eitaa logo
[ســآحـِݪ‌‌ِآࢪامـِشٰ]
1.6هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
710 ویدیو
18 فایل
+ بیمܢ ِگـِرداب بہ دݪ‌ داشـتم امّـا تـو رسیـدۍ؛ ڪه شـدۍ ساحــݪ‌ ِأمـن ِمـنو کـشتـۍِ نجاتمܢٰ . . ࿐ ⇠‌محتوا؟ : ز گهواره تا گور؛ بصیرت بجوی . . [صرفأ جهتِ درست حسابی شدن! ] ⇠کـُپی؟ تا أبـد حلال شد ∞ . . ‌ ‌ارتباط؛ @spegirl
مشاهده در ایتا
دانلود
[ســآحـِݪ‌‌ِآࢪامـِشٰ]
حـ‌ق دارم اگه پـَـ‌رَم درد مـ‌یکنه.. هـ‌م دِلـ‌م هـ‌م جیـ‌گرم درد مـ‌یکنه.. سـَرِ مـ‌ادرم تـ‌و کـ‌وچ
امـشـ‌ب چـ‌جوری میخـ‌وابی اقـ‌آ؟ مگـ‌ه میـ‌شه جـ‌لو چشـ‌ات بـ‌ِه مادرت سـ‌یلی بزنن و یـ‌ادت بره؟ 💔
ایـ‌ن وسـ‌ط یه دختـ‌ری یـ‌ه گوشه نشسـ‌ته خـ‌یره شـ‌ده بـِه درِ سـ‌وخته و آروم آروم گریـ‌ه میکنه.. آخه دیگِ مادرش نـ‌یست.. ب همـ‌‌ین زودی بـی مـآدر شد... دیگ کسـ‌ی نیست مـ‌وهاشو شـ‌ونه کنـ‌ه..
ـ از روزی کـ‌ه مـ‌ادرو زدن شــ‌ب و روزِ خـ‌ونه معـ‌لوم نیـ‌سـ‌ت.. از روزی کـ‌ه مـ‌ادرو زدن دیـ‌گه دلِ آروم نیـ‌سـ‌ت.. ـ
چـ‌را دلـ‌ش آروم نـ‌یسـ‌ت.؟ 💔
ـ آخــ‌ه با چـ‌شـ‌مِ خـ‌ودش دیـ‌ده در‌ِ چـ‌وبی بـ‌ا وا شـ‌د.. عـَلـَمِـه قـ‌دِ مـ‌ادر تـ‌ا شـ‌د هـِی زمـ‌ین خـ‌ورد دوبـ‌اره پـ‌اشـ‌د.. ـ
دیدیـ‌ن وقـ‌تی یه مـ‌ریضـ‌ی از دنـ‌یا میره خـ‌انوادش بقولـی ناز میدن طرفو؟ .. الان بـی‌بـی زیـ‌نب داره نـ‌از میده مآدرشو... ..! الهـ‌ی دختـ‌رت برات بمیــ‌ره دیگـ‌ه راحـ‌ت شدی مادر.. دیگـ‌ه بـآزوهات درد نمیکنـه.. دیگـ‌ه از زخـ‌مِ پهـلوت خـ‌ون تـآزه نمیاد.. دیگـ‌ه از درد کمـ‌ر هی ایـ‌ن پهلو اون پهلو نمیشی.. دیگـ‌ه مجبور نیستی صـ‌ورت کبــودتـو أز بابا قایـ‌م کنی.. دیگـ‌ه بعـ‌د از دو قـ‌دم راه رفـتـ‌ن نمـ‌یافتی مادر... دیگـ‌ه لازم نیسـ‌ت با دردِ بازوت موهـ‌امو شونه کنی، خونه رو جـ‌ارو کنی.. دیگـ‌ه تموم شد.. دیگـ‌ه از دردات راحـ‌ت شدی مـ‌ادر.. 🖤🥀
تصـ‌ورِ خـونـ‌ه‌ی بی‌مــ‌ادر هم بـ‌رام وحشتناکـ‌ه تصورش کارِ مــ‌ن نیست.. قربون دلـِه یتیـ‌مآت مادر.. 💔
بمیـ‌رم برا دلـه الان داره مـرور میکـ‌نه... جلــ‌و چشاش، تو خونـ‌ش، خانومه پابه‌ماهشو زدن.. امـ‌آ نتونست کاری کنه.. دستاش بسـ‌ته بود یجـ‌وری زدن که بعـ‌دِاون دیـ‌گه کمـرِ خـ‌انومش راسـ‌ت نشد.. باید مـ‌َـرد باشی بفهمی چقدر درده.. 🥀
- تشــ‌ر میزدن هـی به در میــ‌زدن - به باغِـه بی بـ‌ار تبـ‌ر میـ‌زدن - تشــ‌ر میزدن هـی به در میــ‌‌زدن - به نامـ‌وسِ حـیـ‌در نـ‌ظـَر میـ‌زدن - تا صـ‌داش کـ‌ردن، هی نگـ‌اش کـ‌ردن - یـ‌اد علـ‌یو کینـ‌ه هـ‌اش کـ‌ردن - نه رحـ‌می به طفـ‌له تـ‌و راش کـ‌ردن - حسـ‌ن پسـ‌رش رو عصـ‌اش کـ‌ردن
موقـ‌ع وداع خودشو انداخت رو بدن مادر.. اما صورت به کف پای مادر چسبوند.. اینو گفـ‌تم که بگم مـ‌ادرِ عالــ‌م به هیچ احــ‌دالنـ‌آسی بدهکـ‌ار نمیمونه ایـ‌ن بازدیده مـآدر و پسر رو چندجا جبران کرد.. 💔
زن خـ‌ولی میگه دیـ‌دم از خونه یه نوری بلنـده.. سره تنورو برداشت.. دید یه سره بریده.. با موهای سوخته.. لبای ترک خورده.. پیشونی خونی.. تو تنوره