eitaa logo
مطالبی ناب از قران واهل البیت(ثقلین)@saghalyn
224 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
478 ویدیو
2 فایل
پذیرای نقد 'پیشنهاد و آماده پاسخگوی سوالات شما هستم صابری: https://eitaa.com/saghalyn @M7431S
مشاهده در ایتا
دانلود
💚رجعت‌ ، بازگشتِ مردگان یا بازگشتِ ارواح؟! 💚تناسخ يكى ديگر از تحريف‌هاى رجعت، تفسير آن به تناسخ است. مفهوم تناسخ بطور خلاصه، به اين معناست كه جهان همواره در گردش است و روح هر انسانى پس از مرگ، دوباره به بدنِ ديگرى باز می‌گردد، تا بر اساس اعمال گذشته خود زندگى كند. دو ويژگى مهم در تناسخ وجود دارد: یکی انكار معاد و دیگری حلول روح در بدنى غير از بدن اول؛ و هيچ كدام از اين دو ركنِ اساسى تناسخ، در رجعت وجود ندارد؛ زيرا رجعت، نفى معاد را به همراه ندارد؛ بلكه خود نمونه‌ كوچكى از معاد است، كه حيات پس از مرگ همه انسان‌ها را به اثبات مى‌رساند. همچنين رجعت، بازگشت دوباره روح به بدن پيشين است كه به آن «زنده شدن مردگان» می‌گوييم. اگر رجعت در نظر كسى تناسخ باشد، قيامت و معاد جسمانى و زنده شدن مردگان به دست مسيح هم بايد در نظر او تناسخ باشد و اگر اين دو از مصاديق تناسخ نيستند، پس رجعت هم که مانند اين دو، زنده شدن مردگان است، تناسخ نمی‌باشد. ادرس عصر شکوهمند رجعت، ص ٧۵ 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 @saghalyn
💚پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: همانا ابلیس که به زمین فرو آورده شد گفت: خدا مرا در زمین فرستادی و مرا رانده شده قرار دادی، پس برای من خانه ای قرار بده خداوند فرمود: حمام (خانه ی توست) گفت برای من جایی برای نشستن قرار بده خداوند فرمود: بازارها و محل جمع شدن مردم در راه ها گفت برای من غذایی قرار بده فرمود: غذایی که اسم خدا بر آن برده نشود. گفت برای من نوشیدنی قرار بده فرمود: هر مست کننده ای گفت برای من موذنی قرار بده فرمود: غنایی که با نی نواخته می شود گفت برای من نوشته ای قرار بده فرمود : خال کوبیدن گفت برای من سخنی قرار بده فرمود: دروغ گفت برای من فرستاده ای قرار بده فرمود: کهانت(غیب گویی از روی ستاره ها) گفت برای من توری برای شکار قرار بده فرمود: زنــان ادرس کنزالعمال ج۱۶ ص۴۲ احادیث الطلاب حدیث ۹۸۴ 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 @saghalyn
اهميت‌و‌چرايی‌دعا‌برای‌ظهور 💚دعای فرج قطعآ در جلو افتادن امر فرج موثر است امام صادق علیه‌السلام فرمودند: هنگاميکه فشارها و شکنجه ها بر بنی اسرائيل به طول انجاميد، چهل صبح به درگاه خداوند گريه و ناله کردند. پس خداوند به موسی و هارون وحی فرمود که بنی اسرائيل را از شرّ فرعون خلاص کنند (و از چهارصد سال) ، صد و هفتاد سال را بخشيد. سپس فرمودند: شما نيز اگر اين کار بکنيد (گريه و ناله و دعا)، قطعا خداوند فرج ما را ميرساند. ولی اگر چنين نباشيد، امر (فرج) تا آخرين حد ممکن به تاخير خواهد افتاد ادرس . (تفسير عياشی ج2) نويسنده کتاب مکيال المکارم، علامه موسوی اصفهانی، مينويسد: يکی از مطالبی که از اين حديث استفاده ميشود، اين است که ظهور مولای ما حضرت صاحب الزمان، از اموری است که قابل تقديم (جلو افتادن) و تاخير (عقب افتادن) است... از جمله کارهايی که زمينه جلو افتادنش را فراهم مي سازد، اهتمام (کوشش) مومنين در دعا برای تعجيل ظهور و فرج است. (بخش5 فايده22) 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚محمد صابری پذیرای نقد پیشنهاد و پاسخگوی سوالات شما هستم @M7431s @saghalyn
💚شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان میداد ، آنرا برایشان شرح میداد و بر اساس آن تربیتشان میکرد. روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست میداشت. شیخ همواره طوطی را محبت میکرد و او را در درسهایش حاضر میکرد تا آنکه طوطی توانست بگوید لااله الا الله. طوطی شب و روز لااله الا الله میگفت اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه و نوحه میکند. وقتی از او علت را پرسیدند گفت طوطی به دست گربه کشته شد. گفتند برای این گریه میکنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم. شیخ پاسخ داد من برای این گریه نمیکنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد طوطی آنقدر فریاد زد تا مرد . با آن همه لااله الاالله که میگفت وقتی گربه به او حمله کرد آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد. زیرا او تنها با زبانش میگفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود. سپس شیخ گفت: میترسم من هم مثل این طوطی باشم تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم. زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است. 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 @saghalyn
💚 پاداش خدمت به شوهر در فرمایش حضرت امام محمد باقر علیه السلام : هر زنی که هفت روز شوهرش را خدمت کند خداوند هفت در دوزخ را به روی او ببندد و هشت در بهشت را به رويش بگشايد ، تا از هر در که خواهد وارد شود و فرمودند : هيچ زنی نيست که جرعه ای آب به شوهرش بنوشاند مگر آن که اين عمل او برايش بهتر از يک سال باشد که روزهايش را روزه بگيرد و شبهايش را به عبادت سپری کند. ادرس وسائل الشيعه ، ج ۱۴ ، ص ۱۲۳ 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 @saghalyn
💚در بغل کشیدن سید_بحرالعلوم توسّط امام_زمان علیه‌السلام عالم بزرگوار آخوند ملا زین العابدین سلماسی می گوید: «در مجلس پرفایده سیّد بحر العلوم حاضر بودم که شخصی از ایشان سؤال کرد از مکان دیدار روی نورانی امام عصر(ع) در غیبت کبری. در دست علاّمه بحرالعلوم قلیان بود و مشغول کشیدن بود. از سؤال آن شخص ساکت شد و سر را به زیر انداخت و خود را مخاطب کرد و آهسته چیزی فرمود و من می شنیدم که می گفت: «چه بگویم در جواب او در حالی که آن حضرت مرا در بغل کشید و به سینه خود چسبانید در حالی که آورده اند که اگر کسی حضرت را مشاهده نمود ردّ نماید و کسی را مطلع نکند.» و این سخن را چند مرتبه تکرار کرد. سپس در جواب سؤال کننده فرمود: «از امامان معصوم(ع) روایت شده که کسی که ادّعای دیدن امام زمان (ع) را بکند ردّ شده است.» و به همین دو کلمه قناعت کرده و به آن چیزی که می فرموده اشاره ای نکرد.» همچنین مرحوم میرزا ابوالقاسم قمی می گوید: «من با علاّمه بحرالعلوم به درس آقا باقر بهبهانی می رفتیم و با او درسها را مباحثه می کردیم و غالباً من درسها را برای سیّد بحرالعلوم تقریر می نمودم، تا اینکه من به ایران آمدم. پس از مدّتی بین علماء و دانشمندان شیعه، سیّد بحرالعلوم به عظمت و علم معروف شد. من تعجّب می کردم و با خود می گفتم: «او که این استعداد را نداشت، چطور به این عظمت رسید؟!» تا آنکه موفّق به زیارت عتبات عالیات عراق شدم. در نجف اشرف سیّد بحرالعلوم را دیدم. در آن مجلس مسأله ای عنوان شد، دیدم جدّاً او دریای موّاجی است که باید حقیقتاً او را بحرالعلوم نامید. روزی در خلوت از او سؤال کردم: «آقا! ما که با هم بودیم، آن وقتها شما این مرتبه از استعداد و علم را نداشتید بلکه از من در درسها استفاده می کردید، حالا بحمداللّه می بینیم، در علم و دانش فوق العاده اید.» ایشان فرمود: «میرزا ابوالقاسم! جواب سؤال شما از اسرار است! ولی به تو می گویم، امّا از تو تقاضا دارم، که تا من زنده ام، به کسی نگوئید.» من قبول کردم، ابتدا اجمالاً فرمود: «چگونه این طور نباشد و حال آن که حضرت ولیّ عصر (ارواحنا فداه) مرا شبی در مسجد کوفه به سینه خود چسبانیده. گفتم: «چگونه خدمت آن حضرت رسیدید؟» فرمود: «شبی به مسجد کوفه رفته بودم، دیدم آقایم حضرت ولیّ عصر (ع) مشغول عبادت است. ایستادم و سلام کردم، جوابم را مرحمت فرمود و دستور دادند، که پیش بروم! من مقداری جلو رفتم، ولی ادب کردم، زیاد جلو نرفتم. فرمودند: «جلوتر بیا.» پس چند قدمی نزدیکتر رفتم، باز هم فرمودند: «جلوتر بیا.» من نزدیک شدم، تا آنکه آغوش مهر گشود و مرا در بغل گرفت و به سینه مبارکش چسباند. در اینجا آنچه خدا خواست به این قلب و سینه سرازیر شود، سرازیر شد.» ادرس نجم الثّاقب - ملاقات با امام زمان (ع) أللَّھُـمَ عـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 @saghalyn
💚داستانک در شهر خوی زن ثروتمند و تیزفکری به نام شوڪت در زمان ڪریم خان زند زندگی می ڪرد. انگشتر الماس ، بسیار گران قیمتی ارث پدر داشت، ڪه نیاز به فروش آن پیدا کرد. در شهر جار زدند ولی ڪسی را سرمایه خرید آن نبود. بعد از مدتی داستان به گوش خدادادخان حاڪم و نماینده ڪریم خان در تبریز رسید. آن زن را خداداد خان احضار کرد و الماس را دید و گفت: من قیمت این الماس نمی دانم ، چون حلال حرام برای من مهم است، رخصت بفرما، الماس نزد من بماند ، فردا قیمت کنم و مبلغ آن نقد به تو بپردازم. شوڪت خوشحال شد و از دربار برگشت. خداداد خان، ڪه مرد شیاد و روباهی بود، شبانه دستور داد ، نگین انگشتر الماس را با شیشه بدلی، ماهرانه تراشیده و جای ڪرده و عوض نمودند. شوڪت چون صبح به دربار استاندار رسید، خداداد خان ، انگشتر را داد و گفت: بیا خواهر انگشتر الماس خود را بردار به دیگری بفروش مرا ڪار نمی آید. شوڪت، وقتی انگشتر الماس خود را دید، فهمید ڪه نگین آن عوض شده است. چون می دانست ڪه از والی نمی تواند حق خود بستاند، سڪوت ڪرد. به شیراز نزد، ڪریم خان آمده و داستان و شڪایت خود تسلیم کرد. ڪریم خان گفت: ای شوڪت خواهرم، مدتی در شیراز بمان مهمان من هستی، خداداد خان، آن انگشتر الماس را نزد من به عنوان مالیات آذربایجان خواهد فرستاد، من مال تو را مسترد می کنم. بعد از مدتی چنین شد، ڪریم خان وقتی انگشتر ، نگین الماس را دید، نگین شیشه را از شوڪت گرفته و در آن جای ڪرد و نگین الماس را در دوباره جای خود قرار داد، انگشتر الماس را به شوڪت برگرداند و دستور داد ، انگشتر نگین شیشه ای را ، به خداداد خان برگردانند و بگویند، ڪریم خان مالیات نقد می خواهد نه جواهر. شوڪت از این عدالت ڪریم خان بسیار خرسند شد و انگشتر نگین الماس را خواست پیش ڪش کند، ولی ڪریم خان قبول نڪرد و شوڪت را با صله و خلعت های زیادی به همراه چند سواره، به شهر خوی فرستاد. دست بالای دست بسیار است ، گاهی باید صبر داشت و در برابر ظلمے سڪوت ڪرد و شڪایت به مقام بالاتر برد، و چه بالاتری جز خدا برای شڪایت برتر است؟ ادرس نقل از ڪتاب جوامع الحڪایات و والمواعظ الحسنات 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 @saghalyn
💚 بصیرت و استقامت در فتنه های آخرالزمان فتنه های آخرالزمان چنان حق و باطل را ممزوج خواهند کرد که تنها افرادی میتوانند به سلامت از آنها عبور کنند که دارای بصیرت و استقامت باشند: امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: بصیر آن کسی است که به درستى شنيد و انديشه كرد، پس به درستى نگريست و آگاه شد، و از عبرت‏ ها پند گرفت؛ سپس راه روشنى را پيمود و از افتادن در پرتگاه‏ ها و گم شدن در كوره راه ها دورى كرد! ادرس نهج البلاغه خطبه۱۵۳ بصیرت یعنی تکرار تاریخ و عبرت گرفتن از آن! بصیر کسی است که آگاه باشد که در هر دوره ای پیروان حقّ اندک، و پیروان باطل بسیارند! بصیر کسی است که بداند در هر عصری یک امام برحق و هادی وجود دارد؛ و یک یا چند امام گمراه کننده و مدعی که مردم را تنها بسوی خویش دعوت میکنند؛ بسیاری از افرادی که در لغزشگاه‌های بی‌بصیرتی لغزیدند و سقوط کردند، دلیلش این بوده که از تاریخ و حوادث آن، عبرت نگرفتند و با لجبازی چشم شان را جاهلانه بر حقایق واضح و روشن بستند... 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 @saghalyn
💚 وقتی زندگی همۀ مردم به ربا آلوده می‌شود شدتِ گسترش گناه ربا در آخرالزمان آن‌چنان است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «لیأتینّ علی النّاس زمان، لا یبقی أحد إلاّ أکل الرّبا، فإن لم یأکله أصابه غباره»؛ برای مردم زمانی پیش می‌آید که احدی یافت نمی شود جز اینکه به ربا آلوده گردد، اگر مستقیما هم ربا نخورد، گَرد ربا به او می‌رسد. «و عندها یظهر الرّبا، و یتعاملون بالرّشی، و یوضع الدّین و ترفع الدّنیا»؛ در آن زمان(آخرالزمان) ربا شایع می‌شود، کارها با رشوه انجام می‌یابد، مقام و ارزش دین تنزل می‌نماید و دنیا در نظر آنها ارزش پیدا می‌کند. ادرس يوم الخلاص، ج۱، ص۳۵۹-۳۶٠ 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 @saghalyn
💚هفتصد درودِ خداوند... روزی پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «یا علی! می‌خواهی تو را به چیزی مژده بدهم؟» حضرت علی علیه السلام عرضه داشتند: بله، پدر و مادرم به قربانت! شما همیشه مژده دهنده هر چیزی بودید. پیامبر فرمودند: «جبرئیل، نزد من آمد و از امر عجیبی مرا خبر داد. » امیرالمومنین علیه السلام پرسیدند: امر عجیب چه بود یا رسول الله؟ پیامبر فرمودند: «جبرئیل خبر داد که هر کس از دوستان من، بر من توأم با خاندانم صلوات بفرستد، درهای آسمان به روی وی گشوده می‌شود و فرشتگان هفتاد صلوات به او می‌فرستند و اگر گناهکار است گناهانش می‌ریزد همچنان که برگ درختان می‌ریزد و خداوند متعال به او خطاب می‌کند: (لبیک یا عبدی و سعدیک). سپس به فرشتگان می‌فرماید: ملائکان من! شما به او هفتاد صلوات فرستادید، اما من بر او هفتصد صلوات می‌فرستم.» ادرس بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۵۶. 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 @saghalyn
‍ ‍ 💚زنان_آخرالزمان ﺭﺳﻮﻝ ﮔﺮﺍﻣﯽ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﻭﺻﻒ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﺁﺧِرﺍﻟﺰّﻣﺎﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﯽ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: «ﮐَﻴْﻒَ ﺑِﮑُﻢْ ﺍِﺫﺍ ﻓَﺴَﺪَت ﻧِﺴﺎﺅُﮐُﻢ ﻭَ ﻓَﺴَق ﺷﺒابکﻢ ﻭَ ﻟَﻢْ ﺗَﺄﻣُﺮﻭُﺍ ﺑِﺎﻟْﻤَﻌْﺮُﻭﻑِ ﻭَ ﻟَﻢْ ﺗَﻨْﻬَﻮﺍ ﻋَﻦِ ﺍﻟﻤُﻨْﮑَﺮِ. ﻗِﻴﻞَ ﻟَﻪُ: ﻭَ ﻳَﮑُﻮﻥُ ﺫَﻟِﮏَ ﻳَﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠّﻪ؟ ﻗﺎﻝ: ﻧَﻌَﻢْ ﻭَ ﺷَﺮٌّ ﻣِﻦْ ﺫَﻟﮏ …» ادرس ﺣﺮﺍﻧﯽ، ﺗﺤﻒ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ، ﺹ 49. ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﻓﺎﺳﺪ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﺎﻧﺘﺎﻥ ﻓﺎﺳﻖ ﻭ ﺷﻤﺎ ﻧﻪ ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻴﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻧﻬﯽ ﺍﺯ ﻣﻨکر! » ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ:«ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ؟!»ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ:«ﺑﻠﻪ ﻭ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻴﺰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ. 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 @saghalyn
💚داستان‌های‌بحارالانوار فریاد رس مظلومان روزی امیرمؤمنان علی علیه السلام از بازار خرما فروشان میگذشت، دید کنیزی گریه می‌کند. فرمود: چرا گریه میکنی؟ گفت: صاحب من یک درهم به من داد، خرما خریدم. هنگامی که آن را پیش او بردم نپذیرفت و گفت: خرمای خوبی نیست و اکنون آورده‌ام پس بدهم ولی خرما فروش قبول نمی کند. حضرت به خرما فروش فرمود: «ای بنده خدا! این یک کنیز است از خود اختیاری ندارد، تو خرما را بگیر و پولش را بده.» خرما فروش با ناراحتی از جا برخاست و بر سینه امیرالمومنین (علیه السلام) کوبید و او را عقب زد. حاضران گفتند: ای مرد! این امیر مؤمنان است. خرما فروش از شنیدن آن، نفسش بند آمد و رنگ رخسارش پرید و فورا پول را پس داد و خرما را گرفت و گفت: یا امیر مؤمنان! از من راضی باش، اشتباه کردم. حضرت فرمود: «اگر کارت را اصلاح کنی و حق مردم را ادا کنی از تو راضی خواهم شد.» ادرس بحارالانوار ج ۴۱، ص ۴۸ 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 @saghalyn