eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
3 🔴 فضل و جود و بخشندگى خداوند سبقت در فضيلت به معناى پيش تازى و برترى در علم، ادب، كمال، معرفتِ سخاوت و بخشش است. و دنيا ميدان مسابقه كسب فضايل است. هر كسى بكوشد پاداش نيكو نصيبش گردد. در اين فراز دعا حضرت سجاد عليه السلام در صدد روشن‏گرى ارتباط غناى انسان با خداوند است. در باب فقر و غنى بيان گرديده است كه مؤمن از خداوند دو درخواست عمده دارد: 1- غناى ظاهرى؛ كه در مال و ثروت و امكانات دنيوى به غير محتاج نباشد و تنها از درياى جود و معدن كرم حق به او برسد، اين بيان معصوم است كه: خدايا در هر حال از تو مى‏خواهم كه بى‏نياز باشم و نادار نباشم تا به واسطه فقر؛ محتاج و بى‏آبرو و ذليل خلق شوم. 2- غناى باطنى؛ كه در درون و حال روحانى به غير حق توجه نداشته باشد. و معصومان هم اين توجه را به ما آموخته‏اند كه: خدايا نيازمند نباشم چه به خوبان و چه به بدان، به خوب تا منّتش را نبينم، به بد تا رويگردانى او را دچار نشوم. اين روش، وقار، عزت و سكينه اجتماعى است. قرآن مجيد يكى از اعمال برجسته ابرار را اخلاص مى‏شمرد؛ آنان كسانى هستند كه از روى فضل و بزرگى در حالى كه طعام را دوست دارند به ديگران انفاق مى‏كنند و مى‏گويند: إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَانُرِيدُ مِنكُمْ جَزَآءً وَ لَاشُكُورًا [و مى‏گويند:] ما شما را فقط براى خشنودى خدا اطعام مى‏كنيم و انتظار هيچ پاداش و سپاسى را از شما نداريم. اين برنامه منحصر به اطعام نيست بلكه تمام اعمالشان مخلصانه و براى ذات پاك خداوند است. و هيچ چشم داشتى به پاداش مردم و تشكر آنها ندارند؛ زيرا نگاه آنان به فضل خداوند است. و خداوند متعال مستند همه موجودات و ممكنات در نيازمندى است و در زنجيره حاجات نقطه وصل آنان، نظر به سوى اوست. پس هر معطى غير او مَجاز است. و اين انحصار اعطا كنندگان در فضل جود خداوند اشاره به حقيقى بودن اعطاى حق تعالى است. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 399 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 🔴 جواد از نظر امام رضا عليه السلام‏ از امام رضا عليه السلام در حال طواف پرسيدند: جواد كيست؟ فرمود: سخن تو دو صورت دارد: اگر از مخلوق مى‏پرسى، بخشنده كسى است كه آنچه را خدا بر او واجب كرده بپردازد و بخيل كسى است كه از پرداختن آنچه خدا بر او فرض كرده است دريغ ورزد. ولى اگر مرادت خالق است؛ او بخشنده است، چه عطا كند و چه نكند؛ زيرا اگر به بنده‏اى عطا كند به او چيزى داده است كه از آنِ او نيست و اگر عطا نكند چيزى از او دريغ داشته است كه از آن او نيست. بنده خدا در پى چه چيزى باشد؟ چه بخواهد؛ از كه طلب كند، چگونه به اين حقيقت برسد كه آنچه را خواسته با فضل و بركت است؟ 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 399 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
5 🔴 جود در كلام امام صادق عليه السلام‏ حضرت صادق عليه السلام اين خواسته را براى فرزندش چنين تفسير مى‏فرمايد: يا بُنَىَّ إِذا طَلَبْتَ الْجُودَ فَعَلَيْكَ بِمَعادِنِه؛ فَإِنَّ لِلْجُودِ مَعادِنَ وَ لِلْمَعادِنِ اصُولًا، وَ للُاصُولِ فُرُوعاً، وَ لِلْفُروعِ ثَمَراً وَ لا يَطيبُ ثَمَرٌ إلَّا بِفَرْعٍ وَ لا فَرْعٌ إِلَّا بأَصْلٍ وَ لاأَصْلٌ إِلَّا بِمَعْدِنٍ طَيِّبٍ. اى فرزندم! اگر جوياى بخشندگى هستى به معدن‏هاى آن رجوع كن؛ زيرا بخشندگى را معدن‏هايى است و معدن‏ها را ريشه‏هاست و ريشه‏ها را شاخه‏ها و شاخه‏ها را ميوه است و هر ميوه‏اى به شاخه نيكوست و هر شاخه به ريشه‏اى است و هر ريشه‏اى با اصلش نيكو و پربركت است. اين سخن پرگوهر از رسول خدا صلى الله عليه و آله است كه خبرى مهم را به ما مى‏فرمايد: آيا شما را از بخشنده‏ترين بخشندگان خبر ندهم؟ خداوند، بخشنده‏ترين بخشندگان است و من بخشنده‏ترين فرزندان آدم مى‏باشم. و بخشنده‏ترين آنها پس از من مردى است كه دانشى را فرا گيرد و دانشش را بگستراند. چنين كسى روز قيامت يك امّت مبعوث مى‏شود؛ و مردى كه خويشتن را در راه خدا جانفشانى كند تا كشته شود. «2» بخشى از محبوبيّت انسانى به خاطر بخشش‏ها و گذشت‏هاى مادى و معنوى است كه سرچشمه آن بزرگمنشى و وسعت كرامت نفس است، به ويژه اگر انسان دسترنج و نيازمندى خود را ببخشد كه كارى بس بزرگ است، همان گونه كه امام حسن مجتبى عليه السلام سه مرتبه در عمر با بركتش همه اموال خود را بخشيد. حتى كفش خود را هديه كرد تا به ما، درس پدر بزرگوارش را بياموزد كه فرمود: جُودُوا فِى اللَّهِ وَ جاهِدُوا أَنْفُسَكُم عَلى‏ طاعَتِهِ يُعْظِمْ لَكُمُ الْجَزَاءَ وَ يُحْسِنْ‏ لَكُمُ الْحَباءَ. براى خدا بخشش كنيد و در راه طاعت او با نفسهايتان بجنگيد تا پاداشتان را بزرگ و بخشش را نيكو گرداند. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 399 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
6 🔴 راه يافتگان به نور الهى‏ حضرت سجاد عليه السلام در اين فراز از دعا «انَّما يَهْتَدِى المُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِكَ» به هدايت بندگان در پرتو نور خداوندى اشاره دارد كه ابزار آن را خداوند فراهم مى‏سازد. «حضرت موسى عليه السلام بعد از دريافت فرمان رسالت و دستور همه جانبه درباره چگونگى برخورد با فرعون از آن سرزمين مقدس حركت كرد و با برادرش هارون در مصر همراه شده و هر دو به سراغ فرعون مى‏آيند و با مشكلات زيادى مى‏توانند به درون كاخ افسانه‏اى فرعون كه افراد كمى به آن راه داشتند، راه پيدا كنند. موسى در برابر فرعون فرمان رسالت را چنين بازگو مى‏كند: ما فرستادگان پروردگار توايم، بنى اسرائيل را با ما بفرست و آنها را شكنجه و آزار مكن، ما دليل و معجزه روشنى با خود از سوى پروردگارت آورده‏ايم. سلام بر كسى كه از هدايت پيروى كند و اين را نيز بدان كه به ما وحى شده است كه عذاب در انتظار كسانى است كه تكذيب كنند و از فرمان خدا روى بگردانند. هنگامى كه فرعون اين سخنان را شنيد، گفت: اى موسى! پروردگار شما كيست؟ موسى معرفى كوتاه و جامعى از پروردگار اعلام كرد: قَالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطَى‏ كُلَّ شَىْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى‏ گفت: پروردگار ما كسى است كه به هر موجودى، آفرينش [ويژه‏] او را [آن گونه كه سزاوارش بود] به وى عطا كرده، سپس هدايت نمود. در اين سخن كوتاه موسى عليه السلام اشاره به دو اصل اساسى آفرينش مى‏كند؛ اول: خداوند به هر موجودى، آنچه نياز داشته، بخشيده است. دوم: هدايت و رهبرى موجودات را به آنها آموخته است. انسان‏ها داراى هدايت تكوينى هستند ولى چون انسان، موجودى برتر و داراى عقل و شعور است، خداوند هدايت تكوينيش را با هدايت تشريعى او به وسيله پيامبران همراه و همگام كرده است «بازگشت معناى آيه به اين مى‏شود كه خداوند بين هر پديده‏اى به سبب نيروها و ابزارهايى كه در وجودش قرار داده و بين آثار آن كه او را به غايت وجودش مى‏رساند، رابطه برقرار كرده است. براى مثال، جنين انسان كه يك نطفه شكل يافته در صورت انسان است در درون خود مجهز به نيروها و ابزارهايى است؛ متناسب با افعال و آثارى كه جنين را در جان و جسم به كمال مى‏رساند. پس به نطفه آدمى، با استعدادى كه در آن قرار داده شده، خلقت خاص يعنى همان وجود خاص انسانى داده است كه به وسيله نيروها و ابزار در او به سوى مطلوب و غايت وجود انسانى و كمال نهايى مخصوص اين نوع هدايت و حركت داده شده است.» « علامه طباطبايى‏» 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 399 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
7 🔴 هدايت و اراده خداوند خداوند در آيات بسيارى به اين حقيقت اشاره مى‏فرمايد كه هدايت به اراده ماست حتى پيامبرش هم نمى‏تواند كارى كند؛ مگر ابزار آن را خداوند براى ايشان‏ فراهم سازد. خداوند متعال به پيامبرش مى‏فرمايد: إِنَّكَ لَاتَهْدِى مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِى مَن يَشَآءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ قطعاً تو نمى‏توانى هر كه را خود دوست دارى هدايت كنى، بلكه خدا هر كه را بخواهد هدايت مى‏كند؛ و او به هدايت‏پذيران داناتر است. او مى‏داند چه افرادى لايق پذيرش ايمانند يا چه قلب‏هايى براى حق مى‏تپد. او مى‏ماند در چه سرهائى، سوداى عشق خدايى است، اين افراد شايسته را خوب مى‏شناسد و به آنها توفيق مى‏دهد و لطفش را رفيق راه آنها مى‏سازد. مقصود از هدايت در آيه فوق رسانيدن به سر منزل مقصود است و اين تنها كار خداست كه بذر ايمان را در دل‏ها بپاشد و به دل‏هاى آماده نظر افكند سپس با نور آسمانى شكوفا سازد. و نتيجه اين عنايت در بهشت هم نمايان شود كه خداوند در وصف بهشتيان فرمود: اوّل نعمت‏هاى روحانى را نصيب‏شان مى‏سازد كه سينه‏ها و دل‏هايشان را از كينه و حسد و صفات ناپسند پاك مى‏سازد؛ سپس نعمت‏هاى جسمانى مانند: باغ و حوريه را به آنها عطا مى‏كند و آنگاه بهشتيان رضايت و خشنودى كامل خويش را چنين بازگو مى‏كنند: وَقَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدانَا لِهذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلآَ أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جَآءَتْ رُسُلُ رَبّنَا بِالْحَقّ وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» و مى‏گويند: و همه ستايش‏ها ويژه خداست كه ما را به اين [نعمت ها] هدايت كرد، و اگر خدا ما را هدايت نمى‏كرد هدايت نمى‏يافتيم، مسلماً پيامبران پروردگارمان حق را به سوى ما آوردند، و ندايشان مى‏دهند به پاداش اعمال شايسته‏اى كه همواره انجام مى‏داديد، اين بهشت را به ارث برديد. آرى، آرامش حقيقى و جاويدان در سايه نور هدايت و راهنماى الهى است. و بلاى حقيقى، جدايى و گمراهى از راه سعادت و كمال است. از اين رو پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و معصومان هم از خداوند، ماندگارى در هدايت را درخواست مى‏كرده‏اند؛ زيرا كه او هادى مطلق است. پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: قالَ اللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ: عِبادى‏ كُلُّكُمْ ضالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَيْتُهُ وَ كُلُّكُمْ فَقِيرٌ إِلَّا مَنْ أَغْنَيْتُهُ، وَ كُلُّكُمْ مُذْنِبٌ الَّا مَنْ عَصَمْتُهُ. خداوند جلّ جلاله فرمود: اى بندگان من! همه شما گمراهيد، مگر كسى كه من هدايتش كنم و همه شما نيازمنديد مگر كسى كه من توانگرش سازم و همه شما گنهكاريد، مگر كسى كه من او را حفظ نمايم. روايت شده است كه: «داوود عليه السلام تنها به صحرا رفت. پس خداوند به او وحى فرمود: اى داود! چه شده است كه تو را تنها مى‏بينم؟ عرض كرد: معبودا، شوق ديدار تو در جانم شدت گرفته و ميان من و خلق حايل گشته است. خداوند به او وحى فرمود: به ميان مردم بازگرد؛ زيرا اگر تو يك بنده گريز پا را نزد من بياور، تو را در لوح‏ تقدير با صفت ستوده ثبت كنم. اين است كه ائمه اطهار عليهم السلام كه دليل نور هدايت هستند، راه توفيق را هم به ما مى‏آموزند. حضرت على عليه السلام در نهج‏البلاغه فرمود: ايُّهَا النَّاسُ، انَّهُ مَنِ اسْتَنْصَحَ اللَّهَ وُفِّقَ وَ مَنِ اتَّخَذَ قَوْلَهْ دَليلًا هُدِىَ لِلَّتى‏ هِىَ اقْوَمُ. اى مردم، بدون شك آن كه خير خود را از خدا خواهد موفق گشته، و هر كه گفتار حق را دليل خود قرار دهد به استوارترين راه هدايت شده. پس ما هم بايد به مانند مولاى متقيان على عليه السلام به حق پناه بريم كه ما را هم در پناه هدايت خود پيوسته مستدام بدارد. و نيز فرمود: اللَّهُمَّ إنِّى اعُوذُ بِكَ أَنْ أَفْتَقِرَ فى‏ غِناكَ اوْ أَضِلَّ فى‏ هُداكَ اوْ اضامَ فى‏ سُلْطانِكَ اوِ اضْطَهَدَ وَالْامْرُ لَكَ. الهى، به تو پناه مى‏برم از اين كه در بى‏نيازى تو فقير شوم، يا در هدايتت گمراه گردم، يا در سلطنتت مورد ستم واقع شوم، يا به خوارى نشينم و حال اين كه امر به دست توست. الهى! ما را از رحمت و عنايت و لطف و محبّت و كرامت و مغفرت خود دور مكن و راه دور شدن از خودت را كه جز گناه و آلودگى و عصيان و پليدى چيزى نيست به روى ما ببند، كه دورى از تو بدترين بلا و سنگين‏ترين مرض و شديدترين عذاب است، چنانكه حضرت مولى الموحّدين در دعاى كميل اشاره فرموده: فَهَبْنى يا إلهى صَبَرْتُ عَلى‏ عَذابِك فَكَيْفَ أصْبِرُ عَلى‏ فِراقِك؟! الهى! گيرم كه بر عذاب دوزخت صبر كنم، امّا بر دورى و هجرانت چگونه طاقت بياورم؟! 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 399 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای صحیفه‌ی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید. این دعای پنجم صحیفه‌ی سجادیه مال ماست. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
طرح هفته 27 از عبارات نورانی 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای ✳️ عبارت اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْدِلْنِى مِنْ ... وَ مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْيِ الْمَوَدَّةَ وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلاحِ الثِّقَةَ بار الها! حسد اهل معصيت و ستم را در مورد من به مودت و دوستى مبدل نما و بدگمانى اهل صلاح نسبت به من را به اطمينان و حسن ظن تبديل فرما https://eitaa.com/sahife2/5186 دعای 👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، در این قسمت بارگذاری میشود ◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید 👌 ادمین 👇 @yas2463 👈 میتوانید این دعای زیبا را با 🎙 صدای مداحان مختلف گوش دهید ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در این فراز امام علیه السلام به یکی از بدترین رذائل اخلاقی هشدار می دهد...«حسد»و...بعداز آن بد گمانی. بررسی های علمای اخلاق بیانگر این است که«حسد»_ام الفساد _جان آدمی است.تباه میکند...هم خودش را می سوزاندهم دیگران را ...همۀ ما اگر حسادت نکرده باشیم !مورد حسد واقع شدیم،مزۀ تلخ آن همواره، کام را می آزارد. ...چه موفقیت ها که با حسد حسودان از دست داده ایم... در روایتی از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم است که«.....کاد الحسد ان یقلب القدر....»نزدیک است حسد قدر را بهم زند. ودر حدیث دیگر فرمود«....واستعینوا علی قضاء حوائجکم بالکتمان ....» حسد علی علیه السلام را از خلافت می اندازد... چه ظلم ها که به اهل علم نمیشود... چه دین ها که با حسد ازبین نمی‌رود... چه جامعه ها که با حسد عقب افتاده اند... چه محرومیت های اقتصادی و معنوی که از حسد گریبانگیر جامعه اسلامی شده است... حسد تنها رقابت ایجاد نمی کند بلکه انسان را از رشد باز می دارد. امام صادق علیه السلام فرمود«...آفت دین،حسد ورزی است» وفرموده اند«ایاکم والحسد...والحسود جاهد لانه لم یرض بقضاء الله...» همچنین فرموده اند«فان الکفر اصله الحسد....» بیاد بیاوریم رانده شدن ابلیس را بعد از آن عبادتها...!....آیا جز حسد بود؟ پس حسد فراتر از یک صفت است که انسان فقط با خودش درگیر باشد،هم خود هم جامعه را از بین می برد. اهل بغی هم کسانی اند که حسد خود را اعمال می کنند. ...واگر حسد رفت مودت می آید،پس اگر امروز مودتی نیست چون حسد حاکم است. امام علیه السلام در دعای با عظمت مکارم اخلاق از خداوند می خواهد که حسد اهل معصیت وستم را به مودت تبدیل نماید و«حسن ظن »راجایگزین «بدگمانی» درمومنان کند . خلاف طریقت بود کاولیا تمنا کنند از خدا جز خدا
و من حسد اهل البغى الموده تامل در کلمه ی«حسد»
راغب مى‏گويد: الحسد تمنى زوال نعمه من مستحق لها و ربما كان مع ذلك سعى فى ازالتها. عبارت است از تمنى زوال نعمت از كسى كه استحقاق آن نعمت را دارد و چه بسا حسود، خود علاوه بر تمنى روانى، در زوال آن نعمت، سعى و كوشش مى‏نمايد. حسد در جايى به كار برده مى‏شود كه محسود شايسته‏ ى نعمتى باشد كه در اختيار دارد. اگر كسى نعمتى را در دست دارد ولى شايسته و لايق آن نعمت نيست، تمنى زوال نعمت از دست او حسد خوانده نمى‏شود، مثلا اگر دو نفر در راس دو موسسه قرار دارند، يكى فنى و آن ديگر اقتصادى و هر دو از آن رشته‏ ها كمترين اطلاع علمى و مهندسى ندارند، ولى در راس آن دو موسسه قرار گرفته‏اند، كارمندان از عدم صلاحيت آن دو رئيس همواره رنج مى‏برند و در دل تمنى دارند كه نعمت رياست از دست آنان خارج شود و به اهلش محول گردد، در این صورت نمى‏توان به این گفت حسد و تمنى كارمندان، چرا که تحقق يافتن چنين تمنى، آن دو موسسه را از خطر نابودى مى‏رهاند و آن طور كه بايد به دست افراد لايق به نفع جامعه اداره مى‏شود و كشور از آن دو موسسه بهره‏مند مى‏گردد.
نعمتهايى كه در اختيار صاحبان نعمت است و موجب توجه بعضى از افراد مى‏شود بيش و كم در ضمير آنان اثر مى‏گذارد. كسانى كه به خداوند و تعاليم اسلام ايمان واقعى دارند تمنى زوال نعمت از صاحب نعمت نمى‏نمايند، بلكه از خدا مى‏خواهند كه ايشان را نيز از چنين نعمتها برخوردار فرمايد. اما منافقين و اشخاص فاقد ايمان واقعى حسد مى‏برند و در دل، تمنى زوال نعمت را مى‏نمايند و مى‏خواهند صاحب نعمت همانند آنها از نعمتى كه دارد محروم گردد. امام صادق (ع) فرموده است: مومن از مشاهده ‏ى نعمت صاحب نعمت حسد نمى ‏برد بلكه مى‏خورد و از خداوند همانند آن نعمت را تمنى مى‏نمايد ولى منافق، غبطه نمى‏خورد بلكه حسد مى‏برد و در دل تمنى زوال نعمت صاحب نعمت را مى‏نمايد. براى آنكه در جامعه اختلال و فساد پديد نيايد و حقد و كينه بين مردم شايع نشود، اولياى گرامى اسلام به صاحبان نعمت توصيه نموده‏اند كه از تظاهر به دارا بودن نعمت بپرهيزند و به گونه‏اى عمل كنند كه احساسات دگران بر ضدشان تحريك نشود. على (ع) فرموده است: براى تهيه و تامين نيازهاى زندگى خود از كتمان و پنهان عمل كردن كمك بگيريد زيرا تمام صاحبان نعمت مورد حسد دگران‏اند.
حسد بردن حسودان به صاحبان نعمت اغلب براى مال يا مقام صاحب نعمت است و امام سجاد (ع) نه ثروتى داشت كه مورد حسد تنگ ‏نظران و حسودان واقع شود و نه داراى مقامى در دستگاه دولت بود تا حسد كسانى را كه فاقد قدرت و مقام‏اند برانگيزد. حسد افراد حاسد نسبت به امام سجاد (ع) از جهت كمالات واقعى، مقامات معنوى، و مراتب ايمان آن حضرت به ذات اقدس الهى بود.
در نظر امام سجاد (ع) بالاترين ارزش براى انسانها ارتباط خالصانه با آفريدگار جهان است و او واجد اين نعمت بزرگ بود، از اين رو به هيچيك از شئون مادى و دنيوى اعتنا نداشت و اين خود معنى زهد واقعى در اسلام است. 1. زهرى يكى از افراد تحصيلكرده و عالم در عصر امام سجاد (ع) بود. از او پرسيدند: زاهدترين مردم در نظر تو كيست؟ گفت: حضرت على بن الحسين عليهماالسلام و براى سخن خود شاهدى ذكر نمود. گفت بين امام سجاد و محمد حنفيه عموى آن حضرت در مورد باغهايى كه على بن ابيطالب در حيات خود به دست خويش آباد كرده و آنها را صدقه‏ ى جاريه قرار داده بود اختلافى وجود داشت. امام سجاد (ع) در سالى كه در مكه بود و وليد بن عبدالملك نيز در آن سال در مكه بود. كسى به امام سجاد عرض كرد: اگر مسئله‏ى اختلافات خود و محمد حنفيه را به خليفه وقت مراجعه دهيد او با واقع‏بينى به نفع شما حكم خواهد داد و اختلاف پايان مى‏يابد. امام سجاد (ع) در پاسخ پيشنهاد دهنده فرمود: واى بر تو! آيا در حرم خداوند از غير خدا درخواست نمايم؟ من ابا دارم در اينجا تمام دنيا را از آفريدگار حكيمش درخواست كنم چگونه ممكن است براى قطعه‏ ى كوچكى از دنيا مخلوق ناتوانى همانند خودم را مورد درخواست قرار دهم؟ زهرى مى‏گويد: خداوند هيبت و عظمتى از آن حضرت در قلب وليد بن عبدالملك القا نمود و در نتيجه به نفع امام سجاد (ع) نظر داد. 2. زهرى در پاسخ سوال كسى كه از او پرسيد: آيا امام سجاد را ملاقات نموده‏اى؟ چنين گفت: بلى او را ملاقات نموده‏ام و كسى را از او برتر نديده‏ام. قسم به خدا من نه براى او دوستى را در پنهان يافتم و نه دشمنى را در آشكار. از او پرسيدند: اينكه مى‏گويى چگونه است؟ گفت: من نديدم احدى هر چند دوستدار امام بود مگر آنكه بر اثر شدت معرفت به فضيلت حضرت بر وى حسد مى‏برد، من نديدم احدى هر چند دشمن او بود مگر آنكه به علت شدت مداراى آن حضرت، در آشكار با مدارا به امام برخورد مى‏نمود.
حسد از بعضى از افراد حتى بعضى از دوستان آن حضرت نسبت به امام سجاد ع بر اثر دارا بودن ثروت و مال يا قدرت و مقامات دولتى نبوده، بلكه بر جنبه‏هاى معنوى و مقامات روحانى آن حضرت رشك مى‏بردند.
و من حسد اهل البغى الموده. تامل در كلمه‏ى «بغى» امام سجاد علیه السلام در پيشگاه الهى از خدا مى‏خواهد كه حسد مردمان ستمكار و اهل بغى را به مودت تبديل نمايد.
حسد يك حالت روانى و يك تمنى درونى است. تا زمانى كه حسود براى تحقق بخشيدن به تمنى خويش دست به ظلم و ستم نزده و تعدى ننموده است براى شخص محسود خطرى ندارد، فقط حسود است كه خويشتن را دچار عذاب درونى ساخته و از تمنى كه در دل دارد و عملى نمى‏شود همواره رنج مى‏برد. خطر حسد براى محسود، موقعى است كه حسود بخواهد ميل باطنى خويش را به گونه ‏اى پياده كند و نعمتى را كه در دست محسود است زايل نمايد. در اين موقع است كه حسود دچار گناه مى‏شود و محسود در معرض خطر قرار مى‏گيرد،
رسول اكرم فرموده: سه چيز است كه همه گرفتار آن هستند: اول گمان بد، دوم فال بد، سوم حسد، و من به شما مى‏گويم چه كنى كه به عذاب آنها دچار نشوى: موقعى كه درباره‏ ى كسى گمان بد بردى تفتيش و تحقيق مكن كه گمان بد بدون تحقيق كيفر نمى‏شوى، موقعى كه در چيزى يا براى كارى كه قصد انجام آن را داشتى فال بد زدند اعتنا مكن و به راه خود ادامه بده، وقتى درباره‏ى كسى حسد بردى دست به ظلم و ستم نزن و حسد اگر فقط حالت روانى و تمنى درونى باشد و بس مجازات ندارد.
امام سجاد عليه‏السلام از حسد اهل بغى سخن مى‏گويد و از خدا مى‏خواهد كه دل حسودان ظالم را به دوستيش متمايل سازد، زيرا امام سجاد (ع) در افكار عمومى مسلمانان و همچنين در انديشه و فكر زمامداران اموى آنقدر از نعمت تكريم و احترام برخوردار بود كه جاه ‏طلبان ظالم به آن همه محبوبيت رشك مى‏بردند و چون اهل بغى و ستم بودند آرام نمى‏گرفتند و ممكن بود با افترا و تهمت، هتك و اهانت، آزار و اذيت، و خلاصه از هر راهى كه ميسر باشد دست به ظلم و ستم بگشايند تا ارزش معنوى امام و عظمت روحانى آن حضرت را كاهش دهند يا به كلى از ميان ببرند.
دو مورد از نعمت محبوبيت امام سجاد (ع): 1.هشام بن عبدالملك در زمان حيات پدرش خليفه‏ى مقتدر وقت، براى حج بيت‏الله به مكه آمد، طواف بيت‏الله را انجام داد، كوشش كرد كه استلام حجر نمايد ولى نتوانست زيرا مردم او را راه ندادند، گويى فشار مردم آنقدر شديد بود كه براى مصونيت هشام منبرى آوردند، او را روى منبر نشاندند، و طواف و استلام مردم را نگاه مى‏كرد و كسانى از اهل شام با او بودند و گرد منبرش حضور داشتند. در اين ميان حضرت على بن الحسين عليهماالسلام وارد مسجدالحرام شد. لباسى بلند بر تن داشت و عبايى بر دوش، صورتش از زيباترين صورتهاى مردم بود و بوى عطرش بسيار مطبوع. طواف خانه را آغاز نمود. وقتى به حجرالاسود رسيد مردم دور شدند، راه دادند، تا حضرت استلام حجر نمايد. در طوافهاى بعد هم مطلب به همين منوال بود و مردم براى آن حضرت راه باز مى‏كردند. يكى از شاميان كه در كنار منبر هشام بن عبدالملك بود از مشاهده‏ى اين وضع به شگفت آمد، از هشام بن عبدالملك پرسيد اين كيست كه در نزد مردم اينقدر ابهت و عظمت دارد. هشام گفت: او را نمى‏شناسم، زيرا مى‏ترسيد كه اگر آن حضرت را معرفى كند شاميان به او متمايل شوند و علاقه‏مند گردند. فرزدق شاعر در آنجا حاضر بود. وقتى هشام گفت «نمى‏شناسم» فرزدق گفت: من او را مى‏شناسم. شخص شامى گفت: اى ابافراس او كيست؟ فرزدق قصيده‏ى معروف خود را خواند كه در بيت اول گفته بود: «اين مرد كسى است كه مكه او را مى‏شناسد، اين مرد كسى است كه حرم خدا او را مى‏شناسد، اين مرد كسى است كه تمام مردم از محل و محرم او را مى‏شناسند و هويت او بر همه مشهود است». 2. زهرى مى‏گويد: من در معيت امام سجاد (ع) به مجلس عبدالملك مروان رفتم. عبدالملك با مشاهده‏ى اثر سجود ما بين دو چشم امام حضرتش را در كمال بزرگى و عظمت تلقى نمود. عرض كرد: مجاهدات شما در پيشگاه الهى مشهود است و كارهاى نيكت نزد باريتعالى سابقه دارد. تو پاره‏ى تن رسول خدا هستى، از جهت نسب به پيمبر اكرم نزديكى و از نظر سبب بسيار محكم و موثقى، شما فضيلت و برترى عظيمى بر اهل‏بيت خودت و بر مردم زمانت دارى، از مدارج فضيلت و علم و از مراتب دين و تقوى آنقدر بهره‏مندى كه احدى نه امروز و نه در گذشته واجد آن نبوده است، مگر پيشينيان و پدران بزرگوار خودت. خلاصه، عبدالملك از حضرت على بن الحسين عليهماالسلام بسيار تمجيد نمود. زهرى مى‏گويد: امام سجاد (ع) فرمود: آنچه را كه گفتى و توصيف نمودى از فضل الهى و تاييد و توفيق باريتعالى است، اما شكر اين همه نعمت كجاست و چگونه مى‏توان اين وظيفه‏ى بزرگ و سنگين را به درستى و شايستگى انجام داد؟ آن محبوبيت عظيم امام سجاد نزد مسلمانان و اين همه تكريم و احترام از ناحيه‏ى خليفه‏ى مقتدر زمان، امرى ساده و عادى نيست و قطعا در ضمير دگران به طور متفاوت اثر مى‏گذارد. دوستان واقعى و شيعيان حقيقى امام در باطن از عظمت پيشواى خود بسيار مسرورند و براى خود از خداوند درخواست مى‏كنند، ولو به قدر يك صد هزارم، از آن نعمت خلوص و معنويت به آنان عطا فرمايد. اما افراد عادى از مشاهده‏ى آن همه نعمت نسبت به امام (ع) حسد مى‏برند و در ضمير خويش ناراحت و بى‏قرارند، اما به عمل ناروايى دست نمى‏زنند، ولى ستمكاران و اهل بغى از مشاهده‏ى آن همه نعمت خشمگين و ناراحت‏اند، نسبت به حضرت سجاد (ع) دشمنى و كينه مى‏ورزند و ممكن است عملا به افترا و تهمت يا هتك و اهانت متوسل شوند تا از محبوبيت و عظمت امام بكاهند.
حضرت على بن الحسين عليهماالسلام در مقام دعا به پيشگاه الهى عرض مى‏كند: و من حسد اهل البغى الموده. پروردگارا! حسد اهل بغى و ستمكاران را درباره‏ام به دوستى و محبت تبديل فرما و به لطف و كرمت از خطرات ناشى از آن مصون و محفوظم بدار.
امام سجاد (ع) : و من ظنه اهل الصلاح الثقه. بار الها! بدگمانى افراد صالح را درباره‏ ى من به وثوق و اطمينان تبديل نما.
گمان بد نيز مانند حسد از حالات روانى و انديشه‏ هاى درونى انسان است. موقعى كه اشخاص خود را در شرايط سوء ظن قرار مى‏ دهند، قهرا براى دگران بدبينى و بدگمانى پديد مى‏آيد. رسول گرامى فرموده است: شايسته‏ ترين افراد براى متهم شدن كسانى هستند كه با اهل تهمت مجالست مى‏نمايند. على (ع) فرموده است: مجالست با اشرار و بدان منشا گمان بد براى اخيار و نيكان است. و نيز فرموده: كسى كه در جايگاههاى بد وارد شود مورد تهمت و بدگمانى قرار مى‏گيرد.