eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
5.6هزار ویدیو
167 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
💬 گفتن «و عجل فرجهم» بعد از صلوات در تشهد نماز 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🔶 زیبایی و طراوت با حجاب 💠 گل تا باز نشده معطر است؛ وقتی باز شود عطر خود را از دست می‌دهد. زن تا باحجاب است زیباست؛ وقتی این حجاب کنار رود، آن زیبایی و طراوت از دست می‌رود. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🔰اصل بیست و یکم: دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زی
اصل بیست و دوم: حیثیت ، جان ، مال ، حقوق ، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴شهادت حضرت علیه السلام بر تمام شیعیان و محبان حضرت تسلیت باد. ⚫️امام صادق عليه السلام ♦️سه كار است كه هر كس يكى از آنها را انجام دهد خداوند بهشت را بر او واجب مى گرداند: ▪️انفاق كردن در تنگدستى، ▪️خوشرويى باهمه عالَم، ▪️انصاف داشتن. ✍ثلاثٌ مَن أتى اللّه َبواحِدَةٍ مِنْهنَّ أوْجَبَ اللّه ُ لَهُ الجَنّةَ: الإنْفاقُ مِن إقْتارٍوالبِشْرُ لِجَميعِ العالَمِ والإنْصافُ مِن نَفْسِهِ 🖇الكافي : ج2 ،ص103،ح2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨خـدایـا 🥀در این شب معنوی ✨بحق امام صادق(عليه‌السلام) 🥀ایمان عارفانه ✨و عمل صادقانه 🥀به همه ما عنایت بفرما ✨و دل و زبان ما را یکی کن 🥀تا جز بهترین بندگانت باشیم شبتون در پناه خدا 🌙
سخنی با مدافعان کشف حجاب و شعار زن، زندگی، آزادی 🔷 روی سخن با خواهران و برادرانی است که خواسته و یا ناخواسته در دام نقشه شوم شیطان افتاده اند. سلام و عرض احترام خدمت همه شما انسان هایی که در پیشگاه خداوند مهربان اجر و مقامی والا داشته و دارید تا جایی که فرمان سجده ملائکه اش بر شما را صادر کرد و از بدو تولد بر شما نعمت هایش را که یکی از مهمترین آن سلامتی جسم و جان است، ارزانی داشت. لیکن در این میان یکی از ملائکه متأسفانه از فرمان پروردگار سرپیچی کرد و با غروری که داشت، خود را برتر از آدم به پیشگاه خداوند معرفی کرد و از همان ابتدا به پاس عبادات زیادش، از خداوند مهربان فرصت گرفت که تا لحظه مشخص (ظهور منجی) انسان ها را گمراه و راهی جهنم کند و بر این گفته خود قسم خورد که از تک تک آدم ها تا لحظه مرگ و جهنمی شدن آنان نخواهد گذشت. از طرفی خداوند مهربان، آدم را رها نکرد و پس از پذیرش توبه او، بعد از فریب خوردن از شیطان رجیم فرصتی دوباره به او و همسرش عطا فرمود تا برای جاودانگی خود در متاع زودگذر و موقتی یعنی دنیا، تلاش کنند و در این مسیر او را هیچگاه تنها نگذاشت و از بندگان خاص خود و فرستادن کتاب الهی و ملائکه مکرمش، همواره او را در برابر توطئه شیطان و شناساندن راه درست از نادرست، یاری فرمود و البته تکالیفی بر عهده او گذاشت و حدود الهی خود را برای او جهت رسیدن به زندگی جاودانه ترسیم کرد. حال ما انسانها به فرمان خداوند مهربان، یکی پس از دیگری به دنیا می آییم و می رویم و همه ما هر روز شاهد این واقعه هستیم. آیا از تکالیف خود نسبت به خالق خود و همچنین حدود الهی که توسط پیامبرانش در کتاب الهی از جمله قرآن کریم، آورده شده، اطلاع داریم؟ و اگر مطلع هستیم چقدر نسبت به انجام آنها، تلاش کرده‌ایم؟ آیا خود را برای مرگ پس از تولد و پاسخگویی در محضر پروردگار مهربان، پس از نعمتهای فراوان او آماده کرده‌ایم؟ پروردگاری که ثانیه به ثانیه عمر و نَفَس ما در اختیار اوست، هر لحظه بخواهد کسی را بیاورد می آورد و هر لحظه بخواهد کسی را ببرد، می برد و برای او در قبض روح انسانها، مقام و منزلت دنیوی کارساز نیست و می داند که چه نیاتی در دل انسان ها هست و از ذره ای از اعمال او بی خبر نیست. آیا خود را در مقابل توطئه های شیطان رجیم، با اعمال نیک بیمه کرده ایم؟ و یا با شکستن حدود الهی، راه را برای حکومت شیطان بر خود، هموار کرده ایم؟ آیا وقت آن نرسیده که متوجه شویم شیطان که دشمن آشکار ما است چقدر بر ما تسلط یافته و آخرین تیرهای خود را (شاید در واپسین لحظات زندگی اش)از جمله لخت و عریان و بی ارزش کردن انسان، به کار گرفته است؟ مگر نه اینست که ارزش های انسانی با کنار رفتن حجاب فرو می ریزد و جای خود را به ضد ارزش‌های حیوانی مورد پسند شیطان، می دهد که نتیجه آن چیزی نخواهد شد جز انقطاع نسل انسان و یا تولد و تداوم نامشروع انسان و مورد پسند شیطان و مورد غضب پروردگار، اینکه حیوان جای فرزند را در زندگی بگیرد و یا متأسفانه فراتر از همه، ازدواج با همجنس و یا با حیوانات جای ازدواج مورد رضای خداوند متعال را بگیرد، جای بسیار تأمل دارد که چگونه شیطان توانسته سیاه را به سفید و سفید را به سیاه تبدیل کند، آن هم در سایه همکاری و بندگی انسانها برای شیطان. آیا با خود فکر کرده ایم، با این اعمال مورد پسند شیطان، داریم از فرمان پروردگار سرپیچی کرده و شیطان را عبادت می کنیم؟ آیا خود را برای روزی که خود خدای متعال مجرمان را از نیکان جدا کند و انسان را بخاطر شکستن عهد و پیمانی که با او بسته بود در مورد شیطان و بندگی نکردن او، و صراط مستقیم سرزنش کند، آماده کرده ایم ؟ بیایید و به خود بیاییم و از همین الان تا دیر نشده شروع کنیم، توبه کنیم و صف خود را از صف عبادات کنندگان شیطان و شبکه های شیطانی غربی که با تبلیغات گسترده بی حجابی، ما را از اصل خود دور کرده اند، جدا کنیم که شاید وقت تنگ باشد و ما اطلاع نداشته باشیم.... در پایان، برای تفکر بیشتر شما را توصیه به خواندن آیات شریفه ۵۹ تا ۶۷ سوره مبارکه یس می کنم.
🔴 وقتی خداوند مهربان، خود حسابرس فرزندان آدم می شود‌‌... 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ🌸 ﻭ [ ﻧﺪﺍ ﺁﻳﺪ : ]ﺍﻱ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭﺍﻥ ! ﺍﻣﺮﻭﺯ [ ﺍﺯ ﺻﻒ ﻧﻴﻜﺎﻥ ] ﺟﺪﺍ ﺷﻮﻳﺪ .(٥٩) 🌸أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ🌸 ﺍﻱ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺩم ! ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻧﻜﺮﺩم ﻛﻪ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺩﺷﻤﻦ ﺁﺷﻜﺎﺭﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎﺳﺖ ؟(٦٠) 🌸وَأَنِ اعْبُدُونِي هَٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ🌸 ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻫﻲ ﺍﺳﺖ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ،(٦١) 🌸وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ🌸 ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻛﺮﺩ ، ﺁﻳﺎ ﺗﻌﻘّﻞ ﻧﻤﻰ ﻛﺮﺩﻳﺪ [ ﻛﻪ ﭘﻴﺮﻭﺍﻧﺶ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺷﻮﻣﻰ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪﻧﺪ ؟ ](٦٢) 🌸هَٰذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ🌸 ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﻭﺯﺧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﻣﻰ ﺩﺍﺩﻧﺪ .(٦٣) 🌸اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ🌸 ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﻛﻴﻔﺮ ﻛﻔﺮﻱ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﻰ ﻭﺭﺯﻳﺪﻳﺪ ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﺭﺁﻳﻴﺪ .(٦٤) 🌸الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَىٰ أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ🌸 ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮ ﺩﻫﺎﻥ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﻣُﻬﺮ ﺧﺎﻣﻮﺷﻲ ﻧﻬﻴﻢ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺳﺨﻦ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻋﻤﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﻣﻰ ﺷﺪﻧﺪ ، ﮔﻮﺍﻫﻲ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ !(٦٥) 🌸وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَىٰ أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّىٰ يُبْصِرُونَ🌸 ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ [ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻧﻴﺎ ] ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﻮ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ ، ﭘﺲ ﺑﻪ [ ﺳﻮﻱ ﻫﻤﺎﻥ ]ﺭﺍﻩ [ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ] ﺑﺮ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﭘﻴﺸﻲ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ ; ﻧﻬﺎﻳﺘﺎً ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻭ ﻛﺠﺎ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ [ ﺻﺮﺍﻁ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺭﺍ ] ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ ؟(٦٦) 🌸وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَىٰ مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ🌸 ﻭ [ ﻧﻴﺰ ] ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﻱ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣﺴﺦ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ ، [ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺟﻤﺎﺩﻱ ﺧﺸﻚ ﺩﺭﻣﻰ ﺁﻭﺭﻳﻢ ] ﻛﻪ ﻧﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻧﺪ ،(٦٧) ↓ ✿•✿•✿•✿•✿•✿ ✿@saghebin✿ ✿•✿•✿•✿•✿•✿
به نام خدای خالق صادق سلام بر پیروان حضرت علی علیه السلام شهادت مولا و رئیس مذهب شیعه امام صادق علیه السلام محضرتان تسلیت باد🏴 🔰 علیه السلام فرمودند: لَقَدْ تَجَلَّى اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِي كَلَامِهِ وَ لَكِنَّهُمْ لَا يُبْصِرُون‏ خداوند برای خلق خویش در کلامش (قرآن) تجلى کرده است، ولى آنان درک نمی کنند. (بحار،📖ج89، ص107✨) ✍🏼 کلام الهى، جلوه‏اى از قدرت و علم و حکمت خداست و آیات قرآن، هر یک نشانه‏اى از عظمت الهى است. فقط دلهای بیدار و آگاه این عظمت و تجلی را درک می کنند. معارف قرآن بی پایان است. به تعبیر خود قرآن (تبیانا لکل شیى‏ء) است; -قرآن بیانگر هر چیز است یعنی همه پندها و حکمتها، همه حکمها و قانونها، همه علوم و دانشها ریشه در قرآن دارد. حتى براى آگاهى از سرگذشت پیشینیان و سرنوشت آیندگان و دانشهاى آسمان و زمین باید به قرآن نگریست و به کمک اهل بیت علیهم السلام، از این منبع و گنجینه کامل بهره‏ گرفت. ✍مشاور ↓ ✿•✿•✿•✿•✿•✿ ✿@saghebin✿ ✿•✿•✿•✿•✿•✿
Rasouli-Hejab.mp3
2.66M
🌹خواهرم... چادرت ارزش است باور کن... 🎙 حاج مهدی رسولی 👌بسیار شنیدنی ✨پیشنهاد دانلود💯 ↓ ✿•✿•✿•✿•✿•✿ ✿@saghebin✿ ✿•✿•✿•✿•✿•✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت امام جعفرصادق(ع) مردآسمانی مدینه،چشمه جودوسخاوت،کوه حلم وبردباری،تجسم اخلاص وصبرودریای عمیق علم لدنی برپیروان آن حضرت تسلیت باد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ↓ ✿•✿•✿•✿•✿•✿ ✿@saghebin✿ ✿•✿•✿•✿•✿•✿
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ 🔴 اولوالالباب (بخش اول) ❌ روز ۱۶ اردیبهشت حکم اعدام حبیب فرج‌الله چعب، ملقب به «حبیب اسیود» سرکرده گروهک تروریستی حرکت النضال اجرا شد، گروههای مختلف نسبت به این امر واکنش نشان دادند، اما مضحک تر از همه وزیر امور خارجه آمریکا بود که با ادعای نقض حقوق بشر در ایران به اجرای حکم سرکرده گروهک تروریستی حرکة‌النضال واکنش نشان داد. ❌ قرآن از افراد یا گروه‌هایی تعریف کرده، می‌فرماید اینها الگو هستند، مثل این‌ها باشید. مثلاً شانزده مرتبه فرموده این «أُولُوا الْأَلْباب‏»، یعنی صاحبان عقل، تعریف کرده، صاحبان عقل چه کسانی هستند؟ عاقل چه کسی است؟ «إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْباب‏» (رعد/ 19)، صاحبان عقل می‌فهمند، یعنی اینهائی که به حکم قصاص اعتراض می‌کنند عقل سالمی ندارند، امثال بعضی این بازیگران وطنی که تنها هنرشان ادا در آوردن است... 🔸 امنیت جامعه در گرو مجازات مجرمان است، مثلاً قصاص، قرآن می‌فرماید اگر کسی کسی را کشت، او را بکشید «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ» (بقره/ 179)، اگر می‌خواهید جامعه‌ شما زنده باشد، باید این‌طور نباشد که قاتل بکشد، بعد هم راست راست در خیابان راه برود، قاتل را باید کشت، مگر این‌که وارثان آن مقتول بگویند ما گذشتیم، یا بگویند ما خون‌بهاء می‌گیریم، پول می‌گیرند می‌بخشند، یا در راه خدا می‌بخشند، ولی اصل این است که قاتل نباید آزاد باشد ، این را «أُولِي الْأَلْباب‏» می‌فهمند، آدم‌های عاقل می‌فهمند. وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ✍️ حبیب‌الله یوسفی 🔸 این بحث ادامه دارد ان‌شاءالله ↓ ✿•✿•✿•✿•✿•✿ ✿@saghebin✿ ✿•✿•✿•✿•✿•✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به منبر می‌ رود دریا، به سویش گام بردارید، هلا ! اسلام را از چشمه ی اسلام بردارید! حمیدرضا برقعی ▪️ویژه شهادت علیه‌السلام ※ استدیو موشن ↓ ✿•✿•✿•✿•✿•✿ ✿@saghebin✿ ✿•✿•✿•✿•✿•✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام صادق علیه‌السلام فرمود: هیچ کس نیست که درباره حسین علیه‌السلام شعری بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب می کند و او را می‌آمرزد. رجال شیخ طوسی، ص.۲۸۹ ↓ ✿•✿•✿•✿•✿•✿ ✿@saghebin✿ ✿•✿•✿•✿•✿•✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم زیبا از ترجمہ فارسے سورہ مبارڪہ بقرہ ✨ بخش یازدهم ☀️آیات ۱۳۰ تا ۱۴۱☀️ 🔻اشارہ بهــــــــ👇 🌟هرکس مسئول اعمال خویش است. ↓ ✿•✿•✿•✿•✿•✿ ✿@saghebin✿ ✿•✿•✿•✿•✿•✿
🔴 چگونه از یاوران امام عصر ارواحنافداه بشویم؟ 🌕 امام صادق علیه السلام فرمودند : 🔹 مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ اَلْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ اَلْأَخْلاَقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ اَلْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ اَلْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ اِنْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا اَلْعِصَابَةُ اَلْمَرْحُومَةُ. 🔺 هر کس دوست می دارد که از یاران امام زمان ارواحنا فدا باشد پس باید منتظر باشد و با ورع و محاسن اخلاقی عمل کند و اگر در حالی که منتظر است از دنیا برود و امام زمان ارواحنا فدا بعد از او ظهور فرماید، اجر او مثل کسی است که حضرت را درک کرده.پس مجدانه و با تلاش منتظر باشید، گوارا باد بر شما ای گروهی که مشمول رحمت خدا هستید. 📚 غیبت نعمانی ج ۱ ص ۲۰۰ ↓ ✿•✿•✿•✿•✿•✿ ✿@saghebin✿ ✿•✿•✿•✿•✿•✿
39.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️پاداش عجیب خدا برای منتظران ظهور حکایت زیبایی از پیرمردی ڪه در زمان امام صادق سلام الله علیه منتظر ظهور بود! 📚کفایة الاثر ج1ص264 ↓ ✿•✿•✿•✿•✿•✿ ✿@saghebin✿ ✿•✿•✿•✿•✿•✿
🔸رئیس جمهور کشورمان صبح امروز از سی‌چهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بازدید کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 کلیپ | معلم عاشق بامداحی: حاج مهدی رسولی پست ویژه شهادت امام جعفر صادق علیه‌السلام
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
#دختر_شینا قسمت هفتاد با خودم می گفتم: «حالا که ستار شهید شده و صدیقه عزادار است، من چطور دلم بیا
قسمت هفتاد و یک گروهی هم برای نجاتمان آمدند، اما آتش دشمن و جریان آب نگذاشت به کشتی نزدیک بشوند. رو کرد به من و گفت: «حسین آقای بادامی را که می شناسی؟!» گفتم: «آره، چطور؟!» گفت: «بنده خدا بلندگویی را گذاشته بود جلوی رود و طوری که صدایش به ما برسد، دعای صباح را می خواند. آنجا که می گوید یا ستارالعیوب، ستار را سه چهار بار تکرار می کرد که بگوید ستار! ما حواسمان به تو است. تو را داریم یک بار هم به ترکی خیلی واضح گفت منتظر باش، شب برای نجاتتان به آب می زنیم.» خندید و گفت: «عراقی ها از صدای بلندگو لجشان گرفته بود. به جان خودت قدم، دوهزار خمپاره را خرج بلندگو کردند تا آن را زدند.» گفتم: «بالاخره چطور نجات پیدا کردی؟!» گفت: «شب ششم دی ماه بود. نیروهای 33 المهدی شیراز به آب زدند. بچه های تیز و فرز و ورزیده ای بودند. آمدند کنار کشتی و با زیرکی نجاتمان دادند.»دوباره خندید و گفت: «بعد از اینکه بچه ها ما را آوردند این طرف آب. تازه عراقی ها شروع کردند به شلیک. ما توی خشکی بودیم و آن ها کشتی را نشانه گرفته بودند.» کمی که گذشت، دست کرد توی جیبش؛ قرآن کوچکی که موقع رفتن توی جیب پیراهنش گذاشته بودم، در آورد و بوسید. گفت:« این را یادگاری نگه دار.» قرآن سوراخ و خونی شده بود. با تعجب پرسیدم:«چرا این طوری شده؟!» دنده را به سختی عوض کرد. انگار دستش نا نداشت. گفت: «اگر این قرآن نبود الان منم پیش ستار بودم. می دانم هر چی بود، عظمت این قرآن بود. تیر از کنار قلبم عبور کرد و از کتفم بیرون آمد. باورت می شود؟!» قرآن را بوسیدم و گفتم:«الهی شکر. الهی صد هزار مرتبه شکر.» زیر چشمی نگاهم کرد و لبخندی زد. بعد ساکت شد و تا همدان دیگر چیزی نگفت؛ اما من یک ریز قرآن را می بوسیدم و خدا را شکر می کردم. همین که به همدان رسیدیم،ما را جلوی در پیاده کرد و رفت و تا شب برنگشت. بچه ها شام خورده بودند و می خواستند بخوابند که آمد؛ با چند بسته پفک و بیسکویت.نشست وسط بچه ها. آن ها را دور و بر خودش جمع کرد. با آن ها بازی می کرد.
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
#دختر_شینا قسمت هفتاد و یک گروهی هم برای نجاتمان آمدند، اما آتش دشمن و جریان آب نگذاشت به کشتی نزد
قسمت هفتاد و دو دانه دانه پفک توی دهانشان می گذاشت. از رفتارش تعجب کرده بودم. انگار این صمد همان صمد صبح یا دیروزی نبود. اخلاق و رفتارش از این رو به آن رو شده بود. سمیه ستار را قلقلک می داد. می بوسید. می خندید و با او بازی می کرد. فردا صبح رفتیم قایش. عصر گفت: «قدم! می خواهم بروم منطقه. می آیی با هم برگردیم همدان؟» گفتم: «تو که می خواهی بروی جبهه، مرا برای چی می خواهی؟! چند روزی پیش صدیقه می مانم و برمی گردم.» گفت: «نه، اگر تو هم بیایی، مادرم شک نمی کند. اما اگر تنهایی بروم، می فهمد می خواهم بروم جبهه. گناه دارد بنده خدا. دل شکسته است.» همان روز عصر دوباره برگشتیم همدان. این بار هم سمیه ستار را با خودمان آوردیم. فردای آن روز صبح زود از خواب بیدار شد. نمازش را خواند و گفت: «قدم! من می روم، مواظب بچه ها باش. به سمیه ستار برس. نگذاری ناراحت شود. تا هر وقت دوست داشت نگهش دار.» گفتم: «کی برمی گردی؟!» گفت: «این بار خیلی زود!»خندید و گفت: «به خدا خیر است. از این خیرتر نمی شود!» قرآن را برداشت و بوسید. گفت: «این دستور دین است. آدم مسلمانِ زنده باید وصیتش را بنویسد. همه چیز را برایتان تمام و کمال نوشته ام. نمی خواهم بعد از من حق و حقوقتان از بین برود. مال و اموالی ندارم؛ اما همین مختصر هم نصف مال توست و نصف مال بچه ها. وصیت کرده ام همین جا خاکم کنید. بعد از من هم بمانید همدان. برای بچه ها بهتر است. اگر بعد از من جسد ستار پیدا شد، او را کنار خودم خاک کنید.» بغض کردم و گفتم: «خدا آن روز را نیاورد. الهی من زودتر از تو بمیرم.» خندید و گفت: «در ضمن باید تمرین کنی از این به بعد به من بگویی ستار، حاج ستار. بعد از شهادتم، هیچ کس مرا به اسم صمد نمی شناسد. تمرین کن! خودت اذیت می شوی ها!» اسم شناسنامه ای صمد ستار بود و ستار، برادرش، صمد. اما همه برعکس صدایشان می زدند. صمد می گفت: «اگر کسی توی جبهه یا محل کار صدایم بزند صمد، فکر می کنم یا اشتباه گرفته یا با برادرم کار دارد.» می خندید و به شوخی می گفت: «این بابای ما هم چه کارها می کند.» بلند شدم و با لج گفتم: «من خوابم می آید. شب به خیر، حاج صمد آقا.» سردم بود. سُریدم زیر لحاف. سرما رفته بود توی تنم. دندان هایم به هم می خورد.از طرفی حرف های صمد نگرانم کرده بود. فردا صبح، صمد زودتر از همه ما از خواب بیدار شد. رفت نان تازه و پنیر محلی خرید. صبحانه را آماده کرد. معصومه و خدیجه را بیدار کرد و صبحانه شان را داد و بردشان مدرسه. وقتی برگشت، داشتم ظرف های شام را می شستم. سمیه و زهرا و مهدی هنوز خواب بودند. آمد کمکم. بعد هم رفت چند تا گونی سیمان را که توی سنگر بود، آورد و گذاشت زیر راه پله. بعد رفت روی پشت بام را وارسی کرد. بعد هم رفت حمام. یک پیراهن قشنگ برای خودش از مکه آورده بود. آن را پوشید. خیلی بهش می آمد. ظهر رفت خدیجه و معصومه را از مدرسه آورد. تا من غذا را آماده کنم، به درس خدیجه و معصومه رسیدگی کرد. گفت: «بچه ها! ناهارتان را بخورید. کمی استراحت کنید. عصر با بابا می رویم بازار.» بچه ها شادی کردند. داشتیم ناهار می خوردیم که در زدند. بچه ها در را باز کردند. پدرشوهرم بود. نمی دانم از کجا خبردار شده بود صمد برگشته. گفت: «آمده ام با هم برویم منطقه. می خواهم بگردم دنبال ستار.» صمد گفت: «بابا جان! چند بار بگویم. تنها جنازه پسر تو و برادر ما نیست که مانده آن طرف آب. خیلی ها هستند. منتظریم ان شاءالله عملیاتی بشود، برویم آن طرف اروند و بچه ها را بیاوریم.» پدرش اصرار کرد و گفت: «من این حرف ها سرم نمی شود. باید هر طور شده بروم، ببینم بچه ام کجاست؟! اگر نمی آیی، بگو تنها بروم.»