eitaa logo
‹آقـٰا‌زادھ‌؎مقـٰاومت❁'›🌼
3.2هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
25 فایل
بِسـم‌ِربَّ المَهدي .. ‹ شرط شهید شدن شهید بودن است♥️ › - ناشناس👇🏻 @naasenas ارتباط بامدير : @Akbary_88 کپی‌ همه جوره حلاله ..
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ورحمت الله + لطف و عنایت برادر شهید . ما هیچ کاره‌ایم... - بین این چیزایی که گفتید ، زیارت ، ختم آل یاسین و ...اگر زیارت شبا قبل از خواب بخونید با وضو رو سجاده ، روز به روز یاد توی دلتون روشن میشه...! امام دست شما رو خواهد گرفت ... ولی مواظب باشید ، با دوستان بد رفیق نشید.. اصلا مهم نیس ، بلی مهمه ، آما باید رو یاد بگیرید ، آخلاقتون ، چادریتون ، نمازتون و ... اینا مهمن ، اصلا به فکر شهید شدن نباشید ، به فکر باشید ، خودتون رو خوب بسازید ، زندیگتون رو بکنید ، و هیچ جای اشکالی نیس . در مورد نماز قضاتون ، هم تا جایی که میدونید نماز قضا دارید ، روزانه بخونید ، ولی مواظب باشید اگر حالتون خوب نبود ، سعی کنید کنترل کنید خودتون رو ... به فکر بهشت نباشید ، به رابطه باخدا باشید ، مادری که فرزندش رو دوس داره ، حاضره توی بندازتش ؟!!! قطعا نه ، پ محبت خدا خیلی فرق میکنه و قابل توصیف نیس ، به خدای خودتون امید داشته باشید و ، اصلا نا امید نشد....و با خودتون تلقین نکنید کا من گناهگارم ، گناهکارم و ‌...اینو که ادامه دادید ، ناامید میشید ، و همش وسوسه‌ی ... + در مورد اون بچه هم میتونید ، رفتارتون شهدایی باشه ، باهاش بازی کنید و تاجایی که میتونید به نیت تعجیل ظهور امام و شادی روح ، شادش کنید ... تا ثوابش رو هم یگیرید... موفق باشید .
والپیر☺️✨❤️
مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ ۚ سوره‌النساء / ۷۹ هر خوشی‌و نعمتی شامل حالت می‌شود، سبب‌سازَش خداست؛ ولی هر حادثۀ تلخی برایت پیش بیاید، سبب‌سازش خودت هستی. 🍃✨
مادر شهید مغنیه : يك هفته قبل از شهادتش از سوريه به خانه امد ،پنجشنبه شب بود نصف شب ديدم صداي ناله و گريه جهاد مي ايد رفتم در اتاقش از همان لاي در نگاه كردم ديدم جهاد سرسجاده مشغول دعا و گريه است و دارد با امام زمان صحبت ميكند .دلم لرزيد ولي نخواستم مزاحمش شوم ،وانمود كردم كه چيزي نديدم...🍃
●مادر شهید مغنیه : صبح موقعي كه جهاد ميخواست برود موقع خداحافظي نتوانستم طاقت بيارم از او پرسيدم پسرم ديشب چي ميگفتي؟چرا اينقدر بي قراري ميكردي؟چيشده؟!جهاد خواست طفره برود براي همين به روي خودش نياورد و بحث را عوض كرد ،من بخاطره دلهره اي كه داشتم اينبار با جديت بيشتر پرسيدم و سوالاتمو با جديت تكرار كردم،گفت چيزي نيست نماز ميخواندم ديگر!
مادر شهید مغنیه : ديدم اينطوري پاسخ داد نخواستم بيشتر از اين پافشاري كنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم! مرابوسيد وبغل كرد و رفت …يكشنبه ظهر فهميدم ان شب به خداوند و امام زمان چه گفته و بينشان چه گذشته و ان لحن پر التماس براي چه بوده است!
ادامه داره...
سلام رزمنده‌ها😁☺️❤️
●راوی دوست : جشن تولد يكي از دوستانمان بود باجهاد تصميم گرفتيم با هم برويم وبرايش كادو بخريم من به يكي از بهترين پاساژ هارو براي خريد معرفي كردم که به انجابرويم اما جهاد مخالفت كرد و از من خواست كه به يكي از مغازه ها براي خريد كردن برويم
●راوی دوست : وقتي رسيديم ديدم كمي درهم رفت و وسرش پايين بود از او سوال كردم اتفاقي افتاده ؟ : دلم ميگيرد وقتي جوانان را اينگونه ميبينم ديدم نگاهش به ان سمت خيابان رفت چند پسر مشغول باهم وحركات سبكانه اي بودن
●راوی دوست : دستش را روي شانه ام گذاشت وگفت : برويم به داخل مغازه رفت وسريع چيزي براي هديه انتخاب كرد وبرگشتيم در داخل ماشين پايين وزياد حرف نميزد مگر اينكه من با او صحبت ميكردم واو پاسخ دهد