ما گاهی وقتها از نگاه کردن به دستهای کوچولویی که کاغذ رنگی هارو تا میزنن، چسب میزنن، برش میزنن... سیر نمیشیم🤩 دستهایی که به کاغذهای رنگی جون میدن و شکلاتشون میکنن🎉 این مسیولیت قشنگِ یکی از کلاس دومیهای ما بود در حالیکه کار مورد علاقش رو انجام میده تواناییهای خودش رو ابراز میکنه باهم کلاسی هاش تعامل میکنه یادگیری و تمرین مهارت جدید رو باهمه دوستاش شریک میشه🌱 #مسیولیت #کاردستی #دست_ورزی

نماز جماعت ظهر و عصر با حضور دختران صهبا🌱

ما اینجوری گیاهان رو طبقه بندی می‌کنیم و شباهت‌ها و تفاوت‌هاشون رو بهتر یاد می‌گیریم.. #علوم #گیاهان #کلاس_اول

لحظات کوتاهی باما همراه میشید تا ببینیم زنگ ورزش در صهبا چطور میگذره؟ باید بگم که این یک داستان ادامه داره... #ورزش #تحرک #فعالیت_هدفمند

او را باقرالعلوم نامیده اند چون علم را می‏‌شکافت و اسرار آن را آشکار می‏کرد و فرمود: هرکس به آنچه که می‌داند، عمل کند؛ خدای مهربان ما آنچه را که نمی‌داند، به او خواهد آموخت🌱 میلاد امام محمد باقر‌(ع) مبارکمون باشه🎉 #میلاد_امام_محمد_باقر #ماه_رجب https://eitaa.com/Sahba_Qom

گاهی وقتها اینطوری است که وقتی که بچه ها احساس خستگی می کنند و نیاز به انرژی دارند؛ مسئول ورزش دست به کار میشه⛹️‍♀️ #مسیولیت #توجه_فردی #کلاس_سوم

شیرینی میلاد پر از شادی مولود پنجم🎉

همیشه که نباید جملاتمون رو بگیم! بعضی وقتها می‌نویسیم بقیه باید بخونن اینطوری هم تمرین خوندن داشتیم، هم تمرین نوشتن .. #نگارش #تکلیف_خلاقانه #کلاس_اول

مهمه که بلد باشیم فکر کنیم از ایده ها و فکرامون دفاع کنیم و همیشه سعی نکنیم همرنگ جماعت بشیم! ما اینجا محاکم قضایی تشکیل دادیم و داریم از چیزی که فکر میکنیم درسته دفاع میکنیم.. ممکنه وسط راه متوجه شیم اشتباه میکردیم.. ممهمه که بلد باشیم درست فکر کنیم ✨ #آموزش_نشانه #کشف_نشانه #محاکم_قضایی #کلاس_اول https://eitaa.com/Sahba_Qom

مسئولیت هیجان انگیز امروز یکی از دخترامون رو میبینید... یاد میگیریم به بقیه یاد میدیم رفع اشکال میکنیم... #مسئولیت_پذیری #توجه_فردی

چراغ هارو خاموش کردیم چشم ها بسته تصور کنید میتونید در زمان سفر کنید جایی ایستادید که دیگه لازم نیست به مدرسه برید! با یک قرص همه چیز رو یاد میگیرید🧐 تکنولوژی پیشرفت فوق العاده ای کرده و سفرها دیگه بین شهری و کشوری نیست😲 شما میتونید بین سیاره ها سفر میکنید آماده اید؟!!! عهههههههه انگار یه مشکلی پیش اومد توقف میکنی و با یه بیابون برهوت رو به رو میشی!! ساعت ها راه میری و خسته و تشنه به چند نفر میرسید ولی اونها زبانت رو بلد نیستن دنبالشون راه میوفتی از یه تپه که رد شدی وارد یه دنیای کوهستانی خنک میشی آدمها از کوه ها بالا میرن و داخل غار پر از آدمهایی با لباسهای عجیب و غریب است و یه عده درحال شکار یه آهو و... انگار تو یه گذشته‌ی بی پایان گیر کردی... حالا چشماتونو باز کنید و ادامه‌ی این زندگی رو نقاشی کنید #علوم_اجتماعی #طرح_درس #تعامل #تفکر #گفت_و_گو #کلاس_چهارم