از مولای خود آموخته است، او حاضر نشد را با ماشین ببرد! امّا کجایید ای که اکنون را عده ای شکم‌ سیر اشرافی برای خود می‌کنند و یار نامیده می‌شوند! @safireshg1