🏴 «اگر امام حسین علیهالسلام درمقابل حوادث بسیار تلخ و دشوار، مثل حادثۀ شهادت علیاصغر، مثل اسارت زنان، مثل تشنگی بچهها، مثل کشتهشدن همۀ جوانها و حوادث فراوان دیگری که در کربلا قابل اِحصا است، اگر درمقابلِ اینها میخواست با دید یک مُتَشَرِّع معمولی نگاه کند و عظمت رسالتِ خود را به فراموشی بسپارد، قدمبهقدم، میتوانست عقبنشینی کند و بگوید دیگر تکلیف نداریم. خب حالا با یزید بیعت میکنیم. چاره چیست؟ الضَروراتُ تُبیحُ المَحظوراتِ. اما امام حسین نکرد. این استقامتِ امام حسین است. استقامت یعنی این! ۱۳۷۵/۳/۱۴»
📚گفتار استقامت حسینی، استقامت خمینی
@sahba_nashr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 بیانی از سورۀ مبارکۀ عصر و اعجاز امام حسین در کربلا
دانلود صوت کامل👇
012 -بیانی از سورۀ مبارکۀ عصر و اعجاز امام حسین علیهالسلام در کربلا.mp3
8.68M
📢 منتخبی از مجموعۀ اسناد حَلَقات «انسان ۲۵۰ساله»
🔘 قطعۀ دوازدهم:
بیانی از سورۀ مبارکۀ عصر و اعجاز امام حسین در کربلا
🗒 سلسله جلسات امامت، هیئت انصارالحسین تهران، محرم الحرام ۱۳۹۳ قمری
۱۳۵۱/۱۱/۲۰
#پنجشنبه_صهبایی
@sahba_nashr
🏴«ممکن است فکر کنید که خب، چطور خدا یاور مؤمنین است؟ پس چرا در کربلا و در واقعۀ زیدبنعلی و در جاهای دیگر، نصرتشان نداد؟ چرا یاریشان نکرد، اگر خدا با آنها بود؟
این اشتباه از آنجا ناشی میشود که ما خیال کنیم یاریشدنِ یک جبهه، فقط به این است که سرهای دشمنانشان از بدنها بیفتد، و این اشتباه است. یاریشدنِ یک جبهه به پایدارماندن آن جبهه است. آن جبهه باید بماند؛ ولو افرادش بروند، افراد دیگری بیایند.
آن جبههای که مدعیست، آن جبههای که میخواهد پیش برود، آن جبههای که میخواهد دنیا را تصرف بکند، پایدارماندن آن جبهه به پایدارماندن فکر اوست. خیلی کسانی بودند که صاحبان فکری بودند؛ خودشان مُردند و رفتند.
..حتی گاهی برای اینکه فکر بماند، امضا میکنند این فکر را و منشوری را که فکر در آن هست؛ با چه؟ با آن رنگ ثابت، با آن رنگ زائلنشدنی، و آن خون است. با خونشان امضا میکنند، مثل حسینبنعلیصلواتاللهوسلامهعلیه، با خونشان امضا میکنند. امضا میکنند تا این از بین نرود. و این مطلب را امروز در این دنیای جدید، در این فرهنگهای نو، خوب فهمیدهاند، خوب درک کردهاند و رسیدهاند. میگویند پای هر فکری که امضای خون بود، آن فکر میماند. هر فکری که امضای خون پایش بود، آن خواهد ماند در تاریخ. و لذا ببینید که همۀ افکاری که در تاریخ باقی مانده، دارای طرفدار بوده، آنهایی هستند که قربانی برایش داده شده، و حسینبنعلی با این حساب فاتح است. ۱۳۵۲/۱۱/۱۱»
📚گفتار ترجمۀ تفصیلی آیة الکرسی
@sahba_nashr
«در عاشورا دفاع هست،
حمله هست،
خشم هست،
عشق هست.
در عاشورا موعظه و تبلیغ و نصیحت هست،
ترساندن و تهدید هست،
همبستگی هست،
ایثار هست،
جهاد هست،
شهادت هست،
رسالت هست،
توحید هست.
همهچیز در عاشورا هست؛
رازونیازِ با خدا هم هست.
ما وقتیکه عاشورا را بهعنوان یک درس مطرح میکنیم، نمیشود که این بُعد را ندیده بگیریم. دعا از همۀ انسانها زیباست؛ مخصوصاً از انسانی به عظمت امام حسین، آنهم در شرایطی به عظمت شرایط روز عاشورا. دعا علامت ضعف نیست؛ علامت قوّت است. انسان با دعا کسب قدرت میکند، نیروی قلبی و روحی خودش را که پشتوانۀ نیروی جسمی است، افزایش میدهد. دعا برای انسان راه را روشن میکند، انسان را از سردرگمی و حیرت نجات میدهد. ۱۳۶۴/۷/۵»
📚گفتار جلوههای معنوی و عرفانی عاشورا
@sahba_nashr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰فیلم کامل این قطعه، امشب ساعت ۲۲ در کانالهای ارتباطی صهبا منتشر میشود.
#پنجشنبه_صهبایی
@sahba_nashr
41.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 منتخبی از مجموعۀ اسناد حَلَقات «انسان ۲۵۰ساله»
🔘 قطعۀ سیزدهم:
شرح حال زینب کبری در عصر عاشورا
🗒 نمازجمعه تهران، ۱۳۶۳/۷/۲۰
#پنجشنبه_صهبایی
@sahba_nashr
🔸پسر کوچکِ خانواده چای میآورد و مجلس را با چایِ داغِ منزلِ شهید، گرمتر میکند!
پسر، بعد از تعارف چای به ما، کنارِ مادرش، روی مبل مینشیند. زیر لب «بسمالله»ای میگویم و شروع میکنم: خُب، حاجخانم، از همسرتان برایمان بگویید، از آقاسید.
همسر شهید که حالا بیستوهفت سال است از شوهر شهیدش جدا افتاده، شروع میکند به تعریفکردن: ها دیگه! یکی دو بار رفت جبهه. همین بار دومی که رفت، رفت که رفت! برنگشت. شهریور بود، شهریورِ 67.
همسر شهید، سادهدلانه میگوید: هیچ اصلاً به ما نگفتند کجا شهید شده، چطور شهید شده؛ هیچچیز به ما نگفتند! حتی وقتی هم پرسیدیم، بهمان نگفتند! چند روز بعد از شهادت، به خوابم آمد. پرسیدم: سید چطور شدی؟
گفت: نگو چطور شدی، بگو شهید شدی!
📚کتاب کریمانه/ منزل شهید هاشمی
@sahba_nashr
014 - اسناد حلقات انسان 250ساله.mp3
6.65M
📢 منتخبی از مجموعۀ اسناد حَلَقات «انسان 250ساله»
🔘 قطعۀ چهاردهم:
*نقش امام سجاد در زندگی 250سالۀ ائمه اطهار (1)*
🗒 سخنرانی به مناسبت شهادت امام سجاد
مسجد کرامت، مشهد مقدس، ۱۳۵۲/۱۱/۲۹
#پنجشنبه_صهبایی
@sahba_nashr
🔰جمعه بعدازظهر بود که فالانژهای وحشی، با فرمان اسرائیلیها وارد اردوگاههای «صبرا و شتیلا» شدند. همه مسلح بودند، اما عجیبتر از تفنگها، چاقوها و تبرهایی بود که با خود داشتند.
بوی خون در اردوگاه پیچید. اجازه ندادند که خبرنگاری بیاید و ببیند که چگونه، سر کودکان را به راحتی و سنگ دلی می برند! کمکم هوا تاریک میشد و اجساد مردم و قطعات بریده شدۀ بدن هایشان همه جا دیده میشدند. و قصّابها که از کشتن با چاقو و تبر خسته شده بودند، فلسطینیها را به رگبار میبستند.
هوا که تاریک شد، دستور از فرماندهی صادر شد که تا صبح ادامه دهید. نزدیک سحر، سیزده نفر مسلح، با لگد درِ خانهای محقر را شکستند و هجوم آوردند؛ پدر، مادر و دختر خردسال، وحشتزده و با چشمان پفکرده به آنها نگاه میکردند. قبل از آنکه صدای فریاد یا التماس بلند شود، سیزده مسلسل باهم شروع به شلیک کردند. تمام دیوارهای خانه خونی شد.
دختر و زن جوانی نبود که به این آسانی جان بدهد. در آن چهلوهشت ساعت، بدترین جنایات تاریخ اتفاق افتاد. چندین مادر باردار کشته و شکمشان دریده شده بود. جسد مادرانی با کودکان شیرخوار در آغوششان این طرف و آن طرف دیده میشد. بعدها معلوم شد که نزدیک به چهارهزار نفر کشته شدهاند.
روز بعد، فقط ۱۸۰۰ جسد بیجان در اردوگاههای صبرا و شتیلا افتاده بود. باقی شهدا کجا بودند؟...
📚کتاب از هراره تا تهران/ بخش اول: هراره
روایت کامل کشتار وحشیانۀ اردوگاههای صبرا و شتیلا را در کتاب «از هراره تا تهران» بخوانید.
@sahba_nashr
🔸️ «یکی از بهترین کارهایی که در زمینۀ احیای ادب فارسی در این روزگار انجام گرفته و میتواند ادامه پیدا کند، تجلیل از شخصیتی مثل شهریار است.
شهریار رحمتاللهعلیه نمونهای از شعرای برجستۀ دوران طولانی ادب فارسی است. یعنی ما در دورۀ هزارسالۀ شعر فارسی و ادبیاتی که در محور شعر فارسی شکل گرفته، وقتی نگاه میکنیم، چهرههای برجستهای را میبینیم که این چهرههای برجسته را میتوان در میان هزاران سخنور، شاعر و گوینده، ممتاز کرد. شهریار یکی از این چهرههاست. یعنی یک شاعر متوسط نیست؛ یک شاعر برجسته است و جزو ماندگاران شعر فارسی است، و حقاً اینطور است. ۱۳۸۵/۶/۲۶»
📚گفتار استاد شهریار
@sahba_nashr
انتشارات صهبا - موسسه جهادی
◾انا لله و انا الیه راجعون
چهرۀ بعضی انسانها، بدون هیچ سخنی، محبت و اخلاص را فریاد میزند. پشت میز کوچک و بسیار سادهای، نزدیک به در حسینیۀ آیتالله سیدجواد خامنهای (همان خانۀ پدری حضرت آقا در مشهد) پیرمرد باصفایی را میدیدی با قد کوتاه، عرقچین مشکی بر سر و پیراهن همیشه سفیدی بر تن. لبخند هم مانند رنگ پیراهن ثابت بود.
در روزگار جوانی، یکی از پامنبریها و شاگردان همیشگیِ آیتالله خامنهای بود، و نمایندۀ جمعی که گرچه دانشجو و طلبه و تحصیلکرده نبودند، اما جلوتر از خیلی از آنها، هم پای بحثهای علمی بودند و سرشار میشدند. و هم پای عمل، تا پای جان در رکاب استاد و انقلاب میایستادند. وقتی در سال ۵۶ آیتالله خامنهای را به ایرانشهر تبعید کردند، او اولین نفری بود که با یکی از دوستانش، رنج و خطر سفر را به جان خرید و به ایرانشهر رفت تا مگر کمکی در آن شرایط سخت، از دستش بربیاید. حاج علی در این راه، از دادن جان هم فراتر رفت و برادر و پسرش را قربانی دفاع از انقلاب کرد؛ بدون ادعا و هیاهو..
حاج شمقدری، هنوز هم خودش را شاگرد آقا میدانست. مثل شاگرد پای سخنرانیها مینشست و با همت و علاقهای عجیب، کتابهای منتشرشده از بیانات ایشان را مطالعه میکرد؛ گرچه چشمانش همراه این شدت مطالعه نبودند و به سختی و درد خود را همراه میکردند. حاج علی گاهی نکاتی از برخی کتابها، مثل «عهد مشترک» و «ولایت و حکومت» بیان میکرد که حقیقتاً مبهوت میماندیم از این دقت و ریزبینی و نکتهسنجی، و آنگاه چنان این نکات را با مسائل روز و سخنرانیهای معاصر حضرت آقا تطبیق میداد که عمق بصیرت و شناختش را به تصویر میکشید.
از آنهایی بود که زمان در محضرش کند میشد؛ ساعت به دقایقی میگذشت، به شیرینی آبنباتهایی که تعارفمان میکرد.
هر سوال و بحثی از حاجآقا شمقدری، جوابی شیرین داشت، مگر سؤال از خاطرات و سوابق خودش که در جواب، یا میفرمود به چه دردتان میخورد؟! یا مسیر بحث عوض میشد.
او یار و رفیق مقام معظم رهبری بود؛ از گذشته تا امروز، تا آنجا که وقتی در ایام نوروز ۹۹، بهعلت شیوع کرونا، حضرت آقا به مشهد نرفتند، تلفنی حال و احوال حاجی را پرسیده بودند و با او صحبت کرده بودند.
حاجآقا جزو حامیان مادی و معنوی صهـبا بود که همیشه با آغوش باز ما را میپذیرفت و پدرانه محبت میکرد. و ما امروز داغدار عزیزی شدیم که جای خالی دیدارش در زیارتهای مشهدمان باقی خواهد ماند.
حاج علی شمقدری خادم امام رضا علیهالسلام بود و انشاءالله از امشب، مهمان مولای مهربان و رئوف است.
خداوند به خانواده و نزدیکان، و به وجود مبارک استاد و رفیق قدیمیاش، در این مصیبت، اجر و صبر عنایت فرماید.
در آخرین شب جمعه از ماه محرم، این پیرغلام مکتب اهل بیت را به فاتحه و صلواتی مهمان کنید..
@sahba_nashr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 نقش امام سجاد در زندگی ۲۵۰سالۀ ائمه اطهار (۲)
دانلود صوت کامل👇
015 - نقش امام سجاد در زندگی 250ساله ائمه اطهار.mp3
7.78M
📢 منتخبی از مجموعۀ اسناد حَلَقات «انسان ۲۵۰ساله»
🔘 قطعۀ پانزدهم:
نقش امام سجاد در زندگی ۲۵۰سالۀ ائمه اطهار (۲)
🗒 سخنرانی به مناسبت شهادت امام سجاد
مسجد کرامت، مشهد مقدس، ۱۳۵۲/۱۲/۱
#پنجشنبه_صهبایی
@sahba_nashr
◾بسم الله الرحمن الرحیم
با تأثر فراوان اطلاع یافتم که دوست و همراه قدیمی، مرد مؤمن و انقلابی و متشرع، پدر شهید و برادر شهید، مرحوم آقای حاج علی آقای شمقدری رحمة الله علیه دارفانی را وداع کرده است.
اینجانب در بیش از نیم قرن آشنائی با این برادر با ایمان و پرتلاش، همواره او را در جبههی حق، به پایداری و غیرت و صدق و وفا شناخته و از او جز نیکی و مجاهدت ندیدهام، رحمت و رضوان خدا بر او باد. وظیفه میدانم که به همسر مؤمن و صبور و فرزندان صالح و مکرّم و نیز به دیگر بازماندگان و همهی دوستان و آشنایان آن مرحوم تسلیت عرض کنم و حشر او با شهیدان و بندگان صالح را از خداوند مسألت نمایم.
سید علی خامنهای
۲۸ شهریور ۱۳۹۹
@sahba_nashr
◾مراسم بزرگداشت دوست و همراه قدیمی رهبر معظم انقلاب، مرد مؤمن و انقلابی و متشرع، پدر شهید و برادر شهید، مرحوم آقای حاج علی شمقدری رحمةاللهعلیه در حسینیهٔ امام رضا علیهالسلام، در محل ساختمان صهـبا برگزار میشود. این مراسم روز یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۹ از ساعت ۱۱:۳۰ برگزار خواهد شد.
علاقهمندان میتوانند صوت پخش زندهٔ مراسم را از نشانی زیر دریافت نمایند:
https://live21.ir/official/ale_taha
41.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 به یاد آن دوست قدیمی
تصاویری از همراه قدیمی رهبر انقلاب، مرحوم «حاج علی شمقدری» و ارتباط ایشان با صهـبا
#ابوالشهید
#مؤمن_انقلابی
#حاج_علی_شمقدری
@sahba_nashr
«جنگ برای یک مملکت،
بیکاری،
قحطی،
کسادی،
نارضایتی به بار میآورد.
[اما] جنگ در کشور ما انگیزۀ انقلابی به بار آورد.
جنگ ما را به جدیبودن معارضههای دشمنهایمان آشناتر کرد. ۱۳۶۲/۱۱/۱۲»
📚گفتار فشردهای از تاریخ انقلاب اسلامی
@sahba_nashr
🔰ساعت ده شب شروع میکنیم به جمعکردن وسایل. اثاث آقای خامنهای خیلی بیشتر از اثاث یک روحانی تبعیدیست. و این بهخاطر محبت مردم است؛ بیشتر کسانی که در این چهل روز به دیدار آقا آمدهاند، برای راحتتربودن ایشان، وسایلی را بهعنوان هدیه با خود آوردهاند.
آقا بخشی از وسایل شخصی و ضروری خود را در پیکان جا میدهند. میپرسم: با بقیۀ وسایل چه کنیم؟
میگویند: «بگذار اینها هم بماند برای تبعیدیهای بعدی جیرفت» بقیۀ وسایل را جمع میکنیم در یک اتاق. بعد آقا یک حصیر پهن میکنند در حیاط و میخوابیم. ساعت سه نصفهشب بیدار میشویم تا حرکت کنیم.
امروز، سحرِ روز شنبه، اول مهرماه ۵۷ است. قبل از راهافتادن با آقا مزاح میکنم و میگویم: راستش را بخواهید دو تا ترس دارم! اول اینکه ما را بکُشند؛ که این خوب است، اشکالی ندارد! و دوم اینکه اتفاقی بیفتد و بعدها بگویند صدیقی، ساواکی و نفوذی بوده تا به سید علیآقای خامنهای آسیب برساند!
به مزاح من میخندند. اما چون گذشته از مزاح، واقعاً احتمال سوءقصد جدیست، قبل از حرکت شهادتین خود را میگوییم.
ساعت سهونیم صبح، بدون اطلاع شهربانی، جیرفت را به مقصد بم ترک میکنیم.
حس و حال عجیبی دارم؛ احساس میکنم مهمترین مأموریت عالم را به من دادهاند: حفظ جان آقای خامنهای.
📚کتاب مؤمن انقلابی «ابوالقاسم صدیقی»
@sahba_nashr