◀️ پاسخ دندانشكن به ايراد #يهود :
⏺ در اين كلام شريف، امام عليه السلام پاسخ دندان شكنى به ايراد بعضى از يهود مى دهد كه از روى سرزنش به امام عليه السلام عرض كردند: «شما هنوز پيغمبرتان را دفن نكرده بوديد درباره او #اختلاف كرديد»؛ (وَقَالَ لَهُ بَعْضُ الْيَهُودِ مَا دَفَنْتُمْ نَبِيَّكُمْ حَتَّى اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ).
«امام عليه السلام در پاسخ فرمود: ما درباره او اختلاف نكرديم، بلكه در آنچه از طرف او به ما رسيده بود در امر خلافت اختلاف كرديم؛ ولى شما در حيات موسى پس از عبور از نيل (با مشاهده آن همه معجزات) هنوز پاهايتان خشك نشده بود به پيامبرتان گفتيد: براى ما بتى قرار بده، همانگونه كه آنها (اشاره به بت پرستانى است كه بر سر راهشان بودند) بتهايى دارند و موسى به شما گفت: شما جمعيت نادانى هستيد. (چراكه اين همه معجزات را ديده ايد و هنوز در اصل توحيد فرو مانده ايد)»؛ (فَقال عليه السلام له: إِنَّما اخْتَلَفْنَا عَنْهُ لاَ فِيهِ، وَلكِنَّكُمْ مَا جَفَّتْ أَرْجُلُكُمْ مِنَ الْبَحْرِ حَتَّى قُلْتُمْ لِنَبِيِّكُمْ: (اجْعَلْ لَنَا إِلهاً كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ فَقَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ)).
از حديث شريف بالا استفاده مى شود كه اسلام، آزادى وسيعى به غير مسلمانان در محيط اسلام داده بود كه حتى افراد عادى يهودى مى توانستند رئيس مسلمانان را به چالش بكشند و سؤال معنادارى بيان كنند و حتى مسلمانان را سرزنش كنند كه چرا هنوز پيغمبرتان مدفون نشده بود اختلاف كرديد؛ اما هنگامى كه با پاسخ دندانشكنى روبرو مى شدند گاه چنان تحت تأثير قرار مى گرفتند كه دين اسلام را برمى گزيدند چنانكه در بعضى از كتابها پس از نقل اين روايت مى خوانيم: «فَأَسْلَمَ الْيَهُودِىُّ؛ مرد يهودى، مسلمان شد».
امام عليه السلام در اين پاسخ دست روى نقطه حساسى گذاشت و آن اينكه ما درمورد پيغمبر و اصول دينمان هيچ اختلافى نداريم؛ خدا را به يگانگى مى شناسيم و پيغمبرمان را خاتم انبيا؛ ولى شما بعد از ديدن آن معجزات عجيب، شكافتن دريا و عبور توأم با سلامت از جاده اى كه ميان دريا نمايان شد و سپس غرق شدن فرعون و لشكرش در همان جاده براثر جمع شدن آب دريا، با اين همه چشمتان كه به بتهاى بت پرستان افتاد، هوس بت پرستى كرديد وگفتيد: اى موسى! تو هم براى ما بتى بساز مانند آنها. آرى شما در اصل توحيد كه مهمترين اصل دين است با پيغمبرتان به مخالفت برخاستيد.
تعبير به «إِنَّما اخْتَلَفْنا عَنْهُ لا فِيهِ» عبارت فصيح و كوتاهى است كه تمام مطلب را دربر دارد. البته مفهوم اين سخن آن نيست كه امامت از فروع دين است آنگونه كه ابن ابى الحديد به آن اشاره كرده، بلكه منظور امام عليه السلام اين است كه ما در اصل توحيد و نبوت هيچگونه اختلافى با هم نداريم ولى شما، هم در توحيد به شك افتاديد وهم به مخالفت پيامبرتان برخاستيد و اين دو قابل مقايسه با اختلاف ما نيست.
علامه شوشترى؛ در شرح نهج البلاغه خود پاسخ امام عليه السلام را پاسخ جدلى براى خاموش كردن دشمن دانسته است وگرنه اختلاف مسلمانان را اگرچه در ظاهر مربوط به چيزى مى داند كه از پيغمبر صلي الله عليه و آله درباره امامت رسيده؛ ولى مى گويد كه در باطن، اختلاف بر سر خود پيغمبر صلي الله عليه و آله بوده است و به تعبير ديگر، گروهى به مخالفت با پيامبر صلي الله عليه و آله برخاسته بودند. بايد توجه داشت كه اجتماع كنندگان در سقيفه به بهانه اينكه پيغمبر صلي الله عليه و آله نصّى به امر ولايت و خلافت نداشته و آن را به خود ما واگذار كرده است، پس خليفه را بايد خودمان تعيين كنيم. خليفه را برگزيدند و اين به آن معناست كه همگى به پيامبر صلي الله عليه و آله احترام مى گذاشتند، هرچند بعضى از گفته هاى او را با توجيه نادرست مخالفت مى كردند.
قابل توجه است كه جواب امام عليه السلام به اين يهودى اين پيام را براى همه مسلمانان دارد كه نبايد اختلافاتشان را در برابر دشمن پررنگ كنند، بلكه اگر اختلافى هست آن را كمرنگ نشان دهند. به عكس آنچه امروز از بعضى از افراد نادان مى بينيم كه اصرار دارند اختلافات مذهبى را به اصل اسلام و توحيد وخداپرستى بازگردانند.
#نهج_البلاغه_حكمت_317
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_203
وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِى يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ
و خدا را در روزهاى معیّنى یاد كنید، (روزهاى 11 و12 و13 ماه ذىالحجّه كه به ایام تشریق معروف است.) پس هر كس تعجیل كند (و اعمال مِنى را) در دو روز (انجام دهد،) گناهى بر او نیست و هر پرهیزكارى كه تأخیر كند (و اعمال را در سه روز انجام دهد نیز) گناهى بر او نیست. و از خدا پروا كنید و بدانید شما به سوى او محشور خواهید شد.
1- زمان در دعا اثر دارد. «فى أیّام معدودات»
2- خداوند در سایه لطف خود، راه را بر مردم تنگ نمىكند.«فمنتعجّل...ومنتأخّر»
3- اساس كار، تقوى است. «لمن اتّقى» به فرموده روایات مراد از «تقوى» در اینجا دورى كردن از محرّمات در حال احرام مىباشد.
4 - كارِ مقدّس و سرزمینِ مقدّس به تنهایى كافى نیست، انسان نیز باید مقدّس و با تقوا باشد. دوبار كلمه «تقوى» در كنار هم براى زائران خانهى خدا آن هم در سرزمین منى، نشانهى نفوذ شیطان در همهجاست.
6- ایمان به معاد، قوىترین عامل تقواست. «واتّقوا اللَّه... انّكم الیه تحشرون»
👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
⏺ بنواز دل شکسته ای را
رحمی بنمای خسته ای را
میکن چو گذر کنی نگاهی
برخاک رهت نشسته ای را
بیگانه مشو بخویش پیوند
از هر دو جهان گسستهای را
سهلست کنی گر التفاتی
دل بر کرم تو بسته ای را
مگذار بدام نفس افتد
از چنگل دیو جسته ای را
با بار فتد بچنگ ابلیس
با خیل ملک نشستهای را
مگذار شود بکام دشمن
دل در غم دست بسته ای را
مپسند دگر شود گرفتار
بهر تو زخویش رسته ای را
بی دانه و آب زار مگذار
مرغ پر و پا شکسته ای را
یا رب چه شود که دست گیری
از پای فتاده خسته ای را
#فیض است وغم تو و دگر هیچ
وصلی از خود گسسته ای را
بسته است دل شکسته در تو
بپذیر شکسته بستهای را
#فیض_خوانی #فیض_کاشانی
#فیض_کاشانی_غزل_28
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
👈 يا مَنْ لَا تَنْقَضِي عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ
اى آن كه، شگفتىهاى عظمتش به پايان نمىرسد!
#انسان_ امانت_دار_الهى
ما #امانت خود را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم ... آنها همگی از حمل آن ابا کردند و از پذیرش آن وحشت داشتند ... اما انسان آن را بر دوش کشید! ... و چقدر نادان و ستمکار است انسان ... عظمت این مقام را نشناخت و خود را خوار و ذلیل ساخت
احزاب 72
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق
#عظمت_آفرینش
#عجايب_انسان 13
#انسان_ امانت_دار_الهى 1
🔴 هويّت و عظمت باطن انسان كه ظرف اسرار ملكوت، حرم حضرت محبوب، حريم واقعيتها و مركز كشف و انكشاف است براى هيچ موجود سمايى و ارضى نيست، از اين جهت است كه خداى تبارك و تعالى از ميان تمام موجودات مُلكى و ملكوتى، انسان را جهت حمل امانت برگزيد.
انسان اگر به امانت حضرت ربّ العزّه توجّه علمى و عملى بنمايد و همّت خود را براى رساندن بار امانت به منزل اصلى به كار گيرد از مَلك برتر شود، و اگر نسبت به امانت حضرت دوست بى تفاوت بماند و همّت و اراده خويش را در راه شكم و شهوت و به دست آوردن مظاهر مادّى مصرف كند از هر حيوانى پستتر گردد.
امانت در قرآن
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولًا
يقيناً ما امانت را [كه تكاليف شرعيه سعادت بخش است] بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم و آنها از به عهده گرفتنش [به سبب اين كه استعدادش را نداشتند] امتناع ورزيدند و از آن ترسيدند، و انسان آن را پذيرفت بىترديد او [به علت ادا نكردن امانت] بسيار ستمكار، و [نسبت به سرانجام خيانت در امانت] بسيار نادان است.
لفظ امانت و امانات در پنج جاى قرآن آمده و در همه جا معناى پيمان و مطالبه و مسؤوليّت را در بر گرفته است. در يكى از آيات سوره بقره كه در سياق محكم كارى در امر ديون نازل شده، مىبينيم لفظ امانت در سپردههاى مالى به كار رفته است.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوْا إِذَا تَدَايَنْتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمّىً فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَن يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ
اى اهل ايمان! چنانچه وامى به يكديگر تا سر آمد معينى، داديد، لازم است آن را بنويسيد. و بايد نويسندهاى [سَنَدش را] در ميان خودتان به عدالت بنويسد. و نبايد هيچ نويسندهاى از نوشتن سند همانگونه كه خدا [بر اساس قوانين شرعى] به او آموخته است دريغ ورزد.
در آخر آيه امانت، فقط به معنايى آمده كه به كار سپردهها و ديون مالى مىخورد، ولى ما از اين آيه به طور كلى در مىيابيم كه امانت به هر شكلى كه باشد حقّى است و رعايت آن واجب است، چنانكه تعليم دانش نيز حقّى است كه ياد گيرنده نبايد آن حق را فراموش كند.
اما در مواردى كه امانت در سياق سپردهها و ديون مالى نيامده، ديگر مسلّم است كه معناى كلّيش مراد بوده، گر چه به علّت ويژهاى نازل گشته باشد، چون مناسبات نزول، مانع جريان حكم آيات به تمام موارد اطلاق آن، يا نسبت به هر كسى كه در حال نزول آيه حاضر نبوده و بعد آن را شنيده، نمىباشد.
إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ
خدا قاطعانه به شما فرمان مىدهد كه: امانتها را به صاحبانش بازگردانيد و هنگامى كه ميان مردم داورى مىكنيد، به عدالت داورى كنيد.
اكثر مفسّران فريقين مىگويند:
مخاطَب اين آيه عموم مردمند و هر امانتى را شامل مىگردد.
نويسنده تفسير «الجواهر» مىگويد:
آنچه نعمت در اختيار انسان قرار مىگيرد، امانت است.
لفظ امانت و پيمانى كه در سوره مؤمنون آمده:
وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ
و آنان كه امانتها و پيمانهاى خود را رعايت مىكنند.
شامل تمام گونههاى آن است. همچنين اماناتى كه در سوره انفال آمده نيز بر اين منوال عموميّت پيدا مىكند.
به طور كلى مىتوان گفت: هر دستورى كه در قرآن آمده، گر چه گاهى نظر به موارد خاصى بوده، و لى تمام مردم مخاطب آنند.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 275
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق
#عظمت_آفرینش
#عجايب_انسان 13
#انسان_ امانت_دار_الهى 2
🔴 امانتى كه بر تمام كاينات عرضه شده و در آن ميان تنها انسان بوده كه آن را عهده دار گرديده، اعم از جهات خصوصى و عمومىاى است كه مردم در برابر احكام الهى دارند. اما موضوع عرضه يك امر تكوينى و فطرى است كه عاقل و غيرعاقل، جاندار و بىجان، مخاطب به تبليغ و غير آن همه در برابرآن قرار گرفتند.
در اين جا كه قرآن سخن از اين گونه فطرت به ميان مىآورد، تمام موجودات را در برابر فطرت انسانى مقايسه مىكند، آنگاه مىفهميم چه امتيازى بشر با پذيرفتن اين امانت پيدا كرده و تمام عواقب آن را نيز بر ذمّه گرفته است. كشيدن بار چنين امانتى يعنى تحمّل عواقب آن نيز.
پس انسان، بسيار تجاوزكار و نادان است. انسان گاهى با علم به حدود تكاليف قدم به خطا بر مىدارد كه در اين صورت بسيار تجاوزكار است، و گاهى هم ندانسته اشتباهى مىكند، در اين صورت به عنوان نادان بودن مذمّت مىگردد چه او مىتوانست براى رفع جهل خود از فروغ عقل مدد بگيرد ولى نگرفت. جز موجود صاحب عقل، كدام موجودى به تعدّى و جهل موصوف مىتواند گشت؟ غير عاقل كه حدودى نمىشناسد. تنها كسى را ظالم و جاهل مىناميم كه دادگر و دانا نيز دربارهاش اطلاق كنيم.
اين فطرت كه ويژه انسانهاست در جاى ديگر قرآن به زبان تكريم ياد شده و انسان را برتر از بسيارى از مخلوقات و دارنده زمام كاينات معرّفى كرده است:
وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا
به يقين فرزندان آدم را كرامت داديم، و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبهايى كه در اختيارشان گذاشتيم] سوار كرديم، و به آنان از نعمت هاى پاكيزه روزى بخشيديم، وآنان را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى كامل داديم.
جمله «بسيارى از آفريدهها» كه در آيه فوق مشاهده مىكنيد، شامل تمام موجوداتى است كه وديعه خير و شر يا تكليف را بر عهده نگرفتهاند، يعنى اين كار در صلاحيّت فطرتشان نبوده است.
در اين حكم عام، معناى «امانت» به طور كامل واضح شد و فهميديم كه مراد از آن تنها يك چيز است: تكليف. آن دسته از مفسّران كه به اين صراحت مقصود را بيان نداشتهاند، چندان از لوازم و متعلّقات آن سخن راندهاند كه جز بر معناى تكليف بر چيز ديگرى تطبيق نمىگردد.
فخر رازى مىگويد:
اين معنى نيز براى شما روشن باشد كه خوددارى كردن موجودات از پذيرفتن امانت مانند سرباز زدن ابليس از سجده نبود، كه قرآن دربارهاش فرموده: «ابليس از سجده خوددارى كرد» «1» زيرا به دو دليل اينها باهم فرق دارند:
اول: در داستان ابليس سجده واجب شده بود، اما در اين جا امانت پيشنهاد گرديد.
دوم: خوددارى ابليس ناشى از غرور و خودخواهيش بود، اما در موجودات از خود كم بينى سرچشمه گرفته؛ تمام موجودات خود را به چشم حقارت نگريستند و بار امانت را قبول نكردند، زيرا عبارت، وَأشْفَقْنَ مِنْها حال دردناك و شكست خورده آنها را بازگو مىكند. «2» در هر صورت اين گونه آيات دلالت بر عظمت روحى و معنوى انسان دارد و بايد گفت:
خوشا به حال كسى كه به حضرت حق و تكاليفى كه خالق بر عهدهاش گذاشته، براى تأمين سعادت دنيا و آخرت خود، با تمام وجود توجه كند.
ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 275
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
⏺ دعای #پنجم صحیفهی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید.
این دعای پنجم صحیفهی سجادیه مال ماست.
👤#مقام_معظم_رهبری
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
#صحیفه_سجادیه_صفحه_ای
#صفحه_320
دعای #چهل_هشت
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام )
"در روز عید #قربان و روز #جمعه"
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_صفحه_ای
#صفحه_321
دعای #چهل_هشت
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام )
"در روز عید #قربان و روز #جمعه"
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_بصورت_بند_به_بند
#دعا_چهل_هشت_11
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عید قربان و روز جمعه:
🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، كَصَلَوَاتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ وَ تَحِيَّاتِكَ عَلَى أَصْفِيَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ، وَ عَجِّلِ الْفَرَجَ وَ الرَّوْحَ وَ النُّصْرَةَ وَ التَّمْكِينَ وَ التَّأْيِيدَ لَهُمْ🔹
🔸خدايا! درود بر محمد و آل او فرست، تويى ستوده و بزرگوار چنان كه درود و بركت و تحيات بر برگزيدگان خود، ابراهيم و خاندان او فرستادى و درگشايش و آسايش و یاری کردن و قدرت و حمایت ايشان شتاب فرماى و آنها را نيرو بخش🔸
#چهل_هشت
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_بصورت_بند_به_بند
#دعا_چهل_هشت_12
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عید قربان و روز جمعه:
🔹اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِى مِنْ أَهْلِ التَّوْحِيدِ وَ الْإِيمَانِ بِكَ، وَ التَّصْدِيقِ بِرَسُولِكَ، وَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ حَتَمْتَ طَاعَتَهُمْ مِمَّنْ يَجْرِى ذَلِكَ بِهِ وَ عَلَى يَدَيْهِ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ🔹
🔸خدايا مرا از #اهل_توحيد و ايمان و تصديق به رسول(صلى الله عليه و آله و سلم)و امامان (عليهم السلام) قرار ده كه اطاعت آن ها را واجب شمردى و از آن كسان كه به سبب ايشان و به دست امر ائمه (عليهم السلام) اجرا گردد، آمين رب العالمين🔸
#چهل_هشت
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح مختصر
#دعا_چهل_هشت_11
پروردگارا بر محمد و آل پاكش درود فرست كه تو ستوده صفات و بزرگوار حقيقتى بر آنان درود و رحمتى فرست و تحيت و بركاتى به مانند همان بركات و رحمتها كه براى برگزيدگانت ابراهيم و آل ابراهيم فرستادى و بر محمد و آل پاكش (و بر شيعيانشان به ظهور ولى الله اعظم) #فرج عاجل و گشايش و راحت و قوت و نصرت و تمكين و اقتدار كامل عطا فرما
«اللهم صل على محمد و آل محمد- انك حميد مجيد- كصلواتك و بركاتك و تحياتك على اصفيائك ابراهيم و آل ابراهيم و عجل الفرج و الروح و النصره و التمكين و التاييد لهم».
يعنى «بار خدايا، رحمت فرست بر محمد و آل او زيرا كه تو حميدى- يعنى محمودى و مستحق ستايشى به كردارهاى نيك- و مجيدى- يعنى كرم تو واسع است. يقال رجل ماجد، اى: كثير العطاء- همچو رحمتها و بركتها و درودها و سلامها كه بر برگزيدگان خود كردهاى از ابراهيم و آل ابراهيم. و تعجيل فرما در واشدن اندوه و غم ايشان و راحت و مددكارى و دست دادن ايشان در كار خود- يا: جادادن ايشان در جاى خود- و قوت دادن مر ايشان را.
ادامه دارد ...
#چهل_هشت
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح مختصر
#دعا_چهل_هشت_12
«اللهم و اجعلنى من اهل التوحيد و الايمان بك، و التصديق برسولك و الائمه الذين حتمت طاعتهم ممن يجرى ذلك به و على يديه. آمين رب العالمين».
يعنى: بار خدايا، بگردان مرا از اهل توحيد يعنى تصديق به آنكه خدا يكى است و باور داشتن به تو و گرويدن به رسول تو و به امامانى كه واجب ساختهاى بر ما طاعت و فرمانبردارى ايشان را از آن كسى كه جارى گردانيدهاى امامت را به او و بر دستهاى او. مستجاب كن- بار خدايا- اين دعاى مرا، اى پروردگار جهانيان.
مراتب #اهل_توحيد
معرفت، شناخت باشد و اينجا مراد از معرفت، مرتبهى بلندترين از مراتب خداشناسى است، چه خداشناسى را مراتب بسيار است.
و مثل مراتب معرفت چنان است كه آتش را بعضى چنان شناسند كه شنيده باشند كه موجودى هست كه هر چه به او رسد ناچيز شود و اثر او در آنچه محاذى او باشد ظاهر گردد، و چندانچه از او بردارند هيچ نقصان درو نيايد، و هر چه از او جدا شود بر ضد طبع او باشد و آن موجود را آتش خوانند. و در معرفت بارى تعالى كسانى كه به اين مثابت باشند مقلدان خوانند، مانند كسانى كه سخن بزرگان تصديق كرده باشند در اين باب بىوقوف بر حجتى.
و بعضى كه به مرتبهى بالاى اين جماعت باشند، كسانى باشند كه از آتش دود به ايشان رسد و دانند كه اين دود از چيزى مىآيد، پس حكم كنند به موجودى كه دود اثر اوست. و در معرفت كسانى كه به اين مثابت باشند اهل نظر باشند كه به برهان قاطع دانند كه صانعى هست چه از آثار قدرت او بر وجود او دليل سازند.
و بالاى اين مرتبه كسانى باشند كه از حرارت آتش به حكم مجاورت، اثرى احساس كنند و به آن منتفع شوند. و در معرفت كسانى كه به اين مرتبه باشند مومنان به غيب باشند و صانع را شناسند من وراء حجاب.
و بالاى اين مرتبه كسانى باشند كه از آتش منافع يابند، مانند خبز و انضاج و طبخ و غير آن. و اين جماعت به مثابت كسانى باشند كه در معرفت، لذت معرفت دريافته باشند و به آن مبتهج شده، و تا اينجا مراتب اهل دانش باشد.
و بالاى اين مرتبه كسانى باشند كه آتش مشاهده كنند و به توسط نور آتش، چشمهاى ايشان مشاهده موجودات كنند. و اين جماعت در معرفت به مثابت اهل بينش باشند و ايشان را عارف خوانند و معرفت حقيقى ايشان را باشد.
و كسانى را كه در مراتب ديگر باشند بالاى اين مرتبه، هم از حساب عارفان باشند و ايشان را اهل يقين خوانند. و از ايشان جماعتى باشند كه معرفت ايشان از باب معارفت باشد و ايشان را اهل حضور خوانند، و انس و انبساط خاص با ايشان باشد. و نهايت معرفت آنجا باشد كه عارف منتفى شود، مانند كسى كه به آتش سوخته و ناچيز شود.
بدان كه معرفت آن است كه در خود ذرهاى خصومت نيابى، و سزاست كسى را كه خداى تعالى به معرفت خودش عزيز گردانيده است كه هرگز از
مشاهدهى او به غير بازننگرد و هيچ كس را بر او اختيار نكند كه ثمرهى معرفت روى به خدا آوردن است.
و عارف آن است كه دلى مىخواهد از حق، چون دل دهدش در حال به خداى باز دهد تا در قبضهى او محفوظ بود و در ستر او از خلق محجوب بود و علامت عارف آن بود كه بيشتر خاطر او در تفكر بود و در عبرت، و بيشتر سخن او ثنا بود و مدحت حق، و بيشتر عمل او طاعت بود.
ادامه دارد ...
#چهل_هشت
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🙏 خدایا
مرا از #اهل_توحيد و ايمان
قرار ده
بحق محمد و آل محمد
#چهل_هشت #دعا_چهل_هشت_12
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_318
عامل پیروزی امام در جنگها
وَ قِيلَ لَهُ بِأَيِّ شَيْءٍ غَلَبْتَ الْأَقْرَانَ؟ فَقَالَ (علیه السلام): مَا لَقِيتُ رَجُلًا، إِلَّا أَعَانَنِي عَلَى نَفْسِهِ.
[قال الرضي رحمه الله تعالى: يومئ بذلك إلى تمكن هيبته في القلوب].
از امام علی که درود خدا بر او باد پرسيدند، با كدام نيرو بر حريفان خود پيروز شدى؟ فرمودند:) كسى را نديدم جز آن كه مرا در شكست خود يارى مى داد.
(سید رضی گوید: امام به اين نكته اشاره كرد كه هيبت و ترس او در دل ها جاى مى گرفت).
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ رمز پيروزى امام عليه السلام:
قسمت اول
📜 مى دانيم امام عليه السلام در تمام نبردها با دشمنان خود پيروز شد و همين امر سبب گرديد كه «بعضى از آن حضرت سؤال كردند: چه چيزى سبب پيروزى شما بر همتايان خود شد؟»؛ (وَقِيلَ لَهُ عليه السلام بِأَيِّ شَيْءٍ غَلَبْتَ الاَْقْرَانَ).
«اَقْران» جمع «قِرْن» (بر وزن فكر) به معناى همتا و همطراز است. امام عليه السلام در پاسخ، به يك نكته روانى مهم اشاره كرد و فرمود: «من با هيچكس روبرو نشدم مگر اينكه مرا بر ضد خود كمك كرد!»؛ (فَقال عليه السلام: مَا لَقِيتُ رَجُلاً إِلاَّ أَعَانَنِي عَلَى نَفْسِهِ).
سيّد رضى؛ آن را چنين تفسير مى كند كه امام عليه السلام به اين اشاره دارد كه هيبتش آنچنان در دلها جاى گرفته بود كه مبارزان، مقهور هيبت او مى شدند (و از پاى درمى آمدند). (قَالَ الرَّضِىُ: يُومِىءُ بِذلِکَ إلى تَمَكُّنِ هَيْبَتِهِ فِي الْقُلُوبِ).
بدون شك يكى از مهمترين عوامل پيروزى و شكست، مسئله قدرت روحيه و ضعف آن است. لشكرى كه خود را غالب و پيروز مى داند و داراى روحيه اى بالاست به يقين بر دشمن غلبه مى كند و هرگاه گرفتار ضعف و شكست روحى گردد غالبآ گرفتار شكست مى شود، هرچند ازنظر عِدّه و عُدّه بر دشمن فزونى داشته باشد. تمام عرب آوازه شجاعت على عليه السلام را شنيده بودند به خصوص بعد از جنگ خندق و شكست قوى ترين مرد عرب «عمرو بن عبدود» اين آوازه بلندتر شد وهمه جا را فرا گرفت. به همين دليل هنگامى كه قدم به ميان ميدان نبرد مى گذاشت كسانى كه در برابر آن حضرت قرار مى گرفتند از همان آغاز خود را مى باختند و همين خودباختگى ضربه اى بر قواى آنها وارد مى كرد به گونه اى كه از مقابله با مولا ناتوان مى شدند.
در آيات قرآن نيز به كرار به اين نكته اشاره شده كه خدا گاهى مسلمانها را به وسيله رُعبى كه در دل دشمنانشان مى افتاد يارى و چيره مى كرد. خدا درمورد پيروزى لشكر اسلام در ميدان نبرد مى فرمايد: «(إِذْ يُوحِى رَبُّکَ إِلَى الْمَلاَئِكَةِ أَنِّى مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِى فِى قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الاَْعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ)؛ و (به ياد آر) موقعى را كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد: من با شما هستم؛ كسانى را كه ايمان آورده اند، ثابت قدم داريد! به زودى در دلهاى كافران ترس و وحشت مى افكنم؛ ضربه ها را بر بالاتر از گردن (بر سرهاى دشمنان) فرود آريد! و همه انگشتانشان را قطع كنيد!».
به اين ترتيب در جنگ بدر يكى از عوامل مهم پيروزى مسلمانان، رعب و وحشتى بود كه خدا از آنها در دل دشمن افكنده بود. درمورد يهود بنى قريظه كه به يارى مشركان در جنگ احزاب برخاسته بودند و پس از شكست احزاب، لشكر اسلام به سراغ آنها رفت، مى فرمايد: «(وَأَنْزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِى قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقآ تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقآ)؛ و خدا گروهى از اهل كتاب (يهود) را كه از آنان (مشركان عرب) حمايت كردند از قلعه هاى محكمشان پايين كشيد و در دلهايشان رعب افكند؛ (و كارشان به جايى رسيد كه) گروهى را به قتل مى رسانديد و گروهى را اسير مى كرديد!». در اينجا نيز عامل رعب و وحشت به عنوان عامل تعيين كننده سرنوشت جنگ ذكر شده است.
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه_حكمت_318
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ رمز پيروزى امام عليه السلام:
قسمت 2
📜 رسول اكرم صلي الله عليه وآله يكى از ويژگى هاى پنجگانه خود را اين مى شمارد: «وَنُصِرْتُ بِالرُّعْبِ؛ خدا به وسيله ترسى كه از هيبت من در دلهاى مخالفان مى افكند مرا بر آنها پيروز مى ساخت».
درباره قيام حضرت مهدى عليه السلام نيز از امام باقر عليه السلام نقل شده است: «الْقائِمُ مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ؛ حضرت مهدى عليه السلام به وسيله رعب و وحشتى كه از هيبت او به دلهاى مخالفان مى افتد از سوى خدا يارى مى شود».
مرحوم مفيد در كتاب ارشاد نقل كند: هنگامى كه احزاب شكست خوردند و فرار كردند پيامبرصلي الله عليه وآله تصميم بر مبارزه با بنى قريظه گرفت چون به حمايت از احزاب برخاسته بودند و على عليه السلام را با سى نفر از طايفه خزرج به سوى آنها فرستاد و فرمود: ببين آيا بنى قريظه وارد قلعه هاى خود شده اند يا نه. هنگامى كه امام عليه السلام نزديك ديوار بلند قلعه آنها رسيد شنيد آنها (به مسلمانان) ناسزا مى گويند. خدمت پيامبرصلي الله عليه وآله برگشت و ماجرا را گزارش داد. پيغمبر صلي الله عليه وآله فرمود : آنها را رها كن، خدا به زودى ما را بر آنها غالب مى كند. كسى كه تو را بر عمرو بن عبدود پيروز كرد تنهايت نخواهد گذاشت. بايِست تا لشكر اسلام گرد تو جمع شوند و بشارت باد بر تو به پيروزى از سوى خداوند. «فَإنَّ اللهَ تَعالى قَدْ نَصَرَني بِالرُّعْبِ مِنْ بَيْنِ يَدِي مَسيرَةَ شَهْرٍ؛ زيرا خداوند مرا از طريق رعب (در دل دشمنان) با فاصله يك ماه پيروز كرده است». (اشاره به اينكه هنگامى كه خبر حمله ما را بشنوند و ميان ما و آنها يك ماه راه باشد مرعوب شده و روحيه خود را از دست مى دهند). در ادامه حديث آمده است كه سرانجام لشكر اسلام از همين طريق پيروز شد.
#نهج_البلاغه_حكمت_318
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_204
وَمِنَ الْنَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِى الْحَيَوةِ الْدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهُ عَلى مَا فِى قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ
و از مردم كسى است كه گفتارش درباره زندگى دنیا، مایهى اعجاب تو مىشود و خداوند را بر آنچه در دل (پنهان) دارد گواه مىگیرد (در حالى كه) او سرسختترین دشمنان است. منافقان با ترفندهاى مقایسهاى، آمارى، كارشناسى، تجربى و حدسهاى به ظاهر عالمانه با تكیه بر مسائل اجتماعى و با شایعات، تهدید، تطمیع و تبلیغات، تنها قدرت مانور در همین زندگى مادّى را دارند، ولى در میدان معنویّات و در توجّه به امدادهاى غیبى و ارادهى خداوندى، پاى آنان لنگ است و در آخرت نیز زبانشان بسته و حتّى اجازه عذرخواهى نیز ندارند.
1- سخنان شیوا و سحرآمیزِ منافقان، شما را فریب ندهد. «یعجبك قوله»
2- به هر سوگندى اطمینان نكنید. «یشهد اللَّه على ما فى قلبه»
3- سوگند دروغ یكى از راههاى نفوذ منافقان است. «یشهد اللَّه على ما فى قلبه» دشمنان همیشه از مقدّسات علیه مقدّسات و از مذهب علیه مذهب استفاده مىكنند و با سوگند به نام خدا، به رسول خدا خیانت مىكنند.
4- سوژههاى سخن منافقان، مربوط به مسائل دنیوى است تا دیگران را تحت تاثیر قرار دهند. «یعجبك قوله فى الحیوةالدنیا»
🔗 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
تجلی چون کند دلبر کنم شکران تجلی را
تسلی چون دهد ازخود نخواهم آن تسلی را
بسوزد در تجلی و نسازد با تسلی دل
ببخشدگر تسلی جان دهم آن جان تجلی را
تجلی تان کند بر من مرا از من کند خالی
که یکتایم نشیمن کی کنم جز جای خالی را
تسلی چون توان شد از جمال عالم آرایش
تسلی باد قربان ناز سلطان تجلی را
از آن عاقل بماندستی که رویش را ندیدستی
کسی مجنون تواند شد که او دیده است لیلی را
کسی او را تواند دیدکو گردد سراپاجان
که چشم سرنیارد دید حسن لایزالی را
جلالش چون گذارد جان جمالش می نوازد دل
و گرنه کس نیارد تاب انوار جلالی را
زکس تا کس نیاساید جمالش روی ننماید
نه بیند دیدهٔ خود بین جمال حق تعالی را
اگر خواهی رسی در وی گذر کن از هوای دل
بهل سامان غالی را بمان ایوان عالی را
کسی جانش شود فربه که جسم او شود لاغر
زخون دل غذا و زبور یا سازد نهالی را
نعیم اهل دل خواهی دلت را صاف کن از عشق
بمان لذات دنیا را بهل فردوس اعلی را
دلت فردوس می خواهد کمالی را بدست آور
که باشد با تو در عقبی بهل صاحب کمالی را
اگر خواهی که عقلت را زدست دیو برهانی
زسربیرون کن ار بتوانی اوهام خیالی را
بکن از غیرحق دل را بروب از ما سوی جانرا
بدو نان وار گذار اسباب جاهی را و مالی را
ترا این وصفها چون نیست خالی زن تن ازگفتن
بیان دیگر مکن ای فیض حز او صاف حالی را
#فیض_خوانی #فیض_کاشانی
#فیض_کاشانی_غزل_29
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2