#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 3
🔴 فضل و جود و بخشندگى خداوند
سبقت در فضيلت به معناى پيش تازى و برترى در علم، ادب، كمال، معرفتِ سخاوت و بخشش است. و دنيا ميدان مسابقه كسب فضايل است. هر كسى بكوشد پاداش نيكو نصيبش گردد. در اين فراز دعا حضرت سجاد عليه السلام در صدد روشنگرى ارتباط غناى انسان با خداوند است. در باب فقر و غنى بيان گرديده است كه مؤمن از خداوند دو درخواست عمده دارد:
1- غناى ظاهرى؛ كه در مال و ثروت و امكانات دنيوى به غير محتاج نباشد و تنها از درياى جود و معدن كرم حق به او برسد، اين بيان معصوم است كه:
خدايا در هر حال از تو مىخواهم كه بىنياز باشم و نادار نباشم تا به واسطه فقر؛ محتاج و بىآبرو و ذليل خلق شوم.
2- غناى باطنى؛ كه در درون و حال روحانى به غير حق توجه نداشته باشد. و معصومان هم اين توجه را به ما آموختهاند كه:
خدايا نيازمند نباشم چه به خوبان و چه به بدان، به خوب تا منّتش را نبينم، به بد تا رويگردانى او را دچار نشوم. اين روش، وقار، عزت و سكينه اجتماعى است.
قرآن مجيد يكى از اعمال برجسته ابرار را اخلاص مىشمرد؛ آنان كسانى هستند كه از روى فضل و بزرگى در حالى كه طعام را دوست دارند به ديگران انفاق مىكنند و مىگويند:
إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَانُرِيدُ مِنكُمْ جَزَآءً وَ لَاشُكُورًا
[و مىگويند:] ما شما را فقط براى خشنودى خدا اطعام مىكنيم و انتظار هيچ پاداش و سپاسى را از شما نداريم.
اين برنامه منحصر به اطعام نيست بلكه تمام اعمالشان مخلصانه و براى ذات پاك خداوند است. و هيچ چشم داشتى به پاداش مردم و تشكر آنها ندارند؛ زيرا نگاه آنان به فضل خداوند است. و خداوند متعال مستند همه موجودات و ممكنات در نيازمندى است و در زنجيره حاجات نقطه وصل آنان، نظر به سوى اوست. پس هر معطى غير او مَجاز است. و اين انحصار اعطا كنندگان در فضل جود خداوند اشاره به حقيقى بودن اعطاى حق تعالى است.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 4
🔴 جواد از نظر امام رضا عليه السلام
از امام رضا عليه السلام در حال طواف پرسيدند: جواد كيست؟ فرمود:
سخن تو دو صورت دارد:
اگر از مخلوق مىپرسى، بخشنده كسى است كه آنچه را خدا بر او واجب كرده بپردازد و بخيل كسى است كه از پرداختن آنچه خدا بر او فرض كرده است دريغ ورزد. ولى اگر مرادت خالق است؛ او بخشنده است، چه عطا كند و چه نكند؛ زيرا اگر به بندهاى عطا كند به او چيزى داده است كه از آنِ او نيست و اگر عطا نكند چيزى از او دريغ داشته است كه از آن او نيست.
بنده خدا در پى چه چيزى باشد؟ چه بخواهد؛ از كه طلب كند، چگونه به اين حقيقت برسد كه آنچه را خواسته با فضل و بركت است؟
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 5
🔴 جود در كلام امام صادق عليه السلام
حضرت صادق عليه السلام اين خواسته را براى فرزندش چنين تفسير مىفرمايد:
يا بُنَىَّ إِذا طَلَبْتَ الْجُودَ فَعَلَيْكَ بِمَعادِنِه؛ فَإِنَّ لِلْجُودِ مَعادِنَ وَ لِلْمَعادِنِ اصُولًا، وَ للُاصُولِ فُرُوعاً، وَ لِلْفُروعِ ثَمَراً وَ لا يَطيبُ ثَمَرٌ إلَّا بِفَرْعٍ وَ لا فَرْعٌ إِلَّا بأَصْلٍ وَ لاأَصْلٌ إِلَّا بِمَعْدِنٍ طَيِّبٍ.
اى فرزندم! اگر جوياى بخشندگى هستى به معدنهاى آن رجوع كن؛ زيرا بخشندگى را معدنهايى است و معدنها را ريشههاست و ريشهها را شاخهها و شاخهها را ميوه است و هر ميوهاى به شاخه نيكوست و هر شاخه به ريشهاى است و هر ريشهاى با اصلش نيكو و پربركت است.
اين سخن پرگوهر از رسول خدا صلى الله عليه و آله است كه خبرى مهم را به ما مىفرمايد:
آيا شما را از بخشندهترين بخشندگان خبر ندهم؟ خداوند، بخشندهترين بخشندگان است و من بخشندهترين فرزندان آدم مىباشم. و بخشندهترين آنها پس از من مردى است كه دانشى را فرا گيرد و دانشش را بگستراند.
چنين كسى روز قيامت يك امّت مبعوث مىشود؛ و مردى كه خويشتن را در راه خدا جانفشانى كند تا كشته شود. «2» بخشى از محبوبيّت انسانى به خاطر بخششها و گذشتهاى مادى و معنوى است كه سرچشمه آن بزرگمنشى و وسعت كرامت نفس است، به ويژه اگر انسان دسترنج و نيازمندى خود را ببخشد كه كارى بس بزرگ است، همان گونه كه امام حسن مجتبى عليه السلام سه مرتبه در عمر با بركتش همه اموال خود را بخشيد. حتى كفش خود را هديه كرد تا به ما، درس پدر بزرگوارش را بياموزد كه فرمود:
جُودُوا فِى اللَّهِ وَ جاهِدُوا أَنْفُسَكُم عَلى طاعَتِهِ يُعْظِمْ لَكُمُ الْجَزَاءَ وَ يُحْسِنْ لَكُمُ الْحَباءَ.
براى خدا بخشش كنيد و در راه طاعت او با نفسهايتان بجنگيد تا پاداشتان را بزرگ و بخشش را نيكو گرداند.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 6
🔴 راه يافتگان به نور الهى
حضرت سجاد عليه السلام در اين فراز از دعا «انَّما يَهْتَدِى المُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِكَ» به هدايت بندگان در پرتو نور خداوندى اشاره دارد كه ابزار آن را خداوند فراهم مىسازد.
«حضرت موسى عليه السلام بعد از دريافت فرمان رسالت و دستور همه جانبه درباره چگونگى برخورد با فرعون از آن سرزمين مقدس حركت كرد و با برادرش هارون در مصر همراه شده و هر دو به سراغ فرعون مىآيند و با مشكلات زيادى مىتوانند به درون كاخ افسانهاى فرعون كه افراد كمى به آن راه داشتند، راه پيدا كنند.
موسى در برابر فرعون فرمان رسالت را چنين بازگو مىكند:
ما فرستادگان پروردگار توايم، بنى اسرائيل را با ما بفرست و آنها را شكنجه و آزار مكن، ما دليل و معجزه روشنى با خود از سوى پروردگارت آوردهايم.
سلام بر كسى كه از هدايت پيروى كند و اين را نيز بدان كه به ما وحى شده است كه عذاب در انتظار كسانى است كه تكذيب كنند و از فرمان خدا روى بگردانند.
هنگامى كه فرعون اين سخنان را شنيد، گفت: اى موسى! پروردگار شما كيست؟
موسى معرفى كوتاه و جامعى از پروردگار اعلام كرد:
قَالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطَى كُلَّ شَىْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى
گفت: پروردگار ما كسى است كه به هر موجودى، آفرينش [ويژه] او را [آن گونه كه سزاوارش بود] به وى عطا كرده، سپس هدايت نمود.
در اين سخن كوتاه موسى عليه السلام اشاره به دو اصل اساسى آفرينش مىكند؛
اول: خداوند به هر موجودى، آنچه نياز داشته، بخشيده است.
دوم: هدايت و رهبرى موجودات را به آنها آموخته است.
انسانها داراى هدايت تكوينى هستند ولى چون انسان، موجودى برتر و داراى عقل و شعور است، خداوند هدايت تكوينيش را با هدايت تشريعى او به وسيله پيامبران همراه و همگام كرده است
«بازگشت معناى آيه به اين مىشود كه خداوند بين هر پديدهاى به سبب نيروها و ابزارهايى كه در وجودش قرار داده و بين آثار آن كه او را به غايت وجودش مىرساند، رابطه برقرار كرده است. براى مثال، جنين انسان كه يك نطفه شكل يافته در صورت انسان است در درون خود مجهز به نيروها و ابزارهايى است؛ متناسب با افعال و آثارى كه جنين را در جان و جسم به كمال مىرساند. پس به نطفه آدمى، با استعدادى كه در آن قرار داده شده، خلقت خاص يعنى همان وجود خاص انسانى داده است كه به وسيله نيروها و ابزار در او به سوى مطلوب و غايت وجود انسانى و كمال نهايى مخصوص اين نوع هدايت و حركت داده شده است.» « علامه طباطبايى»
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_10
#كفايت_خداوند_در_قناعت 7
🔴 هدايت و اراده خداوند
خداوند در آيات بسيارى به اين حقيقت اشاره مىفرمايد كه هدايت به اراده ماست حتى پيامبرش هم نمىتواند كارى كند؛ مگر ابزار آن را خداوند براى ايشان فراهم سازد.
خداوند متعال به پيامبرش مىفرمايد:
إِنَّكَ لَاتَهْدِى مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِى مَن يَشَآءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
قطعاً تو نمىتوانى هر كه را خود دوست دارى هدايت كنى، بلكه خدا هر كه را بخواهد هدايت مىكند؛ و او به هدايتپذيران داناتر است.
او مىداند چه افرادى لايق پذيرش ايمانند يا چه قلبهايى براى حق مىتپد. او مىماند در چه سرهائى، سوداى عشق خدايى است، اين افراد شايسته را خوب مىشناسد و به آنها توفيق مىدهد و لطفش را رفيق راه آنها مىسازد.
مقصود از هدايت در آيه فوق رسانيدن به سر منزل مقصود است و اين تنها كار خداست كه بذر ايمان را در دلها بپاشد و به دلهاى آماده نظر افكند سپس با نور آسمانى شكوفا سازد. و نتيجه اين عنايت در بهشت هم نمايان شود كه خداوند در وصف بهشتيان فرمود:
اوّل نعمتهاى روحانى را نصيبشان مىسازد كه سينهها و دلهايشان را از كينه و حسد و صفات ناپسند پاك مىسازد؛ سپس نعمتهاى جسمانى مانند: باغ و حوريه را به آنها عطا مىكند و آنگاه بهشتيان رضايت و خشنودى كامل خويش را چنين بازگو مىكنند:
وَقَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدانَا لِهذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلآَ أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جَآءَتْ رُسُلُ رَبّنَا بِالْحَقّ وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ»
و مىگويند: و همه ستايشها ويژه خداست كه ما را به اين [نعمت ها] هدايت كرد، و اگر خدا ما را هدايت نمىكرد هدايت نمىيافتيم، مسلماً پيامبران پروردگارمان حق را به سوى ما آوردند، و ندايشان مىدهند به پاداش اعمال شايستهاى كه همواره انجام مىداديد، اين بهشت را به ارث برديد.
آرى، آرامش حقيقى و جاويدان در سايه نور هدايت و راهنماى الهى است. و بلاى حقيقى، جدايى و گمراهى از راه سعادت و كمال است. از اين رو پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و معصومان هم از خداوند، ماندگارى در هدايت را درخواست مىكردهاند؛ زيرا كه او هادى مطلق است.
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:
قالَ اللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ: عِبادى كُلُّكُمْ ضالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَيْتُهُ وَ كُلُّكُمْ فَقِيرٌ إِلَّا مَنْ أَغْنَيْتُهُ، وَ كُلُّكُمْ مُذْنِبٌ الَّا مَنْ عَصَمْتُهُ.
خداوند جلّ جلاله فرمود: اى بندگان من! همه شما گمراهيد، مگر كسى كه من هدايتش كنم و همه شما نيازمنديد مگر كسى كه من توانگرش سازم و همه شما گنهكاريد، مگر كسى كه من او را حفظ نمايم.
روايت شده است كه:
«داوود عليه السلام تنها به صحرا رفت. پس خداوند به او وحى فرمود: اى داود! چه شده است كه تو را تنها مىبينم؟ عرض كرد: معبودا، شوق ديدار تو در جانم شدت گرفته و ميان من و خلق حايل گشته است. خداوند به او وحى فرمود:
به ميان مردم بازگرد؛ زيرا اگر تو يك بنده گريز پا را نزد من بياور، تو را در لوح تقدير با صفت ستوده ثبت كنم.
اين است كه ائمه اطهار عليهم السلام كه دليل نور هدايت هستند، راه توفيق را هم به ما مىآموزند.
حضرت على عليه السلام در نهجالبلاغه فرمود:
ايُّهَا النَّاسُ، انَّهُ مَنِ اسْتَنْصَحَ اللَّهَ وُفِّقَ وَ مَنِ اتَّخَذَ قَوْلَهْ دَليلًا هُدِىَ لِلَّتى هِىَ اقْوَمُ.
اى مردم، بدون شك آن كه خير خود را از خدا خواهد موفق گشته، و هر كه گفتار حق را دليل خود قرار دهد به استوارترين راه هدايت شده.
پس ما هم بايد به مانند مولاى متقيان على عليه السلام به حق پناه بريم كه ما را هم در پناه هدايت خود پيوسته مستدام بدارد.
و نيز فرمود:
اللَّهُمَّ إنِّى اعُوذُ بِكَ أَنْ أَفْتَقِرَ فى غِناكَ اوْ أَضِلَّ فى هُداكَ اوْ اضامَ فى سُلْطانِكَ اوِ اضْطَهَدَ وَالْامْرُ لَكَ.
الهى، به تو پناه مىبرم از اين كه در بىنيازى تو فقير شوم، يا در هدايتت گمراه گردم، يا در سلطنتت مورد ستم واقع شوم، يا به خوارى نشينم و حال اين كه امر به دست توست.
الهى! ما را از رحمت و عنايت و لطف و محبّت و كرامت و مغفرت خود دور مكن و راه دور شدن از خودت را كه جز گناه و آلودگى و عصيان و پليدى چيزى نيست به روى ما ببند، كه دورى از تو بدترين بلا و سنگينترين مرض و شديدترين عذاب است، چنانكه حضرت مولى الموحّدين در دعاى كميل اشاره فرموده:
فَهَبْنى يا إلهى صَبَرْتُ عَلى عَذابِك فَكَيْفَ أصْبِرُ عَلى فِراقِك؟!
الهى! گيرم كه بر عذاب دوزخت صبر كنم، امّا بر دورى و هجرانت چگونه طاقت بياورم؟!
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 399
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
دعای #پنجم صحیفهی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید.
این دعای پنجم صحیفهی سجادیه مال ماست.
#مقام_معظم_رهبری
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
طرح #برداشت_من هفته 27
از عبارات نورانی #صحیفه_سجادیه
👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای #جمعه
✳️ عبارت #منتخب
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْدِلْنِى مِنْ ...
وَ مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْيِ الْمَوَدَّةَ
وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلاحِ الثِّقَةَ
بار الها! حسد اهل معصيت و ستم را در مورد من به مودت و دوستى مبدل نما
و بدگمانى اهل صلاح نسبت به من را به اطمينان و حسن ظن تبديل فرما
https://eitaa.com/sahife2/5186
دعای #بیستم #مکارم_اخلاق
#دعا_بیستم_7
👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، در این قسمت بارگذاری میشود
◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید
👌 ادمین 👇
@yas2463
👈 میتوانید این دعای زیبا را با 🎙 صدای مداحان مختلف گوش دهید
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
طرح #برداشت_من هفته 27 از عبارات نورانی #صحیفه_سجادیه 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای #جمعه ✳️ عبارت #
👆 با تشکر از همه دوستانی که در این بحث ما مشارکت داشتند
#دعا_بیستم_7 در این فراز امام علیه السلام به یکی از بدترین رذائل اخلاقی هشدار می دهد...«حسد»و...بعداز آن بد گمانی.
بررسی های علمای اخلاق بیانگر این است که«حسد»_ام الفساد _جان آدمی است.تباه میکند...هم خودش را می سوزاندهم دیگران را
...همۀ ما اگر حسادت نکرده باشیم !مورد حسد واقع شدیم،مزۀ تلخ آن همواره، کام را می آزارد.
...چه موفقیت ها که با حسد حسودان از دست داده ایم...
در روایتی از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم است که«.....کاد الحسد ان یقلب القدر....»نزدیک است حسد قدر را بهم زند.
ودر حدیث دیگر فرمود«....واستعینوا علی قضاء حوائجکم بالکتمان ....»
حسد علی علیه السلام را از خلافت می اندازد...
چه ظلم ها که به اهل علم نمیشود...
چه دین ها که با حسد ازبین نمیرود...
چه جامعه ها که با حسد عقب افتاده اند...
چه محرومیت های اقتصادی و معنوی که از حسد گریبانگیر جامعه اسلامی شده است...
حسد تنها رقابت ایجاد نمی کند بلکه انسان را از رشد باز می دارد.
امام صادق علیه السلام فرمود«...آفت دین،حسد ورزی است»
وفرموده اند«ایاکم والحسد...والحسود جاهد لانه لم یرض بقضاء الله...»
همچنین فرموده اند«فان الکفر اصله الحسد....»
بیاد بیاوریم رانده شدن ابلیس را بعد از آن عبادتها...!....آیا جز حسد بود؟
پس حسد فراتر از یک صفت است که انسان فقط با خودش درگیر باشد،هم خود هم جامعه را از بین می برد.
اهل بغی هم کسانی اند که حسد خود را اعمال می کنند.
...واگر حسد رفت مودت می آید،پس اگر امروز مودتی نیست چون حسد حاکم است.
امام علیه السلام در دعای با عظمت مکارم اخلاق از خداوند می خواهد که حسد اهل معصیت وستم را به مودت تبدیل نماید
و«حسن ظن »راجایگزین «بدگمانی» درمومنان کند .
خلاف طریقت بود کاولیا
تمنا کنند از خدا جز خدا
راغب مىگويد:
الحسد تمنى زوال نعمه من مستحق لها و ربما كان مع ذلك سعى فى ازالتها.
#حسد عبارت است از تمنى زوال نعمت از كسى كه استحقاق آن نعمت را دارد و چه بسا حسود، خود علاوه بر تمنى روانى، در زوال آن نعمت، سعى و كوشش مىنمايد.
حسد در جايى به كار برده مىشود كه محسود شايسته ى نعمتى باشد كه در اختيار دارد.
اگر كسى نعمتى را در دست دارد ولى شايسته و لايق آن نعمت نيست، تمنى زوال نعمت از دست او حسد خوانده نمىشود،
مثلا اگر دو نفر در راس دو موسسه قرار دارند،
يكى فنى و آن ديگر اقتصادى
و هر دو از آن رشته ها كمترين اطلاع علمى و مهندسى ندارند، ولى در راس آن دو موسسه قرار گرفتهاند،
كارمندان از عدم صلاحيت آن دو رئيس همواره رنج مىبرند و در دل تمنى دارند كه نعمت رياست از دست آنان خارج شود و به اهلش محول گردد،
در این صورت نمىتوان به این گفت حسد و تمنى كارمندان،
چرا که تحقق يافتن چنين تمنى، آن دو موسسه را از خطر نابودى مىرهاند و آن طور كه بايد به دست افراد لايق به نفع جامعه اداره مىشود و كشور از آن دو موسسه بهرهمند مىگردد.
نعمتهايى كه در اختيار صاحبان نعمت است و موجب توجه بعضى از افراد مىشود بيش و كم در ضمير آنان اثر مىگذارد. كسانى كه به خداوند و تعاليم اسلام ايمان واقعى دارند تمنى زوال نعمت از صاحب نعمت نمىنمايند، بلكه از خدا مىخواهند كه ايشان را نيز از چنين نعمتها برخوردار فرمايد.
اما منافقين و اشخاص فاقد ايمان واقعى حسد مىبرند و در دل، تمنى زوال نعمت را مىنمايند و مىخواهند صاحب نعمت همانند آنها از نعمتى كه دارد محروم گردد.
امام صادق (ع) فرموده است: مومن از مشاهده ى نعمت صاحب نعمت حسد نمى برد بلكه #غبطه مىخورد و از خداوند همانند آن نعمت را تمنى مىنمايد ولى منافق، غبطه نمىخورد بلكه حسد مىبرد و در دل تمنى زوال نعمت صاحب نعمت را مىنمايد.
براى آنكه در جامعه اختلال و فساد پديد نيايد و حقد و كينه بين مردم شايع نشود، اولياى گرامى اسلام به صاحبان نعمت توصيه نمودهاند كه از تظاهر به دارا بودن نعمت بپرهيزند و به گونهاى عمل كنند كه احساسات دگران بر ضدشان تحريك نشود.
على (ع) فرموده است: براى تهيه و تامين نيازهاى زندگى خود از كتمان و پنهان عمل كردن كمك بگيريد زيرا تمام صاحبان نعمت مورد حسد دگراناند.
حسد بردن حسودان به صاحبان نعمت اغلب براى مال يا مقام صاحب نعمت است
و امام سجاد (ع) نه ثروتى داشت كه مورد حسد تنگ نظران و حسودان واقع شود
و نه داراى مقامى در دستگاه دولت بود تا حسد كسانى را كه فاقد قدرت و مقاماند برانگيزد.
حسد افراد حاسد نسبت به امام سجاد (ع) از جهت كمالات واقعى، مقامات معنوى، و مراتب ايمان آن حضرت به ذات اقدس الهى بود.
در نظر امام سجاد (ع) بالاترين ارزش براى انسانها ارتباط خالصانه با آفريدگار جهان است و او واجد اين نعمت بزرگ بود، از اين رو به هيچيك از شئون مادى و دنيوى اعتنا نداشت و اين خود معنى زهد واقعى در اسلام است.
1. زهرى يكى از افراد تحصيلكرده و عالم در عصر امام سجاد (ع) بود. از او پرسيدند: زاهدترين مردم در نظر تو كيست؟ گفت: حضرت على بن الحسين عليهماالسلام و براى سخن خود شاهدى ذكر نمود.
گفت بين امام سجاد و محمد حنفيه عموى آن حضرت در مورد باغهايى كه على بن ابيطالب در حيات خود به دست خويش آباد كرده و آنها را صدقه ى جاريه قرار داده بود اختلافى وجود داشت.
امام سجاد (ع) در سالى كه در مكه بود و وليد بن عبدالملك نيز در آن سال در مكه بود. كسى به امام سجاد عرض كرد: اگر مسئلهى اختلافات خود و محمد حنفيه را به خليفه وقت مراجعه دهيد او با واقعبينى به نفع شما حكم خواهد داد و اختلاف پايان مىيابد. امام سجاد (ع) در پاسخ پيشنهاد دهنده فرمود:
واى بر تو! آيا در حرم خداوند از غير خدا درخواست نمايم؟
من ابا دارم در اينجا تمام دنيا را از آفريدگار حكيمش درخواست كنم چگونه ممكن است براى قطعه ى كوچكى از دنيا مخلوق ناتوانى همانند خودم را مورد درخواست قرار دهم؟
زهرى مىگويد: خداوند هيبت و عظمتى از آن حضرت در قلب وليد بن عبدالملك القا نمود و در نتيجه به نفع امام سجاد (ع) نظر داد.
2. زهرى در پاسخ سوال كسى كه از او پرسيد: آيا امام سجاد را ملاقات نمودهاى؟ چنين گفت:
بلى او را ملاقات نمودهام و كسى را از او برتر نديدهام. قسم به خدا من نه براى او دوستى را در پنهان يافتم و نه دشمنى را در آشكار.
از او پرسيدند: اينكه مىگويى چگونه است؟ گفت: من نديدم احدى هر چند دوستدار امام بود مگر آنكه بر اثر شدت معرفت به فضيلت حضرت بر وى حسد مىبرد، من نديدم احدى هر چند دشمن او بود مگر آنكه به علت شدت مداراى آن حضرت، در آشكار با مدارا به امام برخورد مىنمود.
حسد از بعضى از افراد حتى بعضى از دوستان آن حضرت نسبت به امام سجاد ع بر اثر دارا بودن ثروت و مال يا قدرت و مقامات دولتى نبوده،
بلكه بر جنبههاى معنوى و مقامات روحانى آن حضرت رشك مىبردند.
و من حسد اهل البغى الموده.
تامل در كلمهى «بغى»
امام سجاد علیه السلام در پيشگاه الهى از خدا مىخواهد كه حسد مردمان ستمكار و اهل بغى را به مودت تبديل نمايد.
حسد يك حالت روانى و يك تمنى درونى است.
تا زمانى كه حسود براى تحقق بخشيدن به تمنى خويش دست به ظلم و ستم نزده و تعدى ننموده است براى شخص محسود خطرى ندارد، فقط حسود است كه خويشتن را دچار عذاب درونى ساخته و از تمنى كه در دل دارد و عملى نمىشود همواره رنج مىبرد.
خطر حسد براى محسود، موقعى است كه حسود بخواهد ميل باطنى خويش را به گونه اى پياده كند و نعمتى را كه در دست محسود است زايل نمايد.
در اين موقع است كه حسود دچار گناه مىشود و محسود در معرض خطر قرار مىگيرد،
رسول اكرم فرموده: سه چيز است كه همه گرفتار آن هستند:
اول گمان بد، دوم فال بد، سوم حسد،
و من به شما مىگويم چه كنى كه به عذاب آنها دچار نشوى:
موقعى كه درباره ى كسى گمان بد بردى تفتيش و تحقيق مكن كه گمان بد بدون تحقيق كيفر نمىشوى،
موقعى كه در چيزى يا براى كارى كه قصد انجام آن را داشتى فال بد زدند اعتنا مكن و به راه خود ادامه بده،
وقتى دربارهى كسى حسد بردى دست به ظلم و ستم نزن و حسد اگر فقط حالت روانى و تمنى درونى باشد و بس مجازات ندارد.
امام سجاد عليهالسلام از حسد اهل بغى سخن مىگويد و از خدا مىخواهد كه دل حسودان ظالم را به دوستيش متمايل سازد،
زيرا امام سجاد (ع) در افكار عمومى مسلمانان و همچنين در انديشه و فكر زمامداران اموى آنقدر از نعمت تكريم و احترام برخوردار بود كه جاه طلبان ظالم به آن همه محبوبيت رشك مىبردند و چون اهل بغى و ستم بودند آرام نمىگرفتند و ممكن بود با افترا و تهمت، هتك و اهانت، آزار و اذيت، و خلاصه از هر راهى كه ميسر باشد دست به ظلم و ستم بگشايند تا ارزش معنوى امام و عظمت روحانى آن حضرت را كاهش دهند يا به كلى از ميان ببرند.
دو مورد از نعمت محبوبيت امام سجاد (ع):
1.هشام بن عبدالملك در زمان حيات پدرش خليفهى مقتدر وقت، براى حج بيتالله به مكه آمد، طواف بيتالله را انجام داد، كوشش كرد كه استلام حجر نمايد ولى نتوانست زيرا مردم او را راه ندادند، گويى فشار مردم آنقدر شديد بود كه براى مصونيت هشام منبرى آوردند، او را روى منبر نشاندند، و طواف و استلام مردم را نگاه مىكرد و كسانى از اهل شام با او بودند و گرد منبرش حضور داشتند. در اين ميان حضرت على بن الحسين عليهماالسلام وارد مسجدالحرام شد. لباسى بلند بر تن داشت و عبايى بر دوش، صورتش از زيباترين صورتهاى مردم بود و بوى عطرش بسيار مطبوع. طواف خانه را آغاز نمود. وقتى به حجرالاسود رسيد مردم دور شدند، راه دادند، تا حضرت استلام حجر نمايد. در طوافهاى بعد هم مطلب به همين منوال بود و مردم براى آن حضرت راه باز مىكردند. يكى از شاميان كه در كنار منبر هشام بن عبدالملك بود از مشاهدهى اين وضع به شگفت آمد، از هشام بن عبدالملك پرسيد اين كيست كه در نزد مردم اينقدر ابهت و عظمت دارد. هشام گفت: او را نمىشناسم، زيرا مىترسيد كه اگر آن حضرت را معرفى كند شاميان به او متمايل شوند و علاقهمند گردند. فرزدق شاعر در آنجا حاضر بود. وقتى هشام گفت «نمىشناسم» فرزدق گفت: من او را مىشناسم. شخص شامى گفت: اى ابافراس او كيست؟ فرزدق قصيدهى معروف خود را خواند كه در بيت اول گفته بود: «اين مرد كسى است كه مكه او را مىشناسد، اين مرد كسى است كه حرم خدا او را مىشناسد، اين مرد كسى است كه تمام مردم از محل و محرم او را مىشناسند و هويت او بر همه مشهود است».
2. زهرى مىگويد: من در معيت امام سجاد (ع) به مجلس عبدالملك مروان رفتم. عبدالملك با مشاهدهى اثر سجود ما بين دو چشم امام حضرتش را در كمال بزرگى و عظمت تلقى نمود. عرض كرد: مجاهدات شما در پيشگاه الهى مشهود است و كارهاى نيكت نزد باريتعالى سابقه دارد. تو پارهى تن رسول خدا هستى، از جهت نسب به پيمبر اكرم نزديكى و از نظر سبب بسيار محكم و موثقى، شما فضيلت و برترى عظيمى بر اهلبيت خودت و بر مردم زمانت دارى، از مدارج فضيلت و علم و از مراتب دين و تقوى آنقدر بهرهمندى كه احدى نه امروز و نه در گذشته واجد آن نبوده است، مگر پيشينيان و پدران بزرگوار خودت. خلاصه، عبدالملك از حضرت على بن الحسين عليهماالسلام بسيار تمجيد نمود. زهرى مىگويد: امام سجاد (ع) فرمود: آنچه را كه گفتى و توصيف نمودى از فضل الهى و تاييد و توفيق باريتعالى است، اما شكر اين همه نعمت كجاست و چگونه مىتوان اين وظيفهى بزرگ و سنگين را به درستى و شايستگى انجام داد؟
آن محبوبيت عظيم امام سجاد نزد مسلمانان و اين همه تكريم و احترام از ناحيهى خليفهى مقتدر زمان، امرى ساده و عادى نيست و قطعا در ضمير دگران به طور متفاوت اثر مىگذارد. دوستان واقعى و شيعيان حقيقى امام در باطن از عظمت پيشواى خود بسيار مسرورند و براى خود از خداوند درخواست مىكنند، ولو به قدر يك صد هزارم، از آن نعمت خلوص و معنويت به آنان عطا فرمايد. اما افراد عادى از مشاهدهى آن همه نعمت نسبت به امام (ع) حسد مىبرند و در ضمير خويش ناراحت و بىقرارند، اما به عمل ناروايى دست نمىزنند، ولى ستمكاران و اهل بغى از مشاهدهى آن همه نعمت خشمگين و ناراحتاند، نسبت به حضرت سجاد (ع) دشمنى و كينه مىورزند و ممكن است عملا به افترا و تهمت يا هتك و اهانت متوسل شوند تا از محبوبيت و عظمت امام بكاهند.
حضرت على بن الحسين عليهماالسلام در مقام دعا به پيشگاه الهى عرض مىكند:
و من حسد اهل البغى الموده.
پروردگارا! حسد اهل بغى و ستمكاران را دربارهام به دوستى و محبت تبديل فرما و به لطف و كرمت از خطرات ناشى از آن مصون و محفوظم بدار.
امام سجاد (ع) : و من ظنه اهل الصلاح الثقه.
بار الها! بدگمانى افراد صالح را درباره ى من به وثوق و اطمينان تبديل نما.
گمان بد نيز مانند حسد از حالات روانى و انديشه هاى درونى انسان است.
موقعى كه اشخاص خود را در شرايط سوء ظن قرار مى دهند، قهرا براى دگران بدبينى و بدگمانى پديد مىآيد.
رسول گرامى فرموده است: شايسته ترين افراد براى متهم شدن كسانى هستند كه با اهل تهمت مجالست مىنمايند.
على (ع) فرموده است: مجالست با اشرار و بدان منشا گمان بد براى اخيار و نيكان است.
و نيز فرموده: كسى كه در جايگاههاى بد وارد شود مورد تهمت و بدگمانى قرار مىگيرد.