🌹 یک #مناجات زیبای دیگر با حضرت دوست:
👈 ای لال زوصف تو زبانها
کوته زثنای تو بیانها
با آنکه تو در میان جانی
جویای تو ایم در کرانها
هر گوشه فکنده نیر فکرت
زهر کرده بهر کمان کمانها
گاهی ببتی شویم مفتون
جوئیم جمالت از نشانها
گاهی از چشم و گاه ابرو
گاهی از لب گهی دهانها
گاهی از لطف و گاه از قهر
گاهی پیدا گهی نهانها
گه سیر کنیم در خط و خال
جوئیم ترا در آن میان ها
گاه از سخنان توی برتوی
گاهی زکتاب و گه بیان ها
القصه بهر طریق یوئیم
با بال دل و پر روانها
گیریم سراغت از که و مه
گاه از پیران گه از جوانها
ما را با تو سری و سرّیست
پنهان زتن و دل و روانها
سودای تو هر کر است چون #فیض
دارد بس سود در زیانها
#فیض_خوانی #فیض_کاشانی
#فیض_کاشانی_غزل_48
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
«11» اللَّهُمَّ إِنَّمَا يَكْتَفِي الْمُكْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاكْفِنَا وَإِنَّمَا يُعْطِي الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَأَعْطِنَا وَإِنَّمَا يَهْتَدِي الْمُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاهْدِنَا
خدايا! جز اين نيست كه قناعت كنندگان، به فضل نيروى تو قناعت مىكنند؛ پس بر محمد و آلش درود فرست و ما را از فضل نيروى خود كفايت فرما، و جز اين نيست كه بخشندگان از فضل جود تو مىبخشند؛ پس بر محمد و آلش درود فرست، و از فضل جود خود بر ما ببخش، و جز اين نيست كه راه يافتگان، به نور وجه تو راه مىيابند؛ پس بر محمد و آلش درود فرست، و ما را به نور وجه خود هدايت كن.
👌 دعای #پنجم #دعا_پنجم_11
كفايت_خداوند_در_قناعت
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 1
🔴 براى فهم بهتر كفايت خداوند در #قناعت ، توجه به مقدمه ذيل ضرورى به نظر مىرسد:
اختيار داشتن انسان؛ فطرى است و ما به طور فطرى فاعل مختاريم و از دو جهت با نظام احسن در پيوند كامل قرار داريم.
نخست اين كه ما خود، جزئى از اجزاى اين نظاميم و ديگر آن كه نظام در دست ماست. از جهت نخست كه ما در مجموع نظام قرار گرفتهايم با اين كه در ظرف اختياريم، هيچ چيز حتى مختار بودن در دست ما نيست. اوست كه در هر جا و هر زمان خواست، ما را در اين نظام عملى مىسازد.
از جهت دوّم كه نظام در دست انسان است، انسان مظهر نظام احسن است و دست كم استعداد براى مظهر شدن در قابليت انسان است. پس ما از جهت نسبت به خود يك ناظم هستيم و بايد به اندازه توان در اين نظام به بهترين گونه كار كنيم تا وصف فردى و جمعى نظام احسن در ظرف اختيار نيز بهترين باشد.
نظام احسن در ظرف ظهورى از اين جهت كه ظهور حسن و جمال حق است، احسن است. ولى از جهت مقايسه با كمال ذاتى، عين تعيّن، كاستى، نادارى است.
معصوم در ظرف اختيار- گذشته از تكوين- به لحاظ عصمت از جهت تشريع نيز مظهر اتم نظام احسن است. غير معصوم نيز بايد به اندازه توان، مظهر عصمت معصوم در جهت نظام احسن باشد و در صورت فعليت گناه بايد بداند كه گناه در نظام احسن اختلال ايجاد مىكند. از اين رو برخى از گرفتارىهايى كه به انسان مىرسد به جاى اعتراض به حق و نظام احسن الهى، بايد در اعمال خود تجديد نظر كند.
خداوند مىفرمايد:
وَ مَا بِكُم مّن نّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجَرُونَ* ثُمَّ إِذَا كَشَفَ الضُّرَّ عَنكُمْ إِذَا فَرِيقٌ مّنكُم بِرَبّهِمْ يُشْرِكُونَ
و آنچه از نعمت ها در دسترس شماست از خداست، آن گاه چون آسيبى [مانند سلبِ نعمت] به شما رسد، ناله و فريادتان را به التماس و زارى به درگاه او بلند مىكنيد.* سپس هنگامى كه آسيب را از شما برطرف كند [بر خلاف انتظار] گروهى از شما به پروردگارشان شرك مىآورند!!
قوت بر كمال قدرت اطلاق مىشود و چون خداوند سبحان مستند همه موجودات و فياض بر همه قابليتها و استعدادهاست. پس او عطا كننده به هر چيزى است كه نيازمند به كمال قدرت او باشد. سپس يك قانون كلى كه نتيجه اعمال صالح توأم با ايمان است از هر كسى به هر صورت تحقق يابد، حيات طيب نصيب او مىشود.
حضرت حق مىفرمايد:
مَنْ عَمِلَ صلِحًا مّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُحَيَوةً طَيّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ
از مرد و زن، هر كس كار شايسته انجام دهد در حالى كه مؤمن است، مسلماً او را به زندگى پاك و پاكيزهاى زنده مىداريم و پاداششان را بر پايه بهترين عملى كه همواره انجام مىدادهاند، مىدهيم.
مولود عمل صالح و ايمان در اين جهان زندگى روشن و پاكيزهاى است. يعنى پديد آمدن جامعهاى كه در آن آرامش، امنيت، رفاه، صلح، محبت، قناعت، تعاون و مفاهيم سازنده انسانى خواهد بود.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 2
🔴 حيات طيبه
مفسران در معنى حيات طيبه تفسيرهاى گوناگون آوردهاند: از آن جمله روزى حلال، قناعت، رزق مستمر، عبادت همراه با روزى حلال، توفيق اطاعت فرمان خدا و ...
پس حيات طيبه مفهومش گسترده است كه همه مربوط به دنياست و جزاى احسن آن مربوط به آخرت است.
حضرت على عليه السلام در اين باره مىفرمايد:
كَفى بِالْقناعَةِ مُلْكاً وَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعمياً وَ سُئِلَ عليه السلام عَنْ قَولِهِ تَعالى:
فَلَنُحْييَّنَهُ حَياةً طَيِّبَةً
فَقالَ: هِىَ الْقَناعَةُ.
انسان را پادشاهى با گنج قناعت، و نعمت با حسن خلق كافى است. حضرت را از قول خداوند عزَّوجلّ: «بنده شايسته را حيات پاكيزه دهيم» پرسيدند، فرمود: حيات پاكيزه قناعت است.
اين تفسير محدود ساختن حيات طيبه به قناعت نمىباشد، بلكه بيان مصداق است، ولى مصداق روشنتر است، چرا كه اگر تمام دنيا را به انسان بدهند ولى روح قناعت را از او بگيرند هميشه در آزار و رنج و نگرانى به سر مىبرد و به عكس اگر انسان روح قناعت داشته باشد، و از حرص و طمع بركنار گردد، هميشه آسوده خاطر و خوش است.
در جاى ديگر مىفرمايد:
اگر خداوند پاك به وقت بعثت انبياى خود مىخواست درِ گنجهاى طلا و معادن زر ناب، و باغهاى سرسبز را به روى آنان باز كند و پرندگان آسمان، و جانوران زمين را همراه آنان نمايد انجام مىداد. ولى در اين صورت جايى براى امتحان باقى نمىماند و اجر و پاداش بىمورد مىشد و اخبار آسمانى از بين مىرفت و براى قبول كنندگان دعوت انبياء، ثواب مبتلايان به رنج و سختى واجب نمىگشت ...
ولى خداوند پاك پيامبرانش را در تصميمهايشان نيرومند و از نظر برنامههاى ظاهرى ضعيف قرار داد با قناعتى كه از بىنيازى چشمها را پر مىكرد و تهيدستى كه ديدهها و گوشها را از آن مملو مىساخت. «1» مردى به امام صادق عليه السلام از حال روزگار شكايت كرد كه طلب روزى مىكند و به دست مىآورد، امّا قانع نمىشود و نفسش بيشتر از آن از او مىطلبد.
عرض كرد: مرا چيزى بياموز كه مرا سود بخشد؟
حضرت فرمود:
اگر آن اندازه كه كفايتت مىكند تو را بىنياز سازد، كمترين چيز دنيا بىنيازت مىسازد و اگر آنچه را تو را بس مىكند بىنيازت نسازد، همه دنيا هم تو را بىنياز نمىگرداند.
از پندهاى امام على عليه السلام به فرزندش امام حسين عليه السلام اين بود كه:
لامالَ أَذْهَبُ بِالفاقَةِ مِنَ الرِّضا بِالْقُوتِ وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلى بُلْغَةِ الكَفافِ تَعَجَّلَ الرَّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ.
هيچ ثروتى فقرزداتر از خرسندى به قوت نيست و هر كه به حاجت زندگى بسنده كند، به زودى به آسايش دست يابد و زندگى آسوده و مرفّهى به دست آورد.
حضرت رضا عليه السلام در پاسخ اين سؤال كه قناعت چيست؟ فرمود:
قناعت، باعث خويشتندارى و ارجمندى و آسوده شدن از زحمت فزون خواهى و بندگى در برابر دنيا پرستان است. و راه قناعت را جز دو كس نپيمايد: يا عبادت پيشهاى كه خواهان مزد آخرت است، يا بزرگوارى كه از مردمان فرومايه دورى كند. «1»
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 3
🔴 فضل و جود و بخشندگى خداوند
سبقت در فضيلت به معناى پيش تازى و برترى در علم، ادب، كمال، معرفتِ سخاوت و بخشش است. و دنيا ميدان مسابقه كسب فضايل است. هر كسى بكوشد پاداش نيكو نصيبش گردد. در اين فراز دعا حضرت سجاد عليه السلام در صدد روشنگرى ارتباط غناى انسان با خداوند است. در باب فقر و غنى بيان گرديده است كه مؤمن از خداوند دو درخواست عمده دارد:
1- غناى ظاهرى؛ كه در مال و ثروت و امكانات دنيوى به غير محتاج نباشد و تنها از درياى جود و معدن كرم حق به او برسد، اين بيان معصوم است كه:
خدايا در هر حال از تو مىخواهم كه بىنياز باشم و نادار نباشم تا به واسطه فقر؛ محتاج و بىآبرو و ذليل خلق شوم.
2- غناى باطنى؛ كه در درون و حال روحانى به غير حق توجه نداشته باشد. و معصومان هم اين توجه را به ما آموختهاند كه:
خدايا نيازمند نباشم چه به خوبان و چه به بدان، به خوب تا منّتش را نبينم، به بد تا رويگردانى او را دچار نشوم. اين روش، وقار، عزت و سكينه اجتماعى است.
قرآن مجيد يكى از اعمال برجسته ابرار را اخلاص مىشمرد؛ آنان كسانى هستند كه از روى فضل و بزرگى در حالى كه طعام را دوست دارند به ديگران انفاق مىكنند و مىگويند:
إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَانُرِيدُ مِنكُمْ جَزَآءً وَ لَاشُكُورًا
[و مىگويند:] ما شما را فقط براى خشنودى خدا اطعام مىكنيم و انتظار هيچ پاداش و سپاسى را از شما نداريم.
اين برنامه منحصر به اطعام نيست بلكه تمام اعمالشان مخلصانه و براى ذات پاك خداوند است. و هيچ چشم داشتى به پاداش مردم و تشكر آنها ندارند؛ زيرا نگاه آنان به فضل خداوند است. و خداوند متعال مستند همه موجودات و ممكنات در نيازمندى است و در زنجيره حاجات نقطه وصل آنان، نظر به سوى اوست. پس هر معطى غير او مَجاز است. و اين انحصار اعطا كنندگان در فضل جود خداوند اشاره به حقيقى بودن اعطاى حق تعالى است.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 4
🔴 جواد از نظر امام رضا عليه السلام
از امام رضا عليه السلام در حال طواف پرسيدند: جواد كيست؟ فرمود:
سخن تو دو صورت دارد:
اگر از مخلوق مىپرسى، بخشنده كسى است كه آنچه را خدا بر او واجب كرده بپردازد و بخيل كسى است كه از پرداختن آنچه خدا بر او فرض كرده است دريغ ورزد. ولى اگر مرادت خالق است؛ او بخشنده است، چه عطا كند و چه نكند؛ زيرا اگر به بندهاى عطا كند به او چيزى داده است كه از آنِ او نيست و اگر عطا نكند چيزى از او دريغ داشته است كه از آن او نيست.
بنده خدا در پى چه چيزى باشد؟ چه بخواهد؛ از كه طلب كند، چگونه به اين حقيقت برسد كه آنچه را خواسته با فضل و بركت است؟
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 5
🔴 جود در كلام امام صادق عليه السلام
حضرت صادق عليه السلام اين خواسته را براى فرزندش چنين تفسير مىفرمايد:
يا بُنَىَّ إِذا طَلَبْتَ الْجُودَ فَعَلَيْكَ بِمَعادِنِه؛ فَإِنَّ لِلْجُودِ مَعادِنَ وَ لِلْمَعادِنِ اصُولًا، وَ للُاصُولِ فُرُوعاً، وَ لِلْفُروعِ ثَمَراً وَ لا يَطيبُ ثَمَرٌ إلَّا بِفَرْعٍ وَ لا فَرْعٌ إِلَّا بأَصْلٍ وَ لاأَصْلٌ إِلَّا بِمَعْدِنٍ طَيِّبٍ.
اى فرزندم! اگر جوياى بخشندگى هستى به معدنهاى آن رجوع كن؛ زيرا بخشندگى را معدنهايى است و معدنها را ريشههاست و ريشهها را شاخهها و شاخهها را ميوه است و هر ميوهاى به شاخه نيكوست و هر شاخه به ريشهاى است و هر ريشهاى با اصلش نيكو و پربركت است.
اين سخن پرگوهر از رسول خدا صلى الله عليه و آله است كه خبرى مهم را به ما مىفرمايد:
آيا شما را از بخشندهترين بخشندگان خبر ندهم؟ خداوند، بخشندهترين بخشندگان است و من بخشندهترين فرزندان آدم مىباشم. و بخشندهترين آنها پس از من مردى است كه دانشى را فرا گيرد و دانشش را بگستراند.
چنين كسى روز قيامت يك امّت مبعوث مىشود؛ و مردى كه خويشتن را در راه خدا جانفشانى كند تا كشته شود. «2» بخشى از محبوبيّت انسانى به خاطر بخششها و گذشتهاى مادى و معنوى است كه سرچشمه آن بزرگمنشى و وسعت كرامت نفس است، به ويژه اگر انسان دسترنج و نيازمندى خود را ببخشد كه كارى بس بزرگ است، همان گونه كه امام حسن مجتبى عليه السلام سه مرتبه در عمر با بركتش همه اموال خود را بخشيد. حتى كفش خود را هديه كرد تا به ما، درس پدر بزرگوارش را بياموزد كه فرمود:
جُودُوا فِى اللَّهِ وَ جاهِدُوا أَنْفُسَكُم عَلى طاعَتِهِ يُعْظِمْ لَكُمُ الْجَزَاءَ وَ يُحْسِنْ لَكُمُ الْحَباءَ.
براى خدا بخشش كنيد و در راه طاعت او با نفسهايتان بجنگيد تا پاداشتان را بزرگ و بخشش را نيكو گرداند.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 6
🔴 راه يافتگان به نور الهى
حضرت سجاد عليه السلام در اين فراز از دعا «انَّما يَهْتَدِى المُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِكَ» به هدايت بندگان در پرتو نور خداوندى اشاره دارد كه ابزار آن را خداوند فراهم مىسازد.
«حضرت موسى عليه السلام بعد از دريافت فرمان رسالت و دستور همه جانبه درباره چگونگى برخورد با فرعون از آن سرزمين مقدس حركت كرد و با برادرش هارون در مصر همراه شده و هر دو به سراغ فرعون مىآيند و با مشكلات زيادى مىتوانند به درون كاخ افسانهاى فرعون كه افراد كمى به آن راه داشتند، راه پيدا كنند.
موسى در برابر فرعون فرمان رسالت را چنين بازگو مىكند:
ما فرستادگان پروردگار توايم، بنى اسرائيل را با ما بفرست و آنها را شكنجه و آزار مكن، ما دليل و معجزه روشنى با خود از سوى پروردگارت آوردهايم.
سلام بر كسى كه از هدايت پيروى كند و اين را نيز بدان كه به ما وحى شده است كه عذاب در انتظار كسانى است كه تكذيب كنند و از فرمان خدا روى بگردانند.
هنگامى كه فرعون اين سخنان را شنيد، گفت: اى موسى! پروردگار شما كيست؟
موسى معرفى كوتاه و جامعى از پروردگار اعلام كرد:
قَالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطَى كُلَّ شَىْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى
گفت: پروردگار ما كسى است كه به هر موجودى، آفرينش [ويژه] او را [آن گونه كه سزاوارش بود] به وى عطا كرده، سپس هدايت نمود.
در اين سخن كوتاه موسى عليه السلام اشاره به دو اصل اساسى آفرينش مىكند؛
اول: خداوند به هر موجودى، آنچه نياز داشته، بخشيده است.
دوم: هدايت و رهبرى موجودات را به آنها آموخته است.
انسانها داراى هدايت تكوينى هستند ولى چون انسان، موجودى برتر و داراى عقل و شعور است، خداوند هدايت تكوينيش را با هدايت تشريعى او به وسيله پيامبران همراه و همگام كرده است
«بازگشت معناى آيه به اين مىشود كه خداوند بين هر پديدهاى به سبب نيروها و ابزارهايى كه در وجودش قرار داده و بين آثار آن كه او را به غايت وجودش مىرساند، رابطه برقرار كرده است. براى مثال، جنين انسان كه يك نطفه شكل يافته در صورت انسان است در درون خود مجهز به نيروها و ابزارهايى است؛ متناسب با افعال و آثارى كه جنين را در جان و جسم به كمال مىرساند. پس به نطفه آدمى، با استعدادى كه در آن قرار داده شده، خلقت خاص يعنى همان وجود خاص انسانى داده است كه به وسيله نيروها و ابزار در او به سوى مطلوب و غايت وجود انسانى و كمال نهايى مخصوص اين نوع هدايت و حركت داده شده است.» « علامه طباطبايى»
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 7
🔴 هدايت و اراده خداوند
خداوند در آيات بسيارى به اين حقيقت اشاره مىفرمايد كه هدايت به اراده ماست حتى پيامبرش هم نمىتواند كارى كند؛ مگر ابزار آن را خداوند براى ايشان فراهم سازد.
خداوند متعال به پيامبرش مىفرمايد:
إِنَّكَ لَاتَهْدِى مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِى مَن يَشَآءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
قطعاً تو نمىتوانى هر كه را خود دوست دارى هدايت كنى، بلكه خدا هر كه را بخواهد هدايت مىكند؛ و او به هدايتپذيران داناتر است.
او مىداند چه افرادى لايق پذيرش ايمانند يا چه قلبهايى براى حق مىتپد. او مىماند در چه سرهائى، سوداى عشق خدايى است، اين افراد شايسته را خوب مىشناسد و به آنها توفيق مىدهد و لطفش را رفيق راه آنها مىسازد.
مقصود از هدايت در آيه فوق رسانيدن به سر منزل مقصود است و اين تنها كار خداست كه بذر ايمان را در دلها بپاشد و به دلهاى آماده نظر افكند سپس با نور آسمانى شكوفا سازد. و نتيجه اين عنايت در بهشت هم نمايان شود كه خداوند در وصف بهشتيان فرمود:
اوّل نعمتهاى روحانى را نصيبشان مىسازد كه سينهها و دلهايشان را از كينه و حسد و صفات ناپسند پاك مىسازد؛ سپس نعمتهاى جسمانى مانند: باغ و حوريه را به آنها عطا مىكند و آنگاه بهشتيان رضايت و خشنودى كامل خويش را چنين بازگو مىكنند:
وَقَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدانَا لِهذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلآَ أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جَآءَتْ رُسُلُ رَبّنَا بِالْحَقّ وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ»
و مىگويند: و همه ستايشها ويژه خداست كه ما را به اين [نعمت ها] هدايت كرد، و اگر خدا ما را هدايت نمىكرد هدايت نمىيافتيم، مسلماً پيامبران پروردگارمان حق را به سوى ما آوردند، و ندايشان مىدهند به پاداش اعمال شايستهاى كه همواره انجام مىداديد، اين بهشت را به ارث برديد.
آرى، آرامش حقيقى و جاويدان در سايه نور هدايت و راهنماى الهى است. و بلاى حقيقى، جدايى و گمراهى از راه سعادت و كمال است. از اين رو پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و معصومان هم از خداوند، ماندگارى در هدايت را درخواست مىكردهاند؛ زيرا كه او هادى مطلق است.
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:
قالَ اللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ: عِبادى كُلُّكُمْ ضالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَيْتُهُ وَ كُلُّكُمْ فَقِيرٌ إِلَّا مَنْ أَغْنَيْتُهُ، وَ كُلُّكُمْ مُذْنِبٌ الَّا مَنْ عَصَمْتُهُ.
خداوند جلّ جلاله فرمود: اى بندگان من! همه شما گمراهيد، مگر كسى كه من هدايتش كنم و همه شما نيازمنديد مگر كسى كه من توانگرش سازم و همه شما گنهكاريد، مگر كسى كه من او را حفظ نمايم.
روايت شده است كه:
«داوود عليه السلام تنها به صحرا رفت. پس خداوند به او وحى فرمود: اى داود! چه شده است كه تو را تنها مىبينم؟ عرض كرد: معبودا، شوق ديدار تو در جانم شدت گرفته و ميان من و خلق حايل گشته است. خداوند به او وحى فرمود:
به ميان مردم بازگرد؛ زيرا اگر تو يك بنده گريز پا را نزد من بياور، تو را در لوح تقدير با صفت ستوده ثبت كنم.
اين است كه ائمه اطهار عليهم السلام كه دليل نور هدايت هستند، راه توفيق را هم به ما مىآموزند.
حضرت على عليه السلام در نهجالبلاغه فرمود:
ايُّهَا النَّاسُ، انَّهُ مَنِ اسْتَنْصَحَ اللَّهَ وُفِّقَ وَ مَنِ اتَّخَذَ قَوْلَهْ دَليلًا هُدِىَ لِلَّتى هِىَ اقْوَمُ.
اى مردم، بدون شك آن كه خير خود را از خدا خواهد موفق گشته، و هر كه گفتار حق را دليل خود قرار دهد به استوارترين راه هدايت شده.
پس ما هم بايد به مانند مولاى متقيان على عليه السلام به حق پناه بريم كه ما را هم در پناه هدايت خود پيوسته مستدام بدارد.
و نيز فرمود:
اللَّهُمَّ إنِّى اعُوذُ بِكَ أَنْ أَفْتَقِرَ فى غِناكَ اوْ أَضِلَّ فى هُداكَ اوْ اضامَ فى سُلْطانِكَ اوِ اضْطَهَدَ وَالْامْرُ لَكَ.
الهى، به تو پناه مىبرم از اين كه در بىنيازى تو فقير شوم، يا در هدايتت گمراه گردم، يا در سلطنتت مورد ستم واقع شوم، يا به خوارى نشينم و حال اين كه امر به دست توست.
الهى! ما را از رحمت و عنايت و لطف و محبّت و كرامت و مغفرت خود دور مكن و راه دور شدن از خودت را كه جز گناه و آلودگى و عصيان و پليدى چيزى نيست به روى ما ببند، كه دورى از تو بدترين بلا و سنگينترين مرض و شديدترين عذاب است، چنانكه حضرت مولى الموحّدين در دعاى كميل اشاره فرموده:
فَهَبْنى يا إلهى صَبَرْتُ عَلى عَذابِك فَكَيْفَ أصْبِرُ عَلى فِراقِك؟!
الهى! گيرم كه بر عذاب دوزخت صبر كنم، امّا بر دورى و هجرانت چگونه طاقت بياورم؟!
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
دعای #پنجم صحیفهی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید.
این دعای پنجم صحیفهی سجادیه مال ماست.
#مقام_معظم_رهبری
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
طرح #برداشت_من هفته 27
از عبارات نورانی #صحیفه_سجادیه
👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای #جمعه
✳️ عبارت #منتخب
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْدِلْنِى مِنْ ...
وَ مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْيِ الْمَوَدَّةَ
وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلاحِ الثِّقَةَ
بار الها! حسد اهل معصيت و ستم را در مورد من به مودت و دوستى مبدل نما
و بدگمانى اهل صلاح نسبت به من را به اطمينان و حسن ظن تبديل فرما
https://eitaa.com/sahife2/5186
دعای #بیستم #مکارم_اخلاق
#دعا_بیستم_7
👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، در این قسمت بارگذاری میشود
◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید
👌 ادمین 👇
@yas2463
👈 میتوانید این دعای زیبا را با 🎙 صدای مداحان مختلف گوش دهید
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
طرح #برداشت_من هفته 27 از عبارات نورانی #صحیفه_سجادیه 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای #جمعه ✳️ عبارت #
👆 با تشکر از همه دوستانی که در این بحث ما مشارکت داشتند
#دعا_بیستم_7 در این فراز امام علیه السلام به یکی از بدترین رذائل اخلاقی هشدار می دهد...«حسد»و...بعداز آن بد گمانی.
بررسی های علمای اخلاق بیانگر این است که«حسد»_ام الفساد _جان آدمی است.تباه میکند...هم خودش را می سوزاندهم دیگران را
...همۀ ما اگر حسادت نکرده باشیم !مورد حسد واقع شدیم،مزۀ تلخ آن همواره، کام را می آزارد.
...چه موفقیت ها که با حسد حسودان از دست داده ایم...
در روایتی از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم است که«.....کاد الحسد ان یقلب القدر....»نزدیک است حسد قدر را بهم زند.
ودر حدیث دیگر فرمود«....واستعینوا علی قضاء حوائجکم بالکتمان ....»
حسد علی علیه السلام را از خلافت می اندازد...
چه ظلم ها که به اهل علم نمیشود...
چه دین ها که با حسد ازبین نمیرود...
چه جامعه ها که با حسد عقب افتاده اند...
چه محرومیت های اقتصادی و معنوی که از حسد گریبانگیر جامعه اسلامی شده است...
حسد تنها رقابت ایجاد نمی کند بلکه انسان را از رشد باز می دارد.
امام صادق علیه السلام فرمود«...آفت دین،حسد ورزی است»
وفرموده اند«ایاکم والحسد...والحسود جاهد لانه لم یرض بقضاء الله...»
همچنین فرموده اند«فان الکفر اصله الحسد....»
بیاد بیاوریم رانده شدن ابلیس را بعد از آن عبادتها...!....آیا جز حسد بود؟
پس حسد فراتر از یک صفت است که انسان فقط با خودش درگیر باشد،هم خود هم جامعه را از بین می برد.
اهل بغی هم کسانی اند که حسد خود را اعمال می کنند.
...واگر حسد رفت مودت می آید،پس اگر امروز مودتی نیست چون حسد حاکم است.
امام علیه السلام در دعای با عظمت مکارم اخلاق از خداوند می خواهد که حسد اهل معصیت وستم را به مودت تبدیل نماید
و«حسن ظن »راجایگزین «بدگمانی» درمومنان کند .
خلاف طریقت بود کاولیا
تمنا کنند از خدا جز خدا
راغب مىگويد:
الحسد تمنى زوال نعمه من مستحق لها و ربما كان مع ذلك سعى فى ازالتها.
#حسد عبارت است از تمنى زوال نعمت از كسى كه استحقاق آن نعمت را دارد و چه بسا حسود، خود علاوه بر تمنى روانى، در زوال آن نعمت، سعى و كوشش مىنمايد.
حسد در جايى به كار برده مىشود كه محسود شايسته ى نعمتى باشد كه در اختيار دارد.
اگر كسى نعمتى را در دست دارد ولى شايسته و لايق آن نعمت نيست، تمنى زوال نعمت از دست او حسد خوانده نمىشود،
مثلا اگر دو نفر در راس دو موسسه قرار دارند،
يكى فنى و آن ديگر اقتصادى
و هر دو از آن رشته ها كمترين اطلاع علمى و مهندسى ندارند، ولى در راس آن دو موسسه قرار گرفتهاند،
كارمندان از عدم صلاحيت آن دو رئيس همواره رنج مىبرند و در دل تمنى دارند كه نعمت رياست از دست آنان خارج شود و به اهلش محول گردد،
در این صورت نمىتوان به این گفت حسد و تمنى كارمندان،
چرا که تحقق يافتن چنين تمنى، آن دو موسسه را از خطر نابودى مىرهاند و آن طور كه بايد به دست افراد لايق به نفع جامعه اداره مىشود و كشور از آن دو موسسه بهرهمند مىگردد.
نعمتهايى كه در اختيار صاحبان نعمت است و موجب توجه بعضى از افراد مىشود بيش و كم در ضمير آنان اثر مىگذارد. كسانى كه به خداوند و تعاليم اسلام ايمان واقعى دارند تمنى زوال نعمت از صاحب نعمت نمىنمايند، بلكه از خدا مىخواهند كه ايشان را نيز از چنين نعمتها برخوردار فرمايد.
اما منافقين و اشخاص فاقد ايمان واقعى حسد مىبرند و در دل، تمنى زوال نعمت را مىنمايند و مىخواهند صاحب نعمت همانند آنها از نعمتى كه دارد محروم گردد.
امام صادق (ع) فرموده است: مومن از مشاهده ى نعمت صاحب نعمت حسد نمى برد بلكه #غبطه مىخورد و از خداوند همانند آن نعمت را تمنى مىنمايد ولى منافق، غبطه نمىخورد بلكه حسد مىبرد و در دل تمنى زوال نعمت صاحب نعمت را مىنمايد.
براى آنكه در جامعه اختلال و فساد پديد نيايد و حقد و كينه بين مردم شايع نشود، اولياى گرامى اسلام به صاحبان نعمت توصيه نمودهاند كه از تظاهر به دارا بودن نعمت بپرهيزند و به گونهاى عمل كنند كه احساسات دگران بر ضدشان تحريك نشود.
على (ع) فرموده است: براى تهيه و تامين نيازهاى زندگى خود از كتمان و پنهان عمل كردن كمك بگيريد زيرا تمام صاحبان نعمت مورد حسد دگراناند.
حسد بردن حسودان به صاحبان نعمت اغلب براى مال يا مقام صاحب نعمت است
و امام سجاد (ع) نه ثروتى داشت كه مورد حسد تنگ نظران و حسودان واقع شود
و نه داراى مقامى در دستگاه دولت بود تا حسد كسانى را كه فاقد قدرت و مقاماند برانگيزد.
حسد افراد حاسد نسبت به امام سجاد (ع) از جهت كمالات واقعى، مقامات معنوى، و مراتب ايمان آن حضرت به ذات اقدس الهى بود.
در نظر امام سجاد (ع) بالاترين ارزش براى انسانها ارتباط خالصانه با آفريدگار جهان است و او واجد اين نعمت بزرگ بود، از اين رو به هيچيك از شئون مادى و دنيوى اعتنا نداشت و اين خود معنى زهد واقعى در اسلام است.
1. زهرى يكى از افراد تحصيلكرده و عالم در عصر امام سجاد (ع) بود. از او پرسيدند: زاهدترين مردم در نظر تو كيست؟ گفت: حضرت على بن الحسين عليهماالسلام و براى سخن خود شاهدى ذكر نمود.
گفت بين امام سجاد و محمد حنفيه عموى آن حضرت در مورد باغهايى كه على بن ابيطالب در حيات خود به دست خويش آباد كرده و آنها را صدقه ى جاريه قرار داده بود اختلافى وجود داشت.
امام سجاد (ع) در سالى كه در مكه بود و وليد بن عبدالملك نيز در آن سال در مكه بود. كسى به امام سجاد عرض كرد: اگر مسئلهى اختلافات خود و محمد حنفيه را به خليفه وقت مراجعه دهيد او با واقعبينى به نفع شما حكم خواهد داد و اختلاف پايان مىيابد. امام سجاد (ع) در پاسخ پيشنهاد دهنده فرمود:
واى بر تو! آيا در حرم خداوند از غير خدا درخواست نمايم؟
من ابا دارم در اينجا تمام دنيا را از آفريدگار حكيمش درخواست كنم چگونه ممكن است براى قطعه ى كوچكى از دنيا مخلوق ناتوانى همانند خودم را مورد درخواست قرار دهم؟
زهرى مىگويد: خداوند هيبت و عظمتى از آن حضرت در قلب وليد بن عبدالملك القا نمود و در نتيجه به نفع امام سجاد (ع) نظر داد.
2. زهرى در پاسخ سوال كسى كه از او پرسيد: آيا امام سجاد را ملاقات نمودهاى؟ چنين گفت:
بلى او را ملاقات نمودهام و كسى را از او برتر نديدهام. قسم به خدا من نه براى او دوستى را در پنهان يافتم و نه دشمنى را در آشكار.
از او پرسيدند: اينكه مىگويى چگونه است؟ گفت: من نديدم احدى هر چند دوستدار امام بود مگر آنكه بر اثر شدت معرفت به فضيلت حضرت بر وى حسد مىبرد، من نديدم احدى هر چند دشمن او بود مگر آنكه به علت شدت مداراى آن حضرت، در آشكار با مدارا به امام برخورد مىنمود.
حسد از بعضى از افراد حتى بعضى از دوستان آن حضرت نسبت به امام سجاد ع بر اثر دارا بودن ثروت و مال يا قدرت و مقامات دولتى نبوده،
بلكه بر جنبههاى معنوى و مقامات روحانى آن حضرت رشك مىبردند.
و من حسد اهل البغى الموده.
تامل در كلمهى «بغى»
امام سجاد علیه السلام در پيشگاه الهى از خدا مىخواهد كه حسد مردمان ستمكار و اهل بغى را به مودت تبديل نمايد.
حسد يك حالت روانى و يك تمنى درونى است.
تا زمانى كه حسود براى تحقق بخشيدن به تمنى خويش دست به ظلم و ستم نزده و تعدى ننموده است براى شخص محسود خطرى ندارد، فقط حسود است كه خويشتن را دچار عذاب درونى ساخته و از تمنى كه در دل دارد و عملى نمىشود همواره رنج مىبرد.
خطر حسد براى محسود، موقعى است كه حسود بخواهد ميل باطنى خويش را به گونه اى پياده كند و نعمتى را كه در دست محسود است زايل نمايد.
در اين موقع است كه حسود دچار گناه مىشود و محسود در معرض خطر قرار مىگيرد،
رسول اكرم فرموده: سه چيز است كه همه گرفتار آن هستند:
اول گمان بد، دوم فال بد، سوم حسد،
و من به شما مىگويم چه كنى كه به عذاب آنها دچار نشوى:
موقعى كه درباره ى كسى گمان بد بردى تفتيش و تحقيق مكن كه گمان بد بدون تحقيق كيفر نمىشوى،
موقعى كه در چيزى يا براى كارى كه قصد انجام آن را داشتى فال بد زدند اعتنا مكن و به راه خود ادامه بده،
وقتى دربارهى كسى حسد بردى دست به ظلم و ستم نزن و حسد اگر فقط حالت روانى و تمنى درونى باشد و بس مجازات ندارد.