eitaa logo
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
3.3هزار دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
28.4هزار ویدیو
289 فایل
بسم‌رب‌المہدے‌عج♥️🍃 کپے‌حلال📿🌱 ڪانال‌طراحے‌مون:‌ @badrion تبادل و تبلیغات @majnon_rahbarr
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 در رابستم. پشت در آرام آرام اشک ریختم. خدایا ممنونم که فاطمه رو سر راهم قرار دادی.من چقدر این دختر را دوست داشتم.چقدر احساس خوب و آرامش بخشی به من می داد. کاش او خواهرم بود.کاش لحظه به لحظه کنارم بود تا مواظبم باشه خطا نکنم! یاد جمله ی فاطمه افتادم! (خدا تو رو در آغوش گرفته..). بله من خدا رو دارم .لحظه به لحظه کنارمه.پس نباید حسرت بخورم که چرا فاطمه همیشه کنارم نیست.من در آغوش خدا فاطمه رو پیدا کردم..همینطور حاج مهدوی رو! پس در آغوش خدا میمونم.شاید خدا سوغات بیشتری در آغوشش پنهان کرده باشه! امروز پر از انرژی ام. میخوام فقط با خدا باشم وشهدا! رفتم سراغ سجاده و کتاب دعا!! اولین اتفاق خوب افتاد!! فاطمه همون شب زنگ زد و با خوشحالی گفت : در مدرسه ی خصوصی ای که یکی از آشنایانش مدیریت‌ اونجا رو به عهده داره به یک حسابدار نیاز دارن! من که سر از پا نمیشناختم با خوشحالی گفتم: این از برکت قدم توست..یعنی میشه منو قبول کنند؟؟ فاطمه هم با خوشحالی میخندید. _ان شالله فردا باهم میریم برای مصاحبه. روز بعد با کلی ذوق وشوق از خواب بیدار شدم. آرایش مختصری کردم و با اشتیاق چادرم رو پوشیدم.وقتی به خودم در آینه نگاه کردم بنظرم رژ لبم غلیط بود و با چادرم تناسبی نداشت.تصمیم سختی بود ولی رژم رو پاک کردم و با توکل به خدا، راهی آدرس شدم. وقتی به سر در مدرسه رسیدم مو بر اندامم سیخ شد.روی تابلوی مدرسه نوشته بود (مدرسه ی غیر انتفاعی شهید ابراهیم همت) حال عجیبی داشتم.وارد دفتر مدیریت‌ که شدم فاطمه رو دیدم.بعد از سلام و احوالپرسی های معمول با خانوم مدیری که بسیار متشخص و با دیسپلین خاصی بودند در رابطه با اهداف مدرسه و همچنین کارایی های من صحبت شد و قرار بر این شد که من بی چک وچونه از شنبه کارم رو آغاز کنم! به همین سادگی!! ایشون که خانوم افشار نام داشتند علت این انتخاب رو فاطمه معرفی کرد و گفت:اگه ایشون شما رو تضمین میکنند بنده هیچ حرفی ندارم! خدا میدونه با چه شور واشتیاقی از در مدرسه بیرون اومدم. اگر شرم حضور نبود همانجا فاطمه رو در آغوش میگرفتم و می رقصیدم.! ولی صبر کردم تا از آنجا خارج شویم.اون وقت بود که فهمیدم فاطمه هم درست در شرایط من بوده. باخوشحالی همدیگر رو بغل کردیم . فاطمه گفت: بیابریم یه چیزی بخوریم. دلم میخواد این اتفاق رو جشن بگیریم. به یک کافه رفتیم و به حساب من، باهم جشن مختصری گرفتیم.برای ناهار به دعوت فاطمه تا خونشون رفتیم و در جمع گرم وصمیمی اونجا مشغول حرف زدن درباره ی آرزوهامون شدیم شدیم.فاطمه با حرفهای امید بخشش منو از حس زندگی لبریز میکرد وگاهی یادم میرفت چه مشکلاتی پشت سرم دارم! گرم گفتگو بودیم که تلفن فاطمه زنگ خورد.ناگهان چهره ی او تغییر کرد و با دلواپسی و ناباوری نگاهم کرد. من که هنوز نمیدونستم شماره ی چه کسی روی تلفن افتاده با نگرانی پرسیدم:کیه؟! فاطمه با دهانی باز گفت:حااامد من ذوق زده شدم.گفتم:ای ول!!!! چقدر خدا عادله...یکی من یکی تو..پس چرا جواب نمیدی؟ _آخه اون شماره ی منو از کجا آورده؟؟!! من که شماره همراهم رو بهش ندادم'!! میترسیدم تلفن قطع شه و من نفهمم حامد قصدش از تماس چی بوده! با حرص گفتم: بابا خب جواب بده از خودش میپرسی! فاطمه دستهاش میلرزید: _نه..نه نمیتونم رفتارش برام غیر قابل درک بود.با اصرار گفتم: _فاطمه. .لطفا..!!!تو روخدا جواب بده..مگه دوستش نداری؟ فاطمه با تردید گوشی رو جواب داد. ومن فقط در میان سکوتهای طولانی چنین جوابهای میشندیم _سلام..ممنون..نه..شماره مو کی بهت داده؟ حامد؟؟؟.....من خوبم.!.ما قبلا در این مورد حرف زدیم ..نمیتونم؟ حدس اینکه اونها درمورد چی حرف میزنند زیاد سخت نبود ولی از اواسط مکالمه سکوت فاطمه طولانی شد و قطرات اشکش یکی پس از دیگری روی گونه های سفید و خشگلش برق میزد.داشتم از فضولی می مردم. فاطمه گوشی رو قطع کرد و با دستش صورتش رو پوشاند وبی صدا گریه کرد.با نگرانی وکنجکاوی پرسیدم:فاطمه چیشد؟ حامد چی میگفت؟؟ ✍ ف.مقیمے ادامه دارد... ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🕊🌹🕊 ڪاروان عمر،مے‌تازد بہ تندے اے دریغ! حسرت دیدار بر دل،مہربان من،بیــا غم‌سراے بخت من در اشتیاق پاے توست چشم بر راہ تو دارم،میہمان من بیــا ✨شبت بخیر امید فرداها✨
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وقتی یک تجربه‌گر مرگ موقت سردار سلیمانی را در آن دنیا میبیند و با او گفت‌وگو می‌کند 👤تجربه‌گر: خانم رعنا عباداللهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 شب‌های قدر، می‌توانند مهم‌ترین و سازنده‌ترین اوقات زندگی هر انسان باشند. 💯 در این شب‌ها، چگونه دعا کنیم و چه تصمیمی بگیریم که بالاترین و بهترین تقدیرات، نصیبمان شود؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◍⃟‌‎‌‌ ✾‌🌸࿐✰•. 18 « فراز هجدهم » 🎥 📚 | فرازهایی زیبا از 🍃 فَمالي لا اَبْكي اَبْكي لِخُروُجِ نَفْسي اَبْكي لِظُلْمَةِ قَبْري اَبْكي لِضيقِ لَحَدی... و اشکهایی که نور می‌شود برای خانه‌ی تنهایی‌ام . .
Dua-Sahar-Halawaji.mp3
10.48M
🎙دعای سحر 🦋بسیار دلنشین با صدای اباذر حلواجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 💔 هجده یادآورِ سن کم یڪ « » است... هجده یادآورِ یڪ مادر و یڪ لشکر است... در«مقام» رمز و راز گر براندازش کنی... هجده یادآور فصل خزان « » است...💔🥺 🙏🥀
🍃 سحر هیجدهم و مادر هجده ساله آتش و هیزم و مسمار و در و آلاله...💔💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوࢪے📲 ای خدای عزوجل ! آگاهم نما در آن برای برکات سحر هایش🤲🏻 ✨ دعای روز هجدهم
14628633454221.mp3
414.6K
🌱دعاےبعدازهࢪنمازفریضه‌دࢪماه‌مبارڪ 🌙 ✨يا عَلِيُّ يا عَظيمُ، يا غَفُورُ يا رَحيمُ...✨ 🌺🌸🌺🌸🌺
ا┅═ঊঈ❁❀❁ঊঈ═┅ا 🌠 سلام مهربان پدرم ، مهدی جان دلتنگم پدر ... دلتنگ روزهای خوب ، شادی های بی دلواپسی ... دلتنگ کوچه های خوشبخت ، شهر بی حسرت ، صورت های پرلبخند ... دلتنگم پدر ... دلتنگ آمدنتان ... دلتنگ روزی که عطر آرامش در هوای زمین بپیچد ... دلتنگ روزی که آسمان از شکوه شاپرک های امید پُر شود ... دلتنگم پدر ... دلتنگ دیدارتان ... [ تعجیل در ۳ صلوات ] التماس دعای فرج 🤝.
4_5794124466732665009.mp3
4.21M
تلاوت تحدیر جزء 8⃣1⃣ قرآن کریم با صدای استاد زمان ۳۵ دقیقه 🔹 از آیه ۱ سوره «مومنون» تا آیه ۲ سوره «فرقان»
✨شب قدر مراسم عجیبی است ! ✨همه ی ملائک به زمین می آیند! ✨مراسم سالگرد نزول قرآن، جشن تولد نزول قرآن است. ✨به ما اجازه می دهند ، در این مراسم باشیم. ⁉️ با این همه اشتیاق ملائک می آیند و غوغایی است، چند درصد با اخلاص می گوییم بک یا الله؟ به ۴۰ نفر نمی رسد که اگر می رسید ، امام زمان عج ظهور می کردند.! بک : به تو ای خدا ⁉️براستی من که هستم؟ ⁉️چه هستم؟ ⁉️چطور شده او را مخاطب قرار دادم؟ ✨✨✨✨✨به تو ای خدااااا!!!! ⁉️و خداوند می فرماید می خواهی گوشه ای از شب قدر را نشانت دهم؟ ✨لیلة القدر خیر من الف شهر✨ این شب معادل ۸۴ سال است. ۸۴ سال بلوغ ۸۴ سال تکلیف ۸۴ مسئولیت که خداوند از ما خواسته. ✨ اگر یک شب قدر را درک کرده باشی، معادل ۸۴ سال عبادت صحیح مقبول را گرفتی. " بیانات استاد قاسمی کبریا" پیش به سوی زندگی قرآنی...😊 التماس دعای فرج 🤝.
دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان🌙
ای دل بسوز تا شب احیا نیامده تقدیر ماهنوز به دنیا نیامده فرقی نکرده ایم زاحیای سال پیش توبه چرا سراغ دل ما نیامده گویی به گوش عده ای از ما هنوز هم هل من معین غربت (عج)نیامده آری برای بنده شدن وقتمان کم است ای دل بسوز تا شب احیا نیامده ای که دستت میرسد بر زلف یار درحضورش نام ماراهم بیار •