eitaa logo
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
3.3هزار دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
28.4هزار ویدیو
289 فایل
بسم‌رب‌المہدے‌عج♥️🍃 کپے‌حلال📿🌱 ڪانال‌طراحے‌مون:‌ @badrion تبادل و تبلیغات @majnon_rahbarr
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - اخلاق خوب امام کاظم - استاد رفیعی.mp3
3.36M
🏴 (ع) ♨️اخلاق خوب امام کاظم(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
استوری؛ شهادت امام کاظم (ع).jpg
652.1K
▪️ویژه شهادت امام موسی کاظم علیه‌السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹ظرف خود را بزرگتر کن !!! 🔸استاد مسعود عالی 🔹تلنگری زیبا برای همه ما
255_Jahad_ba_Nafs_1400_10_4_Babe_53_Hadithe_20732_Shahre_Moghaddase.mp3
4.38M
🔈 📚 📣 جلسه دویست و پنجاه و پنج * روایت امام صادق علیه‌السلام از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله * چه چیزی ایمان را فاسد می‌کند؟! * رابطه ایمان و غضب * فیض الهی از بین می‌رود در صورتی که.... * رفتار خدا، انعکاس رفتار انسان * اصل مومن کیست؟! * افزایش ایمان نتیجه چیست؟! * شباهت نسبت غضب و ایمان به سرکه و عسل * انسان بعد از غضب ⏰ مدت زمان: ۱۰:۳۷ ❗️ برای دریافت مجموع جلسات جهاد با نفس، از طریق لینک زیر اقدام نمایید. 🌐https://aminikhaah.ir/?p=6251
4_5926994863491910388.mp3
3.04M
🔊 ؛ 📝 شباهت حضرت ابوالفضل و امام کاظم 👤 استاد ▪️ ویژهٔ‌ شهادت 📌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 براے کسایے که قلبشون کبوتر 🕊 کسایے که دلشون با اسم امام مهربون آروم مے‌گیره 💚💜 🔆 امشب هم، عاشقانه و با شوق، زمزمه کن صلوات خاصه امام رضا (ع) رو:☺️ اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀
جان آقام (عج) بخوان دعای فرج رادعااثردارد دعاکبوترعشق است وبال وپردارد 🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى ❤️برای سلامتی آقا❤️ بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً 💖دعای فرج💖 بسم الله الرحمن الرحیم اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء ُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
هدایت شده از 
4_5940586141471212093.mp3
4.03M
🎤حاج مهدی رسولی:‌ 🍃غریبونه تنهای تنها... آرامش زندگی من👇 🆔 @Calmness
🍃🌹﷽🌹🍃 از شـب🌒 ۳۵ ‌ ‌ روز بعد کاملا حواسم به رفتارات فاطمه بود تا به یقین برسم که از چیزی خبرنداره . ولی همه چیز مثل دیروز بود و حتی او با من مهربانتر وصمیمی ترشده بود.ترجیح دادم من هم دیگر به روی خودم نیاورده و حرفی از دیشب به میان نیاورم.روزهای باقی مانده ما رو به فکه وشلمچه واروندرود بردند.مسیر گرم و غذاهای بی کیفیت اردوگاه اصلا با معده ی من سازگار نبود و روزی که ما را به شوش زیارتگاه دانیال نبی بردند حال مساعدی نداشتم. ناهارم رو نخورده بودم و به پیشنهاد فاطمه دربازارهای اونجا دنبال یک رستوران یا اغذیه فروشی میگشتیم تا بتونم چیزی بخورم.من که واقعا حالم مناسب نبود به فاطمه التماس میکردم به زیارتگاه برگردیم تا استراحت کنم.ولی فاطمه میگفت اگر چیزی بخورم حالم بهتر میشه!! در راه ،خاک شیر مهمانم کرد و گفت : -گرما زده شدی.اینو بخوری حالت خوب میشه.خاک شیر را که خوردم فقط چند قدم تونستم راه بیام و در شلوغی بازار گوشه ای نشستم. فاطمه کنارم نشست و با نگرانی پرسید : -چیشد؟ حالت بدتر شد؟ حالت تهوع مانع پاسخم میشد.و فقط سر تکان دادم.بدنم خیس عرق شده بود و دلم میخواست همانجا دراز بکشم .بی چادر!! سرم رو تکیه دادم به دیوار و آهسته ناله زدم.چشمانم سیاهی میرفت وتمام سعیم این بود که بالا نیارم.فاطمه شانه هایم را ماساژ میداد.نمیدانم آب از کجا آورده بود وروی صورتم میپاشید.چندنفری دوره ام کرده بودند و نظری می‌دادند. میان آن همه صدا ولی یک صدای آشنا زنده ام کرد: -یا الله! !چیشده خانوم بخشی؟! فاطمه صداش نگران و مستاصل بود: -نمیدونم.حاج آقا.حالشون به هم خورده رنگ به رو ندارن -هیچی نیست..گرما زده شدن.با خانمها کمکشون کنید ببریمشون یک مرکز پزشکی! چشمان نیمه بازم رو به سوی صدا چرخاندم.نیم رخ و پر ابهت او را دیدم که گوشی موبایلش رو کنار گوشش قرار داده بود و با کسی چیزی را هماهنگ میکرد. انگار داشت درباره ی من حرف میزد.میگفت شما منتظر ما نمونید.ما اگر رسیدیم با یک وسیله ی دیگر خودمونو بهتون میرسونیم. فاطمه شانه ام رو گرفت و با مهربانی پرسید که آیا میتونم راه برمیانه؟ صدای یکی از بومی های آنجا رو شنیدم که خطاب به حاج مهدوی گفت: -حاج آقا خواهرمونو سوار ماشین من کنید برسونمتون درمونگاه. حاج مهدوی گفت:خیر ببینید و چندثانیه بعد من به کمک فاطمه داخل اون ماشین بودم.تکانهای ماشین وگرمایبیش از حد صندلیها وضعم را بغرنج تر کرد.دستم را جلوی دهانم گرفتم تا محتویات معده ام خالی نشود.با ناله واشاره به فاطمه فهماندم چه اتفاقی در شرف افتادن است.فاطمه سراسیمه به کیفش نگاه کرد وگفت تحمل کن من چیزی همراهم ندارم. راننده که متوجه گفتگوی ما شده بود به فاطمه گفت: تو زیب صندلی باید یک پلاستیک باشه. فاطمه با عجله دنبال پلاستیک گشت ومن پشت سر هم آب دهانم را قورت میدادم تا بالا نیاورم.بدترین لحظات عمرم همان لحظات بود.چون اگر این اتفاق می افتاد نمیتونستم تو روی هیچ کدامشون نگاه کنم.تافاطمه پباستیک را جلوی دهانم گرفت حالم به هم خورد و معده و روده ام از شدت حمله ی محتویات به سمت بالا میسوخت ودرد گرفت.. ولی بعدش کمی آرام گرفتم وسبک شدم.روی صندلی ولو شدم و با صدای نسبتا بلندی ناله میکردم. دستانم خواب رفته بود و گلویم می‌سوخت. فاطمه کمی بهم آب داد.و با کتاب دعایش بادم میزد. نگاهم رو بسمت حاج مهدوی که کنار راننده نشسته بود دوختم و خوشحال از اینکه او بخاطر من اینجا بود اشکهایم روان شد.طفلک فاطمه فکر میکرد اشکهایم بخاطر حالم است، خبر نداشت که من وقتی به این مرد نگاه میکنم دنیا رو فراموش میکنم.به درمانگاه رسیدیم .حاج مهدوی مقابلم قرار گرفت و با نگرانی پرسید : -بهترید خانوم ان شالله؟ -من تکیه به شانه ی فاطمه زدم و با اشاره ی چشم وسر پاسخش را دادم. او با رضایت گفت:خوب الحمدالله..الان میریم پزشکها یک نگاه میندازن بهتون.احتمالا سرمی هم تزریق میکنند وبهتر میشید. دلم میخواست بخاطر مزاحمتم عذرخواهی کنم ولی نای صحبت نداشتم. دقایقی بعد من در بخش اورژانس بستری بودم و طبق پیش بینی حاج مهدوی بهم سرم آمپولهای تقویتی تزریق کردند. ✍ ف.مقیمے ادامه دارد... *با اندکی تغییر* 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❤️ اگر ڪہ آمدے من رفتہ بودم اسير سال و ماه و هفتہ بودم دعايم ڪن دوباره جان بگيرم بيايم در رڪاب تو بميرم ✨شبت بخیرهمه ی دنیای من✨
شبتون مهدوی دعای فرج
سلام بی‌شک چشم‌به‌راه‌ترین منتظر ظهور، زینب سلام الله علیها است؛ وگرنه چرا میان تمام نام‌های جهان، نام او باید زینت دعاهای فرج شود؟! خودش فرموده با دعاهایی آمدنی خواهد شد که عطرِ زینب سلام الله علیها دارند.
منتظر لحظه ظاهر شدنت هستيم و به شوق آن لحظه‌ی شیرین، خانه دل را هر روز آب و جارو مي‌كنيم ... وقتی که بیایید به انتظار هایی که کشیده ایم افتخار خواهیم کرد
💌 اگر مواظب خودت نباشی ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 یک توبیخ شیرین! 🔻 ماجرای برخورد زیبای امام کاظم(ع) با بُشر حافی
🌼 بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم *۞اَللّهُمَّ۞* *۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞* *۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞* *۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞* *۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞* *۞وَلِیّاًوَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراًوَدَلیلاً۞* *۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞* *۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞* *۞طَویلا۞* 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 ─┅─═इई 🌼🌹🌼ईइ═─┅─
✨امام کاظم علیه السّلام: بر طاعت خدا صبر كن و در ترك معاصى خدا شكيبا باش ؛ زيرا دنيا ساعتى بيش نيست . آنچه از دنيا سپرى شده است، نه شادى اش را احساس كنى و نه غمش را ؛ و آنچه هنوز نيامده است، نمى دانى كه چه خواهد بود ؟ پس بر ساعتى كه در آنى، شكيبا باش چنان که گویی خوشحال و خوشبختی. 📚بحارالانوار شهادت امام کاظم علیه السّلام تسلیت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🍀بدریون🍀
باز در کارم گره افتاد و مادر گفت که حل مشکل روضۀ موسی‌بن‌جعفر می‌شود محمدرضا نادعلیان دانلود طرح بدون لوگو با کیفیت عالی 👇🏼 https://badrion.ir/archives/4335 کانال بدریون 👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/2885287938C5bfa3860e9
∞♥️∞ مجازات‌آخرت، تجسّم‌یافتن‌عمل‌است. نعیم‌و عذاب آنجاهمین اعمال نیک‌و‌بد است که‌وقتی پرده کنار رود‌ تجسّم‌ و‌تمثّل‌پیدا‌می‌کند؛ تلاوت قرآن‌صورتی‌زیبا می‌شود و در کنار انسان‌قرار‌می‌گیرد؛ غیبت‌ و رنجانیدن‌مردم‌به‌صورت‌خورش سگان‌جهنّم‌در می‌آید
∞♥️∞ 👈 با صدقه روزی خود را فراوان کنید حضرت صادق علیه السلام به فرزند خود محمد فرمود پسرجان از مخارج چقدر زیاد آمده. عرض کرد چهل دینار، او را امر کرد از منزل خارج شود و آن مبلغ را صدقه بدهد. گفت در این صورت چیزی نخواهد ماند موجودی همین چهل دینار است. فرمود آن را صدقه بده قطعا خداوند عوض خواهد داد، «مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ مِفْتَاحاً وَ مِفْتَاحَ اَلرِّزْقِ اَلصَّدَقَة»ُ نمی دانی هر چیزی کلیدی دارد و کلید روزی صدقه است پس اینک چهل دینار را به عنوان صدقه بده. محمد امر امام علیه السلام را انجام داد. بیش از ده روز نگذشت که از محلی مبلغ چهار هزار دینار برای آن جناب رسید. فرمود پسرجان برای خدا چهل دینار دادیم خداوند چهار هزار دینار عوض آنرا داد. 📗 ، ج 3 ، ص 41 ✍ ثقة الاسلام كلينى