🍃 یادداشت مقام معظّم رهبری بر قرآن اهدایی به خانوادۀ شهید مغفوری، در جریان سفر کرمان، سال ۱۳۸۴
📚 کتاب کریمانه
@sahba_nashr
🔰 الگوی مکتبساز
حضرتآقا با بغض خاطرهای نقل میکنند از رسیدگی و توجه شهید حاجقاسم سلیمانی به خانوادۀ شهدا. خاطرهای که مربوط است به دختر شهید عبدالمهدی مغفوری. و ذهن ما پرواز میکند به سال ۹۵ که در منزل این خانوادۀ شهید مهمان بودیم و بعد به سال ۸۴ و سفر دهروزۀ حضرتآقا به کرمان و آن شب بهیادماندنی که ایشان مهمان خانوادۀ شهدا میشوند. دیدارهایی که یکییکی، و همراه با خاطراتی از این شهدای بزرگوار، در کتاب «کریمانه» روایت شدهاند.
🔹 در تمام این دیدارها، فرماندۀ آن شهدا همراه حضرتآقاست. حاجقاسمی که برای این خانوادهها غریبه نیست و از حال و روز آنها غافل نبوده؛ از زمان شهادت فرزند یا همسر یا پدرشان، برای پدر و مادر شهدا، فرزندی مهربان بوده و برای فرزندانشان، پدری دلسوز و نگران.
🍃 در آن شب بهاری سال ۸۴، در دیدار با خانوادۀ شهدا، چشم حاجقاسم تمام حرکات حضرتآقا را دنبال میکند، همانطورکه از جوانی، چشمش مدام به امام بوده و بعد از آن به آقا. عظمت و عزت خاص خانوادۀ شهدا در نگاه آیتالله خامنهای، نکتۀ برجستهایست که مسیر و روش حرکت را کامل برای حاجقاسم روشن میکند.
در همین دیدار با خانوادۀ شهید مغفوری، آقا چنان باحوصله یکییکی با چهار خانوادۀ شهید حاضر در دیدار صحبت میکنند، گویا پدربزرگ در جمع فرزندان و نوههایش نشسته و با آنان گفتگو میکند. و با وساطت حاجقاسم، دختر شهید مغفوری را به عقد پسر شهید تهامی درمیآورند. و دیدار با خانوادۀ شهدا تبدیل میشود به جلسۀ عقد؛ در نهایت سادگی و زیبایی و صمیمیت.
❇️ حاجقاسم نشسته و شاهد است که پسر و دختر دو نفر از عزیزترین دوستان شهیدش توسط رهبر و مقتدایش به عقد هم درمیآیند. و حالا وقتی سالها بعد، فرزند آن عروس و داماد به اتاق عمل میرود، حاجقاسم ثمرۀ آن پیوند شیرین، و گویا نوۀ خودش را زیر تیغ جراحی میبیند و بیتاب است تا او به هوش بیاید..
📚 ماجرای کاملِ این دیدار را میتوانید در کتاب «کریمانه» بخوانید
@sahba_nashr
برشی از کتاب کریمانه.pdf
17.63M
📖 برشی از کتاب کریمانه
بخشِ مربوط به روایت خواندن خطبۀ عقد فرزندان شهیدان مغفوری و تهامی توسط مقام معظّم رهبری
@sahba_nashr
🔰 آه ای آیۀ صریح و نترس
آه ای باوفاترین سوره
این قرائت شروع یک جنگ است
السلام علیک اسطوره…
#حاج_قاسم #مکتب_سلیمانی
@sahba_nashr
🔰 فرش خونی که از تو بافته شد
آخرین تاروپود سادگی است
آنچه بعد از تو از هنر مانده
ادبیات ایستادگی است..
#مکتب_سلیمانی #حاج_قاسم
@sahba_nashr
🔰 تو رفتی و ماندنی شدی در دل ما
پیروز همیشگی شدی بر دل ما
خورشید، غروب میرود اما صبح
پر میشود از نشانهاش منزل ما..
#حاج_قاسم #مکتب_سلیمانی
@sahba_nashr
🔰 ما پراکندگان مجموعیم
ما اگرچه کمیم، یکدستیم
بدترین انتقام این جملهست:
چشمتان کور باد ”ما هستیم“
#حاج_قاسم #مکتب_سلیمانی
@sahba_nashr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 معرفی کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، در یک دقیقه
📌 ویژگیهای کتاب از نگاه این مجموعه عبارتند از:
✔️ نیومده مستقیم چیزی رو بهت اثبات کنه!
✔️ حرف کتاب زندهست!
✔️ هم به آدم فهم درست از دین میده و هم تعهدآفرینه!
✔️ منبعِ اصلیِ حرفهاش قرآنه!
✔️ هر مسلمونی میتونه باش ارتباط برقرار کنه!
✔️ هم ماهی هست و هم یاددادن ماهیگیری!
📚 کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
🎬 تولیدشده توسط مجموعۀ چیکتاب
#تولیدات_شما
@sahba_nashr
🔸 مقامِ شفاعت
پانزدهم اردیبهشت سال ۸۴ است، حضرت آقا طبق رسم همیشگیشان، در سفر کرمان هم به دیدار خانوادۀ شهدا میروند. و به این بهانه، میهمان پدر و مادر شهید محمدرضا عظیمپور هستند. اواسط مراسم، داماد بزرگ خانواده، جواد روحاللهی، که میاندار این ضیافت باشکوه شده، ازطرفِ خانوادۀ شهید از رهبر انقلاب درخواستی میکند: حاجآقا یک خواسته هم از شما داریم. میخواستیم یک قولی از شما بگیریم که انشاءالله فردای قیامت همۀ ما را که اینجا هستیم شفاعت کنید.
آقای خامنهای میگویند: ما چهکارهایم که شما را شفاعت کنیم؟
و بعد با اشاره به پدر و مادر شهید میگویند: این خانم باید من و شما را شفاعت کند. این آقا و این خانم... اولین کسانی که در این مجموعۀ ما، بهحسبِ قاعده، حق شفاعت دارند، این شهیدها هستند و امثال این شهیدها. دوم، پدر و مادر شهدا هستند، این آقا و این خانم؛ و شماها هستید. اگر نوبت شفاعت به آدمها برسد ـ که در ردیف شما نیستند ـ آنوقت به کسان زیادی ممکن است برسد؛ که ممکن است ما جزو آنها باشیم، ممکن است نباشیم. ما سعادتمان به این است و آرزویمان به این است مشمول شفاعت خوبانی از قبیلِ این شهدا و امثال اینها باشیم.
بعد رهبر انقلاب خم میشوند و با نگاهی به حاجقاسم سلیمانی میگویند: «این آقای حاجقاسم هم از آنهاییست که شفاعت میکند انشاءالله.»
حاجقاسم سلیمانی سر پایین میاندازد و با دو دست صورتش را میپوشاند. معلوم است اصلاً انتظار چنین تعریفی را از رهبر انقلاب نداشته!
ـ چون امکانات ایشان، امکانات قولدادن و شفاعتکردنشان، الان خیلی خوب است. اگر همین را بتوانند نگهبدارند، مثل همین چهل، پنجاه سالی که نگهداشتهاند؛ خیلی خوب است.
📚 کتاب کریمانه
@sahba_nashr
◾️ میدانید که همزمانی و همعصری یکی از چیزهایی است که مانع میشود که انسان درست شخصیتها را بشناسد. ستارگان درخشان عالم بشریّت، غالباً در زمان حیاتشان، بهوسیلۀ همعصرانشان شناخته نشدهاند؛ مگر عدۀ کمی از برجستگان که انبیا و اولیا باشند؛ آنهم بهوسیلۀ عدۀ معدودی.
اما فاطمۀ زهراسلاماللهعلیها آنچنان است که در زمان خودش، نهفقط پدرش و همسرش و فرزندانش و شیعیان خاصشان، بلکه حتی آنکسانیکه شاید رابطۀ صمیمانه و گرمی هم با آن بزرگوار نداشتند، زبان به مدح آن بزرگوار گشودند. ۱۳۷۳/۹/۳
📚 انسان ۲۵۰ساله/ حلقۀ سوم/ ۱۱. مقام و منزلت فاطمۀ زهرا
@sahba_nashr
◾️ خیلیها خیال میکنند که زن از نظر اسلام در صحنۀ جامعه، کاری ندارد، درحالیکه ما نگاه میکنیم میبینیم نهخیر، فاطمۀ زهرا در متن جامعه، آنهم در خطرناکترین بخشهای جامعه حضور دارد. آنوقتیکه صحبت از خلافت است، و مبارزات سیاسی در اسلام مطرح میشود؛ آن قهرمانی که وسط میایستد و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و حذیفه و حتی خود علیبنابیطالب دور او جمع میشوند، او فاطمۀ زهراست. عَلَم مبارزه اوست. این یک واقعیت تاریخی است، ارتباط به بحث کلامی ندارد. فاطمۀ زهرا سلاماللهعلیها بعد از رحلت پیغمبر برای خلافت علیبنابیطالب به یک مبارزۀ مستمرِ شبانهروزی خستگیناپذیر دست زده، این را که کسی نمیتواند منکر بشود. خود فاطمۀ زهرا سلاماللهعلیها محور مبارزه بود. ۱۳۶۴/۱۲/۱۱
📚 انسان ۲۵۰ساله/ حلقۀ سوم/ ۱۱. مقام و منزلت فاطمۀ زهرا
@sahba_nashr
◾ در دل تاریک شب، چند نفرِ معدود در قبرستان بقیع یا هر نقطۀ دیگر، بر سر قبر غریب مظلومی گرد آمده بودند.
علی جسد پاکیزۀ دختر مظلوم پیغمبر را در خاک گذاشت.
بچهها گریه کردند، همراهان اشک ریختند.
اما خود علی میداند چه میکند. میداند که با وجودِ دریغ بزرگی که دل او را میفشارد، در حال انجام چه رسالت پیامبخش عظیمی در تاریخ اسلام است.
بدن زهرا را در میان قبر گذاشت، خاک بر روی قبر ریختند و بلند شدند.
حدیث میگوید:
«فَلَمَّا نَفَضَ یَدَهُ مِن تُرابِ القَبرِ هاجَ بِهِ الحُزنُ» وقتیکه علی خاکها را بر روی قبر شهید عزیزش، شهید هجدهسالهاش، همرزم و همفکر و همکار و شریک زندگیاش ریخت، به تعبیری گویا غمهای عالم به دل علیبنابیطالب هجوم آوردند، علی غمگین شد.
غمگینی علی بهخاطر ازدستدادن یک رفیق راه است، علی همرزمی و همگامی از فاطمه نزدیکتر ندارد، و او را از دست داده است. این حرفهای دیگر که برگردم جواب یتیمهایت را چه بدهم، اینها خیالبافی است. علی احساس کرد که امانت پیغمبر و شریک راه و مؤمن صادقی که نُه سال در همۀ سختیها با او بوده است، از دستش رفت. علی در قبرستان چنین حالتی دارد و با این حالت از قبرستان بیرون میآید. ۱۳۵۹/۱۱/۱۰
📚 انسان ۲۵۰ساله/ حلقۀ سوم/ ۱۱. مقام و منزلت فاطمۀ زهرا
@sahba_nashr
📸 برگی از تاریخ؛ انتشار تصویری از شهید کاظمی، در کنار رهبر انقلاب، به مناسبت سالروز شهادت
📆 ۱۹ دیماه ۸۴ | سالروز شهادت شهید احمد کاظمی
@sahba_nashr
📸 برگی از تاریخ؛ انتشار تصویری از دیدار مقام معظّم رهبری با مردم قم، به مناسبت سالروز قیام مردم در ۱۹ دیماه ۶۳
📆 سالروز قیام تاریخی مردم قم در ۱۹ دیماه ۵۶
@sahba_nashr
🔸 همسر شهید تهامی:
خیلی آدم متواضع و خوشبرخورد و خندهرویی بود؛ هم در برخورد با مردم، و هم در برخورد با خانواده. آنقدر متواضع بود که کسی نمیتوانست در سلامکردن از او پیشی بگیرد؛ و آنقدر خوشرو که من، یکدفعه هم ندیدم با مختصر اخمی وارد خانه بشود.
حتی روزهایی بود که از قبل فهمیده بودم در سپاه به ایشان فشارِ کاریِ زیادی وارد شده و خیلی نگران و ناراحت است؛ حتی آن روزها هم خندان و گشادهرو به خانه میآمد.
به نافلۀ شب خیلی مقیّد بود، و عجیب مراقب لقمۀ حلال و حرام بود. یک روز جمعه، من و حاجمهدی از نمازجمعه برگشتیم و دیدیم یک کیسۀ پسته کنار تلویزیون است و مقداری گوشت هم داخل یخچال. خواهر حاج مهدی خانۀ ما بود. حاجمهدی از خواهرش پرسید: اینها را چه کسی آورده؟
خواهرش اسمِ یک آقایی را برد. حاجی تا آن اسم را شنید، عصبانی شد! بههم ریخت! حاج مهدی آن روزها فرماندۀ سپاه سیرجان بود.
سریع زنگ زد به آن آقایی که پسته و گوشت را آورده بود. وقتی علت کارش را جویا شد، آن آقا گفت: من بهخاطرِ رفاقتی که با شما داشتم این کار را انجام دادم!
حاج مهدی گفت «پس چرا تا الان این رفاقت نبود؟! حالا که پسرت در سپاه سیرجان سرباز شده، بهوجود آمده؟» و قطع کرد.
📚 کتاب کریمانه
📆 بهمناسبتِ سالروز شهادت شهید مهدی تهامی؛ ۲۱ دیماه ۶۵
@sahba_nashr
✍ معرفی گفتار «شهید مطهری، احیاگر تفکر اسلام»:
گفتار «شهید مطهری، احیاگر تفکر اسلام» گفتوشنود دکتر غلامعلی حداد عادل با حضرت آیتالله خامنهای در پنجمین سال شهادت استاد مرتضی مطهری، در سال ۱۳۶۳ است.
📖 این گفتوشنود که دربارۀ ابعاد شخصیت استاد مرتضی مطهری انجام شده است. نقش شهید مطهری در احیای تفکر اسلامی، نظر استاد دربارۀ خطرات تهدیدگر اسلام، علل موفقیت ایشان در ایجاد نزدیکی بین حوزه و دانشگاه، ابعاد عرفانی و اخلاقی شخصیت استاد و نقش سیاسیاجتماعی و مبارزاتی شهید مطهری را مورد بررسی قرار داده است.
📑 مشخصات ظاهری: قطع جیبی، ۴۸ صفحه
💳 برای تهیۀ گفتار میتوانید به نشانی www.sahba.ir مراجعه بفرمایید.
@sahba_nashr
🔰 ۲۳ دیماه، سالروز شهادت شهید سید حمزه سجادیان؛ پدر شهیدان سید ابولقاسم، سید داوود، سید کریم، و سید کاظم سجادیان است. به روایتِ پسر شهید، داستان جبههرفتن «سید حمزه سجادیان» مانند یک افسانۀ حماسی و عرفانی است:
هرچه به آقاجون میگفتیم تا از جبهه رفتن منصرفش کنیم، فایده نداشت. میگفتم باباجان، چهارتا پسرت رفتند و شهید شدند، شما دِینت را ادا کردی. میگفت آنها برای خودشان رفتند، من هم باید وظیفۀ خودم را انجام بدهم. پسرهای من الحمدلله همه اهل نماز و روزه بودند، پس دیگر لازم نیست من نماز بخوانم و روزه بگیرم؟
من که بیایم، برای روحیۀ این جوانها هم خوب است. طوری حرف میزد که دهان ما بسته میشد. معمولاً بهعنوان رزمنده میرفت، نه تدارکات. ماشاءالله با این سنوسالش، تکتیرانداز بود! برای اعزام آخر که قبل از کربلای۵ بود، فهمیده بودند که پدر چهار شهید است و قبولش نمیکردند، اما بالاخره رفت. حتی دستش ضرب دیده و حسابی باد کرده بود؛ طوری آن را محکم بست که بادش معلوم نشود و یکوقت به این خاطر مانع رفتنش نشوند. شاید باورتان نشود؛ دوتا از شهدای ما دست بردند در شناسنامهشان برای رفتن به جبهه؛ یکی سیدکریم که سنش کم بود و یکی آقاجون که ۶۵ سالش بود و میگفتند سنت زیاد است برای جنگیدن!
بالاخره او اعزام شد. کربلای۵ و شلمچه هم که میدانید چه خبر بود. بعد از عملیات وقتی رسیدم به اهواز، مطمئن بودم که پدرم شهید شده؛ زنگ زدم خانه، گفتم آقاجون شهید شده، او را آوردند آنجا یا نه؟ گفتند بله، آوردند و تشییع کردند. من منطقه بودم و نرسیدم.
هرکدام از این شهادتها برای امتحان صبر و استقامت یک خانواده و یک فامیل کافی است، اما انگار این خانواده و این مادر، مصداق آن بیت شعرند که:
خنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش/ بنماند هیچش اِلّا هوس قمار دیگر..
📚کتاب مسیح در شب قدر
📆 به مناسبتِ سالروز شهادت شهید سجادیان در ۲۳ دیماه ۱۳۶۵
@sahba_nashr
📸 تصویر دستخط مقام معظّم رهبری در ابتدای قرآن اهدایی به خانوادۀ محترم شهید سجادیان
📆 به مناسبتِ سالروز شهادت شهید سجادیان در ۲۳ دیماه ۱۳۶۵
@sahba_nashr
📸 تصویر مزار شهید سید حمزه سجادیان؛ پدر شهیدان سید ابولقاسم، سید داوود، سید کریم، و سید کاظم سجادیان
شادی روحشان، فاتحیای قرائت بفرمایید..
📆 به مناسبتِ سالروز شهادت شهید سجادیان در ۲۳ دیماه ۱۳۶۵
@sahba_nashr
🍃 برگی از تاریخ: انتصاب آیتالله خامنهای به امامت جمعۀ تهران (قسمت ۱)
📌 در بیستوسوم دیماه ۱۳۵۸، آیتالله منتظری در نامهای از امامت جمعۀ تهران، انصراف میدهند. و خواستار بازگشت به قم و ادامۀ بحث و درس در قم میشوند.
📆 به مناسبتِ سالروز انتصاب آیتالله خامنهای به امامت جمعۀ تهران در ۲۴ دیماه ۵۸ با حکم حضرت امام رحمتاللهعلیه
@sahba_nashr
🍃 برگی از تاریخ: انتصاب آیتالله خامنهای به امامت جمعۀ تهران (قسمت ۲)
📃 متن نامۀ استعفای آیتالله منتظری از امامت جمعۀ تهران
📆 به مناسبتِ سالروز انتصاب آیتالله خامنهای به امامت جمعۀ تهران در ۲۴ دیماه ۵۸ با حکم حضرت امام رحمتاللهعلیه
@sahba_nashr
🍃 برگی از تاریخ: انتصاب آیتالله خامنهای به امامت جمعۀ تهران (قسمت ۳)
📌 حضرت امام، با انصراف آقای منتظری موافقت و بلافاصله آیتالله خامنهایِ جوان را برای امامت جمعۀ تهران انتخاب میکنند.
📆 به مناسبتِ سالروز انتصاب آیتالله خامنهای به امامت جمعۀ تهران در ۲۴ دیماه ۵۸ با حکم حضرت امام رحمتاللهعلیه
@sahba_nashr