eitaa logo
🌹وصیت شهدا🌹
88 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
4 فایل
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ ..هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده ‏اندمرده مپنداربلكه زنده ‏اند..🌹سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۹💐 https://eitaa.com/sahdah کپی:حلال #وصیت_شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ شیعیان اگر امام زمان عجل الله را مانند امام حسین علیه السلام درک کنند او را کرده و را فراهم میکنند. 📌برای اطلاعات بیشتر از این طریق به کانال عجل الله تعالی فرجه الشریف بپیوندید. 👇👇👇 @sadatmahdvi
سلام و درود خدا بر فرمانده عزیزم هفته دفاع مقدس پاسداشت خون های مطهری است که برای مانایی شجره طیبه انقلاب اسلامی اهداء شد؛ روزهایی که نام و نان بهایی نداشت؛ آنچه میدان دار بود، قیام بود و عروج. آن روزها ماندن بی معنا بود و مردن در بستر، ننگی بزرگ. آن روزها شهادت، شاهراهی به وسعت افق داشت. آن روزها فاصله خاک تا افلاک و کویر تا بهشت، یک میدان مین بود. خاکریزها، بوی گل و یاسمن و یاس بهشتی می‌داد و درون آن مملو از راست‌قامتانی بود پر از عشق و امید. *هفته دفاع مقدس گرامی باد*
از ما کهنه سربازان وبعضا فراموش شدگان ، برای نسلهای آینده... : و اگر دوباره جنگی آمد، و تو را دعوت به نبرد کردند، میدانی چه بگویی؟ آری از قول ما کهنه سربازها بگو؛ به خدا ما دنبال جنگ نرفته بودیم. او آمد بی‌هیچ استدلالی و منطقی، ماابتدا می‌جنگیدیم که کشته نشویم، اما بعد جنگ یادمان داد بکشیم تا کشته نشویم، عده‌ای از ما رنگ رزمندگی گرفتند وعده‌ای هم ،رنگ رزمندگی به خود پاشیدند، تعدادی جبهه نیامده راوی جنگ شدند! وعده‌ای شهید شدند تا آینده زنده بماند. اما نه آینده‌ای به این شکل!! راستی ما باید چه می‌کردیم؟ عده‌ای آمده بودند تا آدم حسابی شوند، عده‌ای آمدند تا بی‌پیکر شوند. و عده‌ای نیز پیکر تراش! در جبهه حس عاشقی و معشوقی جریان داشت.و ما جز جنگیدن چاره‌ای نداشتیم. آیا میتوانستیم دفاع از کشور ومردم را رها کنیم و گورمان راگم می‌کردیم و برمی‌گشتیم شهرهایمان !؟ و دزد غافله‌ی نفت می‌شدیم؟ یا دزد دکل ساخته نشده اما فایناس شده با دلار نفت در عالم تحریمی آلوده؟ دیده شدن در رسانه و... نبردبان اعتماد مردم بالارویم .... اما باور انها رابه بازی وسیاست باز شویم با متمکین دم خور سفره انقلاب را به یغما ببریم نگاهمان ایلی وقومی وقبلیه ای ودر پیله انحصار ..... ما هم ، آینده را برای خود ترسیم کرده بودیم، اما جنگ۸ سال نزدیکتر از آینده بود، جان عزیز بود، ولی پای عشق هم در کار بود، در جبهه ها رقص مستانه‌ی شهدا غوغامی‌کرد، و ما چه باید میکردیم؟ آیا نباید یوسف می‌شدیم؟ وبر روی مین ، میرقصیدیم؟ و میخانه‌ی فکه را رونق می‌دادیم؟ ودروازه‌‌ی خرمشهر را آذین نمی‌کردیم؟ باور کنید ، ای نسل‌های بعد... ما جوانِ جوان رفتیم ، پیرِ پیر برگشتیم! حال شما بگوئید ماچه بایدمیکردیم؟ می‌گریختیم که کوفی مسلک شویم؟ که اعتقاداتمان به نرخ دلار و سکه حراج نشود؟ که نام لشکرمان را بر پیشانی بانکی رباخوار ننویسند؟ ما باید چه خاکی بر سرمان می‌کردیم که امروز سرکوفت نشنویم!؟ بله نسل‌های آینده ، قرارمان این نبود راستی اگر دوباره جنگی آمد و شما را دعوت به جنگ کردند! از قول ما بگوئید: رزمندگان ، به بعدازجنگ هم بیاندیشید! وقتی ارزش‌ها را در خاکریزها جا گذاشتیم و ارزشهاعوض شد ، عوضی‌ها ارزشمند شدند! امروز خوب بنگرید ،چگونه ما را غریبه می‌پندارند! باور کنید،آنروزها ماقطار قطار میرفتیم ، واگن واگن بر می گشتیم، راست قامت میرفتیم، کمر خمیده برمی گشتیم، دسته دسته می رفتیم و تنهای تنها برمی گشتیم! بی‌هیچ استقبال و جشن و سروری، فقط آغوش گرم مادری چشم انتظار. و دیگر هیچ.......! اما ایستادیم. شاید به پرسید پس ما چه مرگمان بود؟ باور کنید ما هم دل داشتیم، فرزند و عیال و خانمان ‌داشتیم، اما... با دل رفتیم ، بی‌دل برگشتیم، با یار رفتیم ، با بار بر گشتیم، با پا رفتیم ، با عصا بر گشتیم، باعزم رفتیم ، با زخم برگشتیم، پر شور رفتیم ،با شعور برگشتیم! ما اکنون پریشانیم، اما پشیمان نیستیم! ما همان کهنه سربازان پیاده‌ایم که سواری !! نیاموخته‌ایم! ما به وسوسه‌ی قدرت نرفته بودیم! می‌دانید تعداد ما در ۸ سال جنگ چند نفر بود؟ ۳/۵ درصد از جمعیت ایران! اما مردانگي را تنها نگذاشتیم، ماغارت! را آموزش ندیده بودیم، رفتیم و غیرت را تجربه کردیم. اکنون نیز فریاد می‌زنیم که اینان از ما نیستند، این حرامیان غافله‌ی اختلاس! از ما نیستند. گرگانی که صد پیراهن یوسف رادریده‌اند، باورکنید این خرافات خوارج‌‌‌پسند، وصله ی مرام ما نیست، ما نه اسب امام زمان دیدیم، نه بی ذکر حسین جنگیدیم. لیکن ما استخوان در ‌گلو، از امروز شرمنده‌ایم، با صورتی سرخ ودستانی که در فکه جا مانده است! اکنون شما بگوئید ما اگر نمی‌رفتیم چه باید می‌کردیم ، با دشمنی که به امتداد قادسیه آمده برای هلاک مردم و میهنمان ایران؟ ما را بهتر قضاوت داشته باشید ، جز اندکی از ما که آلوده شدند ، و شرافت خود را فروختند.🌺 درود به روان پاك شهيدان راه حق وازادی وعرصه ایثار وحماسه 🌹🇮🇷 هفته دفاع مقدس پاسداشت رادمردان وسروقامتان همیشه جاوید گرامیباد🌹 ونشان در گمنامی
14.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ افضل اعمال امتی انتظار فرج 💥 بالاترین علم و معرفت الهی عالم شدن به بالاترین عمل است . انتظار عالمانه :﴿سید علی رضا حسینی﴾ ✅ پیشنهاد دانلود و نشر گسترده... *❗مِنَ إلغَريبْ إلَي الْحَبيبْ❗* دلهاي منتظر و عاشق به ما بپیوندید تا با *غریب ترین شخصيت عالم* امام عصر ،ضرورت وچگونگی یاری ایشان بيشتر آشنا شويد.
عالی و فوق العادست، حتما بخونید و برای عزیزانتون هم بفرستید! يک پروفسور فرانسوی در جشن بازنشستگی اش در دانشگاه سوربن فرانسه چنین گفت: من عمرم را وقف ادبیات فارسی ایرانی کردم و برای اینکه به شما اساتید و روشنفکران جهان توضیح دهم که این ادبیات عجیب چیست، چاره ای ندارم جز اینکه به مقایسه بپردازم و بگویم که ادبیات فارسی بر چهار ستون اصلی استوار است: فردوسی ،سعدی ،حافظ و مولانا! فردوسی ، هم سنگ و همتای هومر یونانی است و برتر از او ... سعدی ، آناتول فرانس فیلسوف را به یاد ما می آورد و داناتر از او ... حافظ با گوته ی آلمانى قابل قیاس است ، که او خود را ، شاگرد حافظ و زنده به نسیمی که از جهان او به مشامش رسیده ، میشمارد! اما مولانا ، در جهان هیچ چهره ای را نیافتم ، که بتوانم مولانا را به او تشبیه کنم ، او یگانه است و یگانه باقی خواهد ماند ، او فقط شاعر نیست ، بلکه بیشتر جامعه شناس است و روانشناسی کامل ، که ذات بشر و خداوند را دقیق می شناسد ، قدر او را بدانید و به وسیله ی او خود و خدا را بشناسید! من اگر تا پایان عمرم دیگر حرفی نزنم ، همین شعر برای همیشه کافی است: باران که شدى مپرس ، اين خانه کيست سقف حرم و مسجد و ميخانه يکيست باران که شدى، پياله ها را نشمار جام و قدح و کاسه و پيمانه يکيست باران! تو که از پيش خدا مى آیی ! توضيح بده عاقل و فرزانه يکيست بر درگه او چونکه بيفتند به خاک شير و شتر و پلنگ و پروانه يکيست با سوره ى دل، اگر خدا را خواندى حمد و فلق و نعره ى مستانه يکيست از قدرت حق، هر چه گرفتند به کار در خلقت حق، رستم و موریانه يکيست گر درک کنى، خودت خدا را بينى درکش نکنى، کعبه و بتخانه يکيست! این پیام را منتشر کنید! مهربانی هیچ هزینه ای ندارد و رساندن دانش عبادت است!
قال الإمام عليّ عليه السلام: اَ لْبَغْىُ، يَصْرَعُ الرِّجالَ وَ يُدْنِى الاْجالَ حضرت علی علیه السلام می فرمایند: ظلم و تجاوز، انسان را زمين مى زند و مرگ ها را نزديك مى سازد. غرر الحكم، ح ۱۴۹۴.
3.52M
💥 کسانی که مجموعه فرهنگی مذهبی یاوران امام زمان عجل الله و زمینه سازی ظهور را تخریب می‌کنند چقدر سواد مهدویت دارند ؟ ❇️ چقدر از بیانیه گام دوم انقلاب رهبر معظم انقلاب درک دارند ؟ 📌 بزرگواران ، مردم و ادمین های محترم این افراد ناشناس منافق را که با طریق انقلاب و رهبری و زمینه سازی ظهور در گروه ها مخالفت می‌کنند را شناسایی کنید.مدیر مجموعه فرهنگی مذهبی یاوران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف✨ سید علیرضا حسینی
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 «دلیل غیبت امام زمان» 👤 💢 اصلی‌ترین علت غیبت 💢 شیعه یعنی چه؟ 💢 معنای در 🔹 رفته بودی که‌بیایی چِقَدَر طول‌کشید ❤️ علیه‌السلام: در تعجيل بسیار دعا كنيد كه تعجيل در فرج، گشايش كار خود شماست. 💚 السلام علیک یا صاحب الزمان 🇮🇷 @sed
هدایت شده از ش
🔴 فرماندهان ارشد دوران دفاع مقدس چه سنی داشتند؟
💠 برگ برنده سه گانه رئیسی یک روز عکس حاج قاسم را روبروی چشم جهانیان بلند می کنی و روزی هم قرآن عزیز را روی دست می گیری و گفتی " این کتاب هیچ وقت نمی سوزد " و 👈 برای اینکه همه بفهمند هیچوقت نسوختن یعنی چه ، مثالی از فرعون و نمرود زدی چونکه همه کار کرده بودند برای از بین بردن و اما در نهایت نام آن دو طاغوت در گور و خروارها خاک است و نام آن دو پیامبر خدا در افق اعلی . مثالت عالی بود سید ، چون همه ادیان ابراهیمی این دو پیامبر را قبول دارند و داستانشان را می دانند باز هم مثال از حاج قاسم زدی و تارو مار کردن داعش توسط او ، تا همه بدانند حاج قاسمی که سال قبل عکسش را بلند کردی ، پیرو و تابع راه همان قرآنی است که امروز آن را روی دست گرفتی. به همه نشان دادی راه قرآن این است ، نه آن راهی که هالیوود و رسانه های غربی آمریکایی نشان می دهند. کوتاه اما جانانه از منطق جمهوری اسلامی دفاع کردی و در مقابل هجمه و تهمت سانسور به نظام ، سانسور ظلم هایی که به این کشور در جنگ و تحریم و... شد توسط رسانه های غربی را به رخ آنان کشیدی. از کمک به صدام و اهدای بمب شیمیایی و... 👈👈 اگر آنان از اعتراض به حجاب در ایران گفتند ، تو هم از منع تحصیل افراد با حجاب در فرانسه گفتی سید جان سخن کوتاه میکنم، اما اوج کلامت آنجا بود که نام موعود را آوردی، وعده آمدن او را دادی، موعودی که همه جهان منتظر آمدنش هستند ، خدا خیرت دهد که در مجمع جهانی ، هم نام قرآن را آوردی، هم حاج_قاسم و هم موعود_جهانی را. حضرت حجت (عج) یار و یاورت باشد سید.
سیاری: باشگاه خبرنگاران جوان ۱۲:۵۳-۲۸ آذر ۱۳۹۴ ۵۴۳۱۱۴۸ داستان ازدواج امام حسن عسکری(ع) با شاهزاده روم  فرهنگی هنریقرآن و عترت نظر دادن اشتراک گذاری دانلود PDF «ملیکا» مادر امام زمان(ع) از طرف پدر، دختر «یشوعا» فرزند امپراطور روم شرقی و از طرف مادر، نوه «شمعون» بود. به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مادر امام زمان(ع) نامش «ملیكه» (ملیكا) بود، او از طرف پدر، دختر «یشوعا» فرزند امپراطور روم شرقی بود، و از طرف مادر، نوه «شمعون» بود. شمعون از یاران مخصوص حضرت عیسی(ع) و وصی او بود. ملیكه با اینكه در كاخ می‌زیست و با خاندان امپراطوری زندگی می‌كرد، اما آن چنان پاك و باعفّت بود كه گویی نسبتی با این خاندان نداشت، بلكه به مادر و خانوادة‌ مادری خود رفته و زندگیش همچون زندگی شمعون، و عیسی بن مریم از صفا و معنویت و پاكی خاصّی برخوردار بود. از این رو نمی‌خواست، با خاندان امپراطوری دنیا پرست، بیامیزد بلكه دوست داشت و هدفش این بود كه در یك خانواه پاك خداپرست، زندگی كند، خداوند او را در این هدف كمك كرد و او را به طور عجیب به خواسته و هدفش رساند. خواستگاری و مجلس عقد حضرت نرجس «علیها السلام» ملیكه وقتی كه به سنّ ازدواج رسید، جدّش امپراطور روم، خواست او را به همسری برادرزاده‌اش درآورد. با توجه ‌به اینكه كسی نمی‌توانست از فرمان امپراطور سرپیچی نماید، امپراطوری از طرف برادرزاده‌اش، از ملیكه خواستگاری كرد و سپس مجلس عقد بسیار باشكوهی ترتیب داد كه در آن مجلس سیصد نفر از برگزیدگان روحانیون و كشیشان مسیحی و هفتصد نفر از افسران و فرماندهان ارتش و چهار هزار نفر از اشراف و معتمدین و ثروتمندان شركت داشتند. مجلس در كاخ با شكوه امپراطور برگزار شد، تخت بزرگی را كه با انواع جواهرات و طلا و نقره و یاقوت و عقیق، آراسته شده بود، در جای مخصوص كاخ گذاشتند، برادرزاده امپراطور روی آن تخت نشست، تشریفات مراسم عقد فراهم شد، دربانان و خدمتگزاران با لباسهای مخصوص خدمت هر یك در جایگاه خود ایستادند، در اطراف كاخ قندیلها و چهل چراغها، مجلس را جلوه خاصّی داده بود، ناقوس نواخته شد، روحانیون برجستة مسیحی كنار تخت با عبا و كلاه و لباس مخصوص، شمعدان به دست در دو طرف به صف ایستادند و كتاب مقدّس انجیل در دست داشتند، همین كه انجیل را گشودند كه آیات آن را تلاوت كنند، ناگهان زلزله آمد، كاخ لرزید، و هر كسی كه روی تخت نشسته بود بر زمین افتاد، خود امپراطور و برادرزاده‌اش نیز از تخت بر زمین افتادند، ترس و لرز حاضران را فراگرفت، یكی از كشیشان بزرگ به حضور امپراطور آمد و عرض كرد: «این حادثه عجیب، نشانه ‌بلا و خشم خدا و علامت پایان یافتن آیین و مراسم است، ما را مرخص فرمایید برویم» . امپراطور اعلام ختم مجلس كرد، و همه رفتند، سپس دستور داد آنچه كه از تخت و قندیل و چراغ و چیزهای دیگر كه درهم ریخته و افتاده بود همه را به جای خود گذاشتند. این بار امپراطور تصمیم گرفت كه «ملیكه» را به همسری برادرزاده دیگرش درآورد، و با خود گفت شاید این حادثه زلزله، برای آن بود كه «ملیكه همسر برادرزاده اوّلی نگردد بلكه همسر برادرزاده دوّمی شود. دستور داد مجلس را در كاخ مثل مجلس سابق آراستند، دربانان و خدمتكاران در جایگاهی مخصوص قرار گرفتند، تخت مخصوص را نیز در جای خود گذاشتند روحانیون برجسته مسیحی را بادست گرفتن شمعدانها و با لباسهای مخصوص در كنار تخت قرار گرفتند، برادرزاده دوّمی بر تخت مخصوص نشست، همین كه مراسم عقد شروع شد، و كشیشان خواستند عقد بخوانند، بار دیگر حادثه زلزله رخ داد و همة‌ حاضران پریشان شدند و رنگها پرید و مجلس به هم ریخت و تختها واژگون شد، امپراطور و برادرزاده دوّمی، از تخت بر زمین افتادند و همه وحشت زده از كاخ بیرون آمدند و به خانه‌های خود رفتند. امپراطور، بسیار ناراحت شد، در اندوه و غم و فكر فرو رفت و لحظه‌ای این دو حادثه عجیب را فراموش نمی‌كرد. خواب عجیب نرجس«علیها السلام» آن شب ملیکه در عالم خواب دید، جدّش شمعون همراه حضرت مسیح «علیه‌السلام» و عدّه‌ای از یاران مخصوص حضرت مسیح(ع) وارد كاخ شدند، ناگهان منبری بسیار با شكوه به جای تخت امپراطور گذاشته شد، سپس دید دوازده نفر كه مردانی بسیار خوش سیما و نورانی و زیبا بودند وارد كاخ شدند، در عالم خواب به ملیكه گفته شد، اینها كه وارد شدند، پیامبر اسلام(ص) و علی، حسن و حسین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام كاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسكری(ع) هستند. ناگهان مشاهده كرد كه پیامبر اسلام(ص) به حضرت مسیح(ع) رو كرد و گفت: ما به اینجا آمده‌ایم تا «ملیكه» را از شمعون برای فرزندم «حسن عسكری» خواستگاری كنیم.