🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
رهـایے از شـب🌒
#پارت_152
✍حاج مهدوی چشم غره ی بدی به پسرش رفت و با همون ابهت همیشگی گفت: اگه بناست وسط حرفم بیای برو بیرون
صورتم رو سمت حاج کمیل چرخوندم .
او پوست سفیدش از ناراحتی سرخ شده و گوشهاش قرمز بود حالا انگشتش رو تا ته توی پارچه ی عمامه ش فرو برده بود و با عضلاتی منقبض به گلهای فرش نگاه میکرد.
حاج مهدوی شروع کرد به گفتن اون حرفها. .حرفهایی که بهم نشون داد چقدر گذشته ی هر کسی میتونه براش ننگ آفرین باشه!
_ببین بابا جان..شما قبلا یه اشتباهاتی کردی که همچین ساده نبوده..البته این جای شکر داره که پشیمون هستی وتوبه کردی.این فرصتیه که خدا به هرکسی نمیده!
البته ما هم امانتدار خوبی واسه گذشته ت بودیم. کلی حرف از این ورو اونور بع گوشمون رسوندن که ما همه رو با یک تودهنی به صاحاب حرف انکار کردیم..البته منتی هم نیست.شما خواستی خوب شی ما هم گفتیم یا علی..پشتتیم.هر چی باشه آبروی تو آبروی ماست.
خودت باید بدونی که کاری که کمیل کرد هرکسی نمیکرد. منی که خودم پدرشم اعتراف میکنم اگه من جاش بودم چنین ریسکی نمیکردم.حالا چه دلایلی پیش خودش داشته خدا میدونه و خودش..وگرنه من یکی نظرمو از قبل بهش گفته بودم.
از خجالت در حال آب شدن بودم.پس حاج آقا مخالف وصلت ما بوده.
درسته او بیراه نمیگفت ولی حرفهاش قلبم رو به درد میاورد.
منتظربودم تا ببینم چی موجب شده که بعد از چندماه این حرفها رو بهم بزنه..
گفت:دیشب که دم مسجد با اون خانوم که خودشو دوستت معرفی کرد دیدمت حقیقتش نگران شدم.قرار نبود شما بعد ازدواج دنبال اون دوست و رفیقای اراذلت باشی کمیل میگفت باهاشون قطع رابطه کردی.
خواستم از خودم دفاع کنم که مانع شد و گفت:
هنوز حرفم تموم نشده..
از شدت ناراحتی نفسم بالا نمی اومد
گفت:ببین من به خودت کاری ندارم.خدا بهت عقل داده شعور داده خودت صلاح کارت رو بهتر میدونی ولی بزار یک اتمام حجت باهات کنم کوچکترین خطری ابروی ما یا حاج کمیل و تهدید کنه من سکوت نمیکنم و خودم اقدام میکنم...
✍قلبم ایستاد..چقدر صریح..چقدر مستقیم!
سکوت مرگباری بینمون حکم فرما شد.فقط صدای نفس نفس زدن حاج کمیل می اومد..
حاج مهدوی از جا بلند شد و حرف آخرش رو زد:
یه چیز دیگه میگم و حجت تمام!!! ما شما رو از خودمون میدونیم.اگه از خودم نبودی بهت هرگز اینها رو نمیگفتم. ما در این مدت خیلی حرفها شنیدیم.اونم بخاطر اینکه میخواستیم دست یک دختر توبه کار یتیم رو بگیریم و کمکش کنیم خودشو پیدا کنه اگه نمک شناس و با انصاف باشی که قطعا هستی باید خیلی حواست رو جمع کنےهمین بابا..
از اتاق بیرون رفت ودر رو بست!
حاج کمیل صدای نفسهاش بلند ترشده بود از وقتی پدرش شروع به صحبت کرد سرش بالا نیومده بود.
بیشتر از خودم دلم برای او سوخت که با انتخاب من چقدر پیش خونواده ش سرشکسته شده بود.
شاید اینها حرف دل خودش هم بود و روش نمیشد بهم بگه.
حق با پدرشوهرم بود..هیچ انسان شریف و با اعتباری چنین ریسکی نمیکرد.
دلم میخواست کاری کنم.حرفی بزنم تا شاید نفس کشیدنهای حاج کمیل طبیعی تر بشه.ولی من خودم هم حال خوبی نداشتم.بلند شدم ..قبل از اینکه اشکم در بیاد باید از اتاق بیرون میرفتم و به جمع ملحق میشدم.شاید در سکوت وتنهایی حاج کمیل راحت تر نفس بکشه
به خونه برگشتیم. حاج کمیل تنها کلمه ای که از دهانش خارج شده بود خداحافظی از خونوادش بود.
میدونستم که از من شرمنده ست.
در حالیکه این من بودم که باید احساس شرمندگی میکردم.
به محض رسیدن ، قبا و عمامه اش رو درآورد و روی چوب لباسی آویزون کرد و بدون کلامی روی تخت دراز کشید.
داخل اتاق نرفتم چادر وروسریم رو در آوردم و روی مبل نشستم.
دلم گریه میخواست ولی حال گریه نبود.
دیگه از یه جایی به بعد گریه آرومت نمیکنه!
روی مبل نشستم و فکر کردم.به همه چیز! به خودم.به حاج کمیل.به گذشته و آدمهای دورو برم.
به حرفهای پدرشوهرم که چقدر تیز و برا بود و روحم رو جریحه دار کرده بود.
کاش آقام بود..کاش مادر داشتم! اگر اونها بودند شاید با من اینطوری رفتار نمیشد!!
تنهایی موجب شد خیلی از حرفهای پدرشوهرم رو بهتر درک کنم.یک جمله ش مدام در ذهنم تکرار میشد! دختر توبه کار یتیم...
تسبیح رو از مچم باز کردم و روی سینه م فشردم.
انگار الهام کنارم بود.تصورش میکردم که مقابلم روی اون مبل تک نفره نشسته و بهم لبخند میزنه.
ومن معنی اون لبخند رو نمیفهمیدم.
اینقدر در خیالات خودم محو بودم که نفهمیدم کی تصویر الهام جای خودش رو به تصویر زیبای حاج کمیل داد.
او روی همان مبل نشسته بود و دستش رو زیر چانه اش گذاشته بود.
اندوه از نگاهش می بارید.این رو در نور کم اتاق هم میشد فهمید.
خیلی طول کشید تا سکوت رو شکست.
معذرت میخوام!
✍ ف.مقیمے
ادامه دارد...
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
آشفته ام، آقا دوباره رو براهم کن
بیرون از این زندان تاریک گناهم کن
چیز زیادی از تو و چشمت نمی خواهم
منت سرم بگذار و یک لحظه نگاهم کن
#نوای_دلتنگی💔
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
5714915861.mp3
2.75M
↵دعاے عھـد . . ♥️!
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🦋🌱
#اللهم_صلی_علی_محمد_آل_محمد
_
جهاد تبیین
💚ز عاشقان شنیدهام
🌼جمعه ظهور می کنی
💚ز مرز انتظارها
🌼دگر عبور می کنی
💚شب سیاه می رود
🌼صبح سپید می رسد
💚جهان بى چراغ را
🌼غرق به نور می کنی
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🙏
#سلام_فرمانده
#سلام_فرمانده ♥️
سه شنبه نسیم جمکرانت
به دلها میدهد حال وهوایی...
نشسته برلب شیعه همین ذکر
کجایی یا اباصالح کجایی...⁉️
#امام_زمان 🕊
#اللہمعجللولیڪالفرج ✨
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
#زیارت_عاشورا
با صدای علی فانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟 آغاز روز با آیاتی از قرآن کریم، سوره مبارکه واقعه با تصاویری از صحنه های عجیب مرتبط با آیات ابتدایی این سوره مبارکه 💟
#قرآن_کریم
#واقعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅امام زمان ارواحنافداه فرمودند
خداوند را به حق عمه ام زینب سلام الله علیها قسم دهید که فرج مرا برساند...
یاصاحبالزمان
اصلا غمِ دوری
و دلتنگی
بـه کنار؛
خودت بگو این دردِ
بی خبری را
چگونه چاره کنم؟
تعجیل_در_فرج_مولای_مهربانمان_ پنج صلوات
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🎥راه حلی برای گناهان کبیره*
*✍کفاره گناهان کبیره را چگونه در این دنیا جبران کنیم؟*
🎙استاد حسینی قمی
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
.
4_5852917934745193646.mp3
1.28M
🔺 دوری از امام زمان به خاطر یک عصبانیت
#امام_زمان 💕
#اللﮩـمعجـللولیـڪالفرج
1019.mp3
512.5K
❖دعــاے روز سـه شنبـه❖
#اللهم_صل_علی_محمد_وال_محمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ سن و سال نمیشناسه! اگر
نبینی ضرر کردی..
حتما برنامهریزی کنید دوستان
اصلا همین باعث میشه گناهم نکنید!
مثلا شما که نمیتونید بنویسید ۱٠ تا
۱۱ صبح، غیبتِ زری خانم😂🤦🏻♀
و کلی خوبیهای دیگه، که شما بهتر
از من میدونید🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حال_خوب🌸
🌤صبح رو با حس خوب خونههای باصفای قدیمی شروع کنید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◇| ۲۰ روز تا #عید_غدیر |
🔻أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی...
هارونی این قوم برازندهی توست...🌿
#حضرت_آقا🌱
🌷شهادت شخصیت هایی مثل شهید بهشتی، صداقت و حقانیت انقلاب و طرفدارانش را نشان می دهد.
سالروز شهادت شهید بهشتی و ۷۲ تن از وفاداران انقلاب تسلیت و تهنیت باد
🔹 بهترین احساس رضایت
احساس رضایتمندی خوب است ولی از خود راضی شدن خوب نیست ، ❌
ضمن آنکه نارضایتی از خود هم نباید به ناامیدی برسد . ⛔️
بهترین احساس رضایت ، راضی بودن از خداست . 😍✅
💌 #پیام_معنوی
🍃 #استاد_پناهیان
4_5985571809318143895.mp3
12.12M
#تنبلی_و_بی_حوصلگی ۹
شایعترین تنبلی در دنیای امروز؛
#تنبلی_اجتماعی است.
📌جوانان امروز که کودکان نازپرورده ی دیروزند؛
به مشاغل سختتری که از نظر اجتماعی در سطح پایینتری قرار دارند، تن نمیدهند.
و این سرآغاز مشکلات اقتصادی، خانوادگی و اجتماعی نسل امروز است.
#عید_غدیر
🌺پیامبر رحمت فرمود؛
علی جان، تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسى هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود...!!!
🖇 منزلت های حضرت هارون؟
✖️نبوت "○ و وهبنا له من رحمتنا اخاه هارون نبیا • سورهمریمآیه۵۳•"
✖️وزارت"○ و الجعل لی وزیرا من اهلی ، هارون اخی •سورهطهآیه۲۹-۳۰•"
✖️خلافت " ○ و قال موسی لاخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح و لا تتبع سبیل المفسدین •سورهاعرافآیه۱۴۲• "
✖️ برادری "○ هارون اخی •طهآیه۳۰• "
✖️ یار و یاور "○ و اشرکه به ازری •سورهطهآیه۳۱• "
✖️ شراکت در امر "○ و اشرکه فی امری •سورهطهآیه۳۲•"
✖️ اصلاح گری "○ اخلفنی فی قومی و اصلح •سورهاعرافآیه۱۴۲• "
{🌹🖇}
•
•
#خودسازیباشهدا🌹
{دوری از نامحرم}
💥چند سالی بود که با محمدحسن (رسول) هم سرویس بودم
طی این مدت از اخلاقش لذت میبردم.☺️
با اینکه مجرد بود و مسیر سرویس ما هم از مناطق بالا شهر تهران میگذشت،بارها توجه کردم که خیلی تلاش میکرد مسائل شرعی رو تو نگاه به نامحرم رعایت کنه!
رسول همیشه سر به زیر بود و از نگاه به نامحرم اِبا میکرد.
👌ازش پرسیدم تو رسول چی دیدی که فکر میکنی شد عامل شهادتش؟
گفت: به جرات میتونم بگم دوری از نامحرمش...بین رفقا دائما میگیم این صفت رسول باعث شد شهادت رو از خدا بگیره...
•
•
#شهیدانه
🖇🌹 #خودسازے
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🤲🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
❤️🕊🌱
-میخوامبیخیالِدنیاشم..
-میخوامبندگیکنمباتو
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🤲🌺