eitaa logo
انتشارات صهبا - موسسه جهادی
1.8هزار دنبال‌کننده
948 عکس
251 ویدیو
39 فایل
📚 انتشارات صهبا - مؤسسۀ جهادی 🌍 www.jahadi.ir 🖼 www.instagram.com/sahba_nashr 📞 025-33551212 ✅ ارتباط با ما 🆔 @sahba_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 من خطاب به این ابرقدرت‏‌ها و عُمّال آنها که چشم‌هایشان را می‌‏بندند، واقعیات را نمی‏‌بینند و دهان‌هایشان را باز می‏‌کنند به تهدیدکردن و عربده‌کشیدن، به آنها می‏‌گویم: تهدید، ملت ایران را وادار به عقب‌‏نشینی نمی‏‌کند. تهدید، نمی‌‏تواند ملت ما را از این راهی که در پیش گرفته است، منصرف بکند؛ راه به‌سوی کمال، راه به‌سوی عزت کامل، راه به‌سوی استقلال کامل، راه به‌سوی پیاده‌شدن کامل ارکان دین در این کشور که اسلام عزیز بتواند همۀ مشکلات ما را برطرف بکند، این راهی‌ست که ملت ایران در پیش گرفته و از این راه منصرف نخواهد شد. دشمن نمی‌‏تواند با تهدید کاری بکند. ۱۳۸۷/۲/۱۵» 📚گفتار نگاهی کلان به انقلاب اسلامی 📷 تصویر دیوار لانۀ جاسوسی سابق آمریکا، اثر کارگاه طراحی سه در چهار
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
منتخبی از مجموعۀ اسناد حَلَقات «انسان ۲۵۰ساله» 🔘 قطعۀ بیست‌ودوم: منشور حکومت علوی؛ «عدالت فردی، عدالت اجتماعی» 🗒 خطبه‌های نمازجمعه ۱۳۷۹/۱۲/۲۶ ۲۵۰ساله @sahba_nashr
🔰«از اوایل هم که بنده آشنا شده بودم با آثار اقبال، ‏وقتی نگاه می‌کردم، از اینکه احتیاج به شرح و توضیح دارد و چنین شرح و توضیح مُشبِعی همراهش نیست، رنج می‌بردم؛ یعنی واقعاً این کار ‏لازم است که انجام بگیرد، و کسانی برای حتی فارسی‌زبان‌ها، مضامین و مفاهیم مورد نظر علامه اقبال را تشریح کنند. ۱۳۶۴/۱۲/۱۹ » 📚 @sahba_nashr
🔸 صلح امام حسن، تبدیل جبهۀ جنگ از روی زمین بود به زیر زمین. امام حسن علیه‌السلام مبارزه را تمام نکرد، مبارزه را قطع نکرد، جای مبارزه را عوض کرد، از روی زمین مبارزه را برد به زیر زمین. تشکیلاتی‌اش کرد، حزبی‌اش کرد، مخفی‌اش کرد، نهانش کرد. این را یک مورخ باانصاف، یک مورخی که خودش شیعه هم نیست، اما آدم باانصافی هست، مثل طه حسین، می‌فهمد. من و توی شیعه اگر نفهمیم، چون تدبر نکردیم که نمی‌فهمیم. ۱۳۵۲/۱۱/۱۳ 📚حلقات «انسان ۲۵۰ساله»/ حلقۀ سوم/ ۳۶. ماجرای صلح و آتش‌بس امام حسن علیه‌السلام با معاویه ۲۵۰ساله @sahba_nashr
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منتخبی از مجموعۀ اسناد حَلَقات «انسان ۲۵۰ساله» 🔘 قطعۀ بیست‌وسوم: نقش امام حسن در زندگی ۲۵۰سالۀ ائمه اطهار (۲) 🗒 دیدار با اقشار مختلف مردم ۱۳۶۹/۱/۲۲ ۲۵۰ساله @sahba_nashr
🔸 باید نقش عظیم و سازندۀ استاد، علامۀ بزرگوار، حضرت آیت‌الله طباطبایی، صاحب تفسیر ارزندۀ «المیزان» در ایجاد موج روشنفکریِ اسلامی را فراموش نکنید. این مفسر و محقق و فیلسوفِ عالی‌مقام، از پایه‌گذاران بنای باشکوه روشنفکری اسلامی است. او بود که اول‌بار در عالم تفسیر، نگاهِ تازه به افقِ تازه را به مراجعان قرآن آموخت؛ و او به‌حق جزو بنیان‌گذاران روشنفکری اسلامی و در نهایت جزو شالوده‌ریزانِ انقلاب عظیم اسلامی و قرآنی است. ۱۳۵۹/۴/۴ 📚گفتار جریان روشنفکریِ اسلامی در ایران @sahba_nashr
🔸 زندگیِ سراسر تلاش و خدمت همراه با اخلاص و سلامت نفس و بی‌اعتنایی به جلوه‌ها و زخارف مادی، خصوصیت برجستۀ این روحانی کم‌نظیر در همۀ دوران‌های حیات اوست. در دوران اختناق طاغوتی، با شجاعت و صراحت، پرچم نام و راه امام راحل را بر دوش داشت و در دوران نظام مقدس جمهوری اسلامی، پیشرو خدمات‌رسانی به محرومان و اقدام‌های فرهنگی و اجتماعی در گستره‌ای وسیع بود. در همۀ دوران‌‌ها هرگز از مردم و به‌خصوص طبقات محروم جدا نشد و هرگز جز راه خدا نپیمود. رحمت و غفران الهی شامل حال او باد. ۱۳۹۵/۸/۲۵ 📚کتاب مؤمن انقلابی/ شیخ عباس پورمحمدی @sahba_nashr
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
منتخبی از مجموعۀ اسناد حَلَقات «انسان ۲۵۰ساله» 🔘 قطعۀ بیست‌وچهارم: نقش امامین عسکریین در زندگی 250سالۀ ائمه اطهار (۱) 🗒 بیانات پس از مراسم روضه حضرت امام حسن عسکری ۱۳۸۲/۲/۲۰ ۲۵۰ساله @sahba_nashr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 مادر به یاد شوهر مهربان و شوخ و ساده‌اش می‌افتد. یاد سال‌هایی که در ژاندارمری بود و از ظلم‌های رژیم، عصبانی می‌شد و آنجا هر‌چه می‌توانست برای حق مظلومین انجام می‌داد. یاد خوشحالی‌اش از مجاور شدن در مشهدِ امام رضا و زیارت‌های هر روزه‌اش و یاد خوابی که همان قدیم‌ها دیده بود. اما نگران است که در تعریف کردن، زیاده‌روی کند. می‌گوید: ببخشید سرِ شما را به درد می‌آوریم. - آقا اشاره می‌کنند که ادامه بدهید. آن موقع از جنگ خبری نبود. دوران طاغوت بود دیگر. نصفه‌شب من را بیدار کرد، گفت: «خواب دیدم حضرت علی، سوار اسب سفید، در آسمان دارد می‌رود. یک شمشیر به من دادند. من هم مثل‌اینکه بال دارم، پشت ایشان دارم می‌روم!» گفتم: خیر است ان‌شاءالله. همیشه می‌گفت: «من مرگ در رختخواب را دوست ندارم.» و وقتی شهید شد، من فهمیدم که این چه می‌گفت. تا آن موقع نمی‌دانستیم چه می‌گوید، واقعاً در رختخواب نمرد. وقتی شهید شد، با همان لباسش او را آوردند. خدا رحمتش کند، نگاهش می‌کردیم انگار تازه شهید شده بود؛ با اینکه نُه روز گذشته بود تا بیاورندش اینجا، اما این دست‌هایش نرم بود. و همان لباس‌هایی که در خانه پوشیده بود، هنوز تنش بود. 📚کتاب میزبانی از بهشت/ منزل پنجم خانۀ پدر و پسر شهید، محمدمحسن و حمید سماعی‌یکتا @sahba_nashr