هم اکنون حسینیه مرکزی ده آباد
با نوای کربلایی محمد جواد اهلی
هیئت سینه زنی صاحب الزمان (عج)
24.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوشه ای از مراسم شهادت حضرت فاطمه زهرا س امشب درحسینیه دهآباد با نوای گرم کربلایی محمد جواد اهلی
به میزبانی هیئت سینه زنی حضرت صاحب الزمان عج
مسجد برحوت
78.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه حضرت زهرا با نوای کربلایی اهلی در حسینیه ده آباد
ببینید👆
هیئت سینه زنی صاحب الزمان(عج)
16.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا رحمت کنه والدین هر کس که این کلیپ رو خوند ُ تدوین کرد ُ پخش کرد ُ سلامتی هر کی که این کلیپ رو نشر میده
اللهم عجل لولیک الفرج🌺🌺🌹🌹🌺🌺🌹🌹🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمتی از مکاشفات یوحنا
💡💡💡
https://eitaa.com/sahebazman2
9.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعد فاطمه زهرا سلام الله....
https://eitaa.com/sahebazman2
خواب در چشمان یثرب آمده
مردمش خود را به خوشخوابی زده
باد سرد درد بین کوچهها
هوهوی شبگرد بین کوچهها
احتضار از راه مخفی آمده
رد شد از زیر در آتشزده
در میان خانهی مولا چه بود
باغبان بود و گل یاس کبود
بانوی لولاک روی بسترش
سر نهاده روی پای رهبرش
قابضالارواح با روحالامین
نوحه میخوانند بر بانوی دین
مرغ شب فریاد هوهو میزند
شمع، کنج حجره سوسو میزند
سایهای بر روی دیوار گلیست
سایهی لرزان مولایم علیست
زانویی زیر سر بانوی خود
در بغل دارد دگر زانوی خود
چشم دارد بر نگاه فاطمه
شعله میگیرد ز آه فاطمه
نالهای آرام میآید به گوش
میرود از هوش و میآید به هوش
هر زمانی چشم خود را باز کرد
با زبان دل سخن آغاز کرد
کای همیشه همنشین فاطمه
ای امیرالمؤمنین فاطمه
ای که بر ارض و سما هستی امیر
جان زهرایت سرت بالا بگیر
آن که باید اینچنین باشد منم
آن که باید شرمگین باشد منم
خواستم یاری کنم اما نشد
بند حزن از دستهایت وا نشد
کار من از تو حمایت بود و بس
از رضای تو رضایت بود و بس
من ولایت را به جان دارم علی
روی بازویم نشان دارم علی
تو ولی داوری مولای من
بر دو عالم سروری مولای من
فاتح بدر و حنین و خیبری
تو وصی مصطفایی، حیدری
گردش آرامآرام نگات
کرده ترسیم مدار کائنات
ای پناه جان احمد در اُحُد
فاطمه آن روز مدیون تو شد
عهد کردم هرچه گویی آن کنم
جاننثاری تو را جبران کنم
تیر غم هم گر به سویت میپرد
باید از قلب من اول بگذرد
شمع عالم لحظهای خاموش شد
فاطمه بار دگر بیهوش شد
*
ساعتی نگذشت و چشمی باز کرد
از دری دیگر سخن آغاز کرد
گفت بشکن بغض خود آقای من
راحت امشب گریه کن بر پای من
گریه کن بر من، و بر ایتام من
گریه کن بر طفل تشنهکام من
گریه کن ای دستگیر عالمین
بیشتر بر جان جانانت حسین
گریه کن بر بر زمین افتادنش
گریه کن بر لحظهی جان دادنش
خنده بر لبهای تو بیرنگ شد
شرم دارم، کار خانه لنگ شد
من اگر بانوی خوبی بودهام
خواهشی از محضرت ننمودهام
عمر تسلیم مشیت میکنم
این شب آخر وصیت میکنم
نیمهشب غسلم بده با پیرهن
نیمه شب کن پیکر من را کفن
نیمهشب بر خاک بسپارم نهان
ساعتی در پای قبر من بمان
فارغ از رنج و ملالم کن علی
رفتنی هستم حلالم کن علی
راستی چندیست، نور دیدهام!
صوت قرآن تو را نشنیدهام
اشک بسته راه چشمانت علی
ای فدای صوت قرآنت علی
با شما یاسین روایت میشود
روح، فانی در ولایت میشود
بعد هر یک حرف، آه مرتضی
میکند تقطیع کل سوره را
حجره از قرآن مشعشع میشود
آیهها یکسر مقطّع میشود
هرچه آهنگ تنفس تندتر
میزند نبض عوالم کندتر
از تن حیدر همه نیروش رفت
بار آخر فاطمه از هوش رفت
https://eitaa.com/sahebazman2