eitaa logo
هوالشهید🇵🇸🇮🇷
7هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
17 فایل
ضیافت‌قلم‌ودست‌نوشته های #سحر_شهریاری ارشد ادبیات،دانشجوی دکترای مدیریت، معلم،نویسنده،فعال اجتماعی و فرهنگی،سخنران و مجری کشوری،مبلّغ و کارشناس محافل بانوان و دختران،شاگردی درحال آموختن. حذف لینک و نام نویسنده به‌رسم امانتداری جایزنیست تبادل @FatemehSat
مشاهده در ایتا
دانلود
اَنْٺ َْفے قَلبی حُسَیْن و اَنْٺ َفے قَلبی حَسَن رسمِ شڪل قلبِ من آثارِ دسْٺ زِیْنَبْ اسْٺ @saharshahriary
ای خواهر تر از هر خواهر و ای عاشق تر از هر عاشق یازینب💛 @saharshahriary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از هوالشهید🇵🇸🇮🇷
قرار بود نهروان عبرت شود https://article.tebyan.net/148553/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%86%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D8%B1%D8%AA-%D8%B4%D9%88%D8%AF 👆👆👆 مطلبی به قلم که بعد از فتنه ۸۸ در نشریات متعدد کشور به چاپ رسید.
هدایت شده از هوالشهید🇵🇸🇮🇷
حرفهای خودمانی به یک دوست👆 حرفی نیست بجز اینکه: خیلی خیلی خیلی #زود_دیر_میشه به قدر یک آه فلانی فوت کرد و...تمام! بیشتر حواسمون به همدیگه باشه، همین/ #سحر_شهریاری @saharshahriary
خوشا سربند یا زینب به پیشانی... دفاع از عمه ی سادات را عباس یادش داد... #جانم‌زینب @saharshahriary
می گویند مردها تا دختردار نشوند، پدر نشده اند... و من پدری را می شناسم که امروز دختردار شده است... دختری که آمده تا پرستار همه ی دل های شکسته ی عالم باشد و برایشان غمخواری کند... اگر او نمی آمد بی گمان دنیا چیزی کم داشت... چیزی به نام عاشق الحسین ع...دختری به نام زینب... 💚|🦋 @saharshahriary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و زن اگر که تویی کداممان مَردیم.... @saharshahriary
گریان و بی تاب، پیچیده در دستمال سپید چون مرواریدی درخشان میانِ صدف دست های مادر، می گریست و می گریست باز هم می گریست... دست به دست کردند طفل را لالایی خواندند نجوای بهشتی کنار گوش هایش زمزمه کردند. کندر و اسپندِ سوزان، دور سرش چرخاندند... هیچ کدام افاقه نکرد. آرام نشد... پدر قنداقه را برداشت و به سمت پسر کوچکش رفت. نوزاد بی تاب را با لبخند به آغوشش سپرد تو گویی ماهی به دریا تو گویی خواب به چشم بی خواب تو گویی خنکا به جسم تب دار تو گویی پرستو به عمق بهار رسیده است... آرام گرفت در آغوش حسین... بی تاب رحمت واسعه ی برادر بود... بی قرار عطر سینه ی صبور حسین... دلتنگ آبروی دو عالم... چنان محو تماشای چشم های حسین آرام گرفت که انگار با نگاهش میگفت: آرام جان تمام بی قراری های عالم حسین است... هرکه بی تاب است به آغوش مهربان برادرم بشتابد... رحمت واسعه اش دستتان را میگیرد. قرارگاه دل های بی قرار است... این آبروی دو عالم... آبروی... دو...عالم... @saharshahriary
پرسیدم آیا دل شڪسته ها را پناهی هست؟! گفت: آری، پنجشنبه ها گلـزار شهـدا🌷، شهــ🌹 ــدا آرام جان دل های شڪسته می شوند... باز آئینہ آب سینے و چاے و نبات باز پنجشنبہ و یاد شهدا و صلوات... ارسال با لینک👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2498166786C7d2f4c5d56 👆👆🌱
ツ 🌷عـــلامه طباطبایی (ره): گاهی که از محضــرشان التـــــماس در خواست میشد میگفتند بروید از حضــــرت بگیرید ما اینجا کاره ای نیستیم همه چیز آنجاست. @saharshahriary
مے‌گفت: سخت‌ترین ‌شڪنجه‌ها رو در ساواڪ‌ دیدم و سخت‌ترین ‌مقاومت ‌رو با کومله‌ داشتم مےگفت: انگار هر چی بیشتر سختی میکشم عآشِق‌تَر میشم... مےگفت: انتهای آروزهام اینه که در نبرد با اسرائیل کشته بشم... به دست شقی ترین آدم های روزگار... انگاری فرمول، همینه! هرچی قوی تر بشی عاشق تر می شی، و هرچی عاشق تر باشی به شهادت نزدیک تری... 🌱| @saharshahriary
هوالشهید🇵🇸🇮🇷
در این ایام افتخار اجرای جشن ولادت خانم زینب کبری س در هیئت رزمندگان اسلام را داشتم. این روزها، در غالب مراسم ها از خانواده های شهدای مدافع حرم دعوت می شود تا به رسم احترام و قدردانی، یادی از فدائیان بانو بشود. در این برنامه ی نورانی در کنار همسر شهید هادی باغبانی، همسر شهید مرتضی عبداللهی و خواهر شهید مجید باغبانی حضور داشتم و اجرای برنامه را با دعوت از روح مطهر شهدایی که عزیزانشان در سالن حضور داشتند، آغاز کردم. سخنران برنامه هم حاج آقا برمایی کارشناس مذهبی نام اشنای رسانه ملی بودند. خلاصه که جای همه دوستان خالی! اما نکته ای که در ابتدای ورودی سالن سوره یِ حوزه هنری تهران توجهم را جلب کرد و دلیل نگارش این متن شد، تابلوهای نقاشی چهره ی شهدای مدافع بود که شبیه کاروانی از فرشته، در راهروی ورودی به تو لبخند می زدند، و گویا همان نقطه انگار معبری بود به آسمان. و زیباتر اینکه، نقاش این تصاویر خانم جوان و محجبه ای بود که هنرش ثابت کرد میتوان هنرمند بود و از این استعداد و توانمندی در نگاه و سرانگشت ها، برای ترسیم خدایی ترین چشم های عالم استفاده کرد. @saharshahriary
این هم گزارش کودکانه ی تازه از تنور چاپخانه در آمده، با موضوع حذف نام شهدا از خیابان ها که البته چون قالبش گزارش هست، انعکاس نظرات کودکانه و بیانش هم ساده. همکاری با مجلات پوپک، ملیکا، انتظار نوجوان، شاهد کودک و... همیشه برای خودم در حکم پنجره ای باز به سمت باغ کودکی بوده، باغی که کاش هیچ وقت نشانی صفا و سادگی اش را گم نکنیم. مجله پوپک/ دی۹۸/ گزارش و عکس @saharshahriary
در این سیاره رنج، یاد بگیر صبورترین انسان ها باشی... #سیدشهیدان‌اهل‌قلم @saharshahriary
وقتی شب از نیمه می گذرد در اعماق تاریکی در تنفس حنجره ی ساکت لحظه ها وقتی همه خفته اند چشم هایی بیدار به آسمان دوخته بیصدا اشک می ریزند و آرام نجوا می کنند تو گویی در اعماق شب، در سکوت رازآلود جهان، در خواب عمیق طبیعت، ستاره هایی به خاک افتاده می تابند و نقطه های نورانی زمین می گردند... @saharshahriary
در امتداد شب وقتی صدای اهل زمین ساکت میشود و آرامش، جهان را در آغوش می گیرد درهای عرش را می گشایند، تا آسمانیان با زمینی ها سخن بگویند و تا سحرگاه فقط دل های بیدار، اجازه دارند صدای سکوت بهشتیِ شب را می بشنوند... @saharshahriary
شب‌‌جمعست اما من دلتنگِ مشهدم... دلتنگ اینکه روبروی گنبد، از سرما بلرزم... به گنبد خیره شوم و از زیرِ چفیه ی پیچیده به صورتم صدایش بزنم سلام امام‌رضا... زائرِ بی‌معرفتت اومده باز... #شب_جمعه @saharshahriary